علی بن ابی طالب علیه السلام از خانه بیرون آمده بود و طبق معمول به طرف صحرا و باغستانها که با کارکردن در آنجاها آشنا بود می رفت، ضمنا باری نیز همراه داشت. شخصی پرسید: «یا علی! چه چیز همراه داری؟»
علی: «درخت خرما، ان شاء اللّه».
– درخت خرما؟ !
تعجب آن شخص وقتی زایل شد که بعد از مدتی او و دیگران دیدند تمام هسته های خرمایی که آن روز علی همراه می برد که کشت کند و آرزو داشت در آینده هر یک درخت خرمای تناوری شود، به صورت یک نخلستان درآمد و تمام آن هسته ها سبز و هر کدام درختی شد [1]
[1] . وسائل ، ج /2ص 531، و بحار ، ج /9ص 599.
منیع: داستان راستان،شهید مطهری،جاد اول.