نویسنده:مهدی فقیه ایمانی
به موجب احادیث وارده از ناحیه پیامبر اکرم، صلیاللهعلیهوآله، و ائمه معصومین، علیهمالسلام، مندرج در مصادر حدیثی و کتب اختصاصی پیرامون حضرت بقیهالله مهدی منتظر، عجلاللهتعالیفرجه، یکی از ویژگیهای قیام جهانی آن حضرت رویارویی و جنگ با کفار و مشرکین و مفسدین فی الارض استبا سلاحهای جنگی عصر پیغمبر (از جمله ذوالفقار یعنی شمشیر پیغمبر) و دیگر وسائل از این قبیل که جهت آگاهی تفصیلی خوانندگان محترم را به مصادر مربوطه ارجاع میدهیم. (1)
امام باقر، علیهالسلام، در این زمینه میفرماید:
… و اما شبهه من جده المصطفی، صلیاللهعلیهوآله، فخروجه بالسیف و قتله اعداء رسوله، صلیالله علیهوآله، و الجبارین و الطواغیت و انه ینصر بالسیف و الرعب و انه لا ترد له رایه. (2)
مهدی از این جهتبا جدش محمد مصطفی، صلیاللهعلیهوآله، شباهت دارد که با شمشیر قیام میکند و دشمنان خدا و رسولش و زورگویان و طاغوتیان را به قتل میرساند و با شمشیر و ایجاد رعب و وحشت نصرت مییابد و یاری میشود و هیچ یک از پرچمهایش شکستخورده بر نخواهد گشت.
همچنین امام صادق، علیهالسلام، در پاسخ ابو خدیجه که از ایشان درمورد حضرت قائم سؤال کرده بود، فرمودند:
کلنا قائم بامر الله واحد بعد احد حتی یجیء صاحب السیف فاذا جاء صاحب السیف جاء بامر غیر الذی کان. (3)
همه ما یکی پس از دیگری قائم به امر خدا هستیم تا زمانی که صاحب شمشیر بیاید; پس آنگاه که صاحب شمشیر آمد برنامه و دستوری غیر از آنچه بوده به اجرا درمیآورد.
گویا مراد حضرت از این عبارت آن باشد که پدرانش مامور به تقیه و مدارا بودند و او مامور به جهاد و براندازی ظلم و زور.
دهها حدیث دیگر از این قبیل وجود دارد که همگی بیانگر قیام حضرت مهدی و رویارویی او با دشمنانش به وسیله شمشیر و سلاح جنگی پیامبر اکرم و امیر مؤمنان است. شکی نیست که حضرتش هیچگونه استفادهای از وسائل و نیروهای تاخت و تاز فعلی دنیا نخواهد کرد.
با توجه به قیام عدل مآبانه اسلامی و انسانی آن بزرگوار به منظور برچیدن بساط ظلم و ستم و برقراری عدل و داد از یک سو و ظالمانه بودن استفاده از هر نوع سلاحهای جنگی فعلی از سوی دیگر معقول و قابل قبول نیست که حضرتش از سلاحهای جنگی – غیر شمشیر و نیزه – این چنینی استفاده نماید و قطره خونی را بنا حق بریزد یا ظالمانه بهجان و مال مردم آسیب رساند.
آری به شرحی که برخوردهای جنگی پیامبر و امیر مؤمنان و درگیریهای آن دو بزرگوار را با کفار و مشرکین و یهود و نصاری و منافقین – در رابطه با نشر و گسترش اسلام – در مصادر تاریخی و حدیثسنی و شیعه ملاحظه میکنیم، حضرت مهدی موعود، روحیلهالفداء، هم عینا برای ادامه خط و رسم آن دو بزرگوار بدون هیچگونه اقدام ظالمانهای به گسترش اسلام و برقراری عدل و داد جهانی میپردازد و حدیث:
یملا الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
و دیگر احادیث و پیشگوییهای پیامبر اکرم، صلیاللهعلیهوآله، و پیامبران پیشین و ائمه اطهار، علیهمالسلام، را تحقق میبخشد.
اکنون این سؤال مطرح است که: چگونه حضرت مهدی با شمشیر و نیزه در مقابل آن همه سلاحهای جنگی و هواپیماهای بمبافکن و موشکانداز و نیروهای آتشزا و مخرب و وسائل نقلیه زمینی، هوایی، و دریایی میتواند استقامت کند و جمعیتها و گروههای منحرف و بیراههرو و ضد اسلام را به اسلام و قرآن گرایش دهد و در صورت تمرد و تخلف آنها از پذیرش اسلام به کار آنها خاتمه دهد؟
در پاسخ این سؤال باید گفت که: اگر بخواهیم از بعد معجزه و استفاده از نیروی معنوی و یاری الهی وارد شویم، میتوانیم بگوییم: همانطوری که به شرح مندرج در آیات قرآنی، خداوند با یک قطعه چوب (عصا) حضرت موسی و هارون را بدون همکاری بنیاسرائیل و یاری آنها بر فرعون و دارودسته و نیروی یک میلیون و ششصد هزار نفری او مسلط و پیروز کرد. (4)
چنانکه میدانید بعد از آنکه فرعون هشتاد نفر از نیروهای ساحر و جادوگر خود را احضار کرد و آنها در مقابل حضرت موسی با گستردن طناب و چوب و دیگر چیزها صحنه جست و خیزی در شکل مارها و دیگر حیوانات وحشتزا را به نمایش درآوردند; حضرت موسی به امر الهی عصای خود را بر زمین زد و فورا عصا به شکل اژدهای عظیمی به حرکت درآمد و تمام وسائل و مایههای جادویی جادوگران را بلعید، آن چنانکه آنها به شگفت آمده و وحشتزده شدند و همه در مقابل حضرت موسی تسلیم شدند و به سجده افتادند و گفتند ما به خدای موسی و هارون ایمان آوردیم و معتقد به خدای راستین حضرت موسی شدند و در پاسخ فرعون که آنها تهدید به قطع دست و پا و به دارآویختن نموده بود، گفتند: مهم (5) نیست هر کاری میخواهی بکن، ما گناهانی کردهایم که میخواهیم با ایمان به خدا و تسلیم در مقابل پیغمبرش ما را ببخشد و بیامرزد.
و نیز حضرت موسی به امر الهی عصا را بر آب رود نیل زد و آبهای آن مثل کوه روی هم انباشته شد و دوازده جاده خشک به وجود آمد، پس حضرت موسی با دوازده فرقه بنیاسرائیل وارد جادههای خشک شدند و فرعون هم به همراه لشکرش در تعقیب موسی وارد جادههای خشک رود نیل شد و بالاخره پس از آنکه آخرین نفر از بنیاسرائیل از دریا خارج شد و پا بیرون نهاد آخرین نفر از نیروها و دنبالهروان فرعون وارد دریا شد، آنگاه خداوند با موجی لحظهای دریا را پر از آب و فرعون – همان خدای دروغین را – با انبوه زر و زیورهای وزنهدار آویخته بهخود و سلاحهای سنگین و همراهانش همه را غرق کرد و جثه فرعون را مثل پر کاه روی آب قرار داد که کافر و مؤمن همه به حیرت درآمدند. در حالی که موسی و هارون و تعداد ششصد هزار نفر بنیاسرائیل همه نجات یافتند و بنیاسرائیل وارث و مالک تشکیلات فرعون و سرزمین مصر شدند. (6)
بهفرموده امام رضا، علیهالسلام، حضرت مهدی، علیهالسلام، عصای موسی و انگشتر سلیمان را در دست دارد; و طبعا همانند موسی از عصا (7) و همانند سلیمان از انگشتر استفاده معجزهآسا خواهد کرد.
بدین ترتیب برای خداوند خیلی سهل و آسان است که حجتش امام زمان، علیهالسلام، را بر دنیای کفر و استعمار و زور و قلدری مسلط و پیروز فرماید; آن چنانکه دنیای کفر و ایمان به حیرت درآید و اسلام راستین هر چه سریعتر و گستردهتر در سراسر جهان به نمایش درآید و بساط ظلم و کفر برچیده شود.
اکنون اگر با گذشتبیش از سه هزار سال از تاریخ ماجرای برچیده شدن بساط خدایی خیالی و دروغین فرعون بهوسیله حضرت موسی تجسم ذهنی جزئیات قضیه و به وقوع پیوستن آن برای ما مشکل استبه سراغ ماجرای از هم پاشیده شدن دستگاه وسیعترین حکومت جهانی، یعنی شوروی – آنهم بدون جنگ و خونریزی – میرویم.
آری، این شوروی بود که با تشکل و بههم پیوستگی زورمندانه پانزده کشور از کشورهای آسیایی و اروپایی که جمعا بالغ بر دویست و سی و پنج میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت آن بود، به اضافه جمعیتهای تعدادی جمهوریهای خودمختار و چند منطقه ملی و گسترش یافتن آن به وسعتسه برابر آمریکا و همانند قارهای در مقابل قارههای آسیا و آفریقا و اروپا با انواع قدرتهای نظامی و سلاحهای جنگی فعلی و درآمدهای مالی، مخازن گسترده نفت، تولیدات وسیع مواد معدنی، کشاورزی، مواد غذایی، صنایع فلزکاری، کشتیسازی، اسلحهسازی، دامپروری، و دیگر چیزهای سرنوشتساز یکی از دو حکومت فوق قدرت جهانی تلقی و قلمداد شده و با جمعیتی بالغ بر 000،414،740 نفر بر اساس برآورد سال1969 میلادی توسط سازمان ملل متحد یکی از دو قدرت بزرگ (8) جهان بود.
اما بر اثر بیراههرویهای مختلف نظام حکومتی شوروی و کوبیدن راه و رسم انسانی و نارسائیهای قانونی و ندانمکاری و قلدری مسؤولان درجه بالا و سرنوشتساز و آن فشار اقتصادی و از همه بدتر و زیانبخشتر فاصلهاندازی بین دین و مردم دیدیم که ناگهان از هم پاشیده شد و سقوط کرد.
اینگونه قضایا که در گذشته بهطور فراوان به وقوع پیوسته و دنیای کنونی هم در گوشه و کنار جهان دستبه گریبان آن میباشد هر یک میتواند سرنخی باشد برای قابل قبول بودن قیام جهانی حضرت مهدی موعود و امکان آغاز آن با تجمع سیصد و سیزده نفر از عوامل (9) اصلی قیام از بلاد اسلامی و مناطق مختلف در مکه معظمه و رسیدن آمار اصحاب و تجمعکنندگان به ده هزار نفر یا کمی بیشتر که در این موقع از (10) مکه خارج میشوند و آنگاه پیروزی حضرتش در رابطه با برقراری عدل جهانی و نابودی حکومتهای ظلم و کفر و استعمار و استبداد به حقیقت میپیوندد و به نمایش عملی در میآید.
آری قرآن مجید با ایراد آیه شریفه:
کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله. (11)
خاطر نشان فرموده است که چه بسیار گروه اندک که به اذن الهی بر گروه فراوان و رقم چند صد برابر یا چند هزار برابر چیره و پیروز شدند و نمونههای متعددش پیروزیهای حیرتانگیز پیامبر گرامی اسلام بود با نیروهای کم بر نیروهای چند برابری کفار و مشرکین و بالاخره گسترش هر چه بیشتر اسلام و برچیده شدن بساط شرک و بتپرستی از صحنه حجاز و عربستان و بعدا دیگر مناطق و بلاد دور و نزدیک به حجاز.
پی نوشتها:
1. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص242، ح242; ص301، ح66; ص304، ح72; ص307، ح80; ص321، ح26; ص338، ح113-116; ص361، ح129; ص372، ح164.
2. همان، ج1، ص218.
3. الکلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج1، ص533.
4. المجلسی، محمدباقر، همان، ج13، ص122.
5. «لاقطعن ایدیکم و ارجلکممن خلاف و لاصلبنکم اجمعین»، سوره شعرا(26)، آیه49.
6. ر.ک: آیات 10 تا 68 سوره شعراء و تفسیر نمونه، ج15، ص194-250 و دیگر تفاسیر فارسی و عربی.
7. الشیخ الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمالالدین، ج2، ص48; الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، اعلامالوری، ص407; الاربلی، کشفالغمه، ج3، ص364; المجلسی، محمدباقر، همان، ج52، ص322; الفیض الکاشانی، الوافی، ج2، ص113; الحر العاملی، محمدبن الحسن، اثباتالهداه، ج3، ص478.
8. ر.ک: شاملویی، حبیبالله، جغرافیای کامل جهان، ص717-718.
9. ر.ک: الصافی الگلپایگانی، لطفالله، منتخبالاثر، ص475-476.
10. النوری، حسین، کشفالاستار; الصافی الگلپایگانی، لطفالله، همان، ص466.
11. سوره بقره (2)، آیه249.