حکایت ها و لطیفه های اخلاقی – تربیتی

حکایت ها و لطیفه های اخلاقی – تربیتی

نویسنده:فاطمه عسگری

 

رازداری
« از شخصی پرسیدند: اسرار خود را با چه کسی می گویی؟ جواب داد: چون سینه دیگران، انبار اسرار من نیست، تا به حال سر خود را به کسی نگفته ام ». (1)

دوستی
« بزرگی فرموده است: تنهایی، بهتر از همنشین بد است و به هیچ حال، شایسته نیست که با نادان دوستی کرد و گفته اند که طبع از طبع می دزدد؛ زیرا خداوند انسان را چنان آفریده که توانایی پذیرش خلق و خوی های گوناگون را داراست.» (2)
می رود از سینه ها در سینه ها
از ره پنهان صلاح و کینه ها
(مولوی )

دوستی با عاقل
«بزرگی در کلامی زیبا گفته است: نگاه کردن به روی عاقل و با وی دوستی کردن، طاعت و عبادت است ». (3)

فایده های خردگرایی
«حکیمی گوید: خرد، معاون و یاریگر انسان، در هنگام سختی و دشواری است و هرکس از خرد کمک بگیرد، به آرزوی خود می رسد و هرکس با خرد مشورت کند، هرگز پشیمان نمی شود ». (4)

ترس، تنها از خدا
«عارفی گوید: شبی در بیابان می رفتم، تنها بودم و شبی تاریک بود. ناگاه سیاهی پیش من آمد. ترسیدم، به او گفتم: تو پری ای یا آدمی ای ؟گفت: تو بگو، مسلمانی یا کافری؟ گفتم: مسلمانم. گفت: مسلمان به جز خدا از چیز دیگری نمی ترسد ! » (5)

احترام به قرآن
«شیخ محمد تقی آملی می گوید: زمستان بود و در منزل کرسی گذاشته بودیم. می خواستم قرآن بخوانم. قرآن را آوردم و با خود گفتم: در زیر کرسی اگر پایم را دراز کنم، اشکالی ندارد. پایم را دراز کردم و قرآن خواندم. فردا که در درس سیر و سلوک میرزا علی قاضی شرکت کردم، در اولین حرفی که به من زد، فرمود: آقا شیخ محمدتقی ! زیر کرسی هم باید در محضر قرآن پایمان را دراز نکنیم.»(6)

بینش توحیدی
«پادشاهی به دانشمندی گفت: مرا به نزدیکان خود سفارش کن. مرد دانشمند در پاسخ گفت: شرمنده ام که سفارش بنده خدا را به غیر خدا کنم.» (7)

تهجد (شب زنده داری )
«نوشته اند که عارفی همواره به شب زنده داری می پرداخت و تا به هنگام سحر، به راز ونیاز با خالق بی همتا مشغول بود. شخصی از وی پرسید که تو مردی خداشناس هستی و دلت همواره بیدار است، پس چرا رنج بی خوابی را هم تحمل می کنی و جسم خود را رنج می دهی؟ عارف گفت: شایسته نیست که هر شب، خداوند بلندمرتبه از آسمان نزد ما بیاید و ما در خواب باشیم.
هنگام شب درهای آسمان باز می شود و خداوند به بندگانش ندا می دهد که بیایید و آمرزش بخواهید و مرا بخوانید تا خواسته های شما را برآورده سازم. با این حال، آیا درست است که من در خواب باشم و از فیض دیدار حق غافل بمانم؟» (8)

پندپذیری
«وزیری با خدم و حشم خود از راهی می گذشت. شکوه و جلال او به اندازه ای بود که همه مردم از دیدن او شگفت زده شده بودند و به یکدیگر می گفتند که این کیست ؟ عجب عظمت و شکوهی دارد !
زنی در میان جمع حاضر بود، گفت: چه قدر می گویید این کیست ؟ او مردی است که از درگاه خدا رانده شده و فریب مال و جاه دنیا را خورده است. سخن زن به گوش وزیر رسید و از آنجا که دلی بیدار و پندپذیر داشت، بر او اثر کرد و پس از آن، ترک مقام و منصب کرد و به زیارت کعبه شتافت و به عرفان روی آورد.» (9)

امید
«بزرگی در بیابانی دل نشین گوید: امید، رفیق مونس است. اگر سرانجامی نیز نداشته باشد، تو را سرگرم می دارد.»(10)

رفتار بحق
«عارفی در بیانی نغز گوید: برای روزی که در آن، جز به حق داوری نشود، به حق رفتار کن.»(11)

موعظه
«بزرگی گفته است: زکات رأی درست، اندرز دادن به دیگران است » (12)

فقر، مرگ، بیماری
«یکی از عارفان گوید: فقر را برای فروتنی در برابر خدا، مرگ را برای اشتیاق به سوی خدا و بیماری را برای کفاره گناهان دوست دارم.» (13)

دوست و برادر واقعی
« اندیشمندی گفته است: دوست تو آن است که به تو راست گوید، نه آنکه تو را تصدیق کند و برادرت، کسی است که – برای اصلاحت – ترا سرزنش کند، نه آنکه برای تو عذرتراشی کند.» (14)

پرهیز از سخنادن ناروا
«بزرگی گوید: ارزش سکوت را به سخن بی قدر مبر.»(15)

اندیشه را از هر که باشد، بشنودید
«حکیمی گفته است: رأی بزرگ را حقیر مدارید، اگر چه از کودک خردسال واقع شود، زیرا در گران بها از قیمت خود نیفتد، هر چند کودک غواص از دریا آورده باشد.» (16)

عبادت و لذت مناجات
«امام صادق علیه السلام فرمود: من حاجتی داشتم، وضو ساختم و مشغول نماز شدم تا خدا را برای آن حاجت بخوانم. آن قدر لذت مناجات و راز ونیاز با خدای متعال مرا متوجه خود کرد که حاجتم را از یاد بردم.» (17)

ذکر و یاد خدا
«گویند علامه امینی مدت سه شب در حرم امام رضا علیه السلام بود و هر شب، هزار رکعت نماز می خواند. به او گفتند: شما خسته نمی شوید ؟ فرمود: مگر ماهی از شنا کردن خسته می شود که من از نماز خسته شوم ؟»(18)

پى‏نوشت‏ها:

1- منوچهر کریم زاده، همه حق دارند، تهران، انتشارات طرح نو، 1378،چ 2، ص 276.
2- علی اکبر احمدی دارانی، اندرز حاکمانه، تهران، اهل قلم، 1381، چ 1، ص 27.
3- همان.
4- همان، ص 16.
5- عطار نیشابوری، تذکره الاولیا، به کوشش: رینولو نیکلسون، تهران، نشر منوچهری، 1375، چ 3، ص 311.
6- حسین دیلمی، حکایت و حکمت، انتشارات حرم، ص 156.
7- محمدرضا اکبری، لطیفه های آموزنده تاریخ، تهران، پیام عترت، 1378،چ 3، ص 137.
8- علی اکبر احمدی دارانی و مرتضی رشد اشجردی، زنجیره زرین، تهران، اهل قلم، 1381، چ 1، ص 93.
9- همان، ص 100.
10- شیخ بهایی، کشکول، ترجمه: عزیزالله کاسب، تهران، انتشارات گلی، صص 355 و 356.
11- همان، ص 548.
12- همان، ص 620.
13- حکایت و حکمت، ص، 30.
14- کشکول، ص 614.
15- همان، ص 594.
16- پیام انقلاب، ش 105.
17- شهید عبدالحسین دستغیب، بهشت جاودان (تفسیر سوره الرحمن )، ص 214، به نقل از: حکایت و حکمت، ص 100.
18- حکایت و حکمت، ص 138.
منبع: ماهنامه طوبی 24

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید