اهمیت حق الناس

اهمیت حق الناس

 

آتش حق الناس بر هستى متجاوز
هرچیز که حقى از مردم در آن باشد، درحیطه حق الناس قرار مى‏گیرد. تاکید اسلام بر رعایت حق الناس آنچنان موکد است که مى‏گوید آنگاه که انسان از گناهان پیشین خود به درگاه الهى توبه مى‏کند، تا زمانى که حقوق ضایع کرده مردم را ادا نکند، توبه‏اش پذیرفته نخواهد بود. یعنى خدا حق خود را در کوتاهى‏ها و تقصیرها و اهمال‏ها در شرایطى که نشانه‏هاى ندامت واقعى در فرد مسلمان آشکار شود، مى‏بخشد. اما حق مردم را در هیچ شرایطى نه.
آنانکه با پایمال کردن حقوق مردم (به انحاء مختلف) به ثروت و مکنتى رسیده‏اند آنانکه که مستقیم و غیرمستقیم به حقوق دیگران تجاوز مى‏کنند و از این راه درآمدهایى بدست مى‏آورند و زندگیشان را اداره مى‏کنند، باید بدانند که چوب پایمال کردن حق‏الناس را هم دراین دنیا و هم در روز بازپسین به سختى خواهند خورد و هیچ توجیه و دلیل تراشى دراین مقوله کارساز نیست.
حق الناس، چونان اخگرى سرخ و سوزان است که بر دستان هرکس قرار گیرد، تا مغز استخوان را مى‏سوزاند، اما گاه فاصله زمانى پایمال کردن حق دیگران تا درک این سوزش، فاصله‏اى طولانى است. خیلى‏ها را در اطرافمان مى‏شناسیم که زندگى شیرین و مرفهى را براى خود وخانواده‏اشان فراهم کرده‏اند، اما ناگهان در اوج لذت‏هاى دنیایى، بلایى سخت بر آنها نازل مى‏شود. عزیزشان سرطان مى‏گیرد، جوانشان به مرگى ناگهانى پرپر مى‏شود، ثرورتشان بناگهان بر باد مى‏رود، کانون وفاى خانوادگى‏شان لکه‏دار مى‏شود و… آنان انگشت حیرت به دهان مى‏گزند که این بلا از کجا برآنها نازل شد. اینطور مواقع- غیر ازمواردى که به امتحان الهى از مؤمن برمى‏گردد و حیطه‏اى کاملاً متفاوت است- باید در جستجوى ظلم به مسلمانى یا مسلمانانى در روابط گذشته برآمد و ردپاى این ظلم را در زندگى سرپرست خانوار جستجو کرد.
ایمان ما به ما مى‏گوید، آنکه حق الناس را پایمال مى‏کند، هیچ راه فرارى ندارد.
انسانى که اشرف مخلوقات نامیده شده و جهان با تمام امکانات، نعمات و مواهب براى وى و در خدمت او است در هر وضع و موقعیت و صرف نظر از جنس، نژاد، رنگ، خصوصیات موروثى و اجتماعى، مشخصات اخلاقى و عقیدتى، موجودى است آزاد و برخوردار از یک سلسله حقوق و باید در تمام جوامع با هر نوع حکومت و تحت هر سلیقه و برداشت بتواند از همه این حقوق و آزادیها بطور کامل برخوردار شود و تا زمانیکه در راستاى حق و قانون و در غیر جهت صدمه زدن به اجتماع و افراد دیگر حرکت کند هیچکس نباید در راه او مانعى ایجاد کند و به مقام والاى انسانیت او لطمه وارد آورد. اما هر گاه انسان از این حقوق و آزادیهای خداداد سوءاستفاده کند و یا دیگران را از تمامى یا برخى از این حقوق و آزادیها محروم سازد نه تنها زندگی اندوهباری پیدا خواهد کرد و با انواع مشکلات و مصائب روبرو خواهد شد بلکه از زندگى دیگران نیز سلب آسایش خواهد نمود و باعث دردسر و گرفتارى براى آنان خواهد شد.
هر فردى با توجه به حقوق طبیعى و الهى که خداوند دراختیار او قرار داده باید سعى کند که هم از حقوق خود صیانت و حفاظت بعمل آورد و هم با رعایت همه مصالح فرد و جامعه در راه اعتلاى یک جامعه انسانى و ایده‏آل گام بردارد.
بدیهى است تحقق جامعه‏اى مترقى، ایده‏آل و مدینه‏اى فاضله آرزوى هر کسى است. رسیدن به چنین جامعه‏اى چندان دور از انتظار نیست بشرط آنکه هر کس به سهم خود تلاش کند به حقوق و آزادى‏هاى دیگران احترام بگذارد و با قاطعیت جلوى انحرافات و ناهنجاریهاى اجتماعى بایستد.

حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر
رسول گرامى اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) فرمودند: براستى براى هر مسلمانى برعهده برادر مسلمانش شش حق وجود دارد: هنگام ملاقات بر او سلام کند، هنگام بیمارى به عیادتش برود، زمانى که عطسه کرد او را با عبارت یرحمک الله دعا کند و زمانى که مرد او را تشییع جنازه نماید، هنگامى که او را دعوت نموده دعوتش را اجابت نماید و آنچه براى خود دوست مى‏دارد براى او هم بپسندد و آنچه براى خود نمى‏پسندد براى او هم ناخوش بدارد.
هنگامى که سخن از حق و حقوق افراد نسبت به یکدیگر به میان مى‏آید معمولا در ذهن افراد حق و تکلیف فرزندان نسبت به پدر و مادر، حقوق والدین نسبت به فرزندان، زن و شوهر نسبت به یکدیگر، همسایه ها نسبت به یکدیگر، حقوقی که معلم بر شاگردان و بالعکس دارد و مواردى از این نمونه متبادر مى‏گردد لیکن حق و حقوقى که افراد نسبت به یکدیگر دارند از هر قشر و طیف و دسته‏اى، از هر جنس و صنف و طایفه ای دامنه‏اى بس وسیع دارد و در حقیقت وسعتی به اندازه جامعه اسلامى پیدا مى‏کند البته این امکان وجود ندارد که یک مسلمان نسبت به همه مسلمانان دیگر تمام این حقوق را مراعات کند اما در قرآن و احادیث مکررا توصیه شده است که هر فرد مسلمانى باید آمادگى اداى این حقوق را داشته باشد و آنچه که برعهده او گذاشته شده نسبت به دیگر مسلمانان بجا آورد و فکر نکند که وظیفه او منحصرا محدود به فرزند، والدین و همسایه مى‏شود. به عبارت دیگر همین که فردى مسلمان شد با اتکاء به همین خصیصه مسلمانى یک سری حقوق و وظایف بر او مترتب می گردد که باید در ایفاى آن تلاش نماید.
بطور مثال هر کس فریاد مظلومى را بشنود که کمک مى‏خواهد و او را کمک نکند مسلمان نیست. مسعود حسینى کارشناس حقوقى در این باره مى‏گوید: اگر حقوق افراد در جامعه پایمال شود و هر کس خودسرانه و بدون رعایت اصول قانونى در حیطه کارى دیگرى وارد شود امنیت و ثبات جامعه و نیزآزادى و حرمت افراد از بین رفته و به تدریج هرج ومرج و تباهى و استبداد و خودکامگى حاکم می گردد و جامعه به انحطاط کشانده مى‏شود.
وی اضافه مى‏کند اگر هر کس به سهم خودش حقوق دیگران را در همه زمینه‏ها اعم از سیاسى، قضایى، اجتماعى و اقتصادى رعایت کند و متقابلا صیانت و رعایت حقوق خود را از جامعه مطالبه نماید در آن جامعه هیچگاه چیزى به نام تضییع حقوق نخواهیم داشت و محدوده حقوق فردى و اجتماعی افراد کاملا مشخص و شناخته شده خواهد بود.
این کارشناس مى‏گوید: خداوند با آنکه خود خالق و مالک هستى است و همه جا حاضر و ناظر بر اعمال بندگان خویش است با این حال به بندگان خویش اختیار و آزادى داده است و آنها را در حیطه کارى خودشان آزاد گذاشته است و حتى خودش در اعمال و افعال اختیارى آنان وارد نمى‏شود و دخالت نمى‏کند از این رو جاى دارد مردم نیز در حیطه کارى خداوند وارد نشوند و حق الهى را محترم شمارند و حرمتش را نگاه دارند همچنین شایسته است که مردم با رعایت آزادى و اختیار خودشان در امور دیگران دخالت نکنند و حقوق یکدیگر را رعایت نمایند چرا که رعایت این حقوق از اختصاصات جامعه مدنى نبوى است.
وى تصریح مى‏کند: فرآیند رشد و هدایت در یک جامعه الهی با رعایت اصل آزادى و حفظ حقوق متقابل تحقق مى‏یابد نه با زور و سلطه و از این جاست که وظیفه خطیر مسئولین نظام اسلامى مشخص مى‏شود که باید آنچنان به عدالت و انصاف رفتار نمایند که ضمن راهنمایى و هدایت مردم موجبات رعایت حقوق آنان را به گونه‏اى فراهم سازند که حتى به اندازه ذره ناچیزى حقوق آنان تضییع نگردد.

حق الناس وظیفه بزرگی بر گردن مردم و مسئولین
«حق الناس» یکى از عالى‏ترین مفاهیم حقوقى در اسلام است. عباسعلى کامرانیان پژوهشگر مسائل دینى در این باره معتقد است که رعایت حقوق مردم یا به عبارت دیگر «حق الناس» یکى از وظایف بزرگى است که برعهده مسئولین و مردم گذاشته شده است و عدم رعایت آن توسط مسئولین و مردم، موجب بروز مشکلات عدیده فردى و اجتماعى در جامعه مى‏شود.
به عنوان مثال یکى از حقوق مردم که بر مسئولین مترتب است اجراى عدالت اجتماعى است. اگر مسئولین در عرصه اقدامات و کارهای خویش عدالت را مدنظر قرار داشته باشند، مى‏توان گفت که حقوق مردم را به تمامی رعایت کرده‏اند و زمینه لطمه به حق الناس را از بین برده‏اند، زیرا یکى از اهداف بزرگ انبیاء برقرارى عدالت بوده است چنانکه خداوند متعال در آیه 25 سوره حدید مى‏فرمایند: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند…
اگر به عدالت اجتماعى از این دیدگاه بنگریم که عدالت یعنی دادن حق هر کس به او، متوجه خواهیم شد که یکی از سرفصل‏هاى بزرگ اداى حقوق مردم، بسط و گسترش عدالت اجتماعى است.
از این که بگذریم در بین مردم نیز اگر قاعده و قانون درست حکمفرما نباشد، زمینه‏هاى تضییع حقوق عمومى فراهم مى‏شود.
وی مى‏افزاید: رعایت حقوق مردم در محل کار و کسب و در عرصه اجتماع شامل مصادیق مختلفى مى‏شود مثلا کسانى که حقوق شرعى خویش مانند خمس و زکات را پرداخت نمى‏کنند به حق خود و دیگران و خصوصاً فقرا و نیازمندان تجاوز مى‏کنند.
خداوند متعال در آیات 35 و 34 سوره توبه به این حقیقت اشاره مى‏فرمایند: کسانى که طلا و نقره را ذخیره مى‏کنند و بخاطر دنیا دوستى آنها را در راه خدا انفاق نمى‏کنند را به عذاب دردناک بشارت بده، روزى که طلا و نقره هایشان در آتش گداخته شود و با آنها پیشانى، پشت و پهلوهایشان را داغ کنند و فرشتگان عذاب به آنها گویند:
این است نتیجه ذخیره‏سازى زر و سیم در دنیا و نپرداختن حقوق فقرا. اکنون عذاب آتش و سیم و زرى را که می اندوختید بچشید.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به مصادیق بزرگ دیگر تضییع حق الناس مى‏گوید: کم‏فروشى و گرانفروشى نیز از مصادیق بزرگ و رایج ضایع کردن حق‏الناس است که در سطح بسیار وسیعى حقوق عامه را مورد دستبرد قرار مى‏دهد خداوند متعال حتى از این کار تعبیر به فساد فرموده است، در آیه 85 سوره اعراف در این باره آمده است:
کم نفروشید و گرانفروشى نکنید و در سنجش وکیل و وزن با مردم عدل و درستى پیشه سازید و کم فروشى در جنس و وقت و کار و… نکنید و در زمین فساد ایجاد نکنید.
کامرانیان در باره مصادیق دیگر عدم رعایت حق الناس اضافه مى‏کند در هر جامعه‏اى، معمولا افراد ضعیف و کودکان و کسانى که قدرت استیفای حقوق خود را ندارند، بیشتر در معرض تضییع حقوق قرار مى‏گیرند. از این گروه‏ها مى‏توان به عنوان مثال به ایتام و فقرا به عنوان دو گروه مهم اشاره کرد. خداوند متعال درباره رعایت حقوق ایتام در آیه 10 سوره نساء مى‏فرمایند: کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مى‏خورند در حقیقت فقط آتش مى‏خورند و بزودى در شعله‏هاى آتش دوزخ مى‏سوزند.
همچنین خداوند متعال به پیامبر اسلام و همه مؤمنان و دست اندرکاران امور امر فرموده‏اند که از حقوق فقرا پاسدارى کنند و حتى لحظه‏اى از آنها غافل نشوند زیرا اغنیاء و پول پرست‏ها و هوس بازها و گناهکاران این افراد ضعیف را زودتر استثمار مى‏کنند و حقوقشان را ضایع مى‏سازند.
در آیه 28 سوره کهف خطاب به پیامبر آمده است:
همیشه خود را در نهایت بردبارى به محبت کسانى که صبح و شام خدا را مى‏خوانند و طالب رضاى او هستند وادار کن و یک لحظه از آنها چشم نپوش که به زینت‏هاى دنیا مایل شوى…
به عقیده این کارشناس: به عدالت سخن گفتن، واسطه ازدواج شدن، شهادت حق دادن، دفاع از جان و مال و ناموس مردم، حمایت از مظلومان، برخورد با ظالمان و برخورد با متقلبان و… از جمله مواردى است که مى‏تواند موجبات عدم تضییع حق عمومى مردم را فراهم سازد.
امام على(علیه السلام) درباره اهمیت توجه به حقوق مردم در خطبه 167 نهج‏البلاغه مى‏فرمایند: هرکس حقوق بندگان خدا را بجای آورد در حقیقت حدود خداوند را بجا آورده است.
وى اضافه مى‏کند: رعایت حقوق مردم شامل مصادیق مختلفى مى‏شود از جمله در محل کار و تحصیل، در خانواده و در جامعه…
این پژوهشگر همچنین ادامه مى‏دهد مثلا در محیطهاى کارى افراد باید تلاش کنند که حقوق یکدیگر را تضییع نکنند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، از ایجاد سرو صدا و مزاحمت، خنده‏هاى بلند، صحبت‏هاى بلند نامناسب و آلوده سازى محیط جلوگیرى کنند تا دیگران به راحتى بتوانند به انجام وظیفه خود بپردازند مخصوصاً در محیطهاى جمعى این مسئله حتماً باید رعایت شود.
وى به مسئله استفاده شخصی از وسائل عمومى نیز در این رابطه اشاره مى‏کند و مى‏گوید: استفاده از وسایل عمومی ادارات مثل اتومبیل ها، منازل، رایانه ها، اوراق و دفاتر و سایر وسایل موردنیاز ادارات براى استفاده‏هاى شخصى در حقیقت نوعى تجاوز به حقوق دیگران و بیت‏المال و عدم رعایت عامه مردم است، یا مثلا در محیطهاى تحصیلى وقت گذرانى درکلاس، گرفتن وقت اساتید به بهانه‏هاى مختلف با بحث‏هاى شخصى و بیهوده، ایجاد مزاحمت و… از جمله مسایلى است که به حقوق دانش آموزان، طلبه‏ها و دانشجویان لطمه‏هاى جدى وارد مى‏سازد.
به عقیده این کارشناسان البته بوجود آوردن فضاى بحث و گفت وگو در محیطهاى آموزشى اگر بصورت عمومى، علمى و فراگیر باشد و جنبه آموزشى هم براى دیگران داشته باشد، نه تنها بد نیست بلکه اطلاعات عمومى دیگران را هم بالا مى‏برد و براى دیگران بسیار سودمند خواهد بود لیکن مزاحمت‏هاى شخصى و گرفتن وقت کلاس نه تنها استفاده‏اى براى عموم ندارد بلکه وقت دیگران هم گرفته مى‏شود، و به ضرر آنان خواهد بود.
منبع: سایت اندیشه قم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید