چرا به گفته ی قرآن مؤمنان هم وارد جهنم می شوند؟!

چرا به گفته ی قرآن مؤمنان هم وارد جهنم می شوند؟!

نویسنده:آیت الله محمدتقی مصباح یزدی

یک حکم و قضای حتمی الهی این است که همه ی انسان ها حتی مؤمنین، وارد جهنم می شوند: وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیّاً؛ (1)«هیچ کس از شما نیست مگر آنکه در آن ‍[جهنم] وارد خواهد شد. این امر، حکم و قضای حتمی و تخلف ناپذیر الهی است. آن گاه کسانی را که تقوای الهی داشته باشند، از جهنم می رهانیم و ستمگران را به زانو درافتاده، در جهنم رها خواهیم ساخت».
پس برای نجات از آن مهلکه باید اقدامی جدی صورت گیرد.
سؤال:
آیا واقعاً مؤمنین هم داخل شعله های آتش جهنم خواهند شد؟ مقصود از ورود مؤمنان به جهنم، در این آیه ی شریفه ی وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلَّا وَارِدُهَا چیست؟
«ورود» مترادف یا «دخول» نیست. «دخول» در مقابل «خروج» است. «ورود» اعم از این است و گاهی به معنای اشراف و نزدیک بودن نیز می آید. قرآن کریم در داستان حضرت موسی علیه السلام می فرماید: وَ لَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ. (2) «ورود» به معنای داخل شدن نیست، بلکه مقصود این است که ایشان پس از فرار از مصر به طرف شهر مدین، نزدیک شهر مدین رسید. خارج شهر، محلی بود به صورت استخر یا چشمه یا چاه که مردم اطراف، برای برداشت آب یا سیراب کردن احشام و گوسفندانشان به آنجا می آمدند. حضرت به دختران شعیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در گوشه ای ایستاده بودند و بر اثر ازدحام، قادر به آب دادن گوسفندان خویش نبودند، کمک کرد و گوسفندانشان را سیراب کرد. پس مقصود قرآن این است که حضرت موسی علیه السلام به آن منطقه ی نزدیکِ آب وارد شد، نه اینکه حقیقتاً وارد آب شده باشد.
برخی روایات ذیل آیه ی وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلَّا وَارِدُها نیز مبیّن این حقیقت است که ورود در این آیه به معنای دخول نیست. امام صادق علیه السلام، ورود به جهنم را به معنای داخل شدن به جهنم نمی دانند. (3) بعضی از مفسرین نیز «ورود» در این آیه را به معنای داخل شدن در جهنم نگرفته اند. (4) علامه طباطبایی رحمه الله ذیل همین آیه ی شریفه می فرمایند که وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلَّا وَارِدُهَا به بیش از قصد، حضور و اشراف دلالت ندارد. از کتاب های لغت نیز معنایی بیش از این برای ورود استفاده نمی شود. (5) ممکن است مقصود این باشد که صراط به صورت پلی است، مانند پل هایی که روی رودخانه های بزرگ و بعضاً دریاها کشیده شده است که روی جهنم قرار دارد و همه از روی آن خواهند گذشت. مؤمنان با عنایت خداوند به راحتی گذر می کنند و آتش جهنم آنها را فرا نمی گیرد. آنها وارد بهشت می شوند، اما کفار ستمگر به اراده ی الهی به داخل جهنم سقوط خواهند کرد.
پس در این آیه ی شریفه، مقصود از ورود همه ی انسان ها از جمله مؤمنان به جهنم، مشرف بودنشان بر جهنم است، یعنی آنها چنان به جهنم نزدیک می شوند که بر آتش آن مشرف می شوند و در معرض خطر قرار می گیرند. البته در چنان اوضاع دهشت انگیزی، مؤمنان مشمول لطف و مراحم الهی قرار می گیرند، و از داخل شدن به جهنم نجات می یابند، و کافران ستمگر با ذلت و خواری داخل دوزخ می شوند.
بعضی از مفسرین قرآن، با مشربی عرفانی، درباره ی ورود مؤمنین به جهنم، نظر سومی را مطرح کرده اند. آنها این آیه را تأویل کرده (6) و فرموده اند که جهنم، باطن دنیاست. آن بزرگواران معتقدند عالم دنیا دارای ظاهری است که همین لذایذ، زرق و برق ها و جاذبه های آن است. در آیات شریفه ی قرآن، به این بُعد زینتی و زرق و برق های دنیا بسیار اشاره شده است. (7) البته در مواردی نیز هشدار داده است که این جذابیت ها و زینت ها ممکن است دامی شیطانی برای فریب انسان باشد: فَلا تَغُرَّنَکُمُ الحَیاهُ الدُّنیا. (8) این هشدار قرآن، اشاره به این مسئله است که ظاهر زیبای دنیا دارای باطنی مغایر با آن است. در برخی آیات نیز به این مسئله تصریح شده است که این ظاهر زیبا و جذاب دارای باطنی آتشین و سوزاننده است: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً؛ (9) «آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند، در همان حال، در حال وارد کردن آتش به شکم هاشان هستند. آنها به زودی در آتشی سوزاننده در می آیند».
کسی که اموال دیگران را می خورد، در ظاهر، آن را چونان طعامی لذیذ و دلپذیر می بیند و می چشد. در ظاهر، حلوای شیرین و زیبا و تزیین شده را می بیند و می خورد، اما به گفته ی خداوند، باطن همه ی این غذاها آتش سوزنده است. چنین است که گفته شده است کسانی که دارای چشم های باطن بین هستند، می بینند آنها در حال خوردن آتش هستند. در این زمینه، داستان های بسیار عبرت انگیز از بزرگانی نقل شده است که دارای چنان قدرت معنوی بودند و باطن قضایا را می دیدند. بزرگانی که وقتی غذا خوردن بعضی افراد را مشاهده می کردند، جز چرک و خون نمی دیدند. گاه به همان خورندگان دستور می دادند دستانشان را بفشارند تا خونی را ببینند که از میان انگشت هاشان می چکد. این داستان ها به خصوص اگر از افراد مطمئنی نقل شده باشد یا دیده شود، با عنایت به حقایقی که در آیات شریفه ی قرآن و روایات معصومین علیهم السلام گزارش شده است، قابل رد کردن نیست؛ یعنی لزومی ندارد که ما آن را رد کنیم. البته برای استناد به اسلام، قرآن و اهل بیت علیهم السلام، دلیل و سند معتبر، لازم است.
به همین جهت، به تأویلی که بعضی از مفسرین برای این آیه نقل کرده اند و با ظاهر آیه هم منافات ندارد، نمی توان به سادگی نسبت دروغ داد. با شواهد قرآنی و روایی و داستان هایی که از بعضی بزرگان نقل شده است، به محکمی می توان ادعا کرد این عالَم برخلاف ظواهر فریبنده اش، دارای باطنی جهنمی است و چون همه ی آدمیان حتی مؤمنین، در این عالم وارد می شوند و زندگی می کنند، همه به نوعی گرفتار آن هستند: وَ اِنْ مِنکُمْ اِلَّا وارِدُهَا.
قرآن کریم در سوره ی مبارکه ی انبیا به خوبی حال بد جهنمیان را ترسیم کرده و فرموده است: إِنَّکُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ‌ * لَوْ کَانَ هؤُلاَءِ آلِهَهً مَا وَرَدُوهَا وَ کُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ‌ * لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَ هُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ‌.(10)
البته مؤمنان، چونان کسانی که با بهره بردن از نیروهای قدرتمند طبیعی، خود را از نیروی جاذبه ی زمین آزاد کرده و در فضا به پرواز درآمده اند، دیگر متأثر از جاذبه ی زمین نیستند؛ بلکه با نیروی قدرتمند ایمان و عمل صالح و با توسل و تمسک به حبل الله، مشمول عنایات الهی می شوند، و خود را از جاذبه ی جهنمی دنیا خلاص می کنند و در پناه لطف خدا قرار می دهند. وقتی در آن فضا قرار گرفتند، آزادند و متأثر از جاذبه های دنیایی نیستند: إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ‌ * لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ‌ * لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَهُ هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ‌.(11)
وقتی چنین شد، آنها از هول و هراس قیامت در امان می مانند، فرشتگان الهی به استقبالشان می آیند و ایشان را به بهشت موعود و نعمات الهی بشارت می دهند.
در هر صورت، هر کدام از این احتمالات و تفاسیر و تأویل ها را بپذیریم، همه ی انسان ها در معرض امتحان الهی اند؛ مبتلای به آتش جهنم، و اسیر و دربند عذاب اند. عده ای اسیر می شوند و در حال سوختن هستند. پس باید نجاتشان داد. گروهی در معرض آتش اند، ولی هنوز نسوخته اند و نیازمند دستگیری و نجات از درافتادن به آتش اند. در چنین حالتی، پناهندگی به خداوند تنها راه نجات و فکِّ رقاب است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مریم(19)، 71-72.
2. قصص(28)، 23.
3. عَنِ الحُسَیْنِ بنِ أبِی العَلَاءِ عَن اَبِی عَبْدِاللهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ «وَ إِنْ مِنْکُمْ اِلَّا وَارِدُها» قالَ: أمَا تَسْمَعُ الرَّجُلَ یَقُولُ: وَرَدْنَا ماءَ بَنِی فُلَانٍ فَهُوَ الْوُرُودُ وَ لَمْ یَدْخُلُه؟ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج8، ص 291).
4. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص 52؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص 264.
5. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج14، ذیل آیه ی 71 سوره ی مریم.
6. البته باید توجه داشت که هر تأویل ادعایی از طرف هر کسی، صحیح و قابل قبول نیست. تنها تأویلی صحیح است که منافی مشی اهل بیت علیه السلام در تفسیر آیات قرآن و همچنین منافی معنای ظاهر آیات قرآن نباشد. تأویلی که هر کسی به دلخواه از آیات قرآن داشته باشد، شبیه تفسیر به رأی و مردود است. سیره ی اهل بیت علیهم السلام این بود که آیات قرآن را تفسیری ظاهری می کردند و گاه در مقام تفسیر قرآن استدلال می کردند. گاهی نیز بعضی از آیات شریفه ی قرآن را به دیگر آیات تفسیر می کردند؛ چرا که «القرآن یفسِّر بعضه بعضا»؛ ولی گاهی همان بزرگواران، برای بعضی آیات قرآن، تأویل هایی نیز بیان می فرمودند. بنابراین، اگر در زمینه ی تفسیر یا تأویل آیات شریفه ی قرآن از طرق صحیح و معتبر از اهل بیت علیهم السلام نقلی رسیده باشد، بی هیچ شک و شبهه ای مورد قبول است. تفسیرها و تأویل های ادعایی و ذوقی که اساساً پایه و اساس و مستندات درستی هم ندارد، مردود و خطرناک است. متأسفانه، یکی از خطرناک ترین روش هایی که امروزه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده می کنند، همین معانی تأویلی و به اصطلاح، هرمنوتیک از آیات قرآن است. این گونه برخوردهای غلط با قرآن، از اعتبار و ارزش این کتاب گرانسنگ آسمانی خواهد کاست.
7. در آیات شریفه ی قرآن به کرّات به زینت های دنیا اشاره شده است: مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ‌(هود، 15)؛ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً (احزاب، 28)؛ وَ مَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ زِینَتُهَا وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقَى أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ‌ (قصص، 60)؛ وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لاَ تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ لاَ تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً (کهف، 28)؛ وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ جَعَلْنَاهَا رُجُوماً لِلشَّیَاطِینِ وَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ(ملک، 5).
8. لقمان(31)، 33.
9. نساء(4)، 10.
10. انبیاء(21)، 98-100.
11. انبیاء(21)، 101-103.
منبع مقاله: مصباح یزدی، محمدتقی، (1391)، صهبای حضور(شرح دعای چهل و چهارم صحیفه ی سجادیه)، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله علیه، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید