5 ـ عدم جواز عبور جنب و حائض از مسجد الحرام
برای کسی که جنب یا حایض شده است، نشستن و بطور کلی درنگ کردن د رکلیه مساجد حرام است ولی عبور کردن از مساجد جایز است مگر مسجد الحرام و مسجد النبی که حتی عبور کردن از این دو مسجد برای او حرام است. این حکم نیز میان علمای شیعه اتفاقی است و در چندین کتاب معتبر فقهی؛ مانند «غنیه»، «معتبر»، «مدارک» و «تذکره» بر آن ادعای اجماع شده است ولی ظاهر عبارت شیخ صدوق و شیخ مفید، جواز عبور از مسجد الحرام و مسجد النبی است.46
شیخ طوسی در مبسوط کلامی دارد که ظاهر آن مکروه بودن عبور از دو مسجد است47 ولی همو در نهایه حکم به حرمت داده است.48
بهرحال اگر هم این مسأله در میان قدما اِجماعی نباشد، در میان متأخرین اجماعی است و از کسی نقل خلاف نشده است. این فتوا مطابق با روایات متعددی است که از حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ نقل شده است؛ از جمله:
ـ عن جمیل قال: «سألت ابا عبدالله ـ علیه السلام ـ عن الجنب یجلس فی المساجد؟ قال: لا. ولکن یمر فیها کلّها الاّ المسجد الحرام و مسجد الرسول ـ صلی الله علیه وآله ـ ».49
جمیل میگوید: «از امام صادق ـ ع ـ درباره جنب پرسیدم که آیا میتواند در مساجد بنشیند؟ فرمود: نه، امّا میتواند از آنها عبور کند، مگر مسجد الحرام و مسجد پیامبر.»
ـ عن محمد بن مسلم قال: «قال ابوجعفر ـ علیه السلام ـ (فی حدیث الجنب و الحائض) و یدخلان المسجد مجتازین و لایقعدان فیه و لایقربان المسجدین الحرمین.»50
محمد بن مسلم میگوید: امام باقر در حدیثی درباره جنب و حایض فرمود: آنها در حال عبور میتوانند به مسجد وارد شوند ولی نمیتوانند بنشینند اما به دو مسجدی که حرم هستند (یعنی مسجدالحرام و مسجد النبی) نمیتوانند نزدیک شوند.
مسأله دیگری که فقها بدنبال این مسأله عنوان میکنند، این است که اگر شخصی در یکی از دو مسجد معهود (مسجد الحرام و مسجد النبی) خوابید و محتلم شد او باید پس از بیدار شدن بلافاصله تیمّم کند و از مسجد خارج شود ولی در مساجد دیگر تیمم کردن لازم نیست51 در این مورد خاص نیز روایاتی داریم از جمله این است:
عن ابی حمزه قال: قال ابوجعفر ـ علیه السلام ـ : «اذا کان الرجل نائما فی المسجد الحرام او مسجد الرسول فاحتلم فاصابته جنابه فلیتیمم ولایمرّ فی المسجد الاّمتیمما ولابأس ان یمرّ فی سائر المساجد و لایجلس فی شئ من المساجد.»52
ابی حمزه از امام باقر نقل میکند که فرمود: «و چون شخص در مسجد الحرام یا مسجد النبی بخوابد و محتلم شود و به او جنابت برسد، باید تیمم کند و از مسجد مرور نکند مگر با تیمم و مرور کردن از مساجد دیگر عیبی ندارد و نباید در هیچیک از مساجد بنشیند.»
6 ـ حکم ساختن بنایی مرتفعتر از کعبه در مکه
آیا در شهر مکه، در اطراف مسجد الحرام میتوان بنایی بلندتر از کعبه که حدود 15 متر ارتفاع دارد ساخت؟ ظاهر عبارت شیخ در نهایه حرمت این عمل است53 و ابن ادریس هم قائل به حرمت شده است54 و محقق در شرایع ابتدا به حرمت فتوا میدهد آنگاه از این نظر عدول میکند و قائل به کراهت این عمل میشود55 و همچنین در کتاب دیگرش قائل به کراهت شده و ساختن بنایی مرتفعتر از کعبه را از مکروهات میشمارد56 و صاحب جواهر قول به کراهت را به مشهور نسبت میدهد و آنرا مطابق با اصول و قواعد مذهب میداند.57
در این مورد دو روایت در دست داریم:
عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر ـ علیه السلام ـ فی حدیث قال: «و لاینبغی لأحد ان یرفع بناء فوق الکعبه.58
محمد بن مسلم از امام باقر ـ علیه السلام ـ در حدیثی نقل میکند که فرمود: «سزاوار نیست که کسی بنایی بالاتر از کعبه بسازد».
ـ محمد بن محمد المفید فی المقنعه قال: «نهی ان یرفع الإنسان بمکه بناء فوق الکعبه».59
شیخ مفید در مقنعه میگوید: «معصوم ـ علیه السلام ـ نهی کرده است از این که انسان در مکه بنایی بالاتر از کعبه بسازد».
البته روایت دوّم مرسله است و احتمال دارد که نظر شیخ مفید در این مرسله همان روایت محمد بن مسلم باشد و این روایت نیز تعبیر «لاینبغی» دارد که به معنای «سزاوار نیست» میباشد و ظاهر در کراهت است.
7 ـ حکم تنجیس کعبه و مسجد الحرام
معلوم است که تنجیس مسجد بطور کلی حرام است و ازاله نجاست از مسجد، واجب است. اما تنجیس مسجد الحرام و کعبه، علاوه بر حرمت شرعی، مجازات هم دارد و آن این است که اگر کسی از روی عمد و عناد جایی از مسجد الحرام را نجس نمود و بول یا غایطی از او به مسجد الحرام سرایت کرد، باید او را به شدت کتک زد و اگر داخل کعبه را عمداً و از روی عناد نجس کرد، باید او را از کعبه و از حرم بیرون برد و گردنش را زد.60
این مجازات شدید برای آن است که کسی که چنین هتک حرمتی از کعبه که مقدسترین مکان برای مسلمانان است، بکند، بدون شک او کافر است و عملش به هیچ وجه قابل توجیه نیست و گناهی را مرتکب شده. که نمیتوان از آن گذشت. در این مورد روایات متعددی از حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ رسیده است به عنوان نمونه دو حدیث ذکر میشود:
عن ابی الصباح الکنانی قال: «قلت لأبی عبدالله ـ علیه السلام ـ ما تقول فیمن احدث فی المسجد الحرام متعمداً؟ قال: یضرب رأسه ضرباً شدیداً، ثم قال: ما تقول فیمن احدث فی الکعبه متعمداً؟ قال: یقتل».61
کنانی میگوید: به امام صادق گفتم: «چه میگویی در باره کسی که در مسجد الحرام بطور عمد احداث حدث کرده (بول یا غایط کرده) فرمود: از سر او به شدت میزنند. سپس گفت: چه میگویی درباره کسی که در کعبه عمداً این کار را مرتکب شده است؟ فرمود: کشته میشود.»
قال الصادق ـ علیه السلام ـ فی حدیث یذکر فیه الإسلام و الإیمان: «و لوان رجلا دخل الکعبه فبال فیها معاندا اخرج من الکعبه و من الحرم و ضربت عنقه».62
امام صادق در حدیثی درباره اسلام و ایمان فرمود: «و اگر مردی داخل کعبه شد پس در آن، از روی عناد بول کرد، از کعبه و از حرم بیرون برده میشود و گردن او زده میشود.»
8 ـ حرمت خارج کردن سنگریزه و خاک از مسجد الحرام
یکی دیگر از احکام اختصاصی مسجد الحرام این است که نباید سنگریزه و یا خاک مسجدالحرام و اطراف کعبه از آنجا بیرون برده شود، اگر چه از باب تیمّن و تبرّک باشد. این عمل حرام است و کسی که سنگریزه یا خاک آنجا را بیرون برده باشد، باید بیدرنگ آنرا برگرداند و به جای خود بگذارد.
شیخ طوسی و ابن ادریس به این مسأله فتوا دادهاند63 و مستند این فتوا روایاتی است که از جمله آنهاست:
عن محمد بن مسلم قال: «سمعت ابا عبدالله ـ علیه السلام ـ یقول: لاینبغی لأحدٍ أن یأخذ من تربه ماحول الکعبه و ان اخذ من ذلک شیئاً ردّه.»64
محمد بن مسلم میگوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: «برای هیچکس سزاوار نیست این که چیزی از خاک اطراف کعبه بردارد و اگر چیزی از آنرا برداشت باید برگرداند.»
عن معاویه بن عمّار قال: «قلت لأبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ : اخذت سکامن سک المقام و تراباً من تراب البیت و سبع حصیات. فقال: بئس ما صنعت! اما التراب و الحصی فردّه».65
معاویه بن عمار میگوید: «به امام صادق گفتم: میخی از میخهای مقام و خاکی از خاکهای بیت و هفت سنگریزه برداشتهام. امام فرمود: چه کار بدی کردهای خاک و سنگریزه را برگردان.»
عن حذیفه بن منصور قال: «قلت لأبی عبداللّه ـ علیه السلام ـ ان عمی کنس الکعبه و اخذ من ترابها فنحن نتداوی به، فقال ردّه الیها.»66
حذیفه میگوید: «به امام صادق گفتم: عموی من کعبه را جاروب کرده و از خاک آن برداشته و ما با آن خاک خود را مداوا میکنیم. امام فرمود: آن را به جای خود برگردان.»
9 ـ عدم جواز صید در حرم
صید کردن حیوانات در محدوده حرم که شامل شهر مکه و بعضی از نواحی آن میشود، حتی برای کسی که در حال احرام نیست، حرام است و بطور کلی شکار کردن در حرم هم برای محرم و هم برای غیر محرم جایز نیست، اگر کسی در حال احرام صید کند، احکامی دارد که در مناسک ذکر شده است و اگر کسی که در حال احرام نیست در حرم صید کند، علاوه بر اینکه کار حرامی کرده لازم است که قیمت آنرا فدیه بدهد.67 به گفته صاحب جواهر، هر دو قسمِ اجماع (محصل و منقول) بر این حکم قائم است.68
علاوه بر اجماع، نصوصی هم در این مورد از ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ وارد شده است:
«عن عبدالله بن سنان انّه سأل أبا عبداللّه عن قول اللّه ـ عزّ و جل ـ «و من دخله کان آمنا» قال: من دخل الحرم مستجیراً به کان آمنا من سخط اللّه و من دخله من الوحش و الطیر کان آمنا من ان یهاج او یؤذی حتی یخرج من الحرم.»69
«ابن سنان از امام صادق درباره آیه «و من دخله کان آمنا» پرسید، امام فرمود: هر کس داخل حرم شود در حالی که به آنجا پناه آورده است، از غضب خداوند در امان است و هر حیوانی از وحوش و پرندگان وارد حرم گردد، از این که به او حمله شود و یا مورد اذیت قرار گیرد در امان است تا از حرم خارج شود.
عن الحلبی عن أبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «لا تستحلّن شیئاً من الصید و أنت حرام و لا أنت حلال فی الحرم.»70
حلبی از امام صادق نقل میکند که فرمود: «چیزی از صید را حلال نشمار در حالی که احرام هستی، همچنین حلال مشمار صید در حرم را اگر چه در حال احرام نباشی.»
حرمت حرم و این که نباید در حرم به حیوانات آزاری برسد، آنچنان مورد توجه حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ بوده که حتی شکار حیوانی را که در خارج حرم است ولی قصد رفتن به داخل حرم دارد مکروه میدانستند و شکار کردن در محدودهای به اندازه یک منزل (برید) بیرون از مرز حرم را نیز جایز نمیدانستند. همچنین اگر شخص در حل باشد و صیدی را در حرم با تیر بکشد باید فدیه بدهد و یا اگر در حرم باشد و صیدی را که در حل است بکشد باز باید فدیه بدهد، حتی اگر پرندهای بر شاخه درختی باشد که آن شاخه در خارج حرم ولی ریشهاش داخل حرم است، صید آن جایز نیست و اگر صیدی در دست دارد و همراه با آن وارد حرم شد، باید آنرا آزاد کند.
احکامی را که برشمردیم، هم مضمون روایاتی است که بجهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری کردیم و هم مطابق با فتاوای فقهای ماست که بعضی به حرمت و بعضی به کراهت آنها فتوا دادهاند.71
البته این حکم مخصوص حرمِ مکه است، اما بعضی از فقها حرم مدینه را که محدود است به میان دو سنگلاخ «لیلی» و «واقم»، ملحق به حرم مکه کرده و صید در آنجا را حرام دانستهاند.72 و بعضیها به کراهت شدید آن قایل هستند73 و محقق کرکی پس از نقل قول به حرمت، از شیخ و علامه میگوید: قول صحیح همین است و آنرا مبتنی بر روایت عبداللّه بن سنان از امام صادق ـ علیهالسلام ـ میکند74:
قال ابو عبداللّه: «یحرم من الصید فی المدینه ما صید بین الحرتین».75
امام صادق فرمود: «از صید در مدینه؛ آنچه که میان دو سنگلاخ صید شود حرام است.»
10 ـ کراهت مجاورت در مکه
طبق نظر فقها، مجاورت و سکونت دائمی در شهر مکه کراهت دارد و بهتر این است که انسان مناسک خود را انجام دهد و از مکه خارج شود. در میان قدما از کسانی که به این حکم تصریح کردهاند، میتوان شیخ طوسی را نام برد.76 و در این باره روایاتی داریم که از جمله آنهاست:
عن الحلبی قال: «سألت ابا عبدالله عن قول اللّه ـ عز وجل ـ «و من یرد فیه بالحاد بظلم نذفه من عذاب الیم» فقال: کلّ الظلم فیه الحاد حتی لو ضربت خادمک ظلماً خشیت ان یکون الحادا فلذلک کان الفقهاء یکرهون سکنی مکه.»77
حلبی میگوید: «از امام صادق درباره سخن خداوند پرسیدم که میفرماید: «هر کس در آنجا (حرم) با الحاد اراده ظلم کند، عذابی دردناک به او میچشانیم» امام فرمود: هر ظلمی در آنجا الحاد است حتی اگر خادم خود را از روی ستم بزنی، بیم آن دارم که الحاد باشد و برای همین است که فقها سکونت در مکه را مکروه میدانند.
البته روایاتی هم داریم که از آنها استحباب مجاورت در مکه استفاده میشود:
قال علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ : «الطاعم بمکه کالصائم فیما سواها و الماشی بمکه فی عباده الله ـ عز و جل ـ .»78
امام زین العابدین فرمود: «کسی که در مکه غذا میخورد؛ مانند کسی است که در جاهای دیگر روزه میگیرد و کسی که در مکه راه میرود، گویا خدا را عبادت میکند.»
شهید اول میگوید: «روایات در کراهت یا استحباب مجاورت در مکه مختلف است ولی مشهور این است که کراهت دارد. این کراهت به جهت ترس از ملالت و قلّت احترام است و یا به جهت خوف از ارتکاب معاصی است؛ چون گناه کردن در مکه اعظم از جای دیگر است و لذا فقها سکونت در آن را مکروه میدانستند و یا به جهت این است که شوق بازگشت به مکه ادامه پیدا کند.
و در روایتی آمده که «سکونت در مکه موجب قساوت قلب میشود» قول صحیح این است که برای کسی که از افتادن در این محذورات از نفس خود اطمینان دارد، مجاورت مکه مستحب است.79
شهید پس از بیان مطالب بالا، اضافه میکند که بعضی از اصحاب گفتهاند اگر مجاورت برای عبادت باشد مستحب و اگر برای تجارت باشد مکروه است.
محقق کرکی پس از آنکه قول به کراهت مجاورت را انتخاب میکند، میگوید: «ظاهر این است که مکانهای شریفه، هم همین حکم را دارند، هر چند با یکدیگر متفاوت باشند و این به سبب ایجاد شوق به آن مکانهاست.»80
نظیر این بیان را صاحب حدائق نیز دارد. او معتقد است که اخبار دلالت بر کراهت سکونت در مکه دارد و از روایات چنین برمیآید که سایر اماکن مشرفه نیز همین حکم را دارد و سرّ مطلب این است که همانگونه که شرافت مکان، مضاعف بودن ثواب عبادت را اقتضا میکند، مضاعف بودن جزای گناهان را نیز در بردارد؛ زیرا که شخص با ارتکاب معاصی، آن مکان شریف را هتک حرمت میکند. آنگاه صاحب حدائق این موضوع را قابل مقایسه با اعمال زنان پیامبر میداند که چند برابر جزا داده میشوند.81
11 ـ کراهت خواندن نمازهای یومیه در داخل کعبه
مطابق روایات، کسی که برای اولین بار مشرف به حج شده و در اصطلاح به او «صروره» گفته میشود؛ ورودش به داخل کعبه مستحب است و اگر داخل شد بهتر است که چند رکعت نماز مستحبی بخواند ولی خواندن نمازهای واجب در درون کعبه کراهت دارد.
صاحب وسائل الشیعه در این مورد بابی را منعقد کرده و روایاتی نقل نموده است که از جمله آنهاست:
عن معاویه بن عمار عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال: «لاتصل المکتوبه فی الکعبه، فانّ النبی لم یدخل الکعبه فی حجّ ولاعمره و لکنّه دخلها فی الفتح فتح مکه و صلی رکعتین بین العمودین و معه اسامه بن زید.»82
معاویه بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل میکند که فرمود: «نماز واجبی را در کعبه نخوان، همانا پیامبر در حج یا عمره داخل کعبه نشد ولی در فتح مکه داخل کعبه گردید و دو رکعت نماز میان دو ستون کعبه خواند و اسامه بن زید با او بود.»
صاحب شرایع گفته است: همانگونه که خواندن نماز در داخل کعبه مکروه است، در بالای بام آن نیز کراهت دارد83 و صاحب مدارک سند این سخن را روایتی میداند که در آن از نماز خواندن در مواردی نهی شده، از جمله پشتبام کعبه ولی سند آن ضعیف است.84
12 ـ فضیلت مخصوص نماز در مسجد الحرام
شریفترین مکان در روی زمین برای ادای نماز مسجد الحرام است. در روایات وارده از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ائمه معصوم ـ علیهم السلام ـ فضیلتهای بسیاری برای ادای نماز در مسجد الحرام وارد شده است. اکنون به بعضی از آن روایات توجه فرمایید:
عن ابی حمزه الثمالی عن ابی جعفر ـ علیه السلام ـ انّه قال: «من صلّی فی المسجد الحرام صلاه مکتوبه قبل اللّه منه کل صلاه صلاّها منذیوم وجبت علیه الصلاه و کل صلاه یصلیها الی ان یموت.»85
ابوحمزه ثمالی از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل میکند که فرمود: «هرکس در مسجدالحرام یک نماز واجبی بخواند، خداوند تمام نمازهای او را که از زمان مکلف شدن تا آن زمان خوانده است، قبول میکند و همچنین قبول میکند هر نمازی را که پس از آن تا دم مرگ بخواند».
ـ قال رسول اللّه ـ صلّی الله علیه وآله ـ : «الصلاه فی مسجدی کالف صلاه فی غیره الاّ المسجد الحرام، فان الصلاه فی المسجد الحرام الف صلاه فی مسجدی».86
پیامبر اکرم فرمود: نماز خواندن در مسجد من مانند هزار نماز است در غیر آن مگر مسجد الحرام که نماز خواندن در آن معادل هزار نماز در مسجد من است».
عن صامت عن أبی عبداللّه قال: «الصلاه فی المسجد الحرام تعدل مأه الف صلاه.»87
صامت از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل میکند که فرمود: «نماز در مسجد الحرام معادل صد هزار نماز است.»
باید توجه داشت که ذکر این اعداد و ارقام، تنها برای بیان کثرت فضیلت است و در اینگونه موارد، عدد موضوعیت ندارد و لذا در روایت دوّم، نماز در مسجد الحرام معادل هزار هزار نماز در جای دیگر گرفته شده و در روایت سوم معادل صد هزار نماز قلمداد شده است و از بعضی از روایات ارقام دیگری استفاده میشود.
13 ـ عدم جواز مضایقه کردن منازل مکه برای حاجیان
اهالی و ساکنان مکه حق ندارند خانهها و منازل خود را از حجاج مضایقه کنند و باید منازل خود را جهت سکونت حجاج در اختیار آنها قرار بدهند. آنها نباید در موسم حج درب منازل خود را ببندند. اکثر فقهای ما به این حکم فتوا دادهاند.
شیخ طوسی گفته است: سزاوار نیست که حجاج از خانهها و منازل مکه منع شوند زیرا خداوند فرموده است: «سواءً العاکف فیه و الباد»؛88 «مساوی است در آن کسی که ساکن آنجاست یا از جای دیگر آمده است».89
ابن ادریس اصل حکم را قبول دارد ولی استدلال به آیه شریفه را نمیپذیرد و آنرا استدلالی ضعیف میخواند؛ زیرا ضمیر «فیه» در آیه شریفه به شهر مکه برنمیگردد بلکه به مسجد الحرام برمیگردد که پیش از آن آمده است. ابن ادریس دلیل این حکم را اجماع فقها و روایات متواترهای میداند که در این مورد وارد شده است.90
محقق کرکی گفته است: منع خانههای مکه بر حجاج ـ بنابر قول صحیح ـ مکروه است وبعضیها آنرا حرام دانستهاند و همه شهر را در حکم مسجد دانستهاند و گفتهاند: مکروه است این که خانههای مکه در داشته باشد.91
اجماعی که ابن ادریس در مسأله ادعا کرده نمیتواند دلیل محکمی باشد؛ زیرا این اجماع اجماعی است که مستند آن معلوم است و آن روایاتی است که بعضی از آنها را خواهیم آورد. البته حکم به تحریم در میان قدما مشهور بوده ولی متأخرین به کراهت قائلند همانگونه که محقق کرکی نیز قول به کراهت را اخذ کرده است.
صاحب حدائق میگوید: مشهور میان متأخرین این است که منع کردن خانههای مکه از حجاج، مکروه است. ولی از شیخ طوسی قول به تحریم نقل شده است و شیخ به آیه «سواءً العاکف فیه و الباد» استدلال کرده است. گفته شده درست است که ضمیر «فیه» به مسجد الحرام برمیگردد ولی همه شهر مکه حکم مسجد الحرام را دارد و لذا در قرآن، در آیه معراج آمده است: «اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام…»؛92 «حرکت داد بنده خود را شبی از مسجد الحرام…» و این در حالی است که میدانیم پیامبر از خانه امّ هانی به معراج رفته است. اما این استدلال مخدوش است؛ زیرا اجماع داریم بر این که مسجدالحرام به همه شهر مکه اطلاق نمیشود و معلوم نیست که معراج پیامبر از خانه امهانیبوده باشد و اگربپذیریم ممکن است بگوییم که پیامبر از مسجدالحرام عبور کرده است.93
صاحب حدائق پس از بیان این مطالب، خود قول به حرمت را اخذ کرده است.
به نظر میرسد که استدلال شیخ به آیه شریفه استدلال درستی است؛ زیرا که در این آیه هرچند که ضمیر به مسجد الحرام برمیگردد ولی با توجه به این که «عاکف» در اینجا به قرینه «الباد» به معنای «مقیم» است و کسی در مسجدالحرام مقیم نبود، معلوم میشود که منظور همان شهر مکّه است و در اینجا شهر در حکم مسجد الحرام است. و لذا میبینیم که در روایات مسأله به همین آیه استناد شده است:
سئل الصادق ـ علیه السلام ـ عن قول اللّه ـ عز و جل ـ «سواءً العاکف فیه و الباد» فقال: لم یکن ینبغی ان یضع علی دور مکه أبواب لأن للحاج ان ینزلوا معهم فی دورهم فی ساحه الدار حتی یقضوا منا سکهم و اول من جعل لدور مکه ابواباً معاویه.»94
از امام صادق درباره سخن خداوند پرسیده شد که میفرماید: «مساوی است در آن، کسی که ساکن آنجاست یا از جای دیگر آمده» امام فرمود: سزاوار نیست که بر خانههای مکه درب گذاشته شود؛ زیرا حجاج حق دارند که با آنها در خانههایشان نزول کنند تا مناسک حج را به پایان برسانند. اوّلین کسی که برای خانههای مکه درب قرار داد معاویه بود.»
عن علی ـ علیه السلام ـ انّه نهی اهل مکه ان یؤاجروا دورهم و ان یعلّقوا علیها ابوابا و قال: «سواء العاکف فیه الباد».95
از علی ـ علیه السلام ـ نقل شده که اهل مکه را از این که خانههای خود را به اجاره بدهند و بر آن درب قرار دهند، نهی کرد و فرمود: «مساوی است در آن مقیم و مسافر.»
ولی انصاف این است که روایات مسأله به بیش از کراهت دلالت ندارد؛ بخصوص در چنین حکمی که خلاف اصل است.
14 ـ عدم جواز ورود غیر مسلمان به مکه
یکی از احکام اختصاصی مکه و بطور کلی حرم، این است که غیرمسلمان از کافر حربی و ذمی حق ندارد که وارد آن شود و در این حکم مدینه نیز همانند مکه است و تردد در مکه و مدینه مختص به مسلمین است و کفار اجازه رفت و آمد و بطور کلی ورود به مکه و مدینه را ندارند.
این حکم در میان علمای شیعه اجماعی است و روایاتی هم در این باره از حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ وارد شده است.
از آنجا که ما این مسأله را بطور مشروح و مبسوط در شماره اول از سال اول مجله «میقات حج» بحث کردهایم، در اینجا از تفصیل مطلب خودداری میکنیم و توجه خوانندگان محترم را به آن مقاله که تحت عنوان: «آیا غیر مسلمان میتواند در جزیره العرب سکونت کند؟» میباشد جلب میکنیم و در اینجا تنها جملهای از علامه حلّی را نقل میکنیم که میگوید:
«بر مشرک؛ از ذمی و حربی، جایز نیست که در حجاز سکونت کند و اجماع بر آن قائم است». ابن عباس از پیامبر نقل کرده که به سه چیز وصیت نمود: از جمله فرمود: «مشرکین را از جزیره العرب اخراج کنید» و فرمود: «دو دین در جزیره العرب جمع نمیشود.»96
پی نوشت ها :
46 ـ مفتاح الکرامه، ج 1، ص 324.
47 ـ شیخ طوسی، المبسوط.
48 ـ النهایه، ص 20.
49 ـ وسائل الشیعه، ج 1، ص 485.
50 ـ همان، ج 1، ص 488.
51 ـ شرایع الاسلام، ص 7.
52 ـ وسائل الشیعه، ج 1، ص485.
53 ـ النهایه، ص 284.
54 ـ ابن ادریس، السرائر، ج 1، ص 645.
55 ـ شرایع الإسلام، ص 80.
56 ـ المختصر النافع، ص 98.
57 ـ جواهر الکلام، ج 20، ص 51.
58 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 343.
59 ـ همان، ج9، ص 344.
60 ـ مبانی تکمله المنهاج، ج1، ص 345.
61 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 384.
62 ـ همان.
63 ـ شیخ طوسی، المبسوط، ج 1، ص 385؛ ابن ادریس، السرائر، ج 1، ص 648.
64 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 333.
65 ـ همان، ج 9، ص 333.
66 ـ همان.
67 ـ النهایه، ص 227؛ شرایع الاسلام، ص 84؛ و تبصره المتعلمین، ص 43.
68 ـ جواهر الکلام،ج 20، ص 294.
69 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 202.
70 ـ همان، ج 9، ص 203.
71 ـ ر. ک: جواهر الکلام، ج 20، ص 296 به بعد.
72 ـ النهایه، ص 287.
73 ـ شرایع الإسلام، ص 80.
74 ـ محقق کرکی، جامع المقاصد، ج 3، ص 275.
75 ـ وسائل الشیعه، ج 10، ص 285.
76 ـ المبسوط، ج 1، ص 385.
77 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 341.
78 ـ همان، ج 9، ص 340.
79 ـ الدروس، ج 1، ص 471.
80 ـ جامع المقاصد، ج 3، ص 278.
81 ـ الحدائق الناضره، ج 17، ص 346.
82 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 380.
83 ـ شرایع الاسلام، ص 21.
84 ـ مدارک الاحکام، ص 172.
85 ـ وسائل الشیعه، ج 3، ص 536.
86 ـ همان، ج 3، ص 536 و 537.
87 ـ همان.
88 ـ حج: 25.
89 ـ المبسوط، ج 1، ص 384؛ و النهایه، ص 284.
90 ـ السرائر، ج 1، ص 644.
91 ـ جامع المقاصد، ج 3، ص 275.
92 ـ اسراء: 1.
93 ـ الحدائق الناضره، ج 17، ص 350.
94 ـ وسائل الشیعه، ج 9، ص 368.
95 ـ همان، ج 9، ص 368.
96 ـ علامه حلّی، منتهی المطلب، ص 971.