نویسنده:علامه سید جعفر مرتضی عاملی
از چه کسی باید عیادت کرد؟
در روایات وارد شده که عیادت کردن از چند دسته جایز نیست:
۱ـ شارب خمر:
از امام رضا (علیهالسلام) نقل شده است و ایشان هم از پدران بزرگوارشان نقل نمودهاند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر شارب خمر مریض شد به عیادتش نروید.»۱۶
۲ـ اهل ذمه:
از پیامبر (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند: «از مریضهای کفار ذمی عیادت نکنید و در تشییع جنازه آنان شرکت ننمایید.»۱۷
کتاب جعفریات روایت شده به سندش که همانا پیامبر (صلی الله علیه وآله) از یک یهودی در موقعی که مریض بود عیادت کردند.۱۸
و آنچه برای ما ظاهر میشود این است که: اگر مصلحتی درعیادت اهل ذمه وجود داشته باشد, عیادت آنان مانعی ندارد, همچنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) این کار را کردند, چون ظاهر این است که مراد آنان از یهودی آن غلامی بود که مریض بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله) از او عیادت کردند و نتیجه آن عیادت این بود که آن غلام مسلمان شد, چنانکه روایت شده است اما زمانی که مصلحتی بر عیادت بار نیست, عیادت نکنید, اما در باره عیادت اهل سنت, امر وارد شده است زیرا عیادت, سبب استحکام مودت مسلمین میشود و سبب تقویت توان آنان در برابر دشمنشان می شود و سبب تقویت قلوب میگردد همچنان که سببب انعکاس اخلاق ارزشمند و انسانیت می شود.۱۹
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند: «بپرهیزید از یک علمی که انجام میدهید و باعث ننگ و عار ما میشود.» تا اینکه فرمودند: «در نمازهای جماعت اهل سنت شرکت کنید و نماز بخوانید و از بیماران آنان عیادت کنید و در تشییع جنازه آنان شرکت کنید و نکنید که آنان به چیزی از کارهای خیر از شما سبقت بگیرند.»۲۰
۳, ۴ و۵:
از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده که فرمودند: «سه دسته هستند که عیادت آنها جایز نیست: کسی که نزدیک است از بیماری شفا پیدا کند و کسی که دندان آسیایش خراب باشد (دندان درد داشته باشد) و کسی که مرضی شدید در چشمانش باشد.»۲۱
۶ـ چشم درد شدید (کسی که درد چشم او خیلی دردناک و شدید باشد): روایت شده از امام صادق (علیهالسلام) که فرمودند: «عیادت کردن در مورد مریضی که چشم درد دارد جایز نیست.»۲۲
ولی وارد شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگامی که علی (علیهالسلام) درد چشم داشتند، ازایشان عیادت کردند.۲۳
مگر اینکه گفته شود قول امام صادق (علیهالسلام) در روایت پیش به نفی تأکید استحباب حمل میشود و آنچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) انجام دادند حمل می شود بر اینکه فی الجمله عیادت, برتری دارد و یا اینکه کار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خاطر خصوصیتی است که امیرالمؤمنین داشته است.
عیادت کردن مردها از زنان
وارد شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از بعضی از زنان عیادت کردهاند, مثل ام علاء و همچنین از زنی که از انصار بود در مرضی که درد شدیدی داشت, عیادت کردند. ۲۴
عیادت کردن از بنیهاشم
همانا گرامی داشتن کسانی که منسوب به رسول الله(صلی الله علیه و آله) هستند, اکرام و گرامی داشتن خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) است, چون اکرام کننده چنین قصد و نیت میکند و کسی شایستهتر است از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که تعظیم و تکریم داشته شود؟ همچنانکه گرامی داشتن بنی هاشم, کسانی که درمعرض ظلمها واقع شدهاند ومتحمل مصیبتهای بسیار به خاطر ارتباطشان با پیغمبر شدهاند. این اکرام از نزدیکترین نزدیکیها به خداست و شاید همین مطلب تفسیر میکند برای ما آنچه روایت شده از امام کاظم و ایشان از آبای گرامیشان و آنان از پیغمبر که پیامبرفرمودند: «عیادت کردن بنی هاشم فریضه و واجب و زیارت آنان سنت است.»۲۵
عیادت کردن از نزدیکان و فامیل
و روایت شده در وصیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به فرزندشان که فرمودند: «نزدیکان و فامیلت را اکرام کن, چون آنان کمک کار تو هستند. تا اینکه فرمود: «کریم انان را اکرام کن و سقیم و مریض آنان را عیادت نما.» ۲۶
نزد بیمار نباید از بلا و بیماری پناه جست
قبلاً گذشت که حضرت محمد بن علی (علیهاالسلام) هرگز نزد مریض از بلا پناه نمیجست.
نباید نزد بیمار زیاد نشست
گاهی مریض در وضعی قرار میگیرد که رغبت ندارد احدی بر آنان اطلاع پیدا کندهمانطوری که خود حالت معالجه برای مریض گاهی اگر غیر از مریض به آن حالت اطلاع پیدا کند, موجب دردناک شدن نفس مریض میشود در حالی که عیادت کردن از مریض هم لازم است, پس جمع بین این دو سخن این طور میشود که عیادت کننده نزد مریض زیاد ننشیند تا حرج و ضرر به مریض زیاد نشود تا دردهای روانی او زیاد نگردد.
از این جهت از ائمه معصومین(علیهمالسلام) روایت شده که مستحب است نزد مریض عیادت را طول ندهد تا جایی که امام صادق (علیهالسلام) از آن تعبیر کردهاند – همانطوری که روایت شده- به این سخن که: «عیادت باید به اندازه دوشیدن شتر باشد.»۲۷
و از حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده که فرمودند: از عیادتهایی که بیشترین اجرا دارد وقتی است که عیادت کننده از مریض عیادت کند و نزد مریض کم بنشیند, مگر موقعی که مریض بخواهد و دوست داشته باشد که عیادت کننده نشستن در کنارش را بیشتر طول بدهد و مریض این را (طول جلوس عیادت کننده را) از او درخواست کند. و هم معنای این روایت, روایت دیگری نیز وجود دارد.۲۸
پس وقتی که مریض جلوس بیشتر عیادت کننده را بخواهد, استجابت مریض از جهتی تقرب به سوی خداست, همانطور که طلب کردن در این مورد از جهت دیگر, روشن میسازد چیزی که احتمال دارد موجب ضرر و زیان به مریض شود, وجود ندارد.
مهربانی کردن نسبت به مریض
شاید مهربانی کردن به مریض بدین خاطر است که مریض مطمئن شود که نزد دیگران پیوسته مورد قبول است و دیگران از او متنفر نیستند و همین طور نسبت به خود عیادت کننده میباشد. ما ملاحظه میکنیم آنجا اوامری بود که عیادت کننده دستش را بر مریض بگذارد و اعتبار کرده که آن عیادت کنندهای که مخالف این عمل کند, احمق است و عیادت کردن احمق از مریض, بدتر از دردی است که مریض دارد, چونکه احمق مسبب بسیاری از دردهای روانی مریض میشود, به خاطر این که احمق, تصرفاتی که لایق مریض نیست میکند و مریض را دچار ضعف و نقص میکند.
بعضی ذکر کردهاند که: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر وقت از مریضی عیادت میکردند دستشان را به پیشانی او میگذاشتند و چه بسا دستشان را بین دو سینه او میگذاشتند و برای او دعا میکردند.»۲۹
و از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که کامل شدن عیادت از مریض به این است که: «دستت را بر شانهاش بگذاری و از نزد مریض زود برخیزی, به درستی که عیادت احمق بدتر است برای مریض از بیماری که خود مریض دارد.»۳۰
شهید استفاده کرده از این روایت که عیادت کننده دستش را بر شانه مریض قرار داده و در حال دعا باشد.۳۱
ولی روایت شده از حضرت علی (علیهالسلام) که فرمودند: «یکی از چیزهایی که عیادت را تمام و کامل میکند این است که عیادت کننده یکی از دو دستش را بر دیگری و یا بر پیشانیاش بگذارد.»۳۲
مرحوم مجلسی(ره) از این روایت این طور استفاده کرده, مقصود این است که عیادت کننده دست خودش را بر پیشانی خودش بگذارد و احتمال دارد که این عمل به خاطر این باشد که عیادت کننده میخواهد حزن و اندوه و تأسف خود را بر بیماری مریض اظهار کند همانطوری که این عمل شیوع دارد. پس بعید نیست که ذکر این دو موردی که حضرت فرمودند, به عنوان مثال باشد.۳۳
ولی اظهر آن چیزی است که گذشت که عیادت کننده دستش را بر خود مریض یا بر شانه خود مریض بگذارد (و ذکر کردن شانه در روایت ظاهراً به عنوان مثال است) و ممکن است این روایت را حمل بر روایت اولی بکنیم, چون که این روایت تصریح نمیکند در آنچه علامه مجلسی گفته است, پس ممکن است در این روایت ضمیر به مریض برگشت کند و اشاره میشود به این مطلب با اضافه کردن به روایاتی که مقدم شد از پیامبر اسلام که فرمودند از تمام و کامل شدن عیادت مریض این است که یکی از شما دستش را بر پیشانی یا دست مریض بگذارد و از مریض سؤال کند که حالش چطور است و خودتان را با مصافحه, تحیت کنید.۳۴
و همچنین قول پیامبر که فرمودند: «از کامل شدن عیادت مریض این است که هرگاه بر مریض وارد شدی, دستت را بر سر مریض بگذاری و بگو چگونه صبح کردی.»۳۵
پس به درستی که این روایت ظهور دارد در اینکه عیادت کننده دستش را بر مریض بگذارد – همانطوری که علامه مجلسی اعتراف کردهاند ولی بر علامه مجلسی ایراد شده اگر چه این معنا ظاهرتر است, ولی این روایت – یعنی این روایت آخری و آن روایتی که قبل از آن بود – هر دو عام هستند.۳۶
ولی ما میگوییم: همانا روایت دیگری که گفت: «تمام و کامل کردن عیادت این است که هرگاه به عیادت مریض رفتی, دستت را بر مریض بگذار.»۳۷
و روایت گذاشت دست بر شانه, این دو روایت عام نیستند. این دو روایت مؤید این است که عیادت کننده دستش را بر مریض یا بر پیشانی مریض بگذارد وجود دارد, هر کس میخواهد به این روایات مراجعه کند.۳۸
و در آخر این روایت از ابن عباس نقل میشود که گفت: «پیغمبر (صلی الله علیه و آله) وقتی به عیادت مریض میرفتند دربالای سر او مینشستند.»۳۹
دعای بیمار برای عیادت کننده و بالعکس
چون مریض در حال مرض نزدیکتر به خدای تعالی از عیادت کننده میباشد, پس دعای مریض نزدیکتر به استجابت است به خاطر اینکه مریض بفهمد در این مرضش دارای یک امتیازی است که دیگران آن امتیاز را ندارند, پس اشعار به ذلت و ضعف برای مریض لازم نیست همانطوری که مریض محتاج به دیگران است همچنین دیگران هم محتاج به او هستند به خاطر این مسأله ما میبینیم که روایت شده از امام صادق (علیهالسلام) که فرمودند: «هر گاه یکی از شما به عیادت برادر دینی خود بروید, پس از مریض بخواهد که در حق او دعا کند, چون دعای مریض مثل دعای ملائکه میباشد.» ۴۰
و در اینجا احادیث دیگری به همین معنا وجود دارد, هر کس میخواهد به آنها مراجعه کند.۴۱
همچنانکه مستحب است عیادت کننده هم برای مریض دعا کند. زراره از امام صادق (علیه السلام) روایتی را نقل میکند که فرمودند: «هرگاه بر مریض داخل شدید, پس بگو پناه میبرم به خدای عظیم.»۴۲
و مقدم شد که برای مریض هم مستحب است که اجازه بدهد به دوستانش و فامیلش که برای عیادت او بیایند, چون برای هر کسی دعای مستجابی وجود دارد.
دعای مساکین و فقرا برای مریض
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که فرمودند: «دعای مساکین برای مریضهای خودتان را خفیف و پست نشمارید, چونکه چه بسا دعای آنان در مورد شما مستجاب میشود و دعای خود مساکین در مورد خود آنان مستجاب نشود.»
واز امام صادق (علیهالسلام) روایت شده که فرمودند: «مستحب است برای مریض اینکه به سائل با دست خودش چیزی بدهد وامر کند به سائل که برای او دعا نماید.»۴۳
سؤال از مریض در مورد حالش و در مورد آنچه اشتها دارد بعضیها ذکر کردهاند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مشکلات و درد مریض و از آنچه مریض بدان اشتها دارد میپرسیدند. ۴۴
چرا که این پرسش نشانگر اهمیت دادن به بیمار و درخواستهایش میباشد و زمینهساز آرامش و اطمینان بیمار میگردد.
آرزوی سلامتی و صحت
مریض در برانگیختن اطمینان در خودش احتیاج دارد تا بر مرض غلبه پیدا کند و در مقابل عوارض مرض که چارهای از آن نیست و برای دفع آن عوارض از نفس مریض راهی نیست, مقاومت نماید و شاید همین موضوع پرده برمیدارد برای ما آنچه از پیامبر نقل شده که فرمودند: «هرگاه بر مریضی وارد شدید او را در اجل و مرگ توسعه بدهید, پس به درستی که این کار چیزی را رد نمیکند, ولی نفس مریض را پاک میکند.»۴۵
و مراد از توسعه دادن, یعنی برای مریض دراجل و مرگ توسعه دهید و مریض را به صحت و سلامتی امیدوار سازید. مثل اینکه به مریض بگویید که این مرض, ضرری به تو نمیزند و به زودی اگر خواست خدا باشد, شفا پیدا میکنی.۴۶
و بعضی از علما نقل کردهاند که: پیغمبر (صلی الله علیه و آله) به مریضها میفرمودند: «این مرض و بیماری رنجی به تو نمیرساند و به خواست خدا از مرض طاهر و پاکیزه میشوی.»۴۷
پی نوشت :
۱۶ـ صدوق, امالی: ص ۳۷۴ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۶۷ .
۱۷ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۴.
۱۸ـ مستدرک الوسائل: ج ۱, ص ۸۳ و ۴۲۰.
۱۹ـ ابی داوود, سنن, ج ۳, ص ۱۸۵ – بیهقی, سنن: ج ۳, ص ۳۸۳ – التراتیب: الاداریه: ج ۱, ص ۳۰ و ۳۹۱.
۲۰ـ وسائل الشیعه: ج ۱۱, ص ۴۷۱ و در حاشیه از الاصول: ص ۴۱۹ – ۴۲۲.
۲۱ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۴.
۲۲ـ ر.ک: پاورقی حدیث اولی که تحت عنوان (عیادت هر سه روز یک مرتبه) بیان شد.
۲۳ـ کافی: ج ۳, ص ۲۵۳ – وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۳۸.
۲۴ـر.ک: الترغیب و الترهیب: ج ۴, ص ۲۹۴.
۲۵ـ مستدرک الوسائل: ج ۱, ص ۸۳
۲۶ـکشف المحجه: ص ۱۷۳- بحار: ج ۷۷, ص ۲۱۸.
۲۷ـ کافی: ج ۱,ص ۱۱۷ و ۱۱۸ – وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۴۲.
۲۸ـ ر.ک: وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۴۲ – کافی: ج ۳, ص ۱۱۸ و ۱۱۹. قرب الاسناد: ص ۸.
۲۹ـ ابن قیم: طب النبوی: ص ۹۲ – بخاری: المرضی, ص ۱۳.
۳۰ـ کافی: ج ۳, ص ۱۱۸ – وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۴۲ – بحارالانوار: ج ۸۱,ص ۲۲۷.
۳۱ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۷
۳۲ـ قرب الاسناد: ص ۸ – سفینه البحار: ج ۲, ص ۲۸۵.
۳۳ـ بحارالانوار: ج ۸۱,ص ۲۱۴.
۳۴ـ طوسی, امالی: ج ۲, ص ۲۵۳.
۳۵ـ سفینه البحار: ج ۲,ص ۲۸۵ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۳.
۳۶ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۳.
۳۷ـ کافی: ج ۳, ص ۱۱۸ – وسائل الشیعه: ج ۲, ص ۶۴۲.
۳۸ـ مجمع الزوائد: ج ۲, ص ۲۹۷
۳۹ـ مجمع الزوائد: ج ۲, ص ۲۹۸ – ابی داوود, سنن: ج ۳, ص۱۸۷ – بیهقی, سنن: ج ۱, ص ۳۸۱-۳۸۲.
۴۰ـ کافی: ج ۳, ص ۱۱۷ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۱۹.
۴۱ـ ثواب الاعمال: ص ۳۰ – بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۱۷ و ۲۲۵.
۴۲ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۵ و ۲۲۸.
۴۳ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۰۹.
۴۴ـ ابن قیم, طب نبوی: ص ۹۲.
۴۵ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۵.
۴۶ـ طب نبوی: ص ۹۲.
۴۷ـ بحارالانوار: ج ۸۱, ص ۲۲۵ – سفینه البحار: ج ۲, ص ۲۸۵.
۴۸ـ ابن قیم, طب نبوی: ص ۹۳ – مصابیح السنه: ج ۲, ص ۷۶.
منبع:«طب و پزشکی در اسلام»