نویسنده: مشایخ فریدنی
تسمیه و محل غدیر خم، غدیر گودال آب است که بعد از گذشتن سیل بر جای میماند و به زودی خشک میشود. فعیل به معنی مفعول است یعنی بر جای مانده (مغدور) یا فعیل به معنی فاعل است یعنی خیانت کننده (غادر و غدّار) چون در وقت حاجت خشک میشود و به تشنگان خیانت میکند. غدیر خم نام واحهیی در سه میلی جُحفَه است که قبایل خُزاعَه و کنانه در زمکان جاهلیت در آن جا منزل میکردند. خُمّ به معنی بدبوست. گویند هوای غدیر خم آن قدر ناسازگار است که هیچ کودکی در آن تا سن بلوغ زنده نمیماند مگر آن که به جای دیگر برود. جُحفَه بر وزن غرفه آبادیی است در اراضی ساحلی حجاز در جنوب شرقی رابغ بین مکه و مدینه (بین خُلَیص و بَدر) که به بدی آب و هوا شهرت دارد. این محل، میقات حاجیان شام و مصر و عراق بود که از راه دریا به حجاز میرسیدند. ولی امروز متروک است و حاجیان در منزل رابغ احرام میبندند (قاموس؛ مجمع البحرین؛ المنجد؛ تهذیب الصحاح؛ اخبار مکه، ازرقی، 310/2؛ حواشی سیرهی ابن هشام، 9/1). عید غدیر خم، تعظیم روز غدیر و برگزاری مراسم عید در آن از دیرباز شعار تشیع است. به علاوه چون به موجب بعض احادیث (زادالمعاد مجلسی، حدیث مقلی بن خُنَیس) روز غدیر مصادف با نوروز بوده شیعیان افغانستان و هند و پاکستان روز اول فروردین را به احترام روز غدیر عید میگیرند (یادداشتهای مأموریت نویسنده در هند و پاکستان) در مصر خلفای فاطمی عید غدیر را رسمیت دادند (المعزلدینالله، حسن ابراهیم و طه شرف، 285)، در ایران نیز از سال 907 ق که شاه اسماعیل صفوی به سلطنت رسید و مذهب تشیع را رسمیت و رواج داد تا امروز عید غدیر از اعیاد رسمی کشوری است. اهمیت غدیر خم، اهمیت غدیر برای شیعیان بدان سبب است که رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) در آنجا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به ولایت و خلافت منصوب نمود. از این رو آنان دوری راه و بدی آب و هوا را تحمل میکنند و حتیالمقدور خود را به جحفه و غدیر خم رسانده در آن جا احرام میبندند. اخیراً هم مسجدی در آن جا ساختهاند (خاطرات سفارت و سرپرستی حج، از نویسنده). حدیث غدیر که قویترین نص و معتبرترین سند ولایت و خلافت علی (علیه السلام) است بدین شرح است: رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) در اواخر سال دهم هجری که دوران غزوات سپری شده و اکثر قبایل عرب به اسلام گرائیده بودند عازم حج گردید. این تنها حج او بعد از هجرت به مدینه بود – فریضهی حج در سال نهم هجری واجب گردید – از این رو آن را حَجّهالاسلام و حجّهالوداع نامیدند. به علاوه چون به حکم وحی الهی ولایت علی (علیه السلام) را ابلاغ و در نتیجه دین را کامل و نعمت را تمام فرمود آن را حجهالوداع و حَجَهالکمال و حجه التمام گفتند. در این سفر زوجات و اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و وجوه مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومهی آن همراه بودند. رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه به جامهی احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذیقعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحُلیفَه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود که هر کس بتواند باید که در این سفر همراه باشد با آن که بیماری حصبه (یا آبله) در منطقهی مدینه شیوع داشت و عدهای بیمار بودند لااقل 90 هزار – یا 114 یا 124 هزار – نفر به معیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عزیمت کردند. تعدادی هم بین مدینه و مکه ضمیمه شدند مانند عشایر سر راه و آنان که همراه امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ابوموسی اشعری از یمن باز میگشتند. سفر به مکه ده روز و به قولی هشت روز طول کشید و رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از عبور از منازل یَلَملَم، سَیاله، عِرق النظبیه، رَوحاء، مُنصَرَف، مُتَعَشّی، اِثابَه، عَرج، سُقیاء، ابواء، جُحفَه، قُدَید، غَمیم، مَرُّ الظهران و سَرِف روز یکشنبه چهارم یا سهشنبه ششم ذیحجه وارد مکه گردید و مناسک حج را به شرحی که در کتب سیره مسطور است به جای آورد (طبقات الکبیر، ابن سعد، 255/3؛ امتاع الاسماع، مقریزی، 510/4؛ الغدیر، امینی، 9/1؛ سیرهی ابن هشام، 601/2؛ السیره الحلبیه، حلبی، 283/3؛ دررالفوائد، جزایری، 73).
خطبهی غدیر در راه بازگشت به مدینه (روز 18 ذیحجهی سال دهم هجرت) وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به منزل غدیر خم رسید فرشتهی خدای بر او نازل گشت و این آیت را در شأن امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ابلاغ نمود: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ …. (مائده، 67) یعنی: ای پیغامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو اگر نرسانی چنان است که هیچ یک از پیغامهای خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه میدارد … برای اجرای امر الهی رسول خدا دستور داد حاجیانی را که از پیش رفته بودند و آنان که هنوز حرکت نکرده بودند توقف کنند سپس فرمود در محل غدیر خم، محوطهای را که پنج درخت سَمرَه (خارین) در اطراف آن بود از خس و خاشاک ستردند و روی درختها سایبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذی حجه رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم)، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به قدری سوزنده بود که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا میافکندند و قسمتی را روی سر میکشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران که در وسط جمعیت آماده شده بود بالا رفت و خطبهی مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود متن کامل این خطبه را سپهر در ناسخ التواریخ (495/1) نقل کرده است. در پایان خطبه، رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) دو بازوی علی را گرفته برافراشت به طوری که زیر بغل هر دو پیدا شد. آن گاه فرمود: ایها الناسُ مَن اولی الناس بالمؤمنین مِن انفسهم؟ ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان (نزدیکتر) و سزاوارتر است؟ همه گفتند: خدای و رسول او بهتر میدانند. پیغمبر فرمود: انَ الله مَولایَ و انا مَولی المؤمنین و انا ا ولی بهم مِن انفُسِهِم، فمن کُنتُ مولاه فَعَلیٌّ مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرّات) ثم قال: اللهم و الِ مَن والاهُ و عادِ من عاداه و اَحِبَّ من اَحَبَّه و اَبعِض من ابغضه و انصُر من نَصَرهَ واخذُل من خَذله و اَدِرِ الحقَّ معه حیث دارَ. اَلا فَیُبِلّعِ الشاهدُ الغایبَ» یعنی خدای مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان به ایشان سزاوارترم. هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به قول امام احمد بن حنبل چهار بار مکرر فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که ا و را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او میگردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند (اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسه، فیروزآبادی، 388/1؛ تفسیر کشفالاسرار، میبدی، 181/3؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمعالبیان، وافی، مجمعالزوائد، هیثمی، 156/9؛ ثمارالقلوب، ثعالبی، 511). به محض این که خطبه و ابلاغ رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) به پایان رسید هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیت نازل گشت: «الیومُ الکملتُ لکم دینَکُم و اتممتُ علیکم نعمتی و رضیتُ لکم الاسلامَ دیناً …» یعنی: امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم (مائده، 3). پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از دریافت این وحی فرمود: «الله اکبر علی اِکمالالدین و اِتمام النعمه و رِضیی الربُّ برسالتی و الولایه لعلیٍّ بعدی» از همه بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است. سپس سراپردهی ویژهای برافراشتند و به امر رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) مردان و زنان، از جمله زنان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در محضر او با علی بیعت کردند. بعد از این مراسم به دست خود عمامهای بر سر علی نهاد و دنبالهی آن را پشت سرش مرتب کرد. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به امارت انجام میشد «تنویج» یا تاجگذاری میگفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه به تهنیت علی پیش آمدند. مقدم بر همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئاً لک (به قولی بخٍّ بخٍّ لک) یا ابن ابی طالب، اصبحت مولی کلِ مؤمنٍ و مومنه» گواراً باد ترا ای پسر ابوطالب. به به از این نعمت صبح میکنی و شام میکنی در حالی که مولای همهی مردان و زنان با ایمان شدهای. ابن عباس گفت: به خدا سوگند که اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید. حسان بن ثابت شاعر خاص رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز قصیدهای در تهنیت مراسم غدیر از جایگاهی رفیع با صدای بلند انشاء نمود که مورد تحسین و استقبال آن حضرت واقع شد. شش بیت ذیل از آن قصیده است:
یُنادیهِمُ یوم الغدیر نبیُّهُم
بِخُمٍ واسمع بالنبیّ مُنادیاً
فقال: «فمن مولاکم و نبیُّکم»
فقالوا: ولم یُبدوا هناکَ تعامیا
«اِلهُکَ مولانا و انت نبِِیُّنا
ولم تلق مِنا فی الولایه عاصِیا
فقال له: «قم یا علیّ فانَنّی
رضیتک من بعدی اماما و هادیا
فمن کنت مولاه فهذا وَلیَّهُ
فکونوا له اتباع صدق موالیا»
هناک دعا: اللهم والِ ولیَّه
و کن للّذی عادی علیاً معادیا
پیامبر مسلمانان روز غدیر با صدای بلند ایشان را مخاطب ساخت
ندای پیغمبر را باید با گوش جان شنید
پس گفت: مولی و پیامبر شما کیست؟
آنان گفتند و ابهامی رد سخن ظاهر ننمودند:
خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی
و هیچ یک از ما را در ولایت خود نافرمان نخواهی دید
پس بدو گفت: برخیزای علی که من
بعد از خود ترا به راهنمایی و امامت پسندیدم (برگزیدم)
هر که را من مولی و سرورم این علی نیز ولی او است
باید که همه پیرو راستین و دوستدار و طرفدار او باشید
در آن جا دعا کرد و گفت: خدایا طرفدار یاران علی باش
و هر کس با علی دشمنی کند تو دشمن او باش
(فیض القدیر، 217/6؛ کنزالعمال، 60/8؛ الریاض النضره، 170/2، 217؛ المسند، احمدبن حنبل، 281/4؛ ذخائر العقبی، طبری، 68؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 290/8؛ اعیان الشیعه، 290/1 به بعد؛ الغدیر، 43/2 به روایت از مرزبانی و ابن مردویه اصفهانی و ابو نُعیم اصفهانی و جلالالدین سیوطی و هشت محدث دیگر سنی و بیست و شش محدث شیعی).
دلایل اهمیت حدیث، بعضی دلائل اهمیّت حدیث غدیر به شرح ذیل است: 1) هیچ یک از احادیث نبوی در صحت و تواتر به پایهی حدیث غدیر نمیرسد. سخنان رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) و بیعت مسلمانان با علی در بزرگترین اجتماع اسلامی که تا آن روز نظیر نداشت و در محضر بزرگان صحابه برگزار گردید. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در دوران خلافت واقعهی غدیر را مکرراً در محاجه با مخالفان و یاغیان در محضر مسلمانان یادآوری کرد و هر بار جمعی از صحابه که در غدیر حضور داشتند برخاستند و شهادت دادند (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، 371/3؛ مسند، ابن حنبل، 118/1، 366/5؛ خصائص امیرالمؤمنین (علیه السلام)، نسائی، 93؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر شامی، 208/5)؛ 2) حدیث غدیر بزرگترین حجت و مستند شیعهی امامیه بر ولایت مطلقهی علی (علیه السلام) است. به استناد همین حدیث است که خلافت را موهبتی الهی میدانند نه مقامی که مردم انتخاب کنند؛ 3) به شهادت دو آیهی سورهی مائده که گذشت تشکیل کنگرهی اسلامی غدیر بزرگترین و مهمترین و حساسترین قسمت از وظائف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. به دستور او همهی مسلمانان که توانایی سفر داشتند در حجهالوداع همراه شده بودند و معلوم بود برنامهی مهمی در پیش است که باید در آن کنگره اجرا شود. زمان و مکان آن نیز بهترین و مناسبترین بود چون بعد از حج همه از جحفه میگذشتند و با اشاراتی که پیغمبر فرموده بود برای بیشتر آنان آخرین فرصتی بود که سعادت دیدار رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) دست میداد. نزول وحی در آن محل و وصیت رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) در آخر خطبه که باید این پیام را حاضران به غایبان و نسلها به یکدیگر ابلاغ نمایند همه شاهد اهمیت فوقالعادهی حدیث غدیر است؛ 4) اسناد حدیث غدیر نیز بر سایر احادیث نبوی برتری و امتیاز دارد. بیش از صد و ده تن از اصحاب پیغمبر و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و شصت تن از ثقات محدثین آن را روایت کردهاند (الغدیر، 14/1). راویان مشهور غدیر از صحابه: امیرالمؤمنین علی، فاطمهی زهرا، حسن بن علی، حسین بن علی، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عباس، عایشه و ام سلمه همسران پیغمبر، اسماء بنت عمیس همسر ابوبکر و سپس علی، ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف (عشره مبشره) ابوهریره، اسامه بن زید، اُبّی بن کعب، جابربن عبدالله، ابوذر غفاری، سلمان فارسی، خالدبن الولید، عماربن یاسر و عمربن العاص … بودند. نام تمامی ایشان و نام تابعین و راویانی که حدیث غدیر را روایت کردهاند با ترجمهی احوال و روایات ایشان در دو مجلد کتاب عبقاتالانوار، تألیف محققانهی میر حامد حسین لکنهویی نیشابوری در 1008 صفحه همراه با صدوپنجاه تن از محدثین و علمای مشهور که این حدیث را روایت کردهاند مسطور است. منهج اول و منهج دوم این اثر بینظیر و مجلدات دوازده گانهی منهج دوم که در شرح حدیث غدیر و یازده حدیث متواتر دیگر شیعه تألیف شده است اثر بینظیری است که اهمیت حدیث غدیر را نشان میدهد (الذریعه الی تصانیف الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، 214/15)؛ 5) علاوه بر علمای شیعی که از عهد شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی گرفته تا زمان حاضر کتب بسیار در اثبات صحت و تواتر سند و وضوح دلالت آن بر ولایت و خلافت علی تألیف کردهاند بسیاری از علمای اهل سنت نیز کتب و رسالات ویژهای به مسالهی ولایت و حدیث غدیر اختصاص دادهاند که امینی در الغدیر از بیست و شش تن ایشان نام برده است (152/1) مشهورترین ایشان عبارتند از: ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید طبری (م 310 ق) مفسر و مورخ مشهور که کتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را در دو مجلد تألیف و طرق و الفاظ این حدیث را جمع آورده است (ابن کثیر شامی، البدایه و النهایه، 208/5؛ شیخ ابوجعفر طوسی در الفهرست به نقل الغدیر، 153/1). ابن عُقده احمدبن سعید همدانی (م 333 ق) کتاب الولایه فی طریق حدیث الغدیر را تألیف و حدیث غدیر را از صدو پنج طرق روایت کرده است. ابن اثیر در الاصابه فی تمییز الصحابه و ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب از آن بسیار نقل کردهاند. در تهذیب التهذیب (337/7) آمده است که ابن عقده حدیث غدیر را از هفتاد صحابی روایت کرده و آن را صحیح میداند. ابوبکر جغانی (م 355 ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف کرده است (مناقب، ابن شهر آشوب، 529/1) وی حدیث غدیر را از 125 طریق روایت کرده است. ابوطالب عبیدالله بن احمد انباری واسطی (م 356 ق) کتاب طریق حدیث الغدیر را تألیف کرده است (رجال نجاشی، 368 به روایتالغدیر، 154/1)؛ ابوالفضل محمدبن عبدالله شیبانی (م 372 ق) کتاب من روی حدیث غدیر خم را تألیف کرده است (همان مآخذ)؛ حافظ گنجی در کتاب کفایه الطالب (15) آورده است که علی بن عمر دار قطنی بغدادی (م 385 ق) حدیث غدیر را در جزوهای جمع آورده است. به روایت شیخ سلیمان حنفی در کتاب ینابیع المودّه، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی استاد غزالی گفته است: در بغداد بیست و هشتمین جلد کتابی را در دست صحافی دیدم که روایات حدیث غدیر را در لفظ من کنت مولاه فعلی مولاه جمع آورده و در انتهای آن نوشته شده بود: بقیه در جزء بیست و نهم خواهد آمد. علوی الهدّار الحدّاد در کتاب القول الفصل (445/1 به روایت الغدیر، 158/1) آورده است که حافظ ابوالعلاء عطار همدانی گفت: حدیث غدیر را به دویست و پنجاه طریق روایت میکنم.
عید غدیر خم، تعظیم روز غدیر و برگزاری مراسم عید در آن از دیرباز شعار تشیع است. به علاوه چون به موجب بعض احادیث (زادالمعاد مجلسی، حدیث مقلی بن خُنَیس) روز غدیر مصادف با نوروز بوده شیعیان افغانستان و هند و پاکستان روز اول فروردین را به احترام روز غدیر عید میگیرند (یادداشتهای مأموریت نویسنده در هند و پاکستان) در مصر خلفای فاطمی عید غدیر را رسمیت دادند (المعزلدینالله، حسن ابراهیم و طه شرف، 285)، در ایران نیز از سال 907 ق که شاه اسماعیل صفوی به سلطنت رسید و مذهب تشیع را رسمیت و رواج داد تا امروز عید غدیر از اعیاد رسمی کشوری است. در نجف هر سال در این روز مراسم باشکوهی در صحن علوی منعقد میشود و رجال و علمای شیعه و سفرای بلاد اسلامی در آن حضور یافته خطابهها مو قصاید غدیریه القاء میشود (یادداشتهای مأموریت نویسنده در عراق) در احساء و قطیف که موطن شیعیان اثنی عشری است و در یمن که شیعیان زیدی به سر میبرند نیز روز غدیر با جشن و چراغانی برگذار میشود و در مجامع مذهبی حدیث غدیر روایت میگردد؛
ادبیات غدیر و غدیریهها، واقعهی غدیر خم علاوه بر آنکه سرفصل کتب تفسیر و حدیث و کلام و فقه و تاریخ شیعه است در ادبیات و هنر و عادات و آداب اجتماعی و سنن ملی شیعه نیز تأثیر سازنده داشته است و مخصوصاً در شعر عربی و بعد فارسی جای ممتازی دارد. علاوه بر حسان بن ثابت که نخستین شاعر غدیریه سرا بود سایر صحابه مانند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، عمروبن العاص و قیس بن سعد بن عباده این حدیث را در اشعار خود جاویدان ساختند. بعد از ایشان فحول شعرای عرب مانند کمیت بن زید اسدی، سید اسماعیل حمیری، ابوتمام، دعبل خُزاعی، شریف رضی، شریف مرتضی، مهیار دیلمی، صاحب بن عباد، ابوفراس، حسین بن حجاج، کُشاجم، ابن منیر طرابلسی، و صفیالدین حلی … غدیریههای پرمغز و عالی سرودند و این هنر را در ادب عرب و بین شیعیان رایج ساختند. نمونهی اشعار ایشان در کتاب اعیانالشیعه و الغدیر به چاپ رسیده است. شرح احوال شاعران شیعی عرب در کتاب اخبار شعراء الشیعه تألیف ابوعبدالله مرزبانی و ادب الطف تألیف سید جواد شبّر و سایر تراجم شعراء و تواریخ ادب عرب مسطور است.
در زبان فارسی قدیمیترین غدیریه از منوچهری دامغانی (م 432 ق) در دست است. از آن پس شاعران شیعی در ایران و سایر بلاد آسیا به غدیریه سازی پرداختند و از عهد صفویه رسم شد که در مجالس رسمی عید غدیر قصائد غدیریه خوانده شود. از مشاهیر شاعران پارسی غدیر باید از ناصر خسرو قبادیانی، سنائی غزنوی، ابن یمین فریومدی، وحشی بافقی، قأآنی شیرازی، شمسالشعراء سروش، ملکالشعراء صبوری، غالب دهلوی، ادیبالممالک فراهانی، شیخالرئیس حیرت و ملکالشعراء بهار … نام برد (یادنامهی علامهی امینی، 414/1 تا 430 مقالهی دکتر سجادی، تهران 1352 ش) به علاوه مثنویها و حماسههای بسیار در اطراف حدیث غدیر سروده شده و موضوع را از جنبههای مختلف مورد بحث قرار دادهاند. مشهورترین مثنویهای عرفانی که به نام ولایتنامه معروف است، اثر طبع هاشم ذهبی، محمدهاشم درویش زنجانی، صدر کاشف دزفولی، ضمیر حلوایی، عبدالواحد ناظم، فارغ گیلانی، آخوند ملاسلطان علی گنابادی و سلیم تونی است (الذریعه، 144/25 و 145).
ایرادات بر حدیث غدیر و پاسخ آنها، غالب علمای اهل سنت مانند شیعیان در صحت حدیث غدیر تردید نمیکنند. نام چهل تن از ایشان را امینی در الغدیر (294/1) با اقوال و ترجمهی احوالشان ثبت کرده است. ولی به دلایلی که در کتب خود آورده و بیشتر آنها تقلیدی است این حدیث را برای اثبات ولایت مطلقه و خلافت بلافصل کافی نمیدانند برای روشن شدن موارد اختلاف توضیحات ذیل نوشته میشود: 1) از قرن پنجم هجری که تعصبات وصف آرائیهای مذهبی شدت یافت بعضی مانند ابن حزم اندلسی (م 438 ق) و بعد از او ابن تیمیّه (م 622 ق) به د لیل آنکه حدیث غدیر در صحیح بخاری و صحیح مسلم مذکور نیست و از طرق اهل سنت روایت نشده و جز در مسند ابن حنبل در سایر صحاح نیامده است آن را ضعیف شمردند. ملا سعد تفتازانی و قاضی عضد ایجی و ملا علی قوشچی و میر سید شریف جرجانی و نظائر ایشان نیز همین سخنان را تکرار و برای نظر خود شاهد آوردند که ابوداوود و ابوحاتم سجستانی نیز صحت این حدیث را مورد طعن قرار دادهاند. شیعیان در پاسخ ایشان میگویند: اولاً) احادیث صحیح به مندرجات دو کتاب بخاری و مسلم منحصر نیست. به همین سبب حاکم نیشابوری (م 405 ق) کتاب المستدرک علیالصحیحین را نوشته بود تا احادیث صحیح از قلم افتاده را در آن جمع کند و حدیث غدیر از آن جمله است؛ ثانیاً) حدیث غدیر در صحیح ترمذی و سنن ابن ماجه و سنن دارقطنی و مسند ابن حنبل که هر چهار از اصول موفق اهل سنت به شمار میرود مسطور است (فضائل الخمسه، 349)؛ ثالثاً) در طرق حدیث غدیر سی تن از مشایخ بخاری و مسلم (الغدیر، 320/1) مذکورند که اگر در اعتبار ایشان شکی باشد اعتبار احادیث بخاری و مسلم نیز زیر سؤال میرود؛ رابعاً) حدیث غدیر را صدو ده تن از صحابه و هشتاد و چهار تن از تابعین و سیصد و ده محدث روایت کردهاند. چنین حدیث متواتری را ضعیف چگونه توان گفت؛ خامساً) حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه که در حدیث غدیر آمده در سایر احادیث صحیح نیز آمده است. مانند حدیث بُرَیده بن الحصیب و حدیث اَعمَش و حدیث ابن عباس (المستدرک علی الصحیحین، 110/3؛ فیض القدیر، 218/6؛ حلیه الاولیاء، 4/6 و 23؛ مسند، ابن حنبل، 358/5؛ کنزالعمال، 152/6؛ ذخائر العقبی، 1، 86؛ مجمع الزوائد، 119/9)؛ 2) در دلالت حدیث غدیر بر ولایت و امارت علی بر همهی مؤمنان و امامت و خلافت او همهی علمای شیعی اتفاق نظر و اجماع دارند. شواهد بسیار از کلام فحول شعراء و لغویین عرب که قولشان در عربیت حجت است ثابت میکند که مولی به معنی «اَولی به نفس» و ولی واجب الاطاعه است و چنانکه گذشت ابوبکر و عمر علی را «مولی کل مؤمن و مؤمنه» خواندند که معلوم است به معنی ولی واجب الاطاعه است؛ 3) در فرهنگهای عربی مولی به بیست و هفت معنی آمده است: پروردگار، انعام دهنده، انعام داده شده، آزاد کننده، آزاد شده، پسر، عمو، پسرعمو، خواهرزاده، شریک، بنده، مالک بنده، هم سوگند، یار، تابع، همسایه، مهمان، ولی، ناصر، داماد، عهدهدار امر، سزاوارتر، خویشاوند، آقا، متولی، فقید و دوستدار. علمای اهل سنت به دلائلی که در کتب حدیث وکلام ذکر کردهاند مولی را در حدیث غدیر دوستدار و یاور معنی میکنند. مولانا جلالالدین رومی حدیث غدیر را در مثنوی معنوی چنین ترجمه کرده است:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولی نهاد
گفت هر کس را منم مولی و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
و میگویند مولی به معنی اولی یا ولی نیست چون وزن مفعل در زبان عرب به معنی اَفعل یا فعیل نیامده است بنابراین به این حدیث بر ولایت مطلقه و خلافت علی نمیشود استناد کرد. شیعیان این استدلال را نادرست میدانند و شواهد بسیار اقامه میکنند که مَفعَل به معنی افعل و فعیل هر دو آمده است (فضائل الخمسه، 391/1 به بعد؛ الغدیر،.344/1 به بعد). به علاوه یاری کردن و دوست داشتن پیغمبر به حکم قرآن بر هر مسلمان واجب است. توصیهی یاری کردن و محبت علی هم مسالهی چنان مهمی نبود که به خاطر آن کنگرهی اسلامی تشکیل شود. این امر در دهها حدیث دیگر ابلاغ شده بود و تشریفات و بیعت کردن و تاجپوشی لازم نداشت؛ 4) احمد بن حنبل و سایر ائمهی حدیث آوردهاند که چند تن از انصار از جمله ابوایوب انصاری در رُحبَه (کوفه) نزد علی آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی فرمود چرا به من مولی میگویید شما عربید و من مولی شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسولالله ترا مولای ما خواند از این رو بر خود لازم میبینیم ترا مولی خطاب کنیم (الغدیر، 187/1). این حدیث دلیل است بر آنکه معنی مولی در حدیث غدیر بالاتر از دوست و یاور و به معنی ولی امر است؛ 5) بعض علمای اهل سنت آوردهاند که حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) به اسامه بن زید فرمود. او ضمن گفتگو با علی گفت: مولای من رسولالله است. تو که مرا آزاد نکردهای. پیغمبر به اسامه فرمود: هر کرا من آزاد کنندهام علی آزاد کنندهی اوست. بعضی هم گویند مخاطب این حدیث در روز غدیر زید بن حارثه پدر اسامه بوده است. شیعیان این قول را به هر دو احتمال باطل میدانند زیرا اسامه بن زید آزاد کردهی پیغمبر نبود بلکه پدرش را رسولالله آزاد کرده بود و او آزاد به دنیا آمد. در مورد زیدبن حارثه نیز این سخن صادق نیست چون او در جمادی الاولی سال هفتم در جنگ موته شهید شده بود و طبعاً نمیتوانست در روز غدیر حضور داشته باشد. مأمون عباسی با همین استدلال چهل تن از محدثین اهل سنت را مجاب نمود (اعیانالشیعه، 363/1)؛ 6) ابن کثیر شامی در تاریخ دمشق (به روایت اعیان الشیعه) آورده است که اجتماع غدیر خم و حدیث غدیر در شأن علی بدان سبب بود که پس از بازگشت وی از فتح یمن چند تن از ناراضیان نسبت خشونت و عدم رعایت عدالت در تقسیم غنایم به او دادند، آن حضرت برای اثبات برائت ساحت علی و رفع شبهه، اجتماع غدیر را ترتیب داد و آن سخنان را در فضائل علی بیان نمود. علمای شیعی این قصه را نیز نامناسب و بیدلیل میدانند زیرا به اتفاق مورخین شکایت ناراضیان و پاسخ قاطع رسولالله در مکه در حضور حاجیان بود و حدیث غدیر مربوط به روز هجدهم ذیحجه بعد از خروج از مکه و بعد از مناسک حج است. با توجه به این که سبب خاصی پیش نیامد که در فاصلهی چند روز شاکیان تجدید شکایت کنند و لازم باشد رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان کنگرهی عظیمی را برای پاسخگویی ترتیب دهد.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرهالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.