اشاره :
آنچه در ذیل آمده است متن صحبت های حضرت آیت الله خرازی است که در بیان دنیای پسندیده و مذموم بیان شده است.
دوستی با دنیا
درباره دنیا، دو دسته آیات و روایات داریم، دسته اول، آیات و روایتی که از دنیا به نعمت تعبیر می کنند. از جمله این آیه شریف:
و مابکم من نعمه فمن الله ثم اذا مسکم الضر فالیه تجئرون؛ (1)
و هر نعمتی که دارید از خداست، سپس چون آسیبی به شما رسد به سوی او روی آورید [و می نالید].
این آیه شریف از حیات ما، زندگی ما، آذوقه ما و مسکن ما، به نعمت تعبیر می کند. چنین آیاتی متعدد است. از جمله در سوره نحل، می فرماید:
والله جعل لکم مما خلق ظلالاً و جعل لکم من الجبال اکنانا و جعل لکم سرابیل تقیکم الحر و سرابیل تقیکم باسکم کذلک یتم نعمته علیکم لعلکم تسلمون؛(2)
و خدا از آنچه آفریده، به سود شما سایه هایی فراهم آورده و از کوهها برای شما پناهگاه هایی قرار داده و برای شما تن پوشهایی مقرر کرده که شما را از گرما [ و سرما] حفظ می کند و تن پوشها [زره هایی ] که شما را در جنگتان حمایت می نماید. در پایان آیه می فرماید «این گونه وی نعمتش را بر شما تمام می گرداند، امید که شما [به فرمانش] گردن نهید» از همه این امور تعبیر به نعمت می کند، مسکن و پوشش و …
از همه چیز، به نعمت تعبیر می کند: ( یتم نعمته علیکم لعلکم تسلمون)؛ برای این که شما مسلم باشید ( تسلیم شوید)
دسته دوم آیات و روایات
دسته دوم از آیات و روایات، که از دنیا به غرور و فتنه تعبیر کرده، و می فرماید: دنیا باعث انحراف شما می شود، و نیز دنیا، متاع قلیل است، و قابل توجه نیست. از جمله آیات، این آیه شریف است:
یا ایها الناس ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیوه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور؛ (3)
ای مردم، همانا وعده خدا حق است. زنهار تا این زندگی دنیا شما را فریب ندهد و زنهار تا [شیطان] فریبنده شما را درباره خدا نفریبد.
و ما الحیوه الدنیا الا متع الغرور. (4)
و زندگی دنیا جز مایه فریب نیست. این جا به این تعبیر شده که تمامش فریب است، و دنیا یک متاع فریب دهنده است.
در بیستمین آیه سوره حدید، می فرماید:
اعلموا انما الحیوه الدنیا لعو و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما و فی الاخره عذاب شدید و مغفره من الله و رضوان و ما الحیوه الدنیا الا متع الغرور؛ (5)
بدانید که زندگی دنیا، در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است. [مثل آنها] چون بارانی است که کشاورزان آن [باران] به شگفتی اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینی، آنگاه خاشاک شود. و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابی سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
طبق این آیه شریف، دنیا با این که متاع قلیل است، مانند بارانی می ماند که می بارد و گیاهی که از این باران می روید، باعث تعجب کفار می شود. سپس این گیاه، خشک و خرد شده و می ریزد. چیزی که ابتدا آن طور بود، در ادامه و انتها این می شود. دنیا همین طور است؛ همه چیزش یک روزی رونق دارد؛ ولی در انتها از بین می رود و در آخرت، عذاب شدید یامغفرت و رضوان الهی، منتظر انسان ها است.
جمع بین دو دسته آیات
دیدیم درباره دنیا دو دسته آیه و روایت هست. جمع این دو دسته از آیات و روایات، در آیات دیگر ذکر شده است و آن این که دنیایی که آن را مذمت کرده اند، دنیایی است که انسان از آن برای آخرت استفاده نمی کند؛ بلکه آخرت را می دهد و دنیا را می گیرد. باید مواظب باشیم چگونه با دنیا رفتار کنیم؛ یک وقت دنیا را وسیله و ابزار قرار می دهیم، برای رسیدن به کمالات، معنویات، آخرت و قرب الهی که این، نعمت است و چه نعمتی از این بالاتر؟!
نعمتی که همه انبیا از آن بهره مند شدند و به آن درجات عالی رسیدند، آنان فهمیدند با دنیا چگونه رفتار کنند، و برای رسیدن به آخرت، دنیا را وسیله خودشان قرار دهند؛ ولی در مقابل، اهل دنیا عکس کردند. خداوند این نعمت را به ما داد تا از آنها برای رسیدن به قرب خودش و به کمالات استفاده کنیم ؛ ولی اهل دنیا، برای دنیا آخرت را رها کردند، آخرتشان را به دنیا فروختند. خداوند، این رفتار را که بسیاری از کفار و مردم داشتند، مذمت می کند. خداوند در آیه مبارک 86 سوره بقره، در وصف کفار می فرماید:
اولئک الذین اشترو الحیوه الدنیا بالاخره فلا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینصرون؛ (6)
همین کسانند که زندگی دنیا را به [بهای] جهان دیگر خریدند. پس نه عذاب آنان سبک گردد، و نه ایشان یاری شوند.
خداوند، کیفیت استفاده اینان از دنیا را مذمت می کند؛ چرا که دنیا نعمت الهی است و ما خیلی وقت ها استفاده لازم و مطلوب را از آن نمی کنیم و آن را نغمت می کنیم. همچنین در سوره ابراهیم می فرماید:
الذین یستحبون الحیوه الدنیا علی الاخره و یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا اولئک فی ضلال بعید؛ (7)
همانان که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و مانع راه خدا می شوند و آن را کج می شمارند. آنانند که در گمراهی دور و درازی هستند.
همانند این آیات، بسیار است. در برخی آیات شریف، رفتار اهل دنیا را مذمت می کند؛ که نباید آخرت را بدهید و دنیا را بگیرید؛ چرا که دنیا برای این است که با آن، آخرت را تحصیل کنید این آیات شریف، می توانند مبین دو دسته آیات مذکور، باشند؛ یک دسته، آیاتی که مذمت می کند [و می گوید دنیا نقمت است] و دسته دیگر می فرماید: نعمت است. این دو دسته آیات، ناظر بر کیفیت رفتار است که ما چگونه رفتار کنیم، اگر دنیا را وسیله آخرت قرار دادیم، به یک ، دیگر دنیا نیست. این مزرعه آخرت است.
انسان، آنچه را در دنیا کشت کرده است، در آخرت درو می کنند. در آیه شریف می فرماید:
ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره؛ (8)
آیا یه جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؟ بعد می فرماید:
فما متع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل؛ (9)
متاع زندگی دنیا در برابر آخرت، جز اندکی نیست.
یعنی بد معامله ای کردید و از سرمایه هایتان بد استفاده کردید؛ دنیا را مقصد اصلی گرفتید و حیات آخرت را فراموش کردید و حال آن که حیات دنیا و در مقایسه با آخرت اند ک است، بهره ای بسیار کم و ناچیز است.
این که عده بسیاری از مردم عالم، در همه اعصار آمدند و دنیا را بر آخرت ترجیح دادند و در مقابل دادن آن کثیر راضی شدند به این اندک، به دلیل محبتی است که به دنیا دارند. محبت به دنیا است که افراد را به سوی خودش می کشد و جذب می کند. وقتی انسان به دنیا محبت پیدا کرد، منشأ فسادها، معصیت ها و گرفتاری ها است. همانی که در روایات و اخبار متعدد با عبارات گوناگون آمده است:
حب الدنیا راس کل خطیئه؛
محبت دنیا منشأ همه خطاهاست.
راس کل خطیئه حب الدنیا و راس العباده حسن الظن بالله؛
وقتی اشخاص به دنیا محبت پیدا کردند، مثلا به دلیل محبتی که به پول دارند، حق دیگران را ضایع می کنند، حق دیگران را نمی دهند؛ چون به دنیا علاقمندند. به همین دلیل، در انجام تکالیف هم سستی می کنند؛ می بینند اگر بخواهند نماز بخوانند یا حج بروند، از دنیا عقب می مانند، لذا اعتنایی ندارند، و حج را ترک می کنند، نماز را در پنج وقت ترک می کنند تا از دنیا عقب نمانند. پس محبت به دنیا، انسان را به سوی ترک واجبات و انجام محرمات می کشاند. البته محبت به دنیا، فرع بر معرفت ما است. اگر انسان در معارفش راه صحیح را رفته باشد و دل به قرآن کریم و سنت ثابت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل آن حضرت علیهم السلام، داده باشد، شناختش از دنیا و آخرت، شناخت دیگری می شود. اگر آن شناخت در وجود انسان راه یابد، طبعا به دنیا محبت نخواهد داشت؛ چون شناخته است که چیست؛ مثل سیب گاز زده ای که در یک سطل زباله است ما همه می دانیم آن آلوده به میکروب های مختلف است. به همین جهت هیچ رغبتی، فرع بر معرفت است؛ چون معرفت داریم که سیب آلوده است، نسبت به خوردن آن بی رغبت می شویم.
اگر انسان تحت تعلیمات دین ، کلمات الهی و کلمات انبیا قرار گیرد، به دنیا بی رغبت می شود، وقتی بی رغبت شد، خودش را آلوده نمی کند؛ اما کسانی که دنبال تعلیمات الهی، تعلیمات پیغمبر، تعلیمات امامان علیهم السلام نمی روند، دنیا جذبشان می کند و به آن محبت پیدا می کنند، و فکر می کنند همه چیزشان به دنیا وابسته است و نسبت به رسیدن به آن؛ تنافس و تکالب می کنند؛ می بینیم برای رسیدن به دنیا و عقب نماندن از آن ، از هم سبقت می گیرند؛ مثل یک کلب، برای استفاده از لاشه ای که یافته اند هجوم می آورند. این ها نتیجه جهل و دور ماندن از کتاب الهی و اهل بیت معصوم علیهم السلام است که موجب این بدبختی ها می شود. اگر کسی دلش به معرفت الهی روشن شده و دنیا را شناخته باشد، هیچ وقت محبت دنیا در قلبش نمی آید؛ لذا در اخبار و احادیث فرموده اند: محبت خدا و محبت دنیا با همدیگر ضد هستند؛ یعنی دو وجودی هستند که با همدیگر جمع نمی شوند. اگر حب خدا بخواهد در وجود انسان باشد و حب دنیا هم وجود داشته باشد، ممکن نیست و باید فقط یکی از آن ها باشد. اگر معرفت انسان، کامل باشد، حب خدا در دل انسان جای می گیرد، و اگر معرفت انسان، ناقص باشد، حب دنیا در دل انسان می آید؛ نه حب الهی.
روایات متعددی برای توضیح این مطلب نقل شده است:
ان کنتم تحبون الله فاخرجوا من قلوبکم حب الدنیا؛
اگر ادعا دارید که خدا را دوست دارید، محبت دنیا را از دل هایتان بیرون کنید.
کیف یدعی حب الله من سکن قلبه حب الدنیا؛ چگونه ادعای محبت خدا می کند کسی که در قلب خود، حب دنیا را جای داده است؟ و در حدیثی دیگر فرمودند:
کما ان الشمس و اللیل لایجتمعان کذلک حب الله و حب الدنیا لا یجتمعان؛
همانگونه که خورشید و شب با هم جمع نمی شوند، حب خدا و حب دنیا نیز با هم جمع نمی شوند.
قطب راوندی در روایتی نقل کرده است که حضرت سلیمان، ابلیس را ملاقات کرد و به او گفت: تو با امت محمد چه می کنی؟ گفت : «من راضی هستم از آنان به محقرات [گناهان کوچک]، می خواهم آنان را مشرک کنم ؛ ولی اطاعت نمی کنند، لذا دنیا را در نظر آنان جلوه می دهم، تا به آن محبت پیدا کنند، آن گونه که از محبت خدا و رسول بیشتر می شود. پس کارد شیطان در این جا خیلی برندگی دارد؛ یعنی کاری می کند که ما به دنیا علاقمند شویم؛ در نتیجه اگر کافر نمی شویم، گرفتار ترک واجبات و عمل به محرمات بشود. در روایتی از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: دنیا و آخرت، به منزله مشرق و مغرب هستند. کسی که بین این دو حرکت می کند، اگر به طرف شرق برود، هر چه می رود، از طرف مغرب دور می شود، و – بالعکس- هر چه به طرف مغرب برود، از طرف مشرق دور می شود بنابراین، این دو قابل جمع نیستند.
حضرت صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریفه 89 سوره شعرا فرمودند: قلب سلیم آن قلبی است که در آن حب دنیا نیست. صاحب چنین قلبی روز آخرت گرفتاری ندارد. بعد فرمود: حب دنیا انسان را کور کر می کند. دیدنی ها را همه می بینند؛ اما آن هایی که اهل آخرت هستند، از همه این دیدنی ها عبرت می گیرند و به خدا نزدیک می شوند؛ مایه حرکت و تکامل آنان می شود. همه شنوایی دارند؛ اما آن هایی که اولیای خدا هستند، از آیه آیه ی قرآن، برایشان ارتقا حاصل می شود و معنویاتشان بالا می رود؛ ولی آنان که به دنیا محبت دارند، آیات را می خوانند، می بینند و می شنوند، اما برایشان تأثیری ندارد. حب دنیا، عارضه بدی است و لذا در اخبار بسیار به بغض دنیا خیلی توصیه شده است؛ از جمله این روایت در کتاب شریف کافی آمده است که از حضرت پرسیدند: چه عملی نزد خدا با فضیلت تر است؟ حضرت می فرماید:
ما من عمل بعد معرفه الله عزوجل و معرفه الرسول افضل من بغض الدنیا فان ذلک لشعبا کثیرا؛
هیچ عملی بعد از معرفت خداوند عزوجل و رسولش، بالاتر از بعض دنیا نیست، که آن هم رشته های مختلفی دارد. انسان وقتی به دنیا بغض پیدا می کند، گرفتار آن مفاسد نمی شود. بنابراین، اگر انسان، صرفا از دنیا متنعم باشد و آن را وسیله آخرت قرار ندهد، تعریفی ندارد و اگر از آن استفاده اخروی شد، نعمت و خیر است، و تعریف دارد.
در کافی از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که خداوند در مناجات حضرت موسی فرمود:
یا موسی! ان الدنیا دار عقوبه عاقبت فیها آدم عند خطیئه و جعلتها ملعونه ملعون ما فیها الا ما کان فیها لی؛
ای موسی! دنیا، دار عقوبت است که در آن، آدم را در اثر خطایش عقوبت کردم. و دنیا را ملعون قرار دادم. هرچه در دنیا هست ملعون است، مگر آنچه برای من باشد.
انسان می تواند، از دنیا برای اعمال خیر، حج، نماز، روزه، زندگی مشروع استفاده کند؛ تمام این استفاده ها خیر است و نعمت، و سبب بعدی نمی شود، که ملعون شود؛ ملعون یعنی و آن برای کسانی است که آخرت را به دنیا فروخته اند و مفتون آن گردیده اند.
پی نوشت :
1. نحل، آیه 53.
2. نحل، آیه 81.
3. فاطر، آیه 5.
4. آل عمران، آیه 158.
5. حدید، آیه 20.
6. بقره، آیه 86.
7. ابراهیم، آیه 3.
8. توبه، آیه 38.
منبع:ماهنامه ی خلق شماره ی دوم