جهان بینی قرآن کریم(3)

جهان بینی قرآن کریم(3)

نویسنده:مهدی غفاری(1)

 

صفات انسان در قرآن

بر اساس تصویری که قرآن از انسان به دست می دهد، او موجودی ضعیف «خلق الانسان ضعیفاً» (نساء،28) و البته درآمیخته با ظلم و کفران می باشد؛ «ان الانسان لظلوم کفار» (ابراهیم،34) و با وجود اینکه خدا او را از نطفه ای آفریده، دشمنی او با خدا از ویژگی های اوست: «خلق الانسان من نطفه فاذا هو خصیم مبین» (نحل،4) بسیار عجول است و خواسته هایی را که عمیقاً برای او آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت، به اصرار دنبال می کند: «و یدع الانسان بالشر دعاءه بالخیر و کان الانسان عجولاً» (اسراء،11) و بسیار نسبت به داشته های خود ناسپاس است: «و کان الانسان کفوراً» (اسراء،67) و هرگاه به نعمتی از سوی خدا دست می یابد، خدا را به فراموشی سپرده و از او روی گردان می شود و درست، همین که آسیبی به او می رسد، سخت ناامید می شود: «و اذا انعمنا علی الانسان اعرض و نای بجانبه و اذا مسه الشر کان یئوسا» (اسراء،83). او همواره از بخشیدن داشته های خود به دیگری روی گردان است: «و کان الانسان قتوراً» (اسراء،100) و همواره برای فرار از قبول آنچه خدا خواسته، مناقشه می کند: «و کان الانسان اکثر شیء جدلا» (کهف،54)، بسیار ناسپاس و نادان است: «انه کان ظلوماً جهولاً» (احزاب،72). او بسیار حریص است و در برابر هر آسیبی که به او می رسد، فریادش به آسمان می رود، ولی همین که در نعمتی بر او گشوده می شود، آن را بر دیگری می بندد: «ان الانسان خلق هلوعا* اذا مسه الشر جزوعا» (معارج،21-19) و همین که احساس بی نیازی می کند، سر به طغیان می گذارد: «کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی» (علق،7)
نکته اساسی در تحلیل این توصیفات قرآن از انسان این است که این توصیفات تنها در صدد به دست دادن توصیفی واقعی از انسان است. به عبارت دیگر، انسان اساساً این گونه است و آفرینش او بر اساس این توصیفات شکل یافته است.
اما وجه مهم در این اوصاف این است که به عنوان یک اصل کلی در جهان بینی قرآن،
هرگاه این انسان با همین صفات، در رابطه خود با پروردگارش بکوشد و به اصطلاح قرآن به دایره ایمان و عمل صالح گام نهد، به اوصافی متصف می شود که در برخی آیات این گونه بیان شده است: «ان الانسان خلق هلوعا* اذا مسه الشر جزوعا* و اذا مسه الخیر منوعا* الا المصلین* الذین هم علی صلاتهم دائمون* و الذین فی اموالهم حق معلوم*للسائل و المحروم* و الذین یصدقون بیوم الدین* و الذین هم من عذاب ربهم مشفقون* ان عذاب ربهم غیر مامون* و الذین هم لفروجهم حافظون* الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین* فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون* و الذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون* و الذین هم بشهاداتهم قائمون* و الذین هم علی صلاتهم یحافظون* اولئک فی جنات مکرمون» (معارج، 35-19؛ و مشابه آن در سوره هایی چون تین، انشقاق و… )

جهان آفرینش درجهان بینی قرآن

یکی دیگر از ابعاد جهان بینی قرآن، ارائه تصویری بسیار بدیع از جهان طبیعت است. در نظر قرآن همه پدیده های عالم آفرینش- چه آن ها که به چشم می آیند و چه آن هایی که به چشم نمی آیند- همه و همه نمادی از حضور و تجلی خدا هستند و این خداست که با خلق آن ها، اثری از آثار خدایی خود را در وجود هر یک ماندگار ساخته است.
در همه قرآن، به آشکاری تمام بیان شده است که جهان، سراسر، آفریده و نشانه او است: «و من آیاته اللیل و النهار و الشمس و القمر» (فصلت،37)؛ «و من آیاته ان یرسل الریاح مبشرات و لیذیقکم من رحمته» (روم،46)؛ «و من آیاته خلق السماوات و الارض و ما بث فیهما من دابه» (شوری،29) «و من آیاته منامکم باللیل و النهار» (روم،23)؛ «و من آیاته ان تقوم السماء و الارض بامره» (روم،25) و…
اما نکته مهم این است که بر اساس جهان بینی قران، این همه، برای انسان تدارک دیده شده است: «الله الذی خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم و سخر لکم الفلک لتجری فی البحر بامره و سخر لکم الانهار* و سخر لکم الشمس و القمر دائبین و سخر لکم اللیل و النهار» (ابراهیم،33-32)؛ «و سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض جمیعا منه» (جاثیه،13). «الم تر ان الله سخر لکم ما فی الارض… » (حج، 65)؛ «و سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض جمیعا منه» بنابر اندیشه قرآن، این آیات به تسخیر انسان در آمده اند تا او با این پدیده ها و در این اثنا، با خدای خویش و آفریدگار همه مخلوقات ارتباط یابد. دقیقاً به همین دلیل است که قرآن اهداف خدا را از ارائه تصویر آفرینش دیگر مخلوقات خدا برای انسان، این گونه فهرست می کند: «لعلکم تعقلون» (بقره،
73 و 242)؛ «لعلکم یتقون» (بقره،187)؛ «لعلکم یتذکرون» (بقره، 221)؛ «لعلکم تهتدون» ( آل عمران،103)؛ «لعلکم تشکرون» (مائده،89) و…
بنابراین می توان دوباره تأکید کرد که در جهان بینی خدا محور قرآن، جهان طبیعت، جز تابلویی نیست که قرار است او را نشان دهد و نمایانگر صفات خدایی او باشد و همه این نشانه های خدایی خداوند در اختیار انسان (مهم ترین مخاطب قرآن) قرار داده شده است تا با آن ها وظایف و شایستگی های بندگی خود برسد.
از سوی دیگر، در آیات دیگر قرآن، همه این مظاهر الهی بیش از بازیچه ای گذرا تلقی نشده اند: «و ما الحیاه الدنیا الا لعب و لهو» (انعام،32)؛ «و ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور» (حدید،20) و… درست از این جا است که جهان بینی قرآن گام در وادی جدیدی می نهد که ما از آن به آخر تگرایی تعبیر کرده ایم.

آخرت گرایی؛ رکنی از جهان بینی قرآن

با مرور آیاتی که اخیراً ذکر کردیم، در می یابیم که از نظر قرآن، همه دنیا، با همه عظمت و گسترش خود، در مقابل چیزی که در قرآن نام آخرت بر آن گذاشته شده است، تنها متاعی است.
قرآن تأکید می کند، آنچه اصالت دارد زندگی دیگری است که پس از این زندگی خواهد آمد و همه توفیق ها و عدم توفیق ها را از دریچه این اصالت تحلیل می کند. در پاره ای از آیات به وجهی دیگر از دنیا اشاره و به صراحت بیان شده که دنیا بازیچه ای است که فریفتگی و شیفتگی در برابر آن معنا ندارد.
در این اندیشه قرآنی همواره بر اصالت آخرت در مقابل دنیا تأکید شده است. اجازه بدهید برخی از آیات آن را ذکر کنیم: «و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخره خیر للذین یتقون الفلا تعقلون» (انعام،32)؛ «ارضیتم بالحیاه الدنیا من الاخره فما متاع الحیاه الدنیا فی الاخره الا قلیل» (توبه،38)؛ «و فرحوا بالحیاه الدنیا و ما الحیاه الدنیا فی الاخره الا متاع» (رعد،26) «یا قوم انما هذه الحیاه الدنیا متاع و ان الاخره هی دار القرار» ( غافر، 39)؛
دراندیشه قرآن، همه این دنیا زمینه ای برای بهره بردن در زندگی پس از مرگ ترسیم شده است.
قرآن تأکید می کند که همه آنچه خدا آفریده است، روزی دگرگون خواهد شد و در آیات بسیاری از این دگرگونی سخن می گوید: «اذا الشمس کورت* و اذا النجوم انکدرت* و اذا الجبال سیرت* و اذا العشار عطلت* و اذا الوحوش حشرت* و اذا البحار سجرت* و اذا
النفوس زوجت* و اذا الموءوده سئلت* بای ذنب قتلت* و اذا الصحف نشرت* و اذا السماء کشطت* و اذا الجحیم سعرت* و اذا الجنه ازلفت» (تکویر، 13-1).
از گفته های قرآن استنباط می شود، پس از همه این وقایع- که تحول زمین و آسمان را موجب خواهد شد- زندگی دیگری آغاز می شود که قرآن از آن به دارالقرار تعبیر می کند؛ آن زندگی که به تعبیر قرآن، در آن، انسان، میراث خوار زندگی دنیایی خویش است و از کوشش های دنیایی خود بهره می برد: «عملت نفس ما قدمت و اخرت» (انفطار،5)، «علمت نفس ما احضرت» (تکویر،14).

نتیجه گیری

در تصویری که قرآن از مفاهیم عمده ای همچون خدا، انسان، جهان و آخرت ارائه می دهد، خدا در مرکز همه هستی قرار دارد و همه علم، توانایی، قدرت و… از آن اوست. قرآن می کوشد تا ایمانی در دل بندگان به وجود آورد که در نتیجه آن، مؤمنان، خداوند را در مرکز همه پدیده ها و مسلط بر آن ها بدانند و این ایمان در پندار و رفتار آن ها تجلی شود.
انسان، یکی دیگر از مفاهیم عمده قرآن است که دارای صفاتی همچون نادانی، خودخواهی، ناسپاسی و مانند آن است. قرآن تأکید می کند که این اوصاف، طبیعت انسان است، اما نشان می دهد که انسان ها با ایمان به خدا و کوشش در راه اتصاف به صفات او، می توانند از این اوصاف فاصله بگیرند.
جهان، به عنوان آیاتی از خدا توصیف شده و در قرآن، این همه برای انسان معرفی می شود تا انسان از پرتو همه این آفریده ها، بتواند به هشیاری و خردی دست بیابد که زمینه خداجویی را در او تقویت کند. البته قرآن بارها تأکید می کند که همه این جهان متاعی بیش نیست و زندگی دیگری را پس از مرگ به تصویر می کشد که آن را اساس زندگی انسان معرفی می کند که انسان در پرتو گونه زندگی خود در این جهان، در آن جهان حاضر خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1- کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث.
نشانی الکترونیک: gaffari.m@gmail.com
*تاریخ دریافت مقاله: 1388/10/7
تاریخ پذیرش مقاله:1388/12/11

منابع
1. قرآن کریم
2. ابن شهر آشوب، متشابه القرآن، قم، بیدار،1328ش
3. آقا بخشی علی و افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، 1379ش
4. ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، تهران، سهامی انتشار،1381ش
5. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، به کوشش عبدالقادر عرفات عشا حسونه، بیروت، دارالفکر،1416ق
6. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، آل البیت،1409ق
7. راوندی، قطب الدین، فقه القرآن، به کوشش سید احمد حسینی، بی جا، 1405ق
8. صدوق، علی بن بابویه، امالی، تهران، اسلامیه،1362ش
9. صدوق، عیون الاخبار الارضا، جهان، 1378ق
10. طبرسی، جوامع الجامع، بی جا، 1420ق
11. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، بیروت، دارالفکر، 1405ق
12. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، دارالشعب، 1372ق
13. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408ق
14. مشیری، مهشید، فرهنگ الفبایی- غیاثی زبان فارسی، تهران، سروش، 1369ش
نشریه علوم و معارف قرآن کریم، شماره 5.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید