نویسنده:فاطمه فرهادیان (1)
چکیده
موضوع مورد بحث ، عفاف در رفتار در حیطه ی حجاب و پوشش است . عفت ، به معنی پارسایی و آن حالت نفسانی است که انسان را از غلبه ی شهوت باز دارد. قرآن به چند رفتار عفیفانه ، از جمله رعایت عفت در گفتار ، نگاه ، شهوت ، پوشش ، و عفت در کردار ، به ویژه در زنان ، اشاره می کند و تاکید می فرماید: صحبت کردن زنان با نامحرم باید عفیفانه و به دور از نرمش ونازک کردن صدا باشد و از هرگونه سخنان غیرضروری و بیهوده پرهیز کنند. در نگاه به نامحرم نیز زنان همانند مردان از چشم چرانی منع شده اند و باید از نگاه بد و هوس آلود چشم پوشی کنند ؛ چرا که دیده به منزله ی دروازه ی دل است و اگر کنترل نشود در کشاندن آن به سمت گناه نقش زیادی دارد.
قرآن زنان را مکلف می کند ، جاذبه ها و زینت های ظاهری و باطنی خود را آشکار نکنند ، مگر آنچه نمایان است . آنها باید پوششی مناسب که تمام گردن و سینه و اندام ها و زینت های پنهان آنها را مستور کند
داشته باشند که موجب تهیج شهوت مردان نگردد و موجب آزار و اذیت خود توسط افراد بیمار دل را فراهم نکنند. کردار و راه رفتن آنها نیز باید به دور از جلوه ، خودنمایی و جلب توجه باشد . در نظام مقدس اسلام ، این امور کاملاً حکیمانه و به مصلحت زن و اجتماع وضع گردیده است.
زنان با رعایت حجاب و عفاف و پوشش کامل و داشتن رفتاری به دور از خودآرایی و خودنمایی می توانند آرامش و آسایش و امنیت خود ، خانواده و جامعه را به ارمغان بیاورند و از گسیختگی بنیان خانواده جلوگیری کنند و مانع بسیاری از فتنه ها که ریشه در عدم رعایت و حفظ حریم عفاف دارد ، گردند.
واژه های کلیدی
عفت : آن حالت نفسانی است که باعث می شود تمام حرکات و رفتار انسان فاقد رذیلت های شهوانی باشد.
تخضعن: از ماده خضوع و در اینجا به معنی نازک و نرم سخن گفتن است.
یغضضن: از ماده غض و به معانی کاهش و کم کردن نگاه است .
یحفظن فروجهن: حفظ فرج و دامن از نگاه نامحرم است .
یبدین: از ابداء به معنی آشکار و ظاهر کردن است .
خمر: جمع خمار است ؛ جامه و لباسی که سر و موی زن را می پوشاند.
جیوب : جمع جیب ؛ به معنی گریبان و سینه است .
جلابیب : جمه جلباب ؛ لباس بلند و سرتاسری که تمام اندام و بدن زن را بپوشاند.
تبرّج: به معانی ظاهر شدن در برابر مردم ، به صورت خودنمایی است.
مقدمه
یکی از عوامل استحکام خانواده و اجتماع ، ملکه ی نفسانی عفاف است که اگر در جان پرورانده شود به ثمر نشسته و حاصل آن مصونیت و در نتیجه قرب و نزدیکی به خداوند خواهد بود. عفاف در رفتار در زمینه های مختلف و گسترده ای ، از جمله عفّت شکم ، عفّت کلام و… طرح می شود. در این مقاله فقط به جنبه هایی از عفاف می پردازیم که در حیطه ی حجاب و پوشش قرار دارد.
در آغاز واژه ی عفاف را تعریف کرده و سپس با توجه به آیات و روایات به توضیح عفاف در گفتار و نگاه شهوت و پوشش و کردار پرداخته و تبیین می کنیم که زنان در برابر نامحرم باید از هرگونه خودنمایی و رفتار و کردار و سخن و حرکات جلوه گرانه که به دور از شأن زنانه است و موجب تحریک مردان می گردد ، خودداری نمایند و عفت پیشه کنند.
عفاف در رفتار
دین مبین اسلام ، به عنوان آیین جامع و کامل خداوند متعال ، در حمایت از شخصیت انسانی و معنوی زن در جهت حفظ عفّت عمومی ، دستورهای حکیمانه ای مبتنی بر لزوم رعایت عفّت و حیا در ابعاد گوناگون صادر نموده است .«البته عفاف مخصوص زنان نیست و مردان نیز باید عفیف باشند ولیکن چون مردان به دلیل داشتن قدرت جسمانی و برتری جسمانی این توانایی را دارند که به زن ظلم کنند و بر
خلاف میل او رفتار نمایند ، از این رو اسلام بر روی عفّت زن تاکید بیشتری نموده است».(2)
قرآن یکی از ویژگی های مؤمنان راستین را ، عفاف و پاکدامنی می داند و می فرماید:(وَالّذینَ هُم لِفُروجِهِم حافِظونَ)«آنان [مومنان] کسانی هستند که دامان خویش را از بی عفتی حفظ می کنند».(3)
در فضیلت عفاف روایات بسیاری آمده از جمله:
«افضل العباده العفاف.»؛ برترین عبادت ، عفت است.(4)
«العفّه رأس کلّ خیر.»؛ عفت در رأس همه ی خوبی ها است .(5)
«العفّه افضل الفتوّه.»؛ عفت برترین جوانمردی است.(6)
«العفّه افضل شیمه.»؛ عفّت برترین خصلت است.(7)
«العفاف یصون النفس و ینزّهها عن الدنایا.»؛عفت نفس را مصون و آن را از پستی دور نگه می دارد.(8)
«العفاف زهاده.»؛ عفت پارسایی است.(9)
با دقت در آیات و روایات درمی یابیم عفّت به معنی مناعت و آن حالت نفسانی است که [انسان را] از غلبه ی شهوت باز دارد.(10) و هم چنین به معنی پارسایی و پرهیزکاری و بازداشتن از حرام است(11)
به طور کلی ،ع فت را می توان یک صفت انسانی و ملکه ی نفسانی و زینت باطنی دانست که موجب می شود تمام اعمال و حرکات و گفتار و پوشش انسان ، عفیفانه و فاقد رذیلت های شهوانی و هوس مآبانه باشد.(12)
عفاف از یک سو به عنوان یک مسأله ی اصلی و بنیادین و فراتر از حجاب و پوشش مطرح است و از سوی دیگر ، رابطه ی تنگاتنگی با آن دارد ؛ چرا که به عنوان یک خصلت و ارزش اختیاری ، پوشش را به ارمغان می آورد و به طور کلی ، می توان حجاب را میوه و ثمره ی عفاف دانست.
گفتنی است ، شرم ، حیا ، اشتیاق به عفاف و پاکدامنی ، یک تدبیر نهفته در خلقت و فطرت زن است که او را وادار می سازد به طور ناخودآگاه ، خود را ازچشم نامحرم بپوشاند . به عبارت دیگر ، گرایش زن به حفظ عفّت خویش ، از احساس فطری و الهام غریزی وی نشأت می گیرد.
از این رو ، قرآن کریم که کتاب انسان شناسی و روانشناسی است و مطابق با فطرت آدمی ، نیازهای او را تشریح می کند ، جلوه های عفاف زنان را از این گونه بیان می فرماید:
1. عفت در گفتار
در آیه ی 32 سوره ی احزاب درباره ی وظایف زنان در لزوم رعایت عفاف در سخن گفتن با مردان نامحرم می فرماید:
(فَلا تَخضَعنَ بِالقَّولِ فَیَطمَعَ الذی فی قَلبِه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً ) ؛ «پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند ، و سخن شایسته بگویید».
خضوع در اینجا به معنای این است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف نکنند تا مردان بیمار دل را دچار ریبه و خیال های شیطانی کنند و شهوت آنها را برانگیزانند منظور از بیماری دل ، نداشتن نیروی ایمان است ؛ آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوت باز می دارد.
و (قولاً معروفا) یعنی سخن معمولی و مستقیمی بگویند که به دور از کرشمه و ناز باشد و شرع و عرف اسلامی آن را پسندیده دارد.(13)
این آیه اشاره به کیفیت و محتوای(14)سخن گفتن و حرمت صحبت کردن با ناز و عشوه دارد و صحبت کردن با نامحرم باید عفیفانه و به دور از نرمش و خضوع و خودنمایی باشد . همچنین بر اجتناب از هرگونه سخنان بیهوده و غیر ضروری و شهوت انگیز تأکید دارد و متذکر می گردد در صورت عدم رعایت این امر ممکن است در اثر نمایش جاذبه های زنانه و سخنان هوس آلود ، افرادی که از سلامت روحی و روانی و اعتدال نفسانی که در اثر ضعف یا فقدان ایمان می باشد
برخوردارنباشند به فکر گناه و فحشا بیفتند و امنیت جامعه را به خطر بیندازند.
2 ـ عفاف در نگاه
در آیه ی 31 سوره ی نور که به سوره ی عفت و پاکدامنی و حجاب معروف،(15)به چندین رفتار عفیفانه اشاره می کند که یکی از آنها وجوب حفظ و کنترل دیده و نگاه است:(وَ قُل لِلمؤمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ)؛«به زنان مومن بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند.» (16)همچنین در آیه ی دیگری می فرماید:(قُل لِلمؤمنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم)؛«به مردان مؤمن بگو از بعضی نگاه های خود(نگاه های غیرمجاز)چشم پوشی کنند».(17)در شأن نزول این آیات آمده : جوانی در بین راه ، زنی را می بیند و به او چشم می دوزد و به دنبال او به راه می افتد . طوری غرق نگاه بوده که صورتش به دیوار برخورد می کند و مجروح می شود ، نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می رود و ماجرای خود را نقل می کند و این آیه نازل می گردد.(18)
«یغضض» از ماده ی ((غضّ)) به معنای کاهش و کم کردن نگاه است.(19) و منظور چشم پوشی از نگاه حرام و غیرضروری و شهوت آلود است . در لزوم عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام ، بین زن و مرد، فرقی نیست.(20) بدین ترتیب همان گونه چشم چرانی برمردان حرام است ، بر زنان نیزحرام است.(21) حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید :«از نگاه های زیادی بپرهیزید ؛ زیرا تخم هوس می پراکند و غفلت می زاید».(22)
همچنین حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید:
«از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت را بر دل می نشاند و همین برای دچار شدن انسان به فتنه کافی است».(23)
از این رو ، کنترل چشم می تواند از مهم ترین و اساسی ترین اصول عفاف باشد که باید در مرتبه ی اولی رعایت گردد؛ چرا که چشم دروازه ی قلب و روح است و هر چه دیده بیند دل کند یاد.
امام علی (علیه السلام) می فرماید:«العین رائد القلب»؛ چشم ، دل را به دنبال خود می کشد.(24)
بدین ترتیب ،کمترین کوتاهی در چشم پوشی از نگاه به نامحرم ، تیری مسموم از سوی شیطان است.(25) قلب که عقل انسان را نشانه گرفته و دل و فکر او را مشغول و به دنبال آن غریزه را مشتعل می کند و از آن پس فتنه ها به دنبال می آورد ، که گاه جبران ناپذیر است .
به گفته ی شاعر:
این نظر از دور چون تیر است و سم
عشقت افزون می شود صبر تو کم
کسی که عفّت چشم پیشه کند و نگاه حرام را دنبال نکند ، فکرش فراغت و دلش آرامش می یابد(26) و اوصافش نیکو گشته (27) و در نتیجه خداوند شیرینی ایمان و عبادت را به او می چشاند(28) و به ازای فروبستن چشم از حرام ، قدرت مشاهده ی شگفتی های عالم و عظمت الهی را می یابد.(29)
3 ـ عفت در شهوت
در ادامه ی آیه ی 31 سوره ی نور می فرماید:(وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنَّ)؛ «[به زنان با ایمان بگو] دامن های خود را حفظ نمایند».
«فروج» جمع فرج ، به معنای شکاف میان دو چیز است که با آن ازعورت کنایه آورده اند.(30)
مراد از «حفظ فروج» در این آیه و آیه ی 30همین سوره ، به خاطر قرین شدن با «یغضضن» و «یغضوا» ، پوشاندن آن از نامحرمان است ، نه حفظ آن از زنا و لواط.
در ذیل آیه می فرماید:(ذلکَ أزکی لَهُم(31))؛یعنی این امر باعث تزکیه و شکوفایی استعدادها و رشد شخصیتی و معنوی آنها می شود . در روایت نیز آمده «النزاهه آیه العفه»(32) و«بالعفاف تزکّوا الاعمال».(33) دوری از آلودگی ها نشانه ی پاکدامنی است . به وسیله ی عفّت اعمال پاکیزه و مطهر می گردد و در نتیجه انسان رشد می یابد ، و در غیر این صورت ، چشم چرانی و بی عفّتی مانع رشد معنوی انسان خواهد گردید.(34)
همچنین قرآن در مورد کسانی که امکان برای ازدواج نمی یابند می فرماید :(وَ لَیستَعفِف الّذینَ لایَجِدونَ نِکاحاً حَتّی یُغنیَهُمَ اللهُ مَن فَضلِهِ)(35)«و کسانی که وسیله ی نکاح ندارند به عفت سرکنند تاخدا از کرم خویش از این بابت بی نیازشان کند».(36) دراین باره حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید :«هرکه پاکدامنی و مناعت جوید ، خداوند او را پاکدامن و با مناعت گرداند،و هرکه بی نیازی طلبد ،خداوند بی نیازش گرداند».(37) بنابراین ، قدرت نیافتن برای ازدواج و دسترسی نداشن به همسر ،مجوزی برای گناه کردن وفراهم کردن آن از راه نامشروع
نیست بلکه صبر و عفت لازم است تا خداوند نیزاز فضل خود بی نیازشان گرداند».(38)
پی نوشت :
1 ـ دانش آموخته الهیات و معارف اسلامی در مقطع کارشناسی .
2 ـ بانکی پورفرد ،ا میر حسین ، تدوین آیینه زن ، مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری ص223.
3 ـ مومنون /5.
4 ـ محمدی ری شهری ، محمد ، میزان الحکمه ، ج8 ح13116.
5 ـ همان ، ح13120.
6 ـ همان ، ح13121.
7 ـ همان ، ح13122.
8 ـ همان ، ح13123.
9 ـ همان ، ح13124.
10 ـ قرشی ، سید علی اکبر ، قاموس قرآن ج5 ، ص19.
11 ـ سیاح احمد ، مترجم فرهنگ بزرگ جامع نوین (ترجمه المنجد) ، ج2 ص1305.
12 ـ کوهی محمدرضا ، آسیب شناسی شخصیت زن، ص293.
13 ـ طباطبایی ، محمد حسین ، تفسیر المیزان ، ج16 ، ص461.
14 ـ جوادی آملی ، عبدالله ، زن در آیینه جلال و جمال ،ص 436.
15 ـ مکارم شیرازی ، ناصر ، برگزیده تفسیر نمونه ، ج3 ، ص289.
16 ـ نور ، 31.
17 ـ نور ، 30.
18 ـ قرائتی ، محسن ، تفسیر نور ، ج8 ، ص173.
19 ـ قاموس قرآن ، همان ، ج5 ، ص105.
20 ـ تفسیر نور ، همان ، ص176.
21 ـ تفسیر نمونه ، همان.
22 ـ میزان الحکمه همان ، ج13 ، ح20245.
23 ـ تفسیر نور ، همان ، ص174.
24 ـ تفسیر نور ، همان ، ص174.
25 ـ انظره سهم مسموم من سهام ابلیس »[میزان الحکمه ، همان ، ج13 ، ح20285].
26 ـ امام علی (علیه السلام) «من غضّ طرفه أرواح قلبه» کسی که چشم خود را پایین اندازد دلش را آسوده گرداند [میزان الحکمه ، همان ، ح20261].
27 ـ امام علی (علیه السلام «من عفت أطرافه حسن أوصافه.» هر که نگاه هایش پاک باشد ،ا وصافش نیکو شود.[میزان الحکمه ،همان ، ح20261].
28 ـ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) :«النّظر سهم مسموم من سهام ابلیس ، فمن ترکها خوفاً من الله أعطاء الله ایماناً یجد حلاوته فی قلبه»نگاه کردن یکی از تیرهای زهر آلود ابلیس است . پس هر که از ترس خدا چشم خود را (از نامحرم) فرو بندد خداوند به او ایمانی عطا فرماید که حلاوت آن را در دلش بیابد.[میزان الحکمه ، همان ، ح6323].
29 ـ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) :«غضّو اَبصارکم ترون العجائب»چشمان خود را (از حرام9 فرو بندید تا شگفتی ها ببینید[میزان الحکمه ، ح، 20262]
30 ـ تفسیر المیزان ، همان ، ص155.
31 ـ نور 30.
32 ـ میزان الحکمه ، همان ، ح13161.
33 ـ همان ، ح ، 13162.
34 ـ تفسیر نور ، همان ، ص174.
35 ـ نور 33.
36 ـ تفسر المیزان ، همان ، ص152.
37 ـ « و من یستعفف یعفه الله ، و من یستغن یغنه الله.»؛ هر که پاکدامنی و مناعت جوید ، خداوند او را پاکدامن و با مناعت گرداند و هر که بی نیازی طلبد خداوند بی نیازش گرداند.»[میزان الحکمه ، ج8 ، ح13139].
38 ـ تفسیر نور ، همان ، ج8 ، ص181 ، با اندگی تغییر در عبارت.
منبع:نشریه فصلنامه اخلاق ،شماره 11