نویسنده:** کیوان علوی زاده
1- وقتی یکی از شما اشتباه کردید، صادقانه و صمیمی به آن اعتراف کنید و اظهار پشیمانی نمایید.
2ـ در مطرح کردن مسائل ناخوشایند، سعی کنید خود را هم دخالت دهید. مثلا به جای اینکه بگویید: «چرا با او این طور برخورد کردی؟»، بهتر است بگویید: «کاش با او این طور برخورد نمی کردیم».
3ـ هنگامی که همسرتان مشکلی یا موضوعی شخصی را با شما مطرح می کند، هیچ گاه جمله هایی از قبیل «تو با هیچ کس نمی توانی کنار بیایی یا این مشکل خودت است» را به کار نبرید.
4ـ به جای جستجو در اعمال و رفتار همسرتان و یا جستجوی وسایل شخصی وی، سعی کنید از خود او سوال کنید، شاید شما در اشتباه باشید. گفتگوی منطقی با همسرتان می تواند سوءظن ها را برطرف سازد.
5ـ خاطرات و رابطه ی صمیمانه ی گذشته در اوایل ازدواج را تجدید کنید. به عنوان مثال با همسرتان درباره ی نخستین روزهای آشنایی و مراسم ازدواج تان و خاطره های خوش زندگی گفتگو کنید.
6ـ همدیگر را ببخشید و سعی کنید تلافی جو نباشید. گذشت و فداکاری، فردی را که مرتکب اشتباه شده است، برای همیشه نسبت به همسرش مدیون می کند.
7ـ انعطاف پذیر باشید و به نظرات خود محکم نچسبید. پذیرش و انعطاف پذیری یکی از ویژگی های مهم برای سلامت روان است. با چشم پوشی و نرمش می توان از ایجاد تنش در خانواده پیشگیری کرد.
8ـ صبر و بردباری همسر خود را به عنوان وظیفه قلمداد نکنید، بلکه این رفتار او را به صورت های گوناگون قدردانی کنید.
9ـ نسبت به همسرتان احساس مسؤولیت کنید. احساس مسؤولیت صرفا انجام وظیفه نیست. احساس مسؤولیت کردن یعنی توانایی و آمادگی برای «پاسخ دادن». پاسخ به عشق دیگری و توجه به نیازهای زیستی ـروانی ـ عاطفی او.
10ـ مشکلات و اختلاف نظرها را با راهکاری منطقی و در زمان و موقعیت مناسب حل کنید.
11ـ تجربه کنید و ببینید که همسرتان را چه مسائلی ناراحت می کند. آنها را یادداشت کنید و در ذهن داشته باشید و سعی کنید این موارد تکرار نشوند.
12ـ مطرح کردن این که حق با کدام است، در اصل قضیه فرقی نمی کند. بحث و جدل در این باره بی فایده است، زیرا سرانجام احساسات هر دو طرف جریحه دار می شود.
13ـ لبخند به همسرتان را فراموش نکنید. می گویند لبخند مسری است و به دیگران سرایت می کند. لبخند روشی ارزان ولی بسیار ارزشمند است که می تواند چهره ی شما را زیباتر و روابط شما را بهتر کند.
14ـ از تلاش های همسرتان با دست و دلبازی تشکر کنید. با این حال سعی کنید تعریف های تان به جا و به موقع باشد.
15ـ اگر کار (شغل)، تنها هدف زندگی باشد، خیلی زود زندگی تان بی هدف می شود. ارزش عشق و احترام شریک زندگی شما خیلی بالاتر از ارزش یک درجه ترفیع شغلی است که ممکن است در محیط کار دریافت کنید. بنابراین کار کنید برای اینکه زندگی کنید و هرگز زندگی نکنید برای اینکه کار کنید. برای همسرتان و با او بودن وقت بگذارید.
16ـ همواره به نعمت هایی فکر کنید که خداوند بزرگ در زندگی زناشویی به شما ارزانی داشته است. قدر نعمت و سلامت را بدانید. حکیمی می گفت: «افسرده و پریشان بودم، چون پاپوش نداشتم تا آنکه مردی را دیدم که افسرده بود، چون پا نداشت».
17ـ آیا تا به حال هیچ سیب کاملی دیده اید؟ مثل یافتن سیب، احتمال پیدا کردن همسری کامل و ایده آل بسیار کم است. وقتی سیبی با یکی دو لک بخرید، می توانید به سادگی لک هایش را در بیاورید. در واقع دیسکت ذهنی ما نسبت به همسرمان طوری ساخته شده که می توانیم قدری از آن را به دلخواه پاک کنیم و روی جنبه های مثبت و خوب او بیشتر تمرکز کنیم.
18ـ نگذارید بی تفاوتی در زندگی زناشویی شما رخنه کند. به یکدیگر اهمیت بدهید. باور کنید نقطه ی مقابل عشق نفرت نیست، بلکه بی تفاوتی و بی احساسی است. اگر همسرتان نسبت به شما ابراز تنفر می کند، باز هم احساسی دارد وگرنه نمی توانست منزجر شود؛ بنابراین همه چیز تمام نشده و هنوز جای ارتباط میان شما باقی است. در نهایت اینکه بسیاری از ما مدام نگران بزرگ کردن بچه های سالم هستیم و همه اش دنبال این هستیم که چگونه والدین خوبی باشیم. ولی متأسفانه چیز زیادی درباره ی هنر ازدواج و حفظ روابط عاشقانه و رشد آن در زندگی نمی دانیم. بنابراین بهتر است با مراجعه به متخصصان روانشناس و مشاوران خانواده، از آنها در زمینه ی استحکام و تداوم زندگی زناشویی یاری بخواهیم.
– کارشناس ارشد روانشناسی، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز**
منبع:ماهنامه ی تخصصی دنیای سلامت، شماره ی 51