مرحوم آیتالله خوشوقت در همه ابعاد معارف اسلامی- چه نظری و چه عملی و کاربردی- دارای قدرت بالای اجتهاد بودند. در معارف نظری مثل کلام، فلسفه، ادبیات، حدیث، لغت، صرف، نحو و منطق تبحر بسیار ویژهای داشتند. در صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه کمنظیر بودند.
طریقت آیتالله خوشوقت بر مبنای مکتب اهل بیت (ع) و بر دو پایه قرآن و عترت بود. ساختار شخصیتی ایشان کاملاً قرآنی بود. ایشان خود را با مبانی قرآنی و حدیثی سلوک معماری کردند و هر دوی اینها او را به سمت توحید محض برد.
در عرفان نظری صاحبنظر و در عرفان عملی صاحب سبک بودند. در فقه مجتهد مسلّم و دارای نوآوری بودند. در اصول متبحر بودند. در تاریخ بسیار موشکافانه مسائل را بررسی میکردند و در تفسیر بینظیر بودند. از کسانی بودند که واقعاً قرآن را بیان، تفسیر و مصداقیابی میکردند.
آقای خوشوقت از اساتید بزرگی مانند مرحوم علامه طباطبایی، حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی، حضرت امام خمینی رحمهالله و مرحوم حائری استفاده کرده بودند. برای اساتیدشان و بهویژه حضرت امام رحمهالله و علامه طباطبایی احترام بسیاری قائل بودند.
ایشان فقه حضرت امام را فقه اهل بیت (ع) در شرایط معاصر و فقهی میدانستند که بهدرستی موضوع را درک کرده، مبانی فقهی را بر موضوعات منطبق کرده و راه را برای فقاهت دینی در صحنه عمل باز کرده است. آیت الله خوشوقت میفرمودند: اولین گام برای سلوک، شناخت صراط مستقیم است؛ صراط مستقیمی که خداوند از همه مۆمنان خواسته تا هر روز در نمازها ده مرتبه آن را از خداوند بخواهند: «إهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» به همین خاطر، سوره فاتحه اولین سوره قرآن است و در هر نماز واجب شده است.
بلندهمت در تربیت جوانان مستعد
از ویژگیهای حضرت آیتالله خوشوقت، همت بلند و کمنظیر ایشان در تربیت نفوس مستعد رشد بود. در طول هفته که تهران تشریف داشتند، سه وعده نماز را در مسجدشان اقامه میکردند و بعد از هر نماز، مینشستند در خدمت مۆمنین و به پرسشهای آنان پاسخ میدادند. در منزلشان هم قبل و بعد از نماز پذیرای دوستان نزدیک بودند و نشستهایی با آنها داشتند. برنامه دعای کمیل در مسجد و برنامه ختم صلوات هم از برنامههای هفتگی ایشان در تهران بود.
60 سال سفر هفتگی به قم
سفر هفتگی به قم از برنامههای ثابت ایشان در حدود 60 سال بود. گاهی شرایط آمدن به قم سخت بود، اما ایشان خدمت به حوزه علمیه و مۆمنین را ترجیح میدادند و سختیها را به جان میخریدند. بعد از پایان برنامهها هم به سمت تهران حرکت میکردند که به نماز مغرب و عشا برسند و دعای کمیل را در خدمت مردم تهران باشند. گاهی ما به سبب بدی آب و هوا ایشان را از برگشتن به تهران منع میکردیم، اما ایشان میگفتند: مۆمنین شبهای جمعه در مسجد جمع میشوند و من باید بروم.
ایشان چهارشنبهشبها پس از اقامه نماز مغرب و عشا عازم قم میشدند. قبل از انقلاب برنامه ایشان در قم به این صورت بود که به سبب رفاقتی که با طلاب مدرسه حجتیه داشتند و خودشان در این مدرسه بودند، برای اقامت به این مدرسه میرفتند.
تعریف کردهاند که گاهی اواخر شب میرسیدند و طلاب خوابیده بودند. دلشان نمیآمد بروند درِ حجره را بزنند و این دوستان را بیدار کنند. گاهی تا صبح در حیاط مدرسه قدم میزدند تا اذان صبح شود یا اینکه دوستانشان برای وضوی نماز شب از حجره بیرون بیایند.
گاهی هم که شب زود به قم میرسیدند، همان شب یک جلسه خصوصی برگزار میکردند. بعد از نماز صبح، در محضر یکی از طلابی که از شاگردانشان بودند و اغلبِ ایشان امروز از بزرگان هستند، ختم صلوات میگرفتند. پس از ختم صلوات، روضهای خوانده میشد و بعد مشرّف میشدند برای زیارت.
بعد یک جلسه خصوصی هم با دوستان نزدیک در هنگام نهار داشتند. بعد از جلسه و اقامه نماز ظهر هم به سمت تهران حرکت میکردند. این برنامه تا حدود 10 سال بعد از انقلاب ادامه داشت. بعد از این زمان، برنامههای ایشان در قم بیشتر شد.
از حدود 20 سال پیش، شبها بعد از آنکه به قم میرسیدند، یک جلسهای تشکیل میشد با حضور دوستان نزدیکشان. بعد از نماز صبح هم جلسات ایشان شروع میشد. ابتدا یک جلسه نیمهخصوصی ختم صلوات و روضه داشتند و بعد از آن دو جلسهی عمومی که هر دو درس اخلاق بود. یکی در مدرسهی صاحبالأمر که ایشان این مدرسه را برای نخبگان تأسیس کرده بودند و دیگری جلسهای که در محل زینبیه برگزار میشد.
جلسه مدرسه صاحبالأمر حدود ساعت 11 تمام میشد و بعد جلسه زینبیه بود که تا حدود ساعت یکونیم ادامه داشت. این جلسه اواخر در محل مسجد اعظم برگزار میشد. آخرین جلسه ایشان هم بسیار خصوصی بود که در زمان صرف نهار و با حضور بعضی شاگردان ایشان برگزار میشد. مرحوم آیتالله خوشوقت در این جلسه به مباحثی از صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه میپرداختند که تدریس این مباحث از حدود 15 سال پیش تاکنون ادامه داشت.
مجلس ختم صلوات
ایشان تقیّد عجیبی به جلسه ختم صلوات داشتند. بهطوری که قریب 60 سال، مجلس ختم صلوات برای اهلبیت (ع) و قرائت حدیث کساء را دنبال میکردند. صلوات دعایی است که قطعاً مستجاب است و به خود خداوند و ملائکه او نیز اختصاص دارد: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیمًا»(۱) بنابراین ختم صلوات، همنوا با عمل خداوند و ملائکه است. و سلام و صلوات و دعای خداوند و ملائکه که برآورده میشود، به تبعش دعاهای مۆمنین هم برآورده میشود. علاوه بر آن، فرستادن هر صلوات ده حسنه دارد و ده سیّئه را از انسان برمیدارد.
در این اواخر، ایشان دو مجلس ختم صلوات داشتند. یکی در تهران و یک مجلس ختم صلوات هم در قم برگزار میکردند. مجلس ختم صلوات اینگونه بود که ابتدا حدیث کساء خوانده میشد و بعد برای هر معصوم هزار صلوات میفرستادند و برای همه مۆمنین و نیازمندان دعا میکردند؛ بهویژه برای پیروزی انقلاب اسلامی و نابودی جبههی استکبار.
در واقع چهاردههزار صلوات در بین حاضران در مجلس توزیع میشد. گاهی میشد مثلاً چهارده نفر بودند و هر نفر هزار صلوات برای یک معصوم میفرستاد. گاهی هم که جمعیت بیشتر بود، هر نفر مثلاً صد صلوات برای یک معصوم میفرستاد و در مجلس سکوت محض حکمفرما بود. گاهی هم که حدیث کساء در ابتدای جلسه خوانده نمیشد، آن را در پایان مجلس قرائت میکردند. در بیشتر مواقع هم پایان مجلس با روضهخوانی بود.
طریقت آیتالله خوشوقت بر مبنای مکتب اهل بیت (ع) و بر دو پایه قرآن و عترت بود. ساختار شخصیتی ایشان کاملاً قرآنی بود. ایشان خود را با مبانی قرآنی و حدیثی سلوک معماری کردند و هر دوی اینها او را به سمت توحید محض برد.
از ویژگیهای حضرت آقای خوشوقت، علاقه بسیار ایشان به مراکز زیارتی بود؛ از جمله به مدینه، مسجدالحرام، عتبات و قم. قبل از انقلاب ایشان ماهها در نجف ساکن بودند و آنجا کارهای علمی و سلوکی خود را انجام میدادند. همچنین بسیار علاقهمند به قم بودند و گاهی که از قم به طرف تهران خارج میشدند، صورت خود را برمیگرداندند و دوباره قم را نگاه میکردند. این علاقه به خاطر وجود حرم کریمه اهلبیت (ع) و نفوس الهی حاضر در این شهر بود.
مقید بودند که هر هفته به زیارت حضرت معصومه بروند، مگر اینکه شرایط خاص یا سفری پیش میآمد یا اینکه در قم، طلاب اطراف ایشان را یکباره میگرفتند و آقا نمیتوانست از نزدیک به زیارت حضرت برود. در آن صورت از همان محل حضرت را زیارت میکردند. یکی از کارهای آیتالله خوشوقت که با کمک شاگردان و علاقهمندان ایشان انجام میگرفت، سفرهای تربیتی-زیارتی بود. سفر به مشهد مقدس، عتبات و عمره از جملهی این برنامهها بود که جمعی از مۆمنین با ایشان همراه میشدند.
طریقت آیتالله خوشوقت
طریقت آیتالله خوشوقت بر مبنای مکتب اهل بیت (ع) و بر دو پایه قرآن و عترت بود. ساختار شخصیتی ایشان کاملاً قرآنی بود. ایشان خود را با مبانی قرآنی و حدیثی سلوک معماری کردند و هر دوی اینها او را به سمت توحید محض برد. تمام توجه مرحوم آقای خوشوقت به یک نقطه بود و آن، تکلیف، وظیفه، خداوند و تقوا بود.
به همه هم این موارد را سفارش میکردند. یک شخصیت فوقالعاده جامعی بودند؛ حتی در زمینه معلومات عمومی و علوم و فنون روز، تا آنجا که گاهی باعث شگفتی ما میشدند. صحبتهای ایشان در درسهایشان از پزشکی، انرژی، نجوم، تغذیه، آبزیان و دیگر موارد، گاهی باعث تعجب شاگردان میشد. ایشان مصداق این بیت شعر بودند که:
هر آن که ز دانش برد توشهای جهانیست بنشسته در گوشهای
ایشان در مسائل عرفانی به درجهای رسیده بودند که نیازی به تحصیل نداشتند، زیرا شهوداً به بسیاری از علوم دست یافته بودند. وقتی آیات قرآن را ترجمه و تفسیر میکردند، ما تأمل که میکردیم، میدیدیم بهواقع همین تفسیر صحیح است و مشخص بود که این تفسیر در یک افق دید متفاوتی قرار دارد که شاید در دیگر تفسیرها نباشد.
شخصیت ایشان یک شخصیت استوار و بسیار پایدار بود که هیچ طوفان و بحرانی نمیتوانست کمترین تغییری در ساختار وجودی ایشان ایجاد کند. آرامش کامل داشتند و این آرامش، به خاطر ایمان بالای ایشان بود که «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(۲) ایشان به اوج ذکر رسیده بودند.
همین طریق را برای اهل سلوک هم سفارش میکردند و معتقد بودند تنها طریق صحیح سلوک، سلوک قرآنی و سلوک در مسلک سیره اهل بیت (ع) است و میگفتند: غیر از این مرام مسدود است؛ چرا که پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»(3) معتقد بودند همه مسیرها باید مۆیّد این امر باشد.
ایشان میفرمودند: اولین گام برای سلوک، شناخت صراط مستقیم است؛ صراط مستقیمی که خداوند از همه مۆمنان خواسته تا هر روز در نمازها ده مرتبه آن را از خداوند بخواهند: «إهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ»(۴)به همین خاطر، سورهی فاتحه اولین سورهی قرآن است و در هر نماز واجب شده است. بعد میفرمودند: خود قرآن صراط مستقیم را ترسیم کرده و گفته: «وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ»(۵) عبودیت یعنی ایمان، اعتقاد و رفتار و اخلاق اسلامی داشتن و عبودیت یعنی تمامعیار اینچنین بودن و در عرصه عمل مراعات تقوا کردن.
بسیار روی این معنا تأکید میکردند که: تقوا، تقوا، تقوا. به این درجه هر کس رسید، آغاز بزرگی اوست، چون «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»(۶) و «أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»(۷) قرآن، متقین را هدایت میکند: «هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَهٌ لِّلْمُتَّقِینَ»(۸) کسی که به درجه تقوا رسید، خود خداوند دست او را میگیرد و به سمت بزرگی میبرد که یکی از آن طریقتها و بزرگیها بعد از مرتبه تقوا، ذکر است و در مقام ذکر که شامل ذکر قلبی و ذکر لسانی میشود، شرایط طوری فراهم میشود که این ذکرِ ذاکر را خود خداوند جوابگو و مجیب خواهد بود. و بعد سالک به مرحلهی تفکر و تأمل و گشودهشدن افقهای بزرگ عالم غیب برای او میرسد. خود ایشان در این سیر، همت بلندی داشتند و این طریقت را از مرحوم آیتالله قاضی و مرحوم علامه طباطبایی هدیه داشتند.
پی نوشت ها:
(۱) سورهی مبارکهی احزاب، آیهی 56: همانا خدا و فرشتگانش همواره بر پیامبر درود مىفرستند، اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.
(۲) سورهی مبارکهی رعد، بخشی از آیهی 28: آگاه باشید که دلها تنها به یاد خدا آرام گیرد.
(۳) عیون أخبارالرضا(علیهالسّلام)، شیخ صدوق، ج 2، ص 62: من دو چیز گرانبها را میان شما میگذارم؛ کتاب خداوند و عترتم.
(۴) سورهی مبارکهی فاتحه، آیهی 6: ما را به راه راست هدایت فرما.
(۵) سورهی مبارکهی یس، آیهی 61: و این که تنها مرا بندگى کنید که راه راست همین است.
(۶) سورهی توبه، آیهی 7: خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.
(۷) سورهی توبه، آیهی 36: خدا با پرهیزگاران است.
منابع: پایگاه اطلاع رسانی عقیق
تهیه و تنظیم: محمد حسین امین- گروه حوزه علمیه تبیان