رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله در یکی از مسافرتها با اصحابش در سرزمینی خالی و بی علف فرود آمدند. به هیزم و آتش احتیاج داشتند، فرمود:«هیزم جمع کنید».عرض کردند: «یا رسول اللّه! ببینید این سرزمین چقدر خالی است! هیزمی دیده نمی شود». فرمود: «در عین حال هرکس هر اندازه می تواند جمع کند».
اصحاب روانه ی صحرا شدند، با دقت به روی زمین نگاه می کردند و اگر شاخه ی کوچکی می دیدند برمی داشتند. هرکس هر اندازه توانست ذره ذره جمع کرد و با خود آورد. همینکه همه ی افراد هرچه جمع کرده بودند روی هم ریختند، مقدار زیادی هیزم جمع شد.
در این وقت رسول اکرم فرمود:
«گناهان کوچک هم مثل همین هیزمهای کوچک است، ابتدا به نظر نمی آید، ولی هر چیزی جوینده و تعقیب کننده ای دارد؛ همان طور که شما جستید و تعقیب کردید این قدر هیزم جمع شد، گناهان شما هم جمع و احصا می شود و یک روز می بینید از همان گناهان خرد که به چشم نمی آمد، انبوه عظیمی جمع شده است».[1]
[1] . وسائل ، ج /2ص 462.
منبع: داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.