نویسنده:طاهره کریمی
زنان اگربه طبیعت مردان توجه نکنند،ممکن است به آسانی ندانسته و ناخواسته به همسران شان توهین کنند.وقتی زنی بدون درخواست مرد بخواهد به او کمک کند ،نمی داند اقدامش چه تأثیر سویی بر روحیه ی مرد می گذارد.گرچه زن حس نیت دارد ، اما مرد پیشنهادش را توهین قلمداد می کند و اسباب رنجش می شود .دراین زمان ممکن است واکنش مرد شدید باشد ، به ویژه اگر احساس کند که از او مانند کودکی کم سال انتقاد شده است .برای بسیاری از مردها مهم است که ثابت کنند می توانند به هدف شان برسند ،حتی اگر این هدف رانندگی به سمت یک رستوران یا میهمانی باشد .اتفاقاً مردها نسبت به امور جزیی حساسیت بیشتری نشان می دهند و توجیه آنها این است :«اگر زنم نتواند در کار بی اهمیتی مانند پیدا کردن نشانی یک رستوران به من اطمینان کند .چگونه ممکن است در کارهای مهمتر روی من حساب کند؟» مردها در کارهایی مانند انجام کارهای مکانیکی ،رسیدن به نشانی مورد نظر یا حل مسایل ،خود را متخصص می دانند. در این زمان تنها خواسته ی مرد این است که همسرش سکوت اختیار کند و به جای انتقاد یا راهنمایی تلاش او را بپذیرد.
ـ آموختن گوش دادن
به همین شکل اگر مردی نداند که زن چه تفاوت هایی با او دارد .وقتی قصد کمک به او را دارد بر دشواری شرایط می افزاید . مردها باید به خاطر داشته باشند که زن ها هنگام صحبت درباره ی مسایل موجود قصد نزدیک شدن دارند و لزوماً مترصد یافتن راه حل نیستند. بنابراین چه بسیار اتفاق می افتد که زنی صرفاً می خواهد احساسش را درباره ی روزی که پشت سر گذاشته بیان کند و شوهرش به گمان اینکه قصد کمک دارد سخنش را قطع می کند تا راه حل هایی برای مشکلات او ارایه دهد و چون زن ناراحت می شود.مرد در حیرت می ماند که او را چه می شود.اکنون اگر موافقید دو اشتباه بزرگ ودرعین حال متداول در روابط زناشویی را جمع بندی کنیم:
1 ـ وقتی مرد در لباس آقای همه چیز دان ظاهر می شود، سعی دارد با ارایه ی راه حل ،احساس زن را تغییر دهد.
2 ـ زن نیز با تبدیل شدن به کمیته ی اصلاح خانواده با انتقاد کردن و توجیه های ناخواسته سعی بر تغییر رفتار مرد دارد .
ـ دفاع ازآقای همه چیز دان و کمیته ی اصلاح خانواده
با اشاره به این دو اشتباه عمده منظور این نیست که آقای همه چیز دان صددرصد خطا کار یا کمیته ی اصلاح خانواده به کلی بی اعتبار و بی فایده است .بلکه اینها از ویژگی های بسیار مثبت زنان و مردان بوده و اشکال تنها بر زمان و روش کار وارد است . زن در صورتی از توصیه های مرد احساس رضایت می کند که آن را در زمان ناراحتی اش نشنود. مردها باید در نظر داشته باشند که وقتی زن ها ناراحت به نظر می رسند و درباره ی مسایل و مشکلات شان حرف می زنند، زمان مناسبی برای راهنمایی کردن آنها نیست . زن در این شرایط بیش از هر چیزی می خواهد شوهرش به سخنان او گوش بدهد و این گونه به تدریج حال زن بهتر می شود . زن در شرایط ناراحتی نیازی به توصیه و راهنمایی ندارد . از سوی دیگر مرد هم از کمیته ی اصلاح مشکلات خانوادگی لذت می برد . به شرط آنکه خود متقاضی آن باشد . زن ها باید به خاطر داشته باشند که انتقاد از مردها یا دادن توصیه های ناخواسته به آنها، آنان را در شرایط احساسی بدی قرار می دهد . مرد احساس می کند که موجودی دوست نداشتنی است و تحت کنترل قرار گرفته است . اگر قرار باشد مرد از اشتباهاتش پند بگیرد ،به پذیرش زن بیش از توصیه های او احتیاج دارد .وقتی مرد احساس کند که زن نمی خواهد او را اصلاح کند به احتمال زیاد متقاضی توصیه و راهنمایی او خواهد بود . با درک این تفاوت ها بهتر می توانیم به حساسیت های همسرمان احترام بگذاریم و حمایتگر باشیم.
افزون بر این به این نتیجه می رسیم که وقتی همسرمان در برابر ما مقاومت می کند ، احتمالاً دلیلش این است که در انتخاب زمان و روش خود اشتباه کرده ایم.
ـ وقتی زن در برابر راه حل های مرد مقاومت می کند
وقتی زن در برابر راه حل های مرد مقاومت می کند . مرد احساس می کند که صلاحیت او مورد تردید قرار گرفته است . در نتیجه احساس می کند که مورد اعتماد نیست و کسی از او قدردانی نمی کند. در این شرایط تمایل به گوش دادن در او به مقدار زیادی تخفیف پیدا می کند.
وقتی مردی با پیشنهادهای همسرش مخالفت می کند . زن احساس می کند که شوهرش نسبت به او بی توجه شده و بهای لازم را به او نمی دهد .احساس می کند که به نیازهایش اعتنا نمی شود ،در نتیجه احساس می کند که مورد حمایت نیست و دیگر به شوهرش اعتماد نمی کند. در این مواقع اگر زن توجه داشته باشد ،می تواند به درستی مقاومت شوهرش را درک کند یا ممکن است به این نتیجه برسد که او توصیه یا انتقادی ناخواسته کرده و به جای توجه به نیازهای اواطلاعات ارایه می دهد.
ـ مردان به غار خود فرو می روند و زنان حرف می زنند.
یکی از تفاوت های عمده ی زن و مرد طرز کنارآمدن آنان با استرس است .درچنین مواردی مردان بیش از پیش در خود فرو می روند و زنان به طور فزاینده یی درگیری احساسی پیدا می کنند. در این مواقع مرد برای رسیدن به احساس بهتر به غار تنهایی نیاز پیدا می کند،حال آنکه زن در صورتی حالش بهتر می شود که درباره ی مسأله ی موجود حرف بزند. درک نکردن این تفاوت ها اصطحکاکی غیر ضروری در روابط زناشویی ایجاد می کند.
ـ کنار آمدن با استرس
وقتی یک مرد ناراحت می شود .هرگز درباره ی موضوعی که او را ناراحت کرده حرف می زند و هرگز ناراحتی خود را با یک مرد دیگر در میان نمی گذارد ،مگر اینکه کمک دوست او برای حل مسأله ضروری باشد . به جای آن سکوت اختیار می کندو به غار تنهایی خود پناه می برد تا به مسأله ی خود بیندیشد و آن قدر تلاش می کند تا راه حلی بیابد .وقتی این راه حل را یافت احساس بهتری پیدا می کند و از غار خود بیرون می آید .اگر راه حلی هم نیابد .دست به کارهایی می زند تا مسایلش را فراموش کند. مثلاً اخبار روزنامه ها را می خواند یا ورزش می کند. مرد با آزاد کردن ذهن خود از مسایل روز به تدریج احساس آرامش می کند. اگر استرس او به راستی شدید باشد به اقداماتی از قبیل شرکت در مسابقه ی رانندگی ،شرکت دریک مسابقه ی ورزشی یا کوهنوردی روی می آورد .وقتی یک زن ناراحت می شود یا تحت تأثیر کارهای روزانه ،زیرفشارقرار می گیرد ، برای رسیدن به احساس بهتری مترصد یافتن کسی می شود که به او اعتماد کند و بعد به تفصیل درباره ی فعالیت های آن روزش با او حرف می زند .وقتی زن ها مسایل خود را با دیگران در میان می گذارند ناگهان احساس بهتری پیدا می کنند. این روش یک زن برای کنارآمدن با استرس است .در میان زنان ،درمیان گذاشتن مسایل با دیگران نشانه ی عشق ، مهر ، محبت ، اعتماد و اطمینان است و هرگز اقدامی تحمیلی به حساب نمی آید .زنان از داشتن مسأله ناراحت می شوند . حالت روانی آنها با اعتقاد به داشتن شایستگی بهبود پیدا نمی کند. آنها بیشتر به داشتن روابط عاشقانه می اندیشند .زن ها آشکارا احساسات ناراحت کننده ی خود از قبیل آشفتگی ، فرسوده شدن و درماندگی خود را با دیگران در میان می گذارند .یک زن زمانی احساس خوبی دارد که دوستانی علاقمند و پرمحبت داشته باشد تابتوانند با آنها احساسات و مسایل خود را در میان بگذارد . اما یک مرد زمانی احساس خوبی دارد که بتواند مسایلش را به تنهایی حل و فصل کند این رمز و راز داشتن احساس خوب ، در روزگارما هم به همان قوت دیرینه ی خود باقی است .
منبع:نشریه 7 روز زندگی ،شماره 91