خانواده چیزى فراتر از زندگى گروهى افراد جامعه در کنار یکدیگر است. افرادى که با هم در یک منزل زندگى مىکنند و به اصطلاح هم اتاقى هستند، ممکن است داراى اهداف و مسئولیتهاى مشترکى در زندگى باشند اما هرگز حس علاقه و مهربانى اعضاى یک خانواده در میان آنها وجود ندارد. خانواده علاوه بر ایجاد اهداف گوناگون در زندگى، حس تعلق و هویت مشترک را در میان اعضاى خود به وجود مىآورد. ایجاد چنین هویتى، مستلزم وجود تاریخ و میراث مشترکى است که از نسلى به نسل دیگر مىرسد. گاهى اوقات این تاریخ خانوادگى، قدمتى صد ساله دارد و نسل به نسل تکرار مىشود و اعضاى جوان خانواده در این زمینه آموزش داده مىشوند. خانواده همواره سبب ایجاد ارتباطى منطقى و منسجم میان اعضاى حاضر در خانواده و گذشتگان و آیندگان مىگردد.
سنتهاى خانوادگى را نادیده نگیرید
حس هویت مشترک، این امکان را به وجود مىآورد که خانواده به عنوان مکان تعلق و پایگاه حمایتى اعضاى خود، در نظر گرفته شود که در موقع نیاز به تک تک افراد یارى مىرساند. حس امنیتى که از پذیرفتن و عشق ورزیدن به خانواده حاصل مىشود، در هیچ مکانى از این دنیاى پهناور تجربه نخواهد شد. ممکن است افراد با پول زیاد خانههاى زیبایى و یا حتى قصرهایى بر نوک قلهى کوهها خریدارى کنند اما هیچ کدام جاى خانواده را نمىگیرد و خانواده تنها مىتواند خانهى واقعى افراد باشد. خانواده ممکن است از 2 یا 10 نفر تشکیل شده باشد، کودکان ممکن است در این خانواده از پیشینههاى مختلفى باشند؛ تعدادى از آنها بعد از ازدواج مجدد متولد شده و بعضى نیز به فرزندى پذیرفته شده باشند و حتى ممکن است پدر بزرگ و مادر بزرگ و اقوام دیگر نیز در یک خانواده حضور داشته باشند. چیزى که در این جا داراى اهمیت است حس تعلق و ارتباط مشترک میان اعضاى خانواده است که به تک تک آنان قدرت مىبخشد و سبب مىشود که با پرورش ارزشها و سنتهاى خود، هویت خانوادگى را حفظ کنند.
خانوادهى مستحکم، ارزشهاى مشترک دارند
هر خانوادهاى نیاز دارد که به یک سؤال اساسى پاسخ دهد و آن این است که: خانواده چیست و ما در این میان، چه چیزهایى را باور داریم، به چه چیزهایى ارزش مىنهیم و امید به دستیابى چه چیزهایى داریم؟ و یا مخالف چه هستیم، از چه چیزى متنفریم و خواستار دورى از آن هستیم؟ هر خانوادهاى داراى ارزشها و انتظاراتى است که به کمک آن مىتواند به این سؤالات پاسخ دهد و معناى واقعى کلمهى «ما» را توصیف کند. در خانوادهى مستحکم، اعضاى یکدیگر را دوست مىدارند و براى دستیابى به اهداف واقعى تلاش و ایستادگى مىکنند، به دنبال آزادىاند و از نژاد پرستى تنفر دارند، از سنتها و مذهب خود پیروى مىکنند و ارزش زیادى براى پیشرفتهاى تحصیلى قائلند، فعالیتهاى ورزشى را در زندگى مهم مىدانند و به دنبال انجام حرکات و فعالیتهاى بدنى هستند، به دیگران خدمت مىکنند و به بزرگترها احترام مىگذارند.
اما خانوادههایى که فاقد هستهى اصلى ارزشها و حس هدفمندى هستند، افرادى خود محورند و ارتباط عاطفى و حمایتى گرمى میان اعضاى آن وجود ندارد. چنین افرادى تنها به نیازهاى خودخواهانهى خود توجه دارند و کمتر به مسئولیتها و ارتباطات گروهى تأکید مىورزند. رفتار افراد خود محور، بسیار مادى گرایانه تعبیر مىگردد. آنها شادى را در میان اموال و دارایىهاى خود جستجو مىکنند و بىوقفه در تلاشند که به ارتقاى شغلى و اموال بیشترى دستیابى پیدا کنند، اما درسى که در نهایت مىآموزند این است که «خرید کردن خوشحالى نمىآورد، آن چه که از دست دادهایم مهمتر بوده است». چنین افرادى، حس رضایت عاطفى و هدفمندى در زندگى را از دست دادهاند و مادیات هرگز نمىتواند آن را جبران کند.
سنتهاى خانواده
آیینها، داستانها، شخصیتهاى رنگارنگ، رویدادهاى فراموش نشدنى، غذا، موسیقى، شوخى و خنده، همگى بخشى از سنتهاى خانواده و هویت مشترک افراد آن را تشکیل مىدهد. بخشى از این اطلاعات از افراد مسن خانواده به اعضاى جوان آن منتقل مىگردد. اما به هر جهت خانواده از طریق رفتارهاى موجود، سنتها را حفظ مىکند و این آیینها با حس همبستگى و تعلق در میان اعضاى خانواده، در ارتباط است و به این جهت اهمیت بسیارى دارد.
در هر خانوادهاى ممکن است روزها و رویدادهاى خاصى، به صورت سنت در آید و این آیین نسل به نسل منتقل شود. به طور مثال مهمانى والیبال چهارم جولاى براى خانوادهاى سنتى شده است و تنها یک بازى والیبال ساده به حساب نمىآید. در واقع این آیین، تجربهاى است که هر سال براى خانواده تکرار مىشود و فرصتى براى دیدار مجدد اعضاى خانواده است. همچنین باز کردن هدایاى کریسمس در هنگام صبح و رفتن به منزل پدربزرگ و مادربزرگ براى صرف صبحانه، سنت دیگرى است که در بسیارى از خانواهها دیده مىشود. گوش کردن به لطیفههاى پدربزرگ و آوردن جعبهى بزرگى از شیرینى به منزل که دست پخت مادربزرگ است از جمله سنتهایى به شمار مىرود که سالیانه تکرار مىشود.
داستانهاى مشترک
بخشى از سنتهاى خانوادگى به داستانهایى اختصاص دارد که در مورد اعضاى خانواده است. در هر خانوادهاى شخصیتهاى گوناگونى همچون قهرمانها و چهرههاى قدیس، افراد موفق و یا مصیبت دیده وجود دارد. ممکن است در خانوادهها، افرادى مشهور و یا نیمه مشهور وجود داشته باشند و یا کسانى که کار غیر اخلاقى انجام دادهاند. تاریخچهى بیشتر خانوادهها، بسیار پر بار و غنىتر از رمان و کتابهاى داستان است و همچنین بسیار دوست داشتنى است زیرا تاریخ خود خانواده و گذشتگان آنها مىباشد. خواه این داستانها به جهت لطیفه و سرگرمى گفته شود و خواه هدف آموختن پیام اخلاقى آن باشد، به هر جهت سبب مىشود که تمام افراد خانواده زیر چتر مشترکى گرد هم آیند و تاریخ خود را مرور کنند.
آیینها و مناسک عبادى
آیین مشترک در خانواده سبب ایجاد حس ثبات و به دنبال آن امنیت مىگردد. نیاز به وجود این آیینها، در جامعهى پرشتاب و پویاى امروز، بیشتر از گذشته حائز اهمیت است. با حفظ سنتها و آیینها، روح خانواده تداوم مىیابد و هویت آن در هر کجایى از کشور و یا جهان، حفظ مىگردد. این آیینها به خودى خود حسى از هدف و هویت مشترک را منتقل مىکنند و تداوم و پایدارى عاطفى را تأمین مىکنند. در سنین نوجوانى ممکن است فرزندان براى مدت زمانى کوتاه، از انجام این سنتها سرباز زنند، این به آن جهت است مىخواهند مستقل از والدین هویت خود را پیدا کنند. باید به خاطر داشت که هرگز نباید فرزندان را از این سنتها محروم کرد، بلکه باید اجازه داد که وقتى آنها بزرگتر شوند، قدر این آیینها را بدانند و به ادامهى سنتهاى خانوادگى باز گردند.
سنتهاى مذهبى، نژادى و اخلاقى
در جامعهى چند فرهنگى و چند نژادى کنونى، پیشینههاى قومى و اخلاقى، اغلب نقش مهمى را در شکلگیرى هویت خانوادگى ایفا مىکنند. همچنین زبان، غذا، لباس، تعطیلات و دیگر آیینهاى زندگى به شدت تحت تأثیر هویت قومى و اخلاقى خانوادهها قرار دارند. مراسم ازدواج و شیوههاى تربیت کودک از جمله مواردى هستند که با این گونه هویتها در ارتباطند.
مذهب نقش پیچیدهاى را در زندگى تک تک افراد خانواده دارد و اعتقادات مذهبى، هزاران سال است که به زندگى بسیارى از مردم، معنا و هدف مىبخشد. باورهاى مذهبى همچنین، هستهى اصلى ارزشهایى را تشکیل مىدهد که ساختار خانواده بر پایهى این گونه ارزشها استوار است. در حقیقت بسیارى از خانوادهها، ارزشهاى خانوادگى و ارزشهاى مذهبى را یکى مىدانند. تأکید ورزیدن به ارزشهاى مذهبى، سبب رهایى از خودخواهىهاى فردى مىگردد و بدین ترتیب حس هویت اجتماعى و اهمیت دادن به دیگران شکل مىگیرد. بسیارى از آیین و سنتهاى خانوادگى، ریشه در اعتقادات مذهبى دارد که از زمان کودکى به فرزندان آموزش داده مىشود، به طور مثال سنت شکرگزارى قبل از غذا خوردن، ریشه در اعتقادات مذهبى افراد دارد که از سه سالگى والدین به فرزندان مىآموزند.