امام حسن علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت و خلافت رسید و نزدیک به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداخت و در این مدت معاویه که دشمن سرسخت امام على و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت جنگیده بود به عراق که مقر خلافت امام حسن مجتبی علیه السلام بود لشکر کشید و جنگ آغاز کرد واز سوى دیگر سرداران لشکریان امام حسن را تدریجاً با پولهاى گزاف و نویدهاى فریبنده اغوا نمود و لشکریان را بر آن حضرت شورانید. بالاخره آن حضرت به صلح مجبور شده خلافت ظاهرى را با شرایطى (به شرط اینکه پس از درگذشت معاویه دوباره خلافت به امام حسن علیه السلام برگردد و خاندان و شیعیانش از تعرض مصون باشند) به معاویه واگذار نمود. معاویه به این ترتیب خلافت اسلامى را قبضه کرد و وارد عراق شده و در سخنرانى عمومى رسمى شرایط صلح را الغاء نموده و از هر راه ممکن استفاده کرده سختترین فشار و شکنجه را بر اهل بیت و شیعیان ایشان روا داشت. امام حسن علیه السلام در تمام مدت امامت خود که ده سال طول کشید در نهایت شدت و اختناق زندگی کرد و هیچگونه امنى حتى درداخل خانه خود نداشت و بالاخره در سال پنجاه هجرى به تحریک معاویه بهدست همسر خود مسموم و شهید شد. (برگرفته از شیعه در اسلام علامه طباطبایی رضی الله عنه)
پیش از امامت
امام حسن هفت سال از عمرش را در دوران پیامبر سپری کرد. امام حسن علاوه بر درک محضر پیامبر در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بود، مانند حادثه مباهله. آن حضرت مشمول حدیث کسا و آیه تطهیر شد که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن همراه برادرش امام حسین علیه السلام در بیعت رضوان حاضر بود. امام حسن علیه به همراه برادرش، امام حسین، بالای سر آن حضرت هنگام رحلت حاضر بود. هنگامیکه ابوموسی اشعری فرماندار کوفه با فرستادگان امام علی (علیه السلام) برای مقابله با شورش داخلی (برپاکنندگان جنگ جمل) همکاری نکرد، امام علی فرزند خود امام حسن را به همراه عمار یاسر با نامهای به کوفه اعزام کرد. آن حضرت با سخنرانی خود در مسجد کوفه توانست حدود ده هزار نفر را به میدان جنگ علیه ناکثین بکشاند.
امام حسن قبل از جنگ جمل سخنرانی کرد و امیرالمؤمنین وی را در این جنگ به میمنه (سمت راست) سپاه فرستاد. برخی گفتهاند که در این جنگ، حضرت علی (علیه السلام) به محمد حنفیه فرمود: این نیزه را بگیر و جمل [منظور شتر عایشه است که عده بسیاری در مقابل آن کشته شدند] را پی کن. محمد حنفیه رفت و از شدت تیرباران بازگشت. پس از او حسن نیزه را گرفت و شتر را پی کرد.(برگرفته از ویکی شیعه)
بردباری از دیدگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
نفْس انسان مانند اسب سرکشی است که باید با تمام قدرت مهار شود وگرنه خسارات جبران ناپذیری را به انسان وارد میکند. یکی از مصادیق مهار نفس بردباری است که انسان در موقع غضب خشم خود را فرو برد. اگر آدمیاز بردباری لازم برخوردار نباشد، نتیجه ناخوشایندی به بار میآید. امام حسن مجتبی علیه السلام بردباری را یکی از ابزارهای مهمّ تملک نفس معرفی کرده در تعریف بردباری میفرمایند: «بردباری عبارت است از فرو بردن خشم و تملّک نفس»
دوستی و دوست یابی
دوست خوب یکی از نعمات بزرگ الهی است که باید برای به دست آوردن آن حداکثر دقت لازم را به کار برد، به این ترتیب که فرد منتخب برای دوستی را در موقعیّتهای مختلف، به خصوص هنگام سختیها، بیازماییم و تا از خلوص دوستیِ او اطمینان پیدا نکرده ایم به او نباید اعتماد کنیم. امام حسن مجتبی علیه السلام در این باره بهیکی از فرزندان خود میفرمایند: «پسر جان! با هیچ کس طرح دوستی نریز، جز این که از رفت و آمدها و خصوصیات اخلاقی اش آگاه شوی و چون به دقت وارسی کردی با او بر اساس گذشت و برادری رفاقت کن».
شرط رسیدن به عظمت و بزرگی از دیدگاه امام حسن مجتبی علیه السلام
چه خوب است که ما انسانها در زندگی روزمره خود گذشت و فداکاری را پیشه خود سازیم و از کم گذشت بودن و به رخ کشیدنِ لغزشهای دیگران بپرهیزیم؛ چرا که این عمل زشتترین عیوب میباشد. اگر فردی در زندگی دارای گذشت باشد، از نظر امام حسن مجتبی علیه السلام به عظمت و بزرگی میرسد؛ چنانچه در جواب کسی که از ایشان پرسیده بود عظمت و بزرگی در چیست؟ فرموده بودند: «عظمت و بزرگی در این است که در هنگام ناداری عطا کند و از جرم و خطا درگذرد».
آیتالله جعفر سبحانی در جلسه درس تفسیر خود با اشاره به تولد امام حسن مجتبی(علیه السلام)، اولین گل خاندان رسالت و سبط اکبر بیان کرد: مرحوم علامه مجلسی در جلد علم و دانش بحار الانوار نقل میکند که امام حسن مجبتی (علیه السلام) فرزندان خودش و فرزندان برادر و دیگر بستگان کوچکش را جمع کرد و فرمود: شما کودکان این جمعیتاید و به همین نزدیکی شما بزرگان همین جمعیت خواهید بود امروز بچههای مدینه هستید و چیزی نمیگذرد که از روسای این شهر خواهید بود پس علم بیاموزید و درس بخوانید و آن را حفظ کنید و اگر نتوانستید حفظ کنید بنویسید و در خانه بگذارد و گاه و بیگاه به آن مراجعه کنید.
وی افزود: امام با این سخنی که با کودکان خود دارد به ما یاد میدهد که وقتی کسی را میخواهید نصیحت کنید کمی به او شخصیت بدهید و از او تعریف کنید، وقتی که احساس شخصیت کرد آن وقت اگر نصیحتی یا پندی برای او داشته باشد بیشتر توجه خواهد کرد و بیشتر در نفسش جای خواهد گرفت. اما بر عکس وقتی با کودکان و یا حتی بزرگان با عتاب صحبت کنیم و از کلمات، ادبیات و لحن نامناسبی استفاده کنیم آن شخص با نصیحت و پند هر چند به حق باشد مقابله خواهد کرد و اصلا قبول نخواهد کرد.
این مفسر قرآن کریم اظهار کرد: نکته دیگری که امام حسن (علیه السلام) در این روایت به ما آموزش میدهد این است که اولین قدم برای اعتلای جامعه علم است و ایمان هم با علم فایده دارد و ایمان بدون علم به درد نمیخورد حتی امام (علیه السلام) در اهمیت علم آموزی میفرماید اگر توانایی حفظ کردن را نداشتید و نتوانستید حفظ کنید بنویسید و یادداشت برداری کنید. این دستور امام ماست که قرنها پیش به ما داده است و ما مسلمانان و شیعیان اگر به این سخنان گهربار عمل کنیم قطعا جامعهای در حد بالا و با بیشترین افراد با سواد و علمی خواهیم داشت.
منابع:
1. حوزه/ طلوع خورشید در خانه وحی
2. خبر آنلاین/ نصحیت امام حسن مجتبی(علیه السلام) به کودکان چیست؟
3. قرآن تی وی/ ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)