از مسائل مهم خانواده، فاصله روان شناختى اعضا و محدوده ی عمل زیر منظومه ها در خانواده است که از آن به مرز تعبیر مى شود. در میان نظریه هاى خانواده درمانى، ساخت نگرها به رهبری مینوچین، به تبیین مفهوم مرز و نقش آن در خانواده پرداخته اند. ما در این بخش، پس از اشاره به این دیدگاه، مرزها را در خانواده از دیدگاه اسلام با تفصیل بیشترى بررسى خواهیم کرد. بر اساس قواعدی که در هر خانواده وجود دارد، افراد درمى یابند که برخى مناطق برای آنان مجاز، برخى عبور با احتیاط و برخى دارای علامت «توقف» یا «عبور ممنوع» است. اگر فرد از مرزهای غیرمجاز عبور کند، اعضاى خانواده مکانیزمهایى را براى تنظیم و مهار او در پیش خواهند گرفت و فرد، گاه تسلیم مى شود و در مواقعى به چالش با اعضاى خانواده برمى خیزد؛ از این رو، اعضای خانواده کم و بیش از جغرافیاى محدوده ی خود آگاه اند.(1)
1. مرزها در خانواده از دیدگاه مکتب ساخت نگر
الف) مفهوم مرز در خانواده: مرز، حد یا حایل مفروضى است که در خدمت حفظ و پیش برد، تمایز و یکپارچگى خانواده به عنوان یک کل، زیر منظومه های خانواده، و تک تک اعضای خانواده است. مرز، استعاره اى برای مراودات ویژه است که به طور منظم بین منظومه ها در جریان است. مرزهاى یک زیر منظومه، عبارت است از مقرراتى که معین مى کند چه کسى و چگونه جزو این زیر منظومه است. در نظام خانواده، مرزها امرى روان شناختى است و به امورى مانند روابط کلامى و غیر کلامى میان افراد و موضوعهاى عاطفى مربوط مى شود. اینکه در یک رابطه ی تعاملى خاص در خانواده چه کسى حضور دارد و چه کسى بیرون از آن، نشان دهنده مرزها در خانواده است؛(2) براى مثال، قابلیت سازگاری مکمل بین زن و شوهر با شرایط جدید، مستلزم آزادی از دخالت فامیل، فرزندها و گاه کل «برون خانواده» است. رشد مهارتهای مذاکره و حصول توافق با همسالان که در رابطه بین فرزندان یک خانواده حاصل مى شود، مستلزم عدم دخالت والدین در زیرمنظومه ی فرزندهاست.(3)
برای عملکرد مناسب اعضای خانواده، باید مرزهاى زیر منظومه ها واضح و مشخص باشد، به گونه اى که اعضای هر زیر منظومه بتوانند نقشها را بدون مزاحمت اجرا کنند و با این حال، مرزها تماس اعضای زیرمنظومه را با دیگران اجازه دهد. ترکیب زیر منظومه هایى که حول وظایف خانواده تشکیل شده، به اندازه وضوح مرزهای زیر منظومه اهمیت ندارند؛ براى مثال، زیر منظومه والدین اگر شامل مادر بزرگ یا یک «فرزند والدگونه» هم باشد، تا زمانى که خطوط مسئولیت و اقتدار به روشنى مشخص باشند، مى تواند به خوبى عمل کند. وضوح مرزهای درون خانواده، یک شاخص مفید براى ارزیابى عملکرد خانواده است. برخى خانواده ها با سرمایه گذارى بر اعضاى محدود خود، به دنبال بنای جهان کوچکى براى خود هستند. در این حالت، میزان توجه و ارتباط اعضاى خانواده با هم زیاد شده، در نتیجه فاصله ها کاهش مى یابد و مرزها و تمایز در نظام خانواده مغشوش مى شود.(4)
از حیث انعطاف و سختى، در برخى خانواده ها مرزها بیش از حد خشک و انعطاف ناپذیر مى شود، به گونه ای که ارتباط بین زیر منظومه ها دشوار مى گردد و نقش حمایتى خانواده نیز ناکارآمد مى شود. این دو نهایت را «بهم تنیدگى» و «گسستگى» مى خوانند. تمام خانواده ها در یک نقطه از این امتداد قرار مى گیرند و در بیشتر آنها، هم مرزهاى نامشخص (به هم تنیده) و هم مرزهای بسیار خشک دیده مى شود.
ب) مشکلات مرزی: بسیاری از مسائل خانواده ها به مشکلات مرزهای بین زیرمنظومه ها باز مى گردد. پیش تر به دو نهایت در مرزهای بهم تنیده (مرز نامشخص) و گسسته (مرز بسیار خشک) اشاره شد. این دو نهایت بر زمینه هاى احتمالى آسیب دلالت دارند؛ براى مثال، زیرمنظومه ی بهم تنیده ی مادر و فرزندها ممکن است پدر را منزوى کرده و در نهایت، به گسستگى او بینجامد. از عوارض نامطلوب بهم تنیدگى مرزها، ممانعت از استقلال فرزندهاست. زیر منظومه یا خانواده ی بهم تنیده ممکن است اعضای خود را فلج کند؛ زیرا احساس تعلق شدید مستلزم از دست دادن بخش عمده اى از استقلال فردی است. عدم تمایز زیرمنظومه ها، کاوش مستقلانه و احاطه بر مشکلات را تضعیف مى کند و در نتیجه، مهارتهای شناختى و عاطفى به ویژه در فرزندها دچار وقفه مى شود. اعضاى زیرمنظومه ها یا خانواده هاى گسسته، ممکن است به طور مستقل عمک کنند، ولى از کمبود حس وفادارى و تعلق و قابلیت وابستگى متقابل و طلب حمایت مورد نیاز رنج مى کشند.(5)
ج) مرزسازی در درمان: در اصلاح مشکلات مرزى، شیوه هایی با عنوان فنون مرزسازى به کار گرفته مى شود. برای حفظ استقلال فردی اعضاى خانواده و در عین حال احساس پیوستگى آنها به خانواده، باید بر مرزهاى فردى و مرزهای منظومه ها تأکید کرد. مى توان با قواعد ساده ای استقلال فردى اعضا را حفظ و تقویت کرد؛ براى مثال، کسى نباید از جانب دیگرى صحبت کند یا در حضور او، ترجمان افکار و احساسات او شود و یا فردی نقش حافظه را برای کل خانواده ایفا کند. فرزندها باید در خانواده از هم متمایز باشند و برحسب سن و موقعیت خود، از حقوق و مزایاى ویژه اى برخوردار شوند. مرزهاى زیر منظومه ها باید به حد کافى استوار باشند. زیر منظومه ی زن و شوهرى را باید از دخالت فرزندها یا اعضاى بزرگ سال خانواده حفظ کرد. نامشخص بودن مرز زیر منظومه ی زن و شوهری از جمله دلایل متداول اختلال در الگوهاى مراوده اى است؛ براى مثال، مسائل خصوصى زن و شوهر باید در محدوده ی خود آنها باقى بماند و در زمانى از شبانه روز براى استمرار روابط خصوصى آنها به طور مجزا از فرزندها و سایر اعضای خانواده قرار داده شود.(6)
2. مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام
مقایسه این دیدگاه با تعالیم اسلام نشان مى دهد هر دو تقریبا مفهوم مرز را به معناى مشابهى در نظر گرفته اند که به محدوده رفتار و چگونگى برقراری روابط اعضاى خانواده باز مى گردد. مفهوم فاصله روان شناختى بین افراد که بخشى از مفهوم مرز مى باشد،(7) در هر دو دیدگاه به کار رفته است. مفهوم مرز را برای دوری و نزدیکى اعضای خانواده نیز به کار برده اند؛ از جمله اینکه زن و شوهر نسبت به پدر و پسر به یکدیگر نزدیکترند. همچنین هر دو، مرزهای بسیار باز و منعطف یا بسته و خشک را برای خانواده نامناسب مى دانند، این نکات، دستاورد بررسى مرزها در تعالیم اسلام است. تعالیم اسلام درباره ی چگونگى روابط اعضای خانواده با یکدیگر و افراد بیرون خانواده، حدود و مرزهایى را معین کرده است؛ هر چه این حدود بیشتر رعایت شود، کارایى اعضاى خانواده و روابط آنها بهتر مى شود و خانواده، زمینه رشد و تعالى آنها را فراهم مى آورد. این حدود به امورى مانند مرزهاى درون خانواده، مرزهاى لازم براى کل خانواده و خارج آن، از جمله روابط جنسى و روابط زن و مرد نامحرم، مربوط مى شود.
الف) مرزهای درون خانواده از دیدگاه اسلام: تعالیم اسلام وجود حدود و مرزهایى را بین زیرمنظومه ها و حتى افراد درون خانواده ضرورى مى داند. زیر منظومه ی زن و شوهرى باید در خانه، اتاقى جدا داشته باشند و اعضاى دیگر خانواده در ساعات معینى از شبانه روز بدون اجازه وارد این حریم نشوند. در این رابطه در قرآن آمده است: «اى کسانى که ایمان آورده اید، بردگان شما و کودکان شما که به حد بلوغ نرسیده اند، سه بار در شبانه روز باید از شما کسب اجازه کنند، پس از نماز صبح و نیمروز که لباسهاى خود را بیرون مى آورید و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصى برای شماست، در غیر این سه وقت گناهى بر شما و بر آنان نیست. برگرد یکدیگر بچرخید و با هم معاشرت کنید، و چون کودکان شما به سن بلوغ رسیدند، آنها هم باید از شما کسب اجازه کنند…».(8) بر اساس آیه ی یاد شده و روایات معصومین (ع) قراردادن زمانى براى روابط خصوصى زیرمنظومه ی زن و شوهری از نظر تعالیم اسلام به رسمیت شناخته شده است.(9)
همه اعضاى خانواده نیز از کوچک و بزرگ باید آن را به رسمیت شناخته و در رفتار به آن پایبند باشند. برخوردارى خانواده از این فضای روانى براى حل مشکلات شخصى زن و شوهر و حصول حمایت عاطفى آنها از یکدیگر و برون ریزی عاطفى ضرورى است. افزون بر زن و شوهر، منظومه های دیگر نیز به فضای اختصاصى نیاز دارند که باید حتى والدین بدون اجازه وارد محدوده آنها نشوند. هر چه کودکان به دوران بلوغ و نوجوانى نزدیک تر مى شوند، به فضای خصوصى نیازمندترند. هر چند این نیاز به دختر و پسر اختصاصى ندارد، به نظر مى رسد قرار دادن فضاى خصوصى برای دختران ضرورت بیشترى دارد؛ زیرا به علت ویژگى هاى خاص جنس زن، فرصت فراهم آمدن فضای خصوصى براى دختران در بیرون خانواده کم تر است، در نتیجه، برای تأمین این شرایط پدر و برادران نباید بدون اجازه وارد حریم آنها شوند.(10)
از نظر تعالیم اسلام، بین فرزندان دختر و پسر نیز باید حدود و مرزهایى برقرار شود. زیرمنظومه دختران و پسران هر یک به فضاى روانى اختصاصى نیازمندند. لازم است محیط خواب و استراحت والدین و فرزندان، به ویژه دختر و پسر و نیز بین برادران از هم جدا باشد، به طورى که والدین اتاق جدا، دختران و پسران نیز اتاق جدا داشته باشند و رختخواب تک تک فرزندان نیز از هم جدا باشد.(11) افزون بر این، نوع مراوده ها و تماسهاى خواهر و برادر در سن نوجوانى باید حدود و قیودى داشته باشد.(12) تا زمینه هر گونه انحراف رفتاری از بین برود.
رازدارى در خانواده از پایه هاى اعتماد متقابل و بخش دیگرى از مرزهای درون خانواده است. در تعالیم اسلام، رازداری اهمیت بسیار دارد و از شروط و لوازم ایمان به شمار آمده و به افراد توصیه شده است که این سنت خداوند را براى کمال ایمان، در خود ایجاد کنند.(13) در خانواده، رازدارى از زمینه های سلامت و تعادل خانواده محسوب مى شود و باز بودن خانواده و انتقال آسان اطلاعات از آن پذیرفته نیست. حفظ اسرار در خانواده، از جنبه های مختلف حیاتى است. مسائل مربوط به روابط خصوصى زن و شوهر باید در محدوده ی منظومه زن و شوهرى باقى بماند.(14) قرآن زنانى را که حافظ اسرار شوهرانشان هستند، تمجید کرده و مى فرماید: «زنان درستکار… اسرار شوهران خود را حفظ مى کنند».(15) در قرآن به حادثه اى اشاره شده است که در آن، دو تن از همسران پیامبر (ص) راز خصوصى را افشا مى کنند، خداوند این رفتار را انحراف اعلام کرده و به این دو زن توصیه مى کند که از این رفتار ناشایست توبه کنند.(16) مردان نیز نباید مسائل مربوط به روابط خصوصى خود را به دیگران انتقال دهند. بخش دیگر از اسرار خانواده مربوط به عیوب و نقایص زن و شوهر و فرزندان است. این اسرار باید پوشیده بماند، به ویژه در مورد زن و مرد که باید لباس یکدیگر و به عبارتى پوشاننده عیوب هم باشند. در این رابطه، تعالیم اسلام بیان عیوب و نقایص دیگران را به کلى نامناسب مى داند، مگر در مواردى که به منظور اصلاح آنها باشد و اصلاح عیب بدون افشای آن ممکن نباشد. این رفتار ناشایست که در اسلام به آن غیبت گفته شده، به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه شده است.(17) محیط خانواده به دلیل فضاى خصوصى و مهارکم تر افراد در آن، زمینه مساعدى برای بروز برخى نابهنجارى هاست، ولى انتقال این امور به خارج خانواده غیبت محسوب شده و ممنوع است. افزون بر آنکه نباید اسرار و عیوب خانواده به دیگران منتقل شود، خود محیط خانواده نیز باید عارى از بیان و شنیدن عیوب و اسرار دیگران باشد. از جنبه هاى دیگر حفظ اسرار در خانواده، عدم افشاى برخى ویژگى ها و مزایاى مثبت افراد به بیرون خانواده و حتى در مواردى به اعضاى دیگر خانواده است. تعالیم اسلام توصیه اکیدی بر پوشاندن اسرار دارد و آشکار نمودن رازها را مذمت مى کند.(18) اگر اظهار ویژگى مثبت یکى از اعضاى خانواده موجب بروز رفتار یا عواطف نابهنجاری مانند حسد در برخى دیگر شود، در این صورت نیز رازداری لازم است. قرآن کریم در جریان یوسف و برادرانش به این حقیقت اشاره مى کند.(19)
ب) مرز خانواده و اجتماع: حدود دیگرى نیز براى اعضاى خانواده و حریم منزل معین شده که از جمله ی آنها خروج زن از خانه با هماهنگى شوهر است. دیگر اینکه پدر تا بلوغ بر فرزندان ولایت دارد و باید رفت و شد فرزندان زیر نظر او باشد. همچنین مرد در خانواده باید مراقب ورود افرادی باشد که از لحاظ اخلاقى قابل اعتماد نیستند.(20) به نظر مى رسد اگر همسر خانواده در حد نیاز اجتماعى از خانه خارج شود و به مسائل خانواده اولویت بدهد، در رشد عاطفى و معنوى همه خانواده سرمایه گذارى بیشتری خواهد کرد. البته همه حدود و قیود باید بر اساس منطهى و متعادل باشد و هرگونه افراط در اعمال حدود از سوى مرد در خانواده نه تنها به تعادل روحى و روانى اعضاى خانواده کمک نمى کند، بلکه آسیبهاى جدى به آنان وارد مى سازد و موجب رفتار نابهنجار و عدم سلامت روانى آنها مى شود(21) تعالیم اسلام برای مکانى که خانواده در آن زندگى می کند نیز حد و مرزی قرار داده است، به گونه اى که این مرز کاملا باز نیست و هر فرد که مى خواهد وارد آن شود، باید با اجازه و هماهنگى اهل آن خانه باشد. در قرآن این قانون به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است: «اى کسانى که ایمان آورده اید، به خانه هایى که خانه شما نیست، وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید، این برای شما بهتر است،… و اگر به شما گفته شد «بازگردید»، بازگردید؛ این براى شما پاکیزه تر است…».(22)
در این آیه از کلمه «انس» استفاده شده که به معنای خوگرفتن است و منظور آن است که نباید سرزده وارد خانه شد و موجبات ناخشنودی و ناراحتى اهل خانه را فراهم کرد. جالب توجه آن است که حتى ورود به خانه ی فرزند یا پدر و مادر هم طبق توصیه رسول خدا (ص) مناسب است با اجازه باشد.(23) نکته دیگر در آیه کلمه «ازکى» است که مى توان از آن برداشت کرد این قانون براى حفظ سلامتى روانى و اخلاقى اهل خانه و کسانى که به آن وارد مى شوند، وضع شده است. این آیه که مرز کل خانه را مورد توجه قرار داده است، به نکات، روان شناختى اى اشاره دارد که یکى از آنها لزوم اطمینان از آمادگى روانى اهل خانه برای ورود افراد غیرخانواده است. در صورت عدم آمادگى افراد، اضطراب اهل خانه امری، عادى است. افزون بر این، همین عدم آمادگى، زمینه های افشای اسرار خانواده را برای دیگران فراهم مى کند؛ از این رو برای آرامش روانى خانواده و حفظ مسائل درونى آن، چنین مرزی قرارداده شده است.
ج) مرزها در روابط جنسى: از اهداف مهم ازدواج ارضای نیازهاى جنسى زن و مرد به طور مناسب مى باشد. از مهم ترین رازهاى موفقیت در زندگى، گام برداشتن در عالم اتحاد و هماهنگى جنسى است.(24) تعالیم اسلام در عین به رسمیت شناختن لذتهاى جنسى، براى، آن حدودی معین کرده است. حدود لذتهای جنسى استفاده از همسر قانونى است و خروج از این محدوده تعدى به شمار مى رود؛ چنان که در قرآن آمده است: «مؤمنان دامان خود را از آلوده شدن به بى عفتى حفظ مى کنند و تنها در بهره گیرى از همسران مجازشان، ملامت نمى شوند و هرکه غیر از این طلب کند، تجاوزگر است».(25) بهره برداری جنسى غیرمشروع که در متون اسلامى از آن به زنا، لواط و کلمات دیگر تعبیر مى شود، در اسلام بسیار مذمت شده است؛ و چنان که در قرآن مى خوانیم: «نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بدراهى است.»(26) افزون بر آن، مجازاتهاى سنگین و ملامتهاى شدیدى در مورد آن بیان شده است.(27)
روابط جنسى غیرقانونى پیامدهای نامطلوبى برای نهاد خانواده، اجتماع و فرد به همراه دارد و به شخصیت فرد، خانواده ی او و فرزندان آسیبهاى شدیدى وارد مى کند. زنا باعث مى شود ایمان فرد متزلزل شود(28) و احساس گناه، به عزت نفس او آسیب وارد مى سازد که جبران آن مستلزم صرف زمانى طولانى است.(29) در نظام خانواده، خروج هر یک از زن و مرد از محدوده ی روابط جنسى مشروع، به محبت و مودت متقابل آسیب جدى وارد مى کند و زمینه را براى خیانت و تعدى طرف مقابل فراهم مى سازد.(30) ارتکاب زنا تأثیرهای روان شناختى عمیقى بر فرزندان خانواده دارد که کم ترین آنها یادگیرى رفتار نابهنجار پدر یا مادر است و به همین جهت، زمینه بروز این رفتار در افرادی که والدین آنها به آن آلوده شده اند، بیشتر است.(31) بر اساس احادیث معصومین (ع) زنا آثاری چون از بین رفتن نور چهره، کوتاه شدن عمر، بروز فقر و تنگدستى در دنیا، خشم و غضب خداوند، نتیجه بد در حساب رسى اعمال و جاودانگى در آتش جهنم را به همراه دارد.(32) از مشکلات خانوادگى زنا، به هم ریختگى نسبت فرزندان(33) و معلوم نبودن پدر آنهاست. فرزند پدید آمده از زنا، در محیطى فارغ از عواطف ضرورى زندگى، از جمله عواطف مهم پدرى، رشد مى کند و انگیزه انجام زنا و برخى گناهان در او بیشتر است.(34) از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود: زنا وارد خانه ای نمى شود مگر آن که آن را ویران مى سازد.(35) در این روایت، ویرانى خانه به فروپاشى نظام خانواده اشاره دارد. به منظور حفظ حریم خانواده، بهره برداری جنسى نامشروع در حد جزئى نیز ممنوع اعلام شده که شامل هرگونه روابط کلامى و غیرکلامى داراى ماهیت جنسى است؛ براى نمونه، نگاهى که به منظور لذت جنسى باشد، زنای چشم و بهره برداری جنسى نامشروع هر عضو را زناى آن عضو شمرده اند.(36) همچنین روابط جنسى بین دو مرد یا بین دو زن و هر رفتار جنسى خارج از محدوده ازدواج، در اسلام ممنوع اعلام شده است.
این گونه رفتارها از دو جهت آسیب زاست؛ نخست ممکن است مقدمه و زمینه اى براى عمل نامشروع جنسى فراهم کند و در مرتبه دوم، خود این رفتار خروج از محدوده شرعى روابط جنسى است و همین امر مى تواند به روابط عاطفى زن و شوهر و مودت و محبت بین آنها آسیب برساند و زمینه اختلافات را فراهم آورد؛ به همین سبب، تأمین روابط عاطفى عمیق و صمیمى بین زن و شوهر و نیل به یگانگى در کانون خانواده، تنها در صورت کنترل روابط جنسى زن و شوهر در محدوده خانواده امکان پذیر است.(37) تعالیم اسلام برای حفظ حریم زن و شوهر، پا را از این فراتر گذاشته و میل و اندیشه زنا را نیز نادرست دانسته است(38) و از افراد مى خواهد هنگام برقراری روابط جنسى، تنها به فکر همسر خود باشند و با توجه و میل به فرد دیگرى به این کار اقدام ننمایند و از بروز پیامدهاى نابهنجار بعدی این امر در فرزندان جلوگیرى کنند.(39)
د) پوشش شرعى و حدود روابط زن و مرد نامحرم در اسلام: تعالیم اسلام براى حفظ عفت اشخاص و سلامت خانواده، افرادی را نسبت به هم محرم اعلام کرده که ازدواج با آنها حرام است. روابط مرد و زنى که نسبت به هم نامحرم هستند، یعنى امکان ازدواج شرعى بین آنها وجود دارد، مرزها و قیدهایى دارد. زنان باید در مقابل افراد نامحرم پوششى شرعى خود را حفظ کنند. حجاب زنان از مسائل مهم در سلامت و کارآیى خانواداه هاست و در آیات قرآن بر آن تأکید شده است: «به زنان مؤمن بگو، چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است، آشکار نکنند و اطراف روسری هاى خود را بر سینه افکنند [تا گردن و سینه با آن پوشانده شود] و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان [و بقیه کسانى که به آنها محرم هستند.]».(40) «اى پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو: با روسری هاى بلند، خود را بپوشانند، این بهتر است تا این که شناخته شوند و مورد آزار قرار گیرند.»(41) بر اساس تعالیم اسلام، بر زنان لازم است همه بدن خود را، غیر از صورت و دستها از مچ تا انگشتان، بپوشانند. این حکم اسلام دارای آثار اجتماعى و فردی متعددى است. روابط صمیمى زن و شوهر و تحکیم آن، از اهداف قانون حجاب است. حجاب موجب مى شود لذت و بهره بردارى جنسى به محیط خانوادگى و در محدوده ازدواج منحصر شود. این امر با تحکیم پیوند زن و شوهر، موجب اتصال بیشتر آنها به هم می شود. رعایت حجاب موجب مى شود همسر قانونى فرد در نزد او، تنها عامل ارضای نیازهای جنسى او تلقى شود.
به نظر مى رسد لزوم پوشش زیبایى های ظاهرى زنان مطابق محدوده ای که قوانین اسلام تعیین کرده، هم کارکردهاى فردى و اجتماعى دارد و هم به حفظ خانواده و استحکام بنیان آن کمک مى کند. طبیعت بدن زن به گونه ای است که زیبایی و جذابیت خاصى دارد و به همین جهت، اکنون در غرب از آن به عنوان یک ابزار تبلیغاتى بسیار مؤثر و شایع استفاده مى شود و اگر زنان این زیبایی ها را نپوشانند، در محیط جامعه مورد آزار و تعدى دیگران قرار مى گیرند. همچنین وجود این آزارها در محیط شغلى، نه تنها کارایى آنان را مختل مى کند، بلکه تأثیر روانى ناخوشایندى نیز بر آنها بر جاى مى گذارد.(42) عدم رعایت پوشش شرعى، خواه ناخواه موجب بروز جاذبه هایى بین زن و مرد نامحرم در بیرون از محیط خانواده مى شود. در این وضعیت، بروز علاقه مرد به زنهاى دیگر و کم شدن علاقه به همسر خود و نیز دلبستگى عاطفى زن به مردهای دیگر، امری اجتناب ناپذیر است؛ برای مثال، در آزمایشها روشن شده، هنگامى که مردها عکسهاى زنان بسیار زیبا را مى بینند، همسران مورد علاقه خود را با جذابیت کم تری ارزیابى مى کنند.(43) گاه این امر به جدایی عاطفى زن و شوهر و بعضا طلاق مى انجامد. رعایت پوشش شرعى تا حدى مانع آزار زنان و تعدی به آنها مى شود و به انحصار روابط عاطفى زن و مرد به محدوده خانواده کمک مى کند.
در همین راستا، تعالیم اسلام برای نگاه ها و شیوه سخن گفتن مرد و زن، مرزها و حدودى قرار داده است. نگاه خیره و تند زن به مرد و بر عکس،(44) نامناسب و عاملى برای لغزش(45) طرفین اعلام شده است. به تعبیر شعرای مسلمان، چشم، دریچه ای به سوى دل یا حالات عاطفى و انگیزشى انسان است و تمایل به چیزى که فرد آن را زیبا و خوشایند مى بیند، امرى، طبیعى است؛(46) از این رو، در تعالیم اسلام خطر نگاه به نامحرم گوشزد شده و تشویقهایى برای حفظ چشم از نگاه به نامحرم مقرر گردیده است. روابط کلامى نیز زمینه اى برای برقراری روابط عاطفى عمیق تراست و لذا تعالیم اسلام به زنان توصیه مى کند که با صوت نازک و تحریک آمیز سخن نگویند(47) و در حد لزوم عرفى، با مردان نامحرم سخن بگویند.(48) مردان نیز از صحبتهاى تحریک آمیز و شوخى با زنان نامحرم منع شده اند. حریم خانواده و محدوده ی منزل باید در انحصار زن و شوهر باشد و مرد و زن نامحرم بدون اجازه وارد آن نشوند و تا حد مقدور، روابط با نامحرمان با حدود و قیودى برقرار شود.(49) خلوت کردن زن و مرد نامحرم در یک محدوده، عامل تحریکى بسیار شدیدی است که کم تر زن و مردی مى توانند در چنین وضعیتى انگیزه ها و امیال جنسى خود را کنترل کنند؛ از این رو، این امر نامناسب و خطرآفرین اعلام شده است.(50) حفظ حریم منزل و رعایت حدود شرعى روابط بین زن و مرد، در استمرار روابط رضایت بخش آنها نقشى حیاتى دارد و عدم رعایت این حریم از نامحرمان و اختلاط زن و مرد عامل مهمى در بروز روابط غیرمجاز است. قرآن در داستان حضرت یوسف به این واقعیت روان شناختى تصریح مى کند: «آن زن که یوسف در خانه او بود، از یوسف تمناى بهره بردارى جنسى کرد…. آن زن تصمیم و آهنگ بهره برداری از یوسف نمود و یوسف نیز اگر برهان پروردگار را نمى دید، قصد و آهنگ او مى کرد.»(51) آیه قرآن مشترک بودن محل زندگى حضرت یوسف و زلیخا را عامل انحراف این زن اعلام کرده است. البته برای بیشتر افرادی که در سن جوانى در چنین شرایطى حساس قرار گیرند، این قصد رخ مى دهد، ولى درصد بسیار کمى مى توانند مانند حضرت یوسف (ع) خویشتن داری کنند.
افزون بر نگاه، سایر روابط غیر کلامى بین زن و مرد نامحرم، خطر آفرین و ممنوع اعلام شده است. مواردى از قبیل دست دادن و هرگونه تماس بدنى مرد و زن نامحرم،(52) حتى امور جزئى که ممکن است زمینه انحراف جنسى شود، نامناسب اعلام شده است.(53) همه این حدود و مرزها برای حفظ عفت و اخلاق عمومى زنان و مردان جامعه، تعمیق و استحکام روابط خانوادگى، محبت بیشتر و کارکرد مناسب تر و در نتیجه تعالى بیشتر خانواده ها قرار داده شده است.
از این مباحث روشن مى شود که مرزها در خانواده از دیدگاه اسلام با تأکید و گستره ی بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. توسعه مرزها ممکن است در ابتدا نوعى محدودیت برای افراد به شمار آید، ولى تبیین نقش مهم مرزها در سلامت روانى اعضای خانواده، کارآمدى بیشتر نظام خانواده، و جلوگیرى از آسیبها و رفتارهای نابهنجار در خانواده، مى تواند تلقى افراد را نسبت به مرزها در اسلام تغییر دهد. به علاوه، تماس و مشاهده ی خانواده هایى که به این مرزها پایبند هستند، نشان مى دهد که آنها در عین رعایت مرزها، از مواهب مختلف زندگى استفاده مى کنند و حتى رضایت مندى بیشتری از زندگى دارند. برخى مرزها در اسلام ماهیتى اخلاقى دارند. یکى از اهداف مهم ازدواج در اسلام حفظ عفت و سلامت اخلاقى افراد است و برخى مرزها در خانواده در راستای تأمین این هدف است. همچنین تعالیم اسلام به اهدافى والاتر در خانواده توجه دارد که به رابطه با خداوند و سعادت زندگى اخروى فرد مربوط مى شود و رعایت برخى مرزها داراى آثار معنوى بسیاری نیز مى باشد. در اسلام، بر روابط خویشاوندی بسیار تأکید شده است و خانواده ی پدری زن و شوهر جزئى از خانواده محسوب مى شوند؛ از این رو، مرز خانواده با پدر بزرگ و مادربزرگ انعطاف بیشتری دارد و بر روابط عاطفى با آنها تأکید شده است. ویژگى این مرز به گونه اى است که در موارد لزوم، پدر بزرگ یا مادر بزرگ مى توانند در مسائل خانواده وارد شده و اظهار نظر نمایند و در یک چهارچوب معین، افراد نیز ملزم به همراهى با آنها هستند.
پی نوشت :
1. Minochin،s، Family Therapy Techniques. p. 14-20.
2. بارکر، خانواده درمانی پایه، ص 88.
3. مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص 91.
4. همان، ص 85.
5. همان، ص 83 – 87.
6. Family Therapy Techniques. p. 146-161.
7. Ibid، p.146.
8. نور، 58.
9. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 157، 159 و 160.
10. همان، ص 158.
11. همان، ص 171.
12. همان، ص 152.
13. مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 68.
14. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 154.
15. نساء، 34.
16. تحریم، 4.
17. حجرات، 12.
18. مجلسی، بحارالانوار، ج 75.
19. یوسف، 5.
20. نهج البلاغه، نامه 39.
21. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 175.
22. نور، 27 و 28.
23. چنانکه سیره رسول خدا (ص) این گونه بود، کلینى، کافى، ج 5، ص 528 و مطهرى، مرتضى، مسئله حجاب، ص 131.
24. قائمی، علی،نظام حیات خانواده در اسلام، ص 52 و 208 – 211.
25. مؤمنون، 5 – 7.
26. اسراء، 32.
27. نور، 2؛ نساء، 15 – 16؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 76، ص 17 – 40.
28. مجلسی، بحارالانوار، ج 76، ص 26.
29. همان، ص 27.
30. همان.
31. همان.
32. همان، ص 22.
33. همان، ص 24 و 28.
34. همان، ص 11.
35. همان، ص 19.
36. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 138.
37. مطهری، مسئله حجاب، ص 83 – 89.
38. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 240.
39. همان، ص 188.
40. نور، 31.
41. احزاب، 59.
42. Baron،R،A، Social Psycholagy P.226.
43. آذربایجانی و دیگران، روان شناسی اجتماعی…، ص 253.
44. نور، 30 – 31.
45. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 139 و 140.
46. از جمله آنها شعر بابا طاهر است (دوبیتی های، ص 8):
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
47. احزاب، 32.
48. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 143.
49. احزاب، 53.
50. حرعاملی،وسائل الشیعه، ج 14، ص 134.
51. یوسف، 23 و 24.
52. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 142.
53. همان، ص 185.