نویسنده: دکتر محمدرضا حاجی اسماعیلی
استادیار گروه الاهیات دانشگاه اصفهان
3. اصل تعامل اجتماع و روابط اخلاقی
از بنیادی ترین مسئولیت های جامعه اسلامی در برابر اهل کتاب گسترش امنیت و حمایت از کسانی است که در تابعیت حکومت اسلامی بوده و در محدوده این حکومت سکونت دارند. به همین دلیل، قوانین اسلامی تعرض و آزار ایشان را به هر شکل منع کرده، تجاوز به شخصیت، جان، عرض و اموالشان را جایز نمی داند. (صدوق، 1404 «ب»، ج4، ص 124) قرآن در آیه 29 سوره «توبه» در مورد اهل ذمّه، این حق را بر ایشان قایل شده و پیامبر در جهت تأکید بیشتر بر این اصل قرآنی، فرموده اند: هر کس ذمّی را آزار دهد مرا آزار داده است. (بیهقی، 1361، ج9، ص 205)
الف. تعامل اجتماعی و رعایت اصل عدالت
برخورداری از عدالت اجتماعی حق همه کسانی است که در سایه حکومت اسلامی زندگی می کنند؛ مسلمان یا غیرمسلمان. از نکات بسیار مهمی که در شیوه حکومت اسلامی بدون قید و شرط بر آن تأکید شده، رعایت اصل عدالت اجتماعی در بین مردم بدون توجه به گرایش های عقیدتی و فکری آنان است. قرآن در این باره می فرماید: «إِنَّ اللهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤدُّوا الأَمَانَاتِ إِلَی أهلِهَا وَإِذَا حَکَمتُم بَینَ النَّاسِ أَن تَحکُمُوا بِالعَدلِ» (نساء: 58)؛ خداوند به شما دستور می دهد که امانت ها را به صاحبانشان بازگردانید و هر زمان که بین مردم حکم می کنید به عدالت حکم کنید.
ب. تعامل اقتصادی و رعایت اصل انصاف
در جامعه اسلامی، تعامل با اهل کتاب از جنبه اقتصادی شامل کلیه معاملاتی است که بین افراد انجام می گردد و اهل کتاب می توانند در تمامی این داد و ستدها بجز موارد حرام، با مسلمانان معامله نمایند. در این نوع از تعامل، آن دسته از روابطی که موجب سلطه غیرمسلمانان بر کشور اسلامی می شود، به کلی ممنوع گردیده است؛ چرا که «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکَافِرِینَ عَلَی المُؤمِنِینَ سَبِیلاً.» (نساء: 141)
بنابراین، اسلام ضمن پذیرفتن مشروعیت حقوقی و اقتصادی غیرمسلمانان، تجاوز به اموال و حریم اقتصادی ایشان را حرام دانسته و بر آنان جز پرداخت جزیه – به واسطه حمایتی که اسلام از آنها در برابر دشمن می کند – واجب نکرده است.
ج. تعامل انسانی و روابط اخلاقی
از نکات جالب توجه قرآن، توصیه به احسان و نیکوکاری در برخوردهای اجتماعی و فردی است. قرآن این اصل را درباره همه کسانی که با مسلمانان سر ستیز و جنگ ندارند – پیرو هر عقیده و آیینی که باشند- تعمیم داده و برای ایجاد برقراری روابط دوستانه میان مسلمانان و اقلیت های مذهبی و ایجاد هرچه بیشتر همزیستی مسالمت آمیز، مسلمانان را از هر نوع رفتار نامناسب و اعمال خشونت آمیز با دیگران باز می دارد. قرآن درباره اصل کلی جواز رابطه دوستانه و رفتار نیک با دیگران، گوشزد می نماید: «لَا یَنهَاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذِینَ لَم یُقَاتِلُوکُم فِی الدِّینِ وَلَم یُخرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُم أَن تَبَرُّوهُم وَ تُقسِطُوا إِلَیهِم إِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُقسِطِینَ» (ممتحنه: 8) و در آیه ای دیگر، فراتر از این سخن گفته، به مسلمانان توصیه می نماید در مقابل رفتار ناهنجار و مقاصد پلید دیگران با عفو و اغماض برخورد نموده و با بردباری و شکیبایی ناملایمات و کینه توزی آنان را نادیده بگیرند: «وَدَّکَثِیرٌ مِّن أَهلِ الکِتَابِ لَو یَرُدُّونَکُم مِّن بَعدِ إِیمَانِکُم کُفَّاراً حَسَدًا مِّن عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الحَقُّ فَاعفُوا وَاصفَحُوا …» (بقره: 109)
توصیفی اینچنین از جامعه با روابط انسانی که اسلام خواستار آن است، از جمله راه کارهایی می باشد که براساس آن، پیروان ادیان گوناگون با عقاید و نظریات متفاوت می توانند در کنار یکدیگر زندگی نموده و برای برقراری صلح و امنیت تلاش نمایند.
این پیشنهاد قرآن از شیواترین رهنمودها در این زمینه است.
د. تعامل ارزشمند با اهل کتاب
اگرچه قرآن در آیات گوناگونی با گوشزد کردن اصول و روش های تعامل با اهل کتاب و به طور کلی با غیرمسلمانان، ایشان را به برقراری ارتباط با پیروان سایر ادیان تشویق نموده، اجازه همکاری و تعاون در زمینه های مختلف برای ایجاد همزیستی مسالمت آمیز با ایشان را فراهم نموده است، اما در آیاتی نیز مشاهده می شود که برخی از روابط فاقد ارزش تلقّی گردیده و مسلمانان از تعامل با دیگران بازداشته شده اند. با دقت در این آیات، دانسته می شود که از نظر اسلام، روابطی که موجودیت و استقلال و شخصیت جامعه اسلامی را به خطر بیندازد و بهانه و دسیسه ای برای نفوذ و سیاست بیگانگان گردد فاقد ارزش می باشد و در این موارد، قرآن هرگز اجازه اتحاد و هم پیمانی با اهل کتاب و دیگران را صادر نکرده است. شرایط پیشنهادی قرآن در خصوص تعامل ارزشمند با اهل کتاب عبارتند از:
1. نفی سلطه: اسلام برای عزت و اقتدار مسلمانان و سربلندی جامعه اسلامی اهمیت بسزایی قایل گردیده و در راستای دست یابی به این هدف و صیانت از آن پیشنهادهایی ارائه نموده است که هر نوع سیادت بیگانه را به شدت تقبیح و تحریم می کند. در واقع، از دیدگاه قرآن، نفی هرگونه سلطه غیرمسلمانان بر مسلمانان یکی از اصول و ضوابط اساسی در تعامل با دیگران به شمار می آید که در روابط فیمابین از اهمیت ویژه ای برخوردار است تا آنجا که بنا به اعتقاد فقها، این اصل بر روابط و معاشرت های جزئی مانند شفعه، ازدواج و…، و روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نظامی نیز حاکمیت داشته، همه مسلمانان موظفند در تمام این امور اصل نفی سبیل را که قرآن به آن تصریح نموده «وَلَن یَجعَلَ اللهُ لِلکَافِرِینَ عَلَی المُؤمِنِینَ سَبِیلاً» (نساء: 141) رعایت کنند. با توجه به آیه مزبور، خداوند در قوانین و شریعت اسلام هیچ راهی برای نفوذ و تسلط غیرمسلمانان بر مسلمانان قرار نداده است. پس آنان در هیچ زمینه ای شرعاً نمی توانند بر مسلمانان مسلط شوند. (موسوی بجنوردی، 1371، ص 157) پیامبر اکرم(ص) نیز بر عزت و سربلندی همیشگی اسلام تأکید فرموده اند: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه و الکفار بمنزله الموتی لا یحجبون و لا یورثون» (متقی هندی، 1401 ق، ص 17)؛ اسلام همیشه برتری دارد و هیچ چیزی بر آن برتری ندارد و کافران به منزله برده ها هستند که نه مانع ارث می شوند و نه ارث می برند.
اهمیت این اصل آنگاه بیشتر مشخص می شود که بدانیم قرآن حتی هنگامی که مسلمانان را به صلح فرامی خواند این اصل را نادیده نگرفته است: «فَلَا تَهِنُوا وَتَدعُوا إَِی السَّلمِ وَأَنتُمُ الأَعلَونَ.» (محمد: 35) بر این اساس، صلح در سایه برتری اسلام محقق شده، وگرنه دعوت به صلح جایز نخواهد بود. امام علی بن موسی الرضا(ع) در توضیح این آیه می فرمایند: «لن یجعل … لکافر علی مؤمن حجه … لن یجعل الله لهم علی انبیائه(ع) سبیلاً من طریق الحجه.» (صدوق، 1404 ق «ب»، ج 2، ص 202)
2. استقلال سیاسی: قرآن به منظور حفظ استقلال همه جانبه مسلمانان، هر نوع اعتماد به عناصر غیرمسلمان و پیروی از آنان را تا آنجا که به مصالح دینی و سیاسی مربوط گردیده اکیداً تحریم نموده است؛ زیرا مداخله و نفوذ بیگانگان طبعاً منجر به دنباله روی از اراده و خواست آنان می گردد. قرآن در حقیقت، به همین انحراف سیاسی اشاره می نماید. بنابراین، پیوند و تعامل با دیگران چنانچه دارای منافع باشد و موجب شکست سیاسی، اقتصادی آنان نگردد ارزشمند است. هدف از برقراری تعامل در سطح بین الملل نیز همین است و این نکته ای بس مهم است که قرآن به روشنی بدان اشاره نموده، می فرماید: «وَلاَ تَرکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللهِ مِن أَولِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ.» (هود: 113)
علامه طباطبائی در این باره می نویسد:
رکون در لغت به مفهوم تکیه کردن از روی میل قلبی است. در این آیه، روی سخن با پیامبر اسلام و پیروان اوست و شئون مربوط به پیامبر و امت او همان شئون دینی و امور مربوط به زندگی اجتماعی، حکومت و رهبری مسلمانان است. می توان چنین نتیجه گرفت که در امور اجتماعی، تکیه به ظالمان به این صورت واقع می شود که آنها بتوانند به راحتی در امور اجتماعی و تصدی حکومت اسلامی مداخله کنند. (طباطبائی، 1384، ج 11، ص 67)
3. دوستی و تعامل: در اسلام بر ایجاد روابط دوستانه با دیگران بسیار تأکید شده و مسلمانان برای ایجاد وحدت و یکپارچگی به این امر فراخوانده شده اند. البته قرآن برای برقراری این روابط اصول و راه کارهایی پیشنهاد می دهد. با مطالعه در آیاتی که دعوت به دوستی با دیگران می نماید، از دو گروه سخن به میان آمده است. در برخی، سفارش به عدم دوستی مسلمانان با غیرمسلمانان شده و در برخی، این دوستی جایز دانسته شده است. برای نمونه، خداوند می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الکَافِرِنَ أَولِیَاء مِن دُونِ المُؤمِنِینَ …» (نساء: 144) و «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الیَهُودَ وَ النَّصَارَی أَولِیَاء بَعضُهُم أَولِیَاء بَعضٍ وَ مَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُم فَإِنَّهُ مِنهُم» (مائده: 51) و «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِّن دُونِکُم لاَ یَألُونَکُم خَبَالاًٌ وَ دُّوا …» (آل عمران: 118) آیات دیگری نیز دربردارنده این مفاهیم می باشند؛ ازجمله: آیات 28 «آل عمران»، 57 «مائده» و 23 و 71 «توبه». راغب در مفردات می گوید: [ولاء] و توالی در موردی به کار می رود که دو یا چند چیز چنان با یکدیگر جوش بخورند که غیر آنها در میان نباشد و این کلمات را از باب استعاره در مورد نزدیکی از نظر مکان و از نظر خویشاوندی و از لحاظ دین و از نقطه نظر دوستی و یاری و اعتقاد استعمال می کنند. (طباطبائی، 1384، ج 5، ص 604)
در این آیات، منظور از اولیاء و مشتقات آن، دوستی سلطه آور است؛ زیرا این نوع دوستی موجب سلب اراده و خودباختگی مسلمانان در برابر بیگانگان می گردد. از این رو، دوستی و معاشرت در این حد را ممنوع کرده، اعلام می دارد که رفتار دوستانه در قالب احترام متقابل و کمک های مادی و معنوی و حسن معاشرت کافی می باشد و به برقراری ارتباط در مرتبه اعلای آن، که باعث وابستگی و از دست رفتن عزت و سربلندی شود نیازی نیست. با مطالعه این گروه از آیات، این نتیجه حاصل می گردد که مسلمانان نباید بپندارند که نمی توانند هیچ گونه ارتباط و دوستی با غیرمسلمانان داشته باشند. این آیات همچنین متذکر می شوند که همه غیرمسلمانان در حکم واحد و یکسان نیستند، بلکه با بیان آیه هشتم از سوره «ممتحنه» اصل کلی جواز رابطه دوستی و رفتار نیک و عادلانه با غیرمسلمانان بیان می گردد. با توجه به این دو گروه از آیات قرآنی، باید اعتراف کرد تعامل ارزشمند با غیرمسلمانان، هم در سیاست خارجی کشورهای اسلامی و هم در روابط داخلی ایشان باید مبتنی بر دو اصل عقلانی ذیل باشد:
الف. در حوزه روابط داخلی، استقلال و عزت مسلمانان پاس داشته شود.
ب. در حوزه روابط خارجی، ارتباط از حد طبیعی فراتر نرفته، ضمن حفظ معاشرت، اجازه هیچ گونه تعدّی و سلطه به دیگری داده نشود.
نتیجه
همزیستی مسالمت آمیز و زندگی توأم با آرامش و امنیت آرزوی همه انسان ها و واقعیتی است که دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر بدان نیازمند است. ادیان و پیروان نیک اندیش آنها همواره در طول تاریخ به عنوان منادیان صلح و آرامش برای نیل به این حقیقت پیشگام بوده اند. در این میان، اسلام نیز همزیستی مسالمت آمیز در کنار دیگر ادیان آسمانی را به رسمیت شناخته و به نیکی از آن دفاع نموده است. از نظر اسلام، صلح و تعامل میان انسان ها با آراء و اندیشه های گوناگون ارزشمند تلقّی گردیده است. از این رو، دعوت به اصول مشترک، پرهیز از تعصبات مذهبی، دوری گزیدن از تحمیل عقاید، و احترام به حقوق اقلیت ها از جمله نکاتی است که قرآن بدان ها سفارش نموده است. اسلام در عین توجه به حقوق انسانی همه انسان ها، بر به حق بودن خویش نیز اصرار ورزیده و راه های نفوذ و حاکمیت غیرمسلمانان بر مسلمانان را بسته است.
منابع:
1. آلوسی، محمود بن عبدالله؛ روح المعانی؛ صححه محمد حسین العرب؛ بیروت: دارالفکر، [بی تا].
2. امیر، علی؛ روح الاسلام؛ بیروت: دارالعلم، 1977 م.
3. بلاذری، احمد بن یحی بن جابر؛ فتوح البلدان؛ قاهره. شرکت طبع الکتب العربیه، 1901 م.
4. بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین؛ دلائل النبوه؛ ترجمه محمود مهدوی دامغانی، [بی جا]، علمی فرهنگی، 1361 .
5. جعفری، محمدتقی؛ تکاپوی اندیشه ها؛ به کوشش علی رافعی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1373 .
6. حقی بروسوی، اسماعیل؛ روح البیان؛ بیروت: دارالمعرفه، 1356 ق .
7. شلتوت، محمود؛ الاسلام عقیده و شریعه؛ بیروت: دارالمشرق، 1974 م .
8. صدوق، محمد بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه؛ چ دوم، قم: جماعه المدرسین، 1404 ق «الف» .
9. ___؛ عیون اخبار الرضا؛ صححه حسین الاعلمی؛ بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق «ب».
10. طباطبائی، محمدحسین؛ المیزان؛ چ پنجم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1372 .
11. ___؛ ترجمه تفسیر المیزان؛ محمدباقر موسوی همدانی؛ قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1384 .
13. طوسی، محمد بن حسن؛ الاستبصار؛ تهران: دارالکتب، 1390 ق .
13. عمید زنجانی، عباسعلی؛ اسلام و حقوق ملل؛ تهران: آخوندی، 1346 .
14. ____؛ حقوق اقلیت ها؛ چ پنجم، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، 1362 .
15. ____؛ فقه سیاسی؛ تهران: امیرکبیر، 1346 .
16. قرائتی، محسن؛ تفسیر نور؛ قم: مؤسسه در راه حق، 1374 .
17. لوبون، گوستاو؛ تمدن اسلام و عرب؛ ترجمه سید هاشم حسینی؛ چ سوم، تهران: کتاب فروشی اسلامیه، 1358 .
18. متقی هندی، علی بن حسام الدین؛ کنز العمال فی سنن و الاقوال؛ صححه و وضع فهارسه و مفتاحه صفوه السنا؛ بیروت: مؤسسه الرساله، 1401 ق .
19. محمدی ری شهری، محمد؛ سیاست نامه امام علی(ع)؛ ترجمه مهدی مهریزی، قم: [بی نا]، 1379.
20. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1362 .
21. موسوی بجنوردی، سیدمحمد؛ القواعد الفقیه؛ چ دوم، قم: اسماعیلیان، 1371.
منبع: نشریه الاهیات اجتماعی شماره 2.