حقوق مباشرت از دیدگاه امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام فرمود: «المُسْلِمُ أخُو المُسْلم، هُوَ عَیْنُهُ وَمِرآتُهُ وَدَلِیلُهُ، لَایَخُونُهُ وَلَا یَخْدَعُهُ وَلَا یَظْلِمُهُ وَلَا یَکْذِبُهُ وَلَا یَغْتَابُهُ» «۱».
مسلمان برادر مسلمان است، او براى برادر مسلمانش چشم و آیینه و راهنماست، به او خیانت نمى کند و نسبت به او خدعه و حیله روا نمى دارد و به او ستم نمى ورزد و دروغ نمى گوید و از او غیبت نمى کند.
معلى بن خنیس مى گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: حق مسلمان بر مسلمان چیست؟
حضرت فرمود: بر عهده مسلمان نسبت به برادر مسلمان و دوست الهى اش هفت حق، لازم و واجب است، حقى نیست مگر این که وجوبش بر او حتمى است، اگر یکى از آنها را ضایع کند از ولایت خدا و طاعتش بیرون مى رود وهیچ بهره اى از بندگى نسبت به خدا در او نیست!!
به حضرت گفتم: آن حقوق چیست؟
فرمود: اى معلى! به راستى که من نسبت به تو مهربانم و مى ترسم که آنها را ضایع کنى و محافظت ننمایى و آگاه شوى و به کار نبندى.
به او گفتم: «لا حول لا قوّه إلّاباللَّه».
فرمود: آسان ترین حق از آنها این است که:
۱- دوست بدارى براى او آنچه را براى خود دوست دارى و ناپسند بدارى براى او آنچه را براى خود ناپسند مى دارى.
۲- از خشم او خود را کنار بدارى و خوشنودى او را دنبال نمایى و از وى فرمان ببرى.
۳- او را با وجود خود و مال و زبان و دست و پایت یارى رسانى.
۴- چشم او و آیینه و راهنماى او باشى.
۵- سیر نباشى و او گرسنه باشد، سیراب نباشى و او تشنه باشد، پوشیده نباشى و او برهنه باشد.
۶- اگر تو را خدمت کارى است و برادرت را خدمتکارى نیست، خدمت کارت را بفرستى تا جامه او را بشوید و خوراک او را بسازد و بستر خوابش را پهن کند.
۷- به سوگندش وفادار باشى، دعوتش را بپذیرى، در بیمارى اش از او عیادت کنى، در تشییع جنازه اش حاضر شوى و هرگاه بدانى براى او حاجتى است به انجامش پیشدستى کنى و او را وادار ننمایى تا از تو درخواست کند بلکه براى انجام گرفتن حاجتش بشتاب و در برآوردنش بکوش و هرگاه چنین کنى دوستى خود را به دوستى او پیوستى و دوستى او را به دوستى خود پیوند داده اى «۲».
امام صادق علیه السلام در بخشى از یک روایت مفصل درباره حقوق دو مسلمان بریکدیگر مى فرماید: وه چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمان خودش.
وفرمود: دوست بدار براى بردار مسلمانت آنچه را براى خود دوست دارى و هرگاه نیازمند شوى از او بخواه و اگر او از تو خواست به او عطا کن، از هیچ کار خوب و خیرى درباره او دل تنگ و خسته مشو و او هم از هیچ کار خوبى براى تو دلتنگ و خسته نشود. پشتوانه او باش که او پشتوانه توست چون غایب شود آبرو و شخصیت او را در غیبتش حفظ کن و چون حاضر باشد او را زیارت نما، او را گرامى دار و ارجمند شمار زیرا او از توست و تو از اویى و چون از تو گله مند باشد از او جدا مشو تا گذشت او را خواستار شوى و اگر به او خیرى رسد، خدا را سپاس گزار و اگر گرفتار شود، زیر بازویش را بگیر و چون براى او دامى نهادند و سخن چینى کردند، به او کمک کن و اگر انسانى به برادر دینى اش بگوید: اف بر تو، دوستى معنوى میان آنان بریده شود «۳».
ابان بن تغلب مى گوید: با امام صادق علیه السلام در طواف کعبه بودم، مردى از یارانمان به سویم آمد، او از من درخواست کرده بود که به خاطر حاجتى که دارد با او بروم و به من اشاره کرد، امام صادق علیه السلام او را دید و به من فرمود: ابان این مرد تو را مى خواهد؟ گفتم: آرى؛ فرمود: با تو هم عقیده است؟ گفتم: آرى؛ فرمود: با او برو و طواف خود را قطع کن، گفتم: اگر چه طواف واجب باشد؟ فرمود: آرى.
با او رفتم، بعد از آن خدمت حضرت رسیدم و گفتم: از حق مؤمن بر مؤمن به من خبر ده، فرمود: آن را وامگذار، گفتم: من به فدایت! مى خواهم و بر آن پافشارى کردم، فرمود: ابان! تا آنجا حق دارد که نیمى از ثروتت را به او بدهى، سپس به من نگاه کرد و دید چه حالى به من دست داده، فرمود: اى ابان! نمى دانى که خدا آنان را یاد کرده که دیگران را بر خود مقدم بدارند، گفتم: آرى؛ من به فدایت، فرمود: اگر تو ثروتت را با او تقسیم کنى او را بر خود مقدم نداشته اى، همانا خود را با او برابر داشتى؛ هنگامى او را بر خود مقدم مى دارى که از آن بخشى که براى خود گذارده اى به او بدهى «۴».
امام صادق علیه السلام مى فرماید: امام باقر علیه السلام همواره مى فرمود:
«عَظِّمُوا أَصْحَابَکُمْ وَوَقِّرُوهُمْ وَلَا یَتَجَهَّمْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَلَا تَضَارُّوا وَلَا تَحَاسَدُوا وَإیّاکُمْ وَالْبُخْلَ، کونُوا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ «۵».
یارانتان را بزرگ شمارید و به آنان احترام کنید و به یکدیگر روى ترش نکنید و به همدیگر زیان نرسانید و نسبت به هم حسد نورزید، از بخل بپرهیزید، بندگان با اخلاص خدا باشید.
امام صادق علیه السلام به یارانش مى فرمود: «إتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا إخْوَهً بَررَهً مُتَحابِّینَ فِى اللَّه، مُتَوَاصِلِینَ، مُتَرَاحِمِینَ، تَزَاوَرُوا وَتَلَاقَوا وَتَذَاکَرُوا أمْرَنَا وَأحیُوْهُ» «۶».
از خدا پروا کنید و برادرانِ نیک رفتارى باشید، به یکدیگر مهر ورزید، یکدیگر را زیارت کنید و با هم برخورد و ملاقات داشته باشید، آیین ما را در جمع یکدیگر یادآورى نمایید و آن را زنده نگه دارید.
امام باقر علیه السلام از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
جبرئیل برایم گفت: خداى عزوجل فرشته اى را به زمین فرستاد و آن فرشته آمد و آغاز رفتن کرد تا گذرش بر درى افتاد که مردى بر آن ایستاده بود و از صاحب خانه اجازه ورود مى خواست، آن فرشته به وى گفت:
چه نیازى به صاحب این خانه دارى؟ پاسخ داد: برادر دینى من است، براى خداى تبارک و تعالى از او دیدن مى کنم، فرشته به او گفت: تو فقط براى همین آمدى؟ گفت: جز براى این کار نیامدم، به او گفت: من پیک خدایم به سوى تو و خدا به تو سلام مى رساند و مى فرماید: بهشت براى تو واجب است، آن فرشته گفت: خداى عزوجل مى فرماید: هر مسلمانى از مسلمانى دیدار کند، او را دیدار نکرده بلکه مرا دیدار کرده و ثواب و پاداش او بر عهده من؛ بهشت است «۷».
امام باقر علیه السلام فرمود: «تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِى وَجْهِ أخِیهِ حَسَنَهٌ وَصَرْفُ القَذى عَنْهُ حَسَنَهٌ وَمَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَى ءٍ أحَبَّ إلَى اللَّهِ مِنْ إدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى المُؤْمِنِ» «۸».
لبخند مرد به روى برادر دینى اش حسنه است و دور کردن خار و خاشاک نیز از وى حسنه مى باشد و خدا به کارى محبوب تر از شاد کردن دل مؤمن بندگى نشده.
امام صادق علیه السلام فرمود: «لَقَضَاءُ حَاجَهِ امرِى ءٍ مُؤْمِنٍ أحَبُّ إلَى اللَّهِ مِنْ عِشْرِینَ حِجَّهٍ کُلَ حِجَّهٍ یُنْفِقُ فِیهَا صَاحُبَهَا مِأَهَ ألْفٍ» «۹».
برآوردن حاجت یک مرد مؤمن در پیشگاه خدا از بیست حج محبوب تر است که در هر حجّى حاجى صد هزار درهم انفاق کند.
و نیز آن حضرت فرمود: «مَا قَضى مُسْلِمٌ لِمُسْلِمٍ حَاجَهً إلّانَادَاهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالى : عَلَىَّ ثَوَابُکَ وَلَا أرْضى لَکَ بِدُونَ الجَنَّهِ» «۱۰».
هیچ مسلمانى حاجت مسلمان را روا نکند مگر این که خداى تبارک و تعالى او را ندا دهد: پاداش تو بر عهده من است و کمتر از بهشت را برایت نمى پسندم.
پی نوشت ها
(۱)- الکافى: ۲/ ۱۶۶، باب أخوه المؤمنین، حدیث ۵؛ وسائل الشیعه: ۱۲/ ۲۰۴، باب ۱۲۲، حدیث ۱۶۰۹۴؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۲۷۰، باب ۱۶، حدیث ۹.
(۲)- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى، عَنِ ابْنِ عِیسَى، عَنْ عَلِىِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ الْهَجَرِىِّ، عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ، عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ؟ قَالَ: «لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلّا وَهُوَ عَلَیْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَیَّعَ مِنْهَا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ وَلایَهِ اللَّهِ وَطَاعَتِهِ وَلَمْ یَکُنْ للَّهِ فِیهِ مِنْ نَصِیبٍ، قُلْتُ: لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَمَا هِىَ؟ قَالَ: یَا مُعَلَّى إِنِّى عَلَیْکَ شَفِیقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَیِّعَ وَلا تَحْفَظَ وَتَعْلَمَ وَلا تَعْمَلَ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: لا قُوَّهَ إِلّا بِاللَّهِ، قَالَ: أَیْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَتَکْرَهَ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ وَالْحَقُّ الثَّانِى أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَتَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَتُطِیعَ أَمْرَهُ وَالْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِینَهُ بِنَفْسِکَ وَمَالِکَ وَلِسَانِکَ وَیَدِکَ وَرِجْلِکَ وَالْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَکُونَ عَیْنَهُ وَدَلِیلَهُ وَمِرْآتَهُ وَالْحَقُّ الْخَامِسُ لا تَشْبَعُ وَیَجُوعُ وَلا تَرْوَى وَیَظْمَأُ وَلا تَلْبَسُ وَیَعْرَى وَالْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ یَکُونَ لَکَ خَادِمٌ وَلَیْسَ لِأَخِیکَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَکَ فَیَغْسِلَ ثِیَابَهُ وَیَصْنَعَ طَعَامَهُ وَیُمَهِّدَ فِرَاشَهُ وَالْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَتُجِیبَ دَعْوَتَهُ وَتَعُودَ مَرِیضَهُ وَتَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَإِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَهً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَلا تُلْجِئُهُ أَنْ یَسْأَلَکَهَا وَلَکِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَهً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ وَصَلْتَ وَلایَتَکَ بِوَلایَتِهِ وَوَلایَتَهُ بِوَلایَتک». الکافى: ۲/ ۱۶۹، باب حق المؤمن على أخیه، حدیث ۲؛ وسائل الشیعه: ۱۲/ ۲۰۵، باب ۱۲۲، حدیث ۱۶۰۹۷؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۲۳۸، باب ۱۵، حدیث ۴۰.
(۳)- عَنْ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: … «فَمَا أَعْظَمَ حَقَّ الْمُسْلِمِ عَلَى أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَقَالَ: أَحِبَّ لِأَخِیکَ الْمُسْلِمِ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَإِذَا احْتَجْتَ فَسَلْهُ وَإِنْ سَأَلَکَ فَأَعْطِهِ لا تَمَلَّهُ خَیْراً وَلا یَمَلُّهُ لَکَ کُنْ لَهُ ظَهْراً فَإِنَّهُ لَکَ ظَهْرٌ إِذَا غَابَ فَاحْفَظْهُ فِى غَیْبَتِهِ وَإِذَا شَهِدَ فَزُرْهُ وَأَجِلَّهُ وَأَکْرِمْهُ فَإِنَّهُ مِنْکَ وَأَنْتَ مِنْهُ فَإِنْ کَانَ عَلَیْکَ عَاتِباً فَلا تُفَارِقْهُ حَتَّى تَسُلَّ سَخِیمَتَهُ وَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَإِنِ ابْتُلِىَ فَاعْضُدْهُ وَإِنْ تُمُحِّلَ لَهُ فَأَعِنْهُ وَإِذَا قَالَ الرَّجُلُ لأَخِیهِ أُفٍّ انْقَطَعَ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الْوَلایَهِ وَإِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّى کَفَرَ أَحَدُهُمَا فَإِذَا اتَّهَمَهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ فِى قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِى الْمَاءِ». الکافى: ۲/ ۱۷۰، باب حق المؤمن على أخیه، حدیث ۵؛ وسائل الشیعه ۱۲/ ۲۰۶، باب ۱۲۲، حدیث ۱۶۰۹۸؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۲۴۳، باب ۱۵، حدیث ۴۳.
(۴)- الکافى: ۲/ ۱۷۱، باب حق المؤمن على أخیه، حدیث ۸؛ وسائل الشیعه ۱۲/ ۲۰۹، باب ۱۲۲، حدیث ۱۶۱۰۶؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۲۴۸، باب ۱۵، حدیث ۴۶.
(۵)- الکافى: ۲/ ۱۷۳، باب حق المؤمن على أخیه، حدیث ۱۲؛ وسائل الشیعه: ۱۲/ ۱۵، باب ۵، حدیث ۱۵۵۱۹.
(۶)- الکافى ۲/ ۱۷۵، باب التراحم والتعاطف، حدیث ۱؛ وسائل الشیعه: ۱۲/ ۲۲، باب ۱۰، حدیث ۱۵۵۳۹؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۴۰۱، باب ۲۸، حدیث ۴۵.
(۷)- عَلِىُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِىِّ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: حَدَّثَنِى جَبْرَئِیلُ علیه السلام: أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَهْبَطَ إِلَى الْأَرْضِ مَلَکاً فَأَقْبَلَ ذَلِکَ الْمَلَکُ یَمْشِى حَتَّى وَقَعَ إِلَى بَابٍ عَلَیْهِ رَجُلٌ یَسْتَأْذِنُ عَلَى رَبِّ الدَّارِ فَقَالَ لَهُ الْمَلَکُ مَا حَاجَتُکَ إِلَى رَبِّ هَذِهِ الدَّارِ، قَالَ: أَخٌ لِى مُسْلِمٌ زُرْتُهُ فِى اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى، قَالَ لَهُ الْمَلَکُ: مَا جَاءَ بِکَ إِلّا ذَاکَ فَقَالَ مَا جَاءَ بِى إِلّا ذَاکَ، فَقَالَ: إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکَ وَهُوَ یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَیَقُولُ: وَجَبَتْ لَکَ الْجَنَّهُ وَقَالَ الْمَلَکُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ: أَیُّمَا مُسْلِمٍ زَارَ مُسْلِماً فَلَیْسَ إِیَّاهُ زَارَ إِیَّاىَ زَارَ وَثَوَابُهُ عَلَىَّ الْجَنَّهُ». الکافى: ۲/ ۱۷۶، باب زیاره الاخوان، حدیث ۳؛ وسائل الشیعه: ۱۴/ ۵۸۳، باب ۹۷، حدیث ۱۹۸۶۴.
(۸)- الکافى: ۲/ ۱۸۸، باب ادخال السرور على المؤمنین، حدیث ۲؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۲۸۸، باب ۲۰، حدیث ۱۵.
(۹)- الکافى: ۲/ ۱۹۳، باب قضاء حاجه المؤمن، حدیث ۴؛ وسائل الشیعه: ۱۶/ ۳۶۳، باب ۲۶، حدیث ۲۱۷۶۹.
(۱۰)- الکافى: ۲/ ۱۹۴، باب قضاء حاجه المؤمن، حدیث ۷؛ بحار الأنوار: ۷۱/ ۲۸۵، باب ۲۰، حدیث ۸.
منبع: سایت عصر شیعه