داستانهای ائمه: امام صادق (ع): سرچشمه خنده

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): سرچشمه خنده

محمّد بن مسلم – که یکى از راویان حدیث و از اصحاب امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام است – حکایت کند:
روزى محضر مبارک ابوجعفر امام محمّد باقر علیه السلام نشسته بودم ، که فرزندش حضرت صادق علیه السلام ، در حالى که کودکى خردسال بود و کلاهى منگوله دار بر سر نهاده بود و چوبى در دست گرفته و بازى مى کرد، وارد شد.
امام باقر علیه السلام او را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدایت ؛ و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت :
اى محمّد بن مسلم ! این کودک بعد از من امام و پیشواى تو خواهد بود، و تو باید علوم خود را از او بهره مند شوى ، سوگند به خداى یکتا! که او همان صادقى است ، که رسول خدا صلى الله علیه و آله او را توصیف نموده و بشارتش را داده است .
و به درستى که پیروان و شیعیان او در دنیا و آخرت مورد حمایت خداوند متعال خواهند بود و دشمنانش ملعون و مغضوب مى باشند.
در همین لحظه ، حضرت صادق خندید و رنگ چهره اش سرخ گردید، آن گاه امام باقر علیه السلام متوجّه من شد و فرمود: آنچه مى خواهى از او سؤ ال کن ، که جواب کافى دریافت خواهى کرد.
گفتم : یاابن رسول اللّه ! خنده از کجا سرچشمه مى گیرد؟
آن کودک لب به سخن گشود و فرمود: اى محمّد بن مسلم ! سر چشمه اندیشه و عقل انسان از قلب است ، غم و اندوه از کبد، تنفّس از ریه ؛ و خنده از طحّال بر مى خیزد.
و من چون چنین پاسخ صریح و صحیحى را از آن کودک خردسال عزیز – یعنى حضرت صادق آل محمّد علیهم السلام – شنیدم ، از جاى خود برخاستم و پیشانى او را بوسیدم .(1)

1-بحارالا نوار: ج 47، ص 15، ح 12 به نقل از کفایه الا ثر: ص ‍ 321.

منبع:

چهل داستان وچهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید