منبع: تنهاراه
وَ نُریدُ أن نَمُنَّ عَلَی الذّین استُضعِفوا فی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئمِهً وَ نَجعَلَهُمُ الوارثین؛1 و اراده کردیم که بر کسانی که به مستضعف شدهاند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث (زمین) کنیم.
این آیه مربوط به داستان حضرت موسی (علیه السلام) است خداوند می¬فرماید: «موسی (علیه السلام) در عصری به دنیا آمد و بزرگ شد که فرعون طغیان کرده و ادعای ربوبیت داشت. او بنی¬اسرائیل را به استضعاف کشانده و دستور قتل فرزندان آنان را داده بود و می¬خواست آنها را نابود کند، در حالی¬که اراده خداوند چیز دیگری بـود. او می¬خواست بر آنان منّت گذارد و آنان را پیشوا قرار دهد تا پس از سال¬ها، پیشوا و وارث در زمین باشند، پس از آنکه زمین در دست دیگران بود، و آنان را در زمین قدرت دهد و حکومت قوی و پا بر جا به آنان ارزانی دارد تا بتوانند از آن استفاده کنند.» هر چند ظاهر آیه بیان یک قسمت از حوادث روزگار قوم بنی-اسرائیل است. ولی در اینجا از فعل مضارع استفاده شده که دلالت به استمرار دارد و می¬گوید: «اراده¬ی دائمی و سنّت ما چنین است که مستضعفان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.»
نکته¬ها و پیام¬های آیه:
1-این آیه مربوط به حکومت جهانی و انقلاب نورانی حضرت مهدی (علیه السلام) است.
2- این آیه بشارتی است برای همه¬ی حق¬پرستان و عدالت-خواهان که حکومت ظلم و جور دائمی نیست و در نهایت، پیروزی برای رنج¬دیدگان خواهد بود.
3- خداوند در این آیه، تعبیر «منّت» را آورده است و منّت بر دو نوع است: فعلی و قولی، منّت فعلی به معنی لطف عظیم است و منّت قولی به معنی به رخ کشیدن نعمت است. در آیه¬ی شریفه مراد از منّت همان لطف عظیم است.
4- با توجه به آیهی لَقَد منَّ اللهُ عَلی المؤمنینَ إذ بَعَثَ فیهِم رسولاً ؛2 همانا خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که در میان آنان رسولانی برانگیخت. از کلمهی «منَّ» در آیه میتوان شباهتهایی بین حکومت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و امام زمان (علیه السلام) ذکر کرد.
امام علی (علیه السلام) درباره¬ی این آیه فرمودند:
«هُم آلُ محمّد یَبعَثُ اللهُ مهدیَهُم بَعدَ جَهدِهِم فَیَعِزِّهُم و یَذِلُّ عدوَّهُم»؛3 «این افراد خاندان پیامبرند که خداوند مهدی آنان را بعد از فشار و زحمتی که بر آنان وارد میشود، برمیانگیزد و به آنان عزّت می¬دهد و دشمنان¬شان را خوار و ذلیل می سازد.»
پی نوشت ها:
1. قصص(28)، 5 .
2. آل عمران (3)، 164 .
3. طوسی، غیبت، ص 184 .