رسانه و تربیت خانواده

رسانه و تربیت خانواده

 

قسمت عمده‏ى «رسانه ها» را وسایل سمعى و بصرى تشکیل مى‏دهند، و بلکه، اگر از جهت دریافت گیرنده، در نظر بگیریم، همه در همین تعبیر و اصطلاح مى‏گنجد که گوییم: رسانه مساوی با وسائل سمعی و بصری است.
بعضى تنها سمعى‏اند؛ مثل: ضبط صوت و تلفن و رادیو و برخى تنها بصرى‏اند؛ مثل: تصویر و تابلو و اسلاید و استریپ و اپک. قسمت زیادى از آنها، داراى هر دو جنبه هستند؛ مثل:تلویزیون و فیلم ناطق و نمایش.

لزوم استفاده از این وسایل
در قطع نامه‏ى پایان سمینار مذهبى سال 1355 شمسى – دار التبلیغ قم چنین تأکید مى‏کند:
«براى آموزش مسایل دینى، به کودکان و نوجوانان، باید به تناسب نیاز زمان، از وسایل سمعى و بصرى، به طور صحیح، استفاده شود.» (1)
در قطع‏نامه‏ى سال بعد نیز (فروردین 1356 شمسى) همین نظر را به گونه‏اى صریح‏تر یاد مى‏کند.
در همان قطع‏نامه‏ى سال 1355 در مورد کتاب‏ها و مجلات و نشریات، نیز نظراتى دارد از قبیل آن که:
«در مورد چاپ و نقاشى و شکل کتاب‏هاى داستانى براى کودکان، باید دقت شود که رغبت‏انگیز باشند.» (2)
و نیز در همان سمینار، عده‏اى از آقایان، برنامه‏هاى بصرى براى ارائه‏ى طرق آموزشى، اجرا کرده‏اند. (3)
در مورد روش‏هاى پرورش مذهبى، نظراتى است که عبارتند از:
الف – روش ارائه‏ى الگوها.
ب – روش تلقین و القاء.
ج – روش داستان‏سرایى (براى تحریک اندیشه و تفکر و براى عبرت‏آموزى و براى تسلى خاطر و براى هدایت و براى لمس امور محیط)، و افزوده‏اند که: «از راه داستان‏ها، مى‏توان ضوابط مذهب را به فرزند آموخت و او را بر شؤون زندگى، حکومت داد. (4)
معلوم است که بهترین وسیله‏ى اجراى این نظرات، وسایل سمعى و بصرى هستند.

نوع وسایل
الف- آن‏چه تصویر مى‏کند
به وسیله‏ى فیلم: علم الأشیاء – شناخت حیوانات و گیاهان – شرح حال بزرگان علم و تاریخ – نشان دادن طرز زندگى درست در خانواده و در محله و در شهر و مسؤولیت‏ها و کارهایشان – مسایل توالد و تناسل و تکثیر در همه‏ى موجودات – عجایب خلقت در طبیعت و در انسان (5) – آثار قدرت الاهى و ارائه‏ى نعمت‏هاى جهانى – تعلیم دقایق مذهبى و زندگى پاکان و راستان.
مزایاى شکل و تصویر در رویه‏ى فیلم
الف – جریان کارى در مدتى کوتاه نشان داده مى‏شود.
ب – تحولات یک امر طبیعى یا علمى (مثل گردش خون – تبدیل گل به میوه و…)دقیقا ارائه مى‏گردد.
ج – وضع رؤیت را چنان طبیعى مى‏سازد که آدمى را خوش آیند است و گویا، خود، در کنار واقعه یا صحنه، حضور دارد.
د – خاطره‏ى آن زیاد در ذهن مى‏ماند.
ه – ثابت شده است که یک چهارم زمانى که به وسیله‏ى کتاب یا معلم، براى آموزش مطلبى، صرف مى‏شود؛ براى تعلیم به وسیله‏ى فیلم، وقت، لازم است و این صرفه‏ى زمانى، بس قابل توجه است و براى زندگى تحصیلى، مورد اهمیت مى‏باشد.
و – و فیلم براى اطفال کم هوش و کودن، مددیارى مؤثر است. (6)

تذکر:
البته بدان جهت که کار فیلم، چنان باشد که جنبه‏ى تفننى، اثر تعلیمى آن را نابود نکند؛ باید والدین یا معلم و مربى فرزند، از او بپرسند که:چه دیدى؟ یا درباره‏ى قسمت‏هایى از آن صحنه‏ها و تصاویر اظهارنظر بخواهند؛ تا بیندیشند و خود را داور سازد و با وقایع، شخصا خویش را مواجه دارد و به تناسب آن‏ها، احساس و ادراک و عاطفه و نظر در وى، نمود یابد و ابراز شود.

اثر تصویر در سهولت فهم
ثابت شده است که انسان با دیدن اشیا یا تصویر آن‏ها و به کار بردن حواس، بهتر و آسان‏تر و زودتر مى‏تواند بشناسد و خواص آن‏ها را درک نماید و آن‏چه بدین وسیله فرامى‏گیرد، در خاطر او بیشتر پایدار است. به وسیله‏ى تصویر، درس براى کودک روشن و با معنى و زنده مى‏شود؛ مثلا: اگر چند صفحه درباره‏ى «فیل» بخواند، یا مدتى در آن باره، برایش تعریف کنند، باز به اندازه‏ى چند دقیقه که تصویر فیل، یا فیلم آن را مى‏بیند، درک مطلب نتواند داشت. (7)

مشخصات فیلم مناسب کودک
نظر داده‏اند که فیلم کودک را باید، خود کودک بسازد؛ دنیاى کودک را باید نشان دهد و باید ارائه‏ى فیلم هم، در همان محیطى باشد که کودک، در آن، با هم‏بازى‏هاى خود، سرگرمى دارد. اما تأسف مى‏خورند که چرا این قبیل فیلم‏ها، که از بطن نیازهاى ذهنى و مادى کودک، تراویده باشد، بسیار کم است. (8)
فیلم‏هاى موجود و بدآموزى‏ها
اهل فن، نظر داده‏اند که:
نوعى از فیلم بچه‏ها، که مورد پسندشان هست و خشن و کودکانه، مى‏باشد، باز سالم نیست. نوعى دیگر از فیلم بچه‏ها، که شاد و شیرین است؛ باز اثر تخریبى لااقل در حد شیطنت، دارد.
فیلم‏هاى کمدى و فانتزى (9)، باز سالم‏تر است ولى به فرزند ما فکر نمى‏دهد و تحریک ذوق نمى‏کند.
گفته‏اند که: مسأله‏ى بدآموزى در فیلم‏ها، مسأله‏اى لاینحل است و خود شاهد آورده‏اند که: بر اثر دیدن فیلم «هنگ کنگى» کودکى، هم‏بازى خود را با لگد زده و کشته است و اظهارنظر کرده‏اند که: بچه با دیدن این قبیل فیلم‏ها، راهى براى خالى کردن شور و شر روانى خود، که معلول رشد جسمى اوست، خواهد یافت و عملى خواهد کرد.
به هر حال، فیلم یا تصویر، بهانه‏ى مناسبى، براى این خلافکارى فرزند، خواهد بود و زودتر، خواست خود را به اجرا خواهد گزارد و گفته‏اند که: هر کس مدت زیادى، در برابر تجلیات خشونت، قرار گیرد، خشونت پیدا مى‏کند و بچه، بى‏شبهه از فیلم، تقلید مى‏نماید و آن را مثل اسباب‏بازى خود وسیله‏ى کار و نظر قرار مى‏دهد و لذا غالبا خود را در نماى تصاویر فیلم مى‏بیند و ژست قهرمان صحنه‏ى نمایش را به خود مى‏گیرد.
اظهارنظر کرده‏اند که: فیلم‏هاى تلویزیونى، بچه را به نوعى از نمایش، عادت مى‏دهد، که در آن «تعمق» جایى نتواند داشت. (10)
ب- نوشته‏ها: کتاب و مجله، نمایش‏نامه، مطبوعات
یکى دیگر از وسایل ارتباط جمعى، کتاب کودکان و جوانان و بالاخره خواندنى‏هاى مخصوص آنان است، با آن که مى‏دانیم شدیدا فرزند، تأثیرپذیر است و روح و فکر او حساسیت دارد و تنوع و رنگارنگى در برنامه‏ها را مى‏پسندد (11)
در همین بحث، نویسنده، یاد مى‏کند که: متأسفانه اثر تبلیغات گوناگون مصرفى غرب، در کتبى که براى کودکان و نوجوانان در ایران چاپ مى‏شود، به طور واضح، به نظر مى‏رسد و آن گاه آمار کتاب‏هاى چاپى (براى نوجوانان) را در کشورهاى اروپایى یاد مى‏کند و آن گاه مى‏نویسد که: در تهران در سال 1351، سیزده ناشر فقط 465 کتاب، مخصوص کودکان، چاپ کرده‏اند؛ در حالى که در روسیه به سال 1954 یازده میلیون و نیم کتاب کودکان، به فروش رفته است که بى‏شبهه از پنج هزار نوع متجاوز بوده است؛ باید آن‏چه به او داده مى‏شود، چنان باشد که اگر ذوق او را تحریک مى‏کند؛ به او آموزنده نیز باشد. کار یک معلم خوب و یک مربى مناسب را در لباس لفظ، القا کند؛ رغبت‏انگیز؛ پرورنده و نیروبخش و سازنده‏ى فرزند باشد.
نوشته، اگر مساعد فرزند باشد و سازگارى با نیازهاى او کند، بسیار خوب است و مادر، در ساعت خواب، مى‏تواند از روى آن، براى کودک بخواند، یا به زبان خود براى او تعریف کند و بعد، از بچه نتیجه‏گیرى آن را بخواهد. (12) البته داستان‏نویسى براى کودکان، ضوابطى دارد، از قبیل آن که:
الف – داستان، باید صفات خوب و نکات لازم را برجستگى خاص دهد.
ب – افراد داستان، هم سن و سال خواننده‏ى داستان باشند و در محیطى نظیر محیط کودک، با وقایع روبه‏رو شده باشند. (13)
گویند:
براى نوشتن کودک، باید زمان و فکر او را دانست و جهت طراحى کتاب او، لازم است که ذوق و سلیقه و دید و پسند وى را درک کرد؛ تا بتوان وسیله‏ى ارشاد او شد و اثرى لایق براى او به وجود آورد.
باید ظرفیت پذیرش مسایل را در دوره‏هاى مختلف سنى کودکان مورد بررسى و سنجش قرار داد؛ تا به هنگام تعیین نوع و مقدار محتواى کتاب، آن نتیجه را مرعى دارند. (14)
گویند:
«داستان»، روح نوجویى و نوطلبى کودک را اشباع مى‏کند؛ چون «داستان» اصولا خود، «آزاد و بدون محدودیت» است؛ اما به نتایج داستان هم باید توجه کرد. (15)
چه خوب است که اصولا کتاب‏هاى کودکان و نوجوانان و حتى آن‏چه براى جوانان نوشته مى‏شود؛ نظم محتوا و استانداردى از جهت مندرجات، داشته باشند و معلوم باشد که چه کتابى؟ براى چه سنى؟ و چه طبقه‏اى؟ مناسب است، تا این وسیله‏ى تعلیمى و تربیتى، بتواند به جا و به موقع، مصرف شود و درست مورد بهره‏گیرى، قرار گیرد.
و چه خوب است که اگر داستانى ترجمه مى‏شود، چه افسانه باشد و چه پلیسى و مانند آن، همه بنابر تشخیص و تصویب مربیان لایق فرزندان، بررسى و گزیده شوند؛ تا خطرى ایجاد ننمایند.
به هر حال باید افکار معصوم فرزندان را که نیازمند شناخت مسایل زیربنایى زندگى و قوانین شایسته‏ى حیات هستند، کسى، با نوشته یا رساله یا نشریه‏اى، آلوده نسازد و الگوى غلط به دست او ندهد و یا سرگردانش نسازد. (16)
نمایشنامه‏ها نیز، که از نوع کتاب و اثر خواندنى هستند، تأثیرى بزرگ مى‏توانند در ارائه‏ى آن معانى و مطالب که براى کودک و نوجوان، گفتنى نیست، اما نمودنى است (از قبیل موضوعات: ادب و اخلاق و دین و فکر و عاطفه و حال)از خود به جا گذارند و رسالتى مهم و انسانى را ممکن است، به ابلاغ رسانند؛ مثلا: حقایق تاریخى – زندگى پیامبران الاهى – چگونگى تکامل باطنى انسان – داستان‏هاى بیدار کننده و پیش برنده، همه مى‏توانند موضوعات مطلوبى، براى تحلیل در نمایش باشند؛ با این قید، که آن‏چه براى کم‏سالان هست یا براى بزرگ‏سالان، از یک‏دیگر تفکیک شوند و اگر مى‏خواهیم از زندگى بزرگان، براى کودک و نوجوان مطرح کنیم، از مباحثى باشد که مشترک انسان‏هاست و پیر و جوان ندارند و در کوچک و بزرگ، فرقى نمى‏کنند و الا مؤثر و نافذ نتوانند بود و راه عملى نخواهند گشود.
مطبوعات اگر، ضمن این که کاسبى مى‏کنند و خبرهاى اقتصادى و تجارى و کشورى و عمومى را از همه نوع، به اطلاع مردم مى‏رسانند، رعایت نسل جوان و فرزندان ساده‏لوح را هم بکنند و در نوشتن مطالب در درشت و ریز نوشتن عناوین، در انتخاب خبرها و در شکل بسیارى از اعلامیه‏ها و نقل وقایع، چنان ترتیب دهند که جز اثر مفید و مناسب نداشته باشند و تبلیغات آن‏ها، همه صلاح و مددیار و سازنده محسوب گردد؛ یعنى حل مشکل کند؛ نه آن که بر اشکالات فرزندان بیفزاید. علم و اطلاع را فزونى دهد؛ نه آن که اعتدال روانى را زایل نماید و اضطراب و نگرانى ایجاد کند. راهبر مشاغل و حرفه‏ها و مسؤولیت‏هاى اجتماعى باشد؛ نه بیم دهنده و نفرت‏انگیز و مأیوس کننده.
ج- گفته‏ها:
رادیو و بحث‏ها
مزایاى رادیو بدین قرار است:
طرز سخن گفتن و شعر خواندن و تلفظ صحیح کلمات را تواند آموخت.
بهداشت و ورزش را نیکو تعلیم تواند داد.
معرفى بزرگان و بیان کلام و نظرشان تواند کرد.
اطلاعاتى درباره‏ى زندگى و لوازم و قوانین حیات تواند رساند.
تلقینات جالب، حکایات آموزنده، حل دشوارى‏ها، ارائه‏ى تدبیرها و چاره‏ها تواند کرد. (17)
تلویزیون، مساوى است با «رادیو به اضافه سینما و فیلم» و مزایایش نیز برابر همین مجموع است؛ به اضافه‏ى آنچه با اشتراک «سمع و بصر» فقط امکان دارد (مانند آموزش زبان و گویش و راهنمایى فنى دستگاه‏هایى که سلامت یا خرابى آن ها از روى صدا معلوم مى‏شود و نظیر این‏ها…)
بدیهى است که این «کامل‏ترین وسیله‏ى سمعى و بصرى» اگر در استخدام تربیت درست و آموزش صحیح و حتى تفریح سالم و پر کردن لحظات فراغت مردم، به گونه‏اى اصولى و شایسته، قرار گیرد،چه نتایج نیکو خواهد داشت! و اگر جز این باشد، از آن، پرخطرتر،چه خواهد بود؟ (18)

دانستنى‏ها – تذکرات
مطالب شنیدنى و القایى، یا امرى و بازداشتنى و یا تذکرى، باید به طور قاطع و آمرانه ولى صمیمى و بى‏تعارف، کوتاه و روشن، گویا، ادا شوند تا اثر کنند.
چنان که قبلا هم اشاره‏اى کردیم و «دکتر پوشه» (19) نیز بررسى و ابراز نظر کرده است؛ آموزش، هرگز نباید توأم با تفریح باشد (20) و آن‏چه که وسایل ارتباط جمعى به عنوان جدى، مى‏خواهند ابلاغ کنند، نباید با هزل، درآمیزند و یا در لابه‏لاى آن‏ها تفنن را مطرح سازند؛ زیرا که ثمر خوب به دست نخواهد داد و آن چهره‏ى طبیعى و منطقى آموزش نیز، محو یا آلوده خواهد شد.

پی نوشت :

(1) سخ، 156.
(2) سخ، 157.
(3) سخ، 2.
(4) سخ، 72 و 73.
(5) رنا، 258
(6) رنا، 260 – 258.
(7) رنا، 240 و 241.
(8) مفز، 37.
(9) تراژدى – TRAGDIE – که آکسیون و نتیجه‏ى آن، هر دو غم‏انگیز است. کمدى COMEDIE – که در آن آکسیون و نتیجه‏ى هر دو، مسرت‏بخش و سرورانگیز است. (فرهنگ امیرکبیر)
(10) نظرات یاد شده مأخوذ است از: مفز، 36 – 32.
(11) سخ، 82.
(12) مف، 17
(13) سخ، 73.
(14) سخ، 48.
(15) سخ، 49. در همین صفحه، نظر تحقیقى یک پژوهشگر را مطرح مى‏کند که دانستنى و جالب است؛ رجوع شود (50، 49).
(16) سخ، 59 – 54.
طى یک سلسله پرسش و پاسخ، طرحى براى «مجله‏ى کودک» در آخر کتاب عرضه شده است.
(17) رنا، 256.
(18) با تذکر به این نکته که تحقیق و نگرشى دقیق بر نقش رسانه‏ها به ویژه رسانه‏هاى تصویرى، فضاى مناسب و فرصت کافى دیگرى را مى طلبد و امید آن که بدان پرداخته شود؛ از رسانه‏هاى تصویرى که در زمان حاضر – به خاطر لجام گسیختگى نظام جدید و صنعتى و شبیه خون‏هاى فرهنگى آن نظام و قرار گرفتن جامعه به طور مطلق تحت انقیاد تکنولوژى مدرن – از کارآترین ابزار این هجوم فرهنگى، تربیتى روانى، اجتماعى است و در مسیر القاى کشتار و خشونت، آدم‏ربایى و سرقت، برهنگى و فساد، ناهنجارى‏هاى اخلاقى و فرهنگى و اجتماعى و تفکرات انحرافى و عقیدتى و اثرگذارى نامناسب غیرصحیح بر سلامت و رشد کودکان و زوال دوران طفولیت و نوجوانى و جوانى و فرزندان ما و انهدام فکر و ابتکار و اعوجاج در اندیشه و ضایع ساختن اوقات گران‏بهاى عمر آنان، در قالب نمایش فیلم‏ها، برنامه‏هاى ظاهر فریب، پیام‏هاى بازرگانى و… مورد استفاده قرار مى‏گیرد، با اظهار تأسف باید نام برد.
ضایعات فعلى این رسانه در زندگى جوامع بشرى آن چنان محسوس شده است که جامعه‏شناسان، کارشناسان و پژوهشگران مسائل ارتباط جمعى در کشورهاى پیش‏رفته و سازنده‏ى همان رسانه‏ها، براساس تحقیقات و آمار، تصویر تکان‏دهنده و هشداردهنده‏اى از کاربرد تکنولوژى بدون اخلاق را ارائه مى‏کنند که در پایان جز انهدام سلامت جسمى و روانى و فرهنگى جامعه نتیجه‏ى دیگرى را در برنخواهد داشت.
در جوامع امروزى، رسانه‏هاى تصویرى به ویژه تلویزیون از زمان تولد در کنار کودک، به کار گرفته مى‏شود و پیوسته در معرض دید فرزندان قرار مى‏گیرد تا بدان معتاد مى‏شوند و ساعات و لحظاتى که باید در کنار مادر، پدر، خواهر، برادر، اعضاى دیگر خانواده، مربى، طبیعت، براى رشد، سلامت عاطفى، تکامل انسانى، اخذ تجربیات و در یک کلام براى تربیت و پرورش صرف شود با نشستن در پاى تلویزیون و یا رسانه‏اى هم‏گون و چشم دوختن بدان مصرف مى‏شود؛ آن چنان که گذشت ساعت‏ها، روزها، ماه‏ها و سال‏ها احساس نمى‏گردد. دوران عمر (کودکى، نوجوانى، جوانى، میان‏سالى، پیرى) طى مى‏شود و فرزند ما در هر سن و سالى عادت مى‏کند تا تمام اوقات فراغت و استراحت و زمان‏هایى که امواج شکننده‏ى زندگى مادى او را به خود وامى‏گذارد تا تجدید قوا کند و تجربه‏اى از عزیزان بزرگتر خانواده‏ى خویش و مربیان اخذ نماید و نیز در طلب علم و دانایى و بصیرت واقعى صرف کند در پاى این جعبه‏ها جادویى ریخته شود و امروزه به این جعبه‏ها، کامپیوتر نیز اضافه شده است.
جذب شدن به این جعبه‏ها و عادت کردن به تغذیه از این طریق، فرزندان ما را که مردان و زنان آینده‏ساز جوامع هستند موجوداتى طفیلى، رخوت گرفته، بدون انگیزه، کم تلاش و با سیرى کاذب در مى‏آورد که باید از طریق این رسانه‏ها، غذاى فکرى، روحى، علمى و حتى نام نوع کالاها و محصولات مورد نیاز و مصرف را – هر چند نامناسب، غیر لازم، زیان‏بخش و حتى مسموم – برایشان تهیه و عرضه کند و به آن‏ها بخوراند. به یقین فرزند ما به وجودى تسلیم شده، انفعال‏پذیر، بدون داشتن انگیزه‏اى در طلب دانایى و حقیقت هستى و راز آفرینش و تعهد و مسؤولیت خویش تبدیل شده که عنان و اختیار و حق دخالت در سرنوشت را از او ربوده باشند و بالنتیجه باید به هر کجا که مى خواهند برود که این، کاربردى پرخطر و زیان‏بار براى رسانه‏هاى تصویرى است که قابلیت بهره‏گیرى صحیح را دارد.[و].
(19) ویکتور پوشه – در کتاب «کودک»
(20) مفز، 36
منبع:گامی در مسیر تربیت اسلامی از کودکی تا بلوغ / دکتر رجبعلی مظلومی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید