عبد در لغت به معنای مملوک است و این معنا شامل همه ی انسانها می شود، و در اصطلاح به کسی عبد گفته می شود که تمام وجودش الهی باشد و مطیع مطلق امر پروردگار گردد. عبادت نیز در لغت به معنای طاعت است. در اصطلاحات دینی عبادت به مجموعه اعمالی گفته می شود که از طرف خداوند تعیین شده و باید با نیّت تقرّب به خدا انجام گیرد.
از یک دیدگاه در اسلام عبادت بر سه قسم است:
1) مالی 2) بدنی 3) مالی، بدنی
عبادت مالی:
یعنی صرف نمودن ثروت و اندوخته و امکانات خویش در راه خدا و با نیّت خالص، مانند پرداخت خمس، زکات واجب، کفّارات واجب و سائر انفاقات و صدقات مستحب.
عبادت بدنی:
یعنی بکارگیری اعضاء و جوارح در مسیر خدا و برای رضای خدا که گاهی به فدا کردن عضو در این راه نیز منجر می شود، این عبادت شامل نماز خواندن، روزه گرفتن، خدمت به مومنین و… می شود و حتی تا مرز جانبازی در جبهه های جهاد فی سبیل الله، نقص عضو و … نیز پیش می رود.
عبادت مالی، بدنی:
یعنی بکارگیری همزمان و ترکیبی جسم و مال در راه خدا و برای جلب رضایت حق، مانند حجّ و جهاد فی سبیل الله [ که گاهی تنها بدنی، گاهی مالی و گاهی ترکیبی است ( جهاد با اموال و أنفس)]
یکی از عوامل مهم تربیت نفوس انسانی و تزکیه نفس و نیز یکی از عوامل ریاضت شرعی و تقرّب الی الله، عبادت است. حجّ به عنوان عبادتی جامع، در مکان و زمانی خاصّ و به همراه سائر مسلمین از امتیازات ویژه ای برخوردار است. حجّ عبادتی است که در قالب آن می توان به چهار گام اصلی تکامل یعنی: «پیراستگی»، « آراستگی»، « وارستگی» و «پیوستگی» دست یافت. اساساً از دیدگاه قرآن و اسلام، وضع مسجدالحرام و اعمال حجّ برای عبادت و بندگی است:
( وَ عَهدِنا إلی إبراهیم و إسمعیلَ أن طَهِّرا بیتی للطائفین والعاکِفین و الرُّکَّعِ السُّجُود.) (1)
مجموعه اعمال و مناسک حجّ ، روح عبودیت و تسلیم در برابر خداوند را به شدت در انسان تقویت می کند. ممنوع شدن مُحرم از 24 أمری که تا قبل از احرام از مسائل عادی و روزمره ی زندگی او بوده همچون: استعمال عطر، روابط خانوادگی زناشویی، شانه زدن موها، نگاه به آیینه، و نیز سائر امور سلبی مناسک حجّ، زائر خانه خدا را برای انجام اعمال مثبت و ایجابی طواف، سعی صفا و مروه و… آماده می سازد.
امام صادق (ع) در توصیف حجّ و مناسک آن می فرمایند:
( وهذا بَیتُ استعبَدَ اللهُ بِهِ خَلقَهُ لِیَختَبِرَ طاعَتَهُم فی إتیانِهِ فَحَثَّهُم علی تَعظیمِهِ و زیارَتِهِ وَ قَد جَعَلَهُ مَحَلَّ الأنبیاء وَ قِبلَهً لِلمُصَلّین لَهُ و هو شَعبهُ مِن رِضوانِهِ و طَریقُ یُؤدّی إلی غُفرانِهِ، مَنصُوبُ علی استواء الکمالِ و مُجتَمَعِ العَظَمَهِ.(2)
«این خانه ای است که خداوند خلق خود را به وسیله آن به پرستش وا داشته، تا با حضور در آن فرمانبری آنان را بیازماید. از این رو آنها را به بزرگداشت و زیارت آن تشویق فرموده و آن را جایگاه پیامبران و قبله ی نماز گزارانش کرده است. این خانه شاخه ای از رضوان و خشنودی خداست و راهی است که به آمرزش او می انجامد و بر بنیاد کمال استوار و مرکز عظمت است.»
آری تمام مناسک حجّ بعنوان عبادتی بدنی – مالی، ریاضتی شرعی و عملی ترکیبی برای رشد انسان است، اما برخی فرصت های عبادتی در حجّ از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است که حاجیان می توانند با این عبادات، تا اوج عبودیت به پیش روند. از این رو در اینجا به اهمیت برخی از این عبادات جهت برنامه ریزی برای انجام دادن و استفاده بهتر اشاره می نمائیم.
عبادات در حجّ
1. طواف
– قال رسول الله (ص): (زینُ الکعبهِ الطّوافُ.)
«زینت کعبه، طواف است .» (الحج والعمره ، ص 189).
– قال رسول الله (ص): ( انَّ الله یباهی بالطّائفین.)
«همانا خداوند به طواف کنندگان مباهات می کند.» «الحج والعمره ، ص 189).
– قال الباقر (ع): ( ما مِن عبدٍ مؤمنٍ طافَ بهذا البَیتِ أسبوعاً وَ صَلی رَکعتین و أحسن طوافَهُ و صلاتَهُ إلاّ غفرالله لَهُ.) (الحج والعمره ، ص 189).
«هیچ بنده مؤمنی نیست که به دور این خانه هفت مرتبه طواف کند و دو رکعت نماز بخواند و طواف و نمازی نیکو به جای آورد، مگر آنکه خداوند او را بیامرزد.»
تذکر: آداب طواف در روایات:
1. سکوت 2. ذکر تسبیحات أربعه
3. ذکر حوقله (لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم) . 4. به صورت عادی راه رفتن ( نه تند و نه آهسته) 5. خالی کردن مطاف برای دیگر زائران
6. زیاد طواف کردن (در صورت توان 54 مرتبه) 7. خسته نکردن خویش با طواف
8. خواندن ادعیه ی طواف
2. اعتکاف
( به معنای ماندن در مسجدالحرام یا مسجد النبی یا مساجد جامع است با زبان روزه و به نیت عبادت خدا، همراه با رعایت احکام و آداب آن)
– قال الصادق (ع): ( لا أری الإعتکافَ الاّ فی المسجِدِ الحرام او مسجد الرّسول او فی مسجد الجامع …) (الفقیه، ح 2091)
«اعتکاف صورت نگیرد مگر در مسجدالحرام، مسجد پیامبر (ص) و مسجد جامع».
3. خدمت به حجّاج
– عن اسماعیل خثعمی: قلت لأبی عبدالله (ع): (إنّا إذا قَدمنا مکَّهَ ذهب أصحابُنا یطوفونَ و یَترُکونی أحفظُ متاعَتُهم، قال: أنت أعظمُهُم أجراً )
اسماعیل خثعمی گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: وقتی به مکه می رویم، دوستان ما برای طواف می روند و مرا نزد اساسشان می گذارند تا از آنها مواظبت کنم، (این کار چه حکمی دارد؟) حضرت فرمودند: « تو أجرت از آنان بزرگتر و بیشتر است.») (الحج والعمره ، ص 253).
4. برطرف کردن موانع از سر راه حجّاج
(حل مشکلات حجّاج)
– قال الصّادق (ع): ( مَن أماط أذیً عن طریق مَکَّهَ کتب اللهُ لَهُ حسنهً و من کتب له حسنهً لم یُعَذِّبهُ.)
(الحج والعمره ص 36).
«هر کس شیء آزاردهنده ای (مانند تیغ یا موانع دیگر…) را از سر راه (حاجیان) مکه بردارد خداوند بر او حسنه ای می نویسد و هر کس حسنه ای داشته باشد عذاب نخواهد شد.»
5. سقایت حجاج
– قال السّجاد (ع): ( مَن سَقی مؤمناً مِن ظَمأٍ سقاهُ اللهُ مِن الرحیق المَختوم.) (میزان الحکمه، ح 8674).
«هر کس مؤمن تشنه ای را آب دهد خداوند او را از شراب مختوم بهشتی بنوشاند.»
قال رسول الله (ص): ( إذا کثرت ذُنُوبُکَ فاسقِ الماءَ عَلَی الماء) «هرگاه گناهانت زیاد شد، پشت سر هم آب (به تشنگان) بنوشان .» (همان، ح 8676).