به جای مقدمه
سفر به خودی خود روی آدم اثر می کند، چه رسد به این که بخشی از این سفر برای روح تو باشد… سفرهای روحانی نوعی شبیه سازی هجرت های بزرگ آدمی هستند. مرحوم دکترشریعتی بارها و بارها دین را « راهی »خوانده که باید طی شود و اشاره می کند به کلماتی نظیر سبیل و نهج و دین که همه معتقد به نوعی معنایی از جنس رفتن، طی طریق و سلوک دارند؛ او همچنین معتقد است که تمام تمدن های بشری حاصل هجرتی هستند. بود اسلام دین هجرت است، هجرت از درون دائماً، هجرت از برون دائماً … نه در جایت بمان، نه در حالت بمان … همواره مهاجر باش . سفرهای زیارتی در همه اقوام و ادیان، سنتی خاص، حاصل قرن ها تجربه پیروان و زائران است. پائلو کوئلیو از تجربه خود در سفر زیارتی جاده سانتیاگو می نویسد و در کتاب شاهزاده و دوشیزه پریم به سفر دختری اشاره می کند که راهی برای یافتن خود درونی اش می پیماید…
نوشتن سفرنامه نیز در میان نویسندگان همه تمدن ها بسیار شایع بوده و از این طریق تمدن ها به گفت و گو با هم می پرداخته اند؛ مردم هر قوم با خواندن عجایب اقوام دیگر، هوایی می شده اند که آن تجربیات را نه از لای سطور و اوراق، که با چشم خود تجربه کنند . اما درباره سفرهای روحانی و زیارتی ،قصه عمیق تر هم می شود. زیرا تأثیر این سفر بر نویسنده نیز فراتر از حد تصور خود اوست خود او با خواندن سفرنامه زیارتی خودش، بعدها حیرت می کند؛ یعنی وقتی شما می روید ونیز، البته تحت تأثیر معماری ها و رفتار مردم و طبیعت و … قرار می گیرید، ولی وقتی نوشته های این سفر را بعداً می خوانید، خیلی نویسنده و تجربه هایش برایتان غریبه نمی نماید… اما وقتی مثلاً از سفر عمره بر می گردید و نوشته های خود را می خوانید ،حیرت می کنید! انگاری دارید نوشته یک نفر دیگر را می خوانید و این سفری است از جنس روح. دو هفته پیش که از سفر عمره آمدم ، علی درستکار عزیز به من توصیه کرد قبل از این که مستی این سفر بپرد، نوشته هایم را برای خوانندگان ایده آل بنویسم. زیرا ممکن است نتوانم احساساتم را به موقع بر کاغذ بیاورم. از این رو مصمم شدم با تمام قلت سواد نوشتاری که برای ابراز احساساتم دارم، سطوری درباره این سفر بنویسم تا شما نیز در این ماجرا با من سهیم شوید.
سفر ورای همه سفرها
در اروپا زندگی کرده ام، شرق زمین را حسابی گشته ام و به خاطر چهار کلمه زبان های انگلیسی و عربی که بلدم، فرهنگ ها را کمی واقعی تر حس کرده ام و باید تأیید کنم این جمله معروف را که: «سفر مکه و مدینه را با هیچ سفر گردشی در اروپا و آمریکا عوض نخواهید کرد.» شاید علتش این باشد که در این سفر می توانی روح خودت را در خلوتی زیبا به نظاره بنشینی و این تجربه برای آدمی، بسیار غنی از معناست . اهل خرد چنین می گویند: وقتی توفیق سفر زیارتی به خانه خدا را پیدا می کنی، به خودت غره مشو و فکر مکن بنده برگزیده خدا هستی؛ بلکه این سفر را مقدمه امتحانی در زندگی ات بدان که اگر با موفقیت عبور کنی، عرصه هایی جدید از تعالی روح بر تو گشوده می شود. کافی ست به یاد بیاوری که خدا به معاویه ها و ابن ملجم ها نیز توفیق زیارت خانه خود را داد ، اما ایشان پنداشتند که همین توفیق یعنی بنده مقرب هستند و این است که خدا می فرماید: هر کس خرد داشته باشد، خیری عظیم دارد و « من یوت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً».
فراموش نکن که ابن ملجم درکنار کعبه، با همفکران خود هم قسم شد که علی (ع) را ترور کند. پس می بینی که وقتی نخواهی اندیشه کنی، کعبه نردبان تو به جهنم می شود، نه اسباب تقرب الهی .
مدینه
مدینه یعنی مدینه النبی؛ شهری به نام یثرب که به خاطر قدم های محمد، اسمش را نیز از یاد برد و این معنای عظیمی دارد که نه تنها بشر در عشق های بزرگش، خودش را از یاد می برد، بلکه امت ها نیز در شیفتگی های عظیم، خود را ذوب در حقیقتی برتر می کنند. عرفا تعبیری عجیب دارند:
عاشقی بر در خانه ی معشوقی رفت و معشوق پرسید کیستی؟
گفت: من ام؛
معشوق ندا در داد : هنوز اهلیت ورود به خانه مرا نداری!
عاشق بیچاره سال ها دربدری کشید و دوباره بر گشت و معشوق باز ندا داد: کیستی؟
عاشق گفت: تو!
و این همان سری است که در عشق الهی رخ می دهد و منیتی دیگر برای دلداده نمی ماند…
ورود به حرم پیغمبر (ص)
برای ورود به حرم نبوی؛ غسلی می کنی و ذکرهای خوبی زیر لبت داری و افکار خوبی در سرت و آرام آرام به حرم نزدیک می شوی …عظمت حرم و معماری حیرت آورش تو را به یک حس لطیف می کشاند. پس از اقامه دو رکعت نماز به احترام حرمت حرم، سعی می کنی تمرکزت را به سمت نبی اکرم(ص) ببری و می فهمی اطلاعاتت از این مرد بزرگ محدود است به چند جمله از کتاب دینی ابتدایی : در سال فیل (عام الفیل ) به دنیا آمد، 25 سالگی با خدیجه (س) ازدواج کرد و در 40 سالگی مبعوث شد… 13 سال مکه و لیله المبیت و ابولهب و … هجرت به مدینه و جنگ بدر و احد و خندق و… و حجه الوداع و… خلاص! از خودت خجالت می کشی … سی و پنج سال است که فکر می کنی مسلمانی و تمام بهره ات از پیامبران این دین در کمتر از یک دقیقه خلاصه می شود! در حالی که چه بسا درباره فلان دانشمند روانشناس ممکن است ساعت ها حرف داشته باشی… لجت می گیرد و احساس می کنی این دین داری که پیامبر در آن به این مختصری باشد، توهمی از دین داری است.
برنامه ریزی برای بهره وری بهتر
برای شش روز اقامت در مدینه این طور برنامه ریزی می کنی :
*خواندن نمازهای واجب روزانه در حرم به جماعت
* مطالعه قرآن
* خواندن زندگی رسول اکرم (ص)
* زیارت رسول اکرم (ص)
*زیارت ائمه بقیع(ع)
*دعا برای خانواده و مریض هایت و اساتید و شاگردانت
* نماز قضا خواندن
و این چنین شد که مدت اقامت در مدینه مقدمه خوبی شد که بفهمی چرا محمد (ص ) می تواند الگوی بزرگی برای خوب بودنت باشد و چرا این آدم هنوز از ورای قرون می تواند دل از پیروانش ببرد…
مطالعات خوب برای زیارتی خوب
کتاب مستشرق و رومانیایی درباره نبی اکرم (ص) حس عجیبی بهت می دهد، احساس می کنی در حرم نبی نشستن و مرور دوران پر هیجان وحی و دیدن ستون هایی که نبی مکرم بهش تکیه می دادند یا محرابی که در آن سجده می رفتند، تاریخی در لحظه اکنون به تو می دهد و احساس ریشه دار بودن. چقدر شیرین است….
خانم شمیل چنان شیفتگی به رسول خدا دارد که در مقدمه کتابش می نویسد :
این کتاب محصول چهل سال علاقه ام نسبت به شخصیت پیامبر مسلمانان است. نخست در دهه دوم زندگی ( که به راهنمایی دکتر هانس النبرگ به فرا گرفتن زبان عربی اشتغال داشتم) با مفهوم محمد عارف آشنا شدم و مرا سخت به شوق آورد . درآن سال های نقش پذیری روح و روان،کتاب سید امیر علی به نام «زندگی و تعالیم محمد یا روح اسلام »، و تحقیق عالمانه «آندرائه» از جمله کتاب های دل پسند من بودند و کتاب اخیر تا امروز مایه الهام من باقی مانده است او اضافه می کند: در سال های دانشجویی خود در دانشگاه برلین از خواندن مولود شریف، سروده «سلیمان چلبی » لذت می بردم که شعری است ساده و دل انگیز و از معجزات میلاد محمد (ص) حکایت می کند.
«شیمل »یادآور شده است :
در آن سال ها درباره تعظیم عموم مسلمانان به ساحت پیامبر در جمع مسلمانان ترکیه نکات فراوان آموختم.
سپس علاقه عمیق به متون شعری و عرفانی شبه قاره هند و پاکستان سبب شد پی ببرم آثار اقبال لاهوری چه بسیار از صبغه عشق به پیامبر برخوردار است.
مطالعه ادبیات عامیانه سندی ابعاد تازه ای بر این نقش افزود.
اشتیاقم به موضوع تکریم پیامبر و انعکاس آن در ادبیات، خاصه شعر، منتهی شد به چند مقاله در باب شناخت آن حضرت؛ چنان که از دیدگاه اقبال گذشته، در شعرهای سند تجلی یافته و مصلح و عارف مسلمانی چون «میردرد» در قرن دوازدهم هجری، در دهلی، درباره اش نظریه پردازی کرده است، که با دیگر موضوعات تلفیق شد.
مطالبی که به این ترتیب تدوین شد با نکاتی دیگر به هم پیوست و اساس یکی از سخنرانی هایی را تشکیل داد که در سال 1980 م (1360 ش ) در شورای انجمن فرهیختگان آمریکا ایراد کردم و به صورت فصل پنجم کتابم نشر یافت. ناشر آلمانی کتاب ها یم، مرا تشویق کرد تا آن فصل را به صورت کتابی در تکریم پیامبر به تفصیل درآورم که در سال 1981م (1361 ش) به طبع رسید.
… احتمالاً خوانندگان مغرب زمین( که با سنت آمیخته به نفرتی چندین قرنی نسبت به محمد پرورش یافته اند)
انگشت تحّیر گزند اگر دریابند که در تمامی خبرها و گزارش ها بر خصلتی که در وجود پیامبر به طور ویژه تأکید رفته، فروتنی و عطوفت اوست. منابع متعدد از التفات محمد (ص) و تنگی معیشت خاندانش ، موضوع اصلی سنت پسند مردم را پدید آورده است. مهر عشق آمیز پیامبر شامل همه مردم بود. اشتیاقش به کودکان زبانزد است . در کوچه سلام شان می کرد و همبازی ایشان می شد.
علاقه اش در خصوص حیوانات نیز مشهور است. در اینترنت گشتم و در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، نکات زیر را درباره این بانوی شریف یافتم:
«آن ماری شیمل» 18 فروردین 301 (7 آوریل 1922 ) در شهر ارفوت آلمان متولد شد. او از کودکی به مطالعه شرقی و اسلامی علاقه مند بود و خانواده اش تا اندازه ای در شکل گرفتن این اشتیاق مؤثر بودند. در پانزده سالگی تصمیم به فراگیری زبان عربی گرفت اما معلمش او را محدود به آموزش این زبان نکرد ، بلکه کوشید شاگرد خود را با فرهنگ اسلامی نیز مأنوس کند. در نوزده سالگی وارد دانشگاه شد و پس از اخذ دکترای اسلام شناسی، در حالی که 24 سال داشت، با تدریس در مراکز علمی و دانشگاهی به آموزش و پرورش دانشجویان مشتاق به معارف دینی و مذهبی پرداخت و در روشنگری درباره اسلام نقش مهمی را عهده دار شد. او خاطر نشان می کند:
«اسلام آئینی است که در بین غربی ها بسیار بد فهمیده شده و توسط افرادی ناوارد و احیاناً مُغرض به اموری غیر واقع متهم شده است».
مطالعات پژوهشی شیمل در سال 1949 م در سوئد در زمینه شرق شناسی و دین شناسی و سرانجام تدریس تاریخ ادیان در دانشگاه آنکارا طی سال های 1954 تا 1959 م،از دیگر خدمات و کوشش های علمی و پژوهشی این دانشور آلمانی به شمار می رود. بیش از هرجا، تحقیقات او در کشور ترکیه متمرکز شد و در طول پنج سال به دانشجویان علوم اسلامی دانشکده الهیات ترکیه، فلسفه اروپایی، جامعه شناسی دینی و تاریخ تطبیقی ادیان را آموزش داد. این ایام در زندگی او تأثیری به سزا نهاد و عشق صمیمی و تفاهم نسبت به اسلام را در نهادش شکوفاتر ساخت.
به مناسبت پژوهش در افکار و اندیشه های اقبال لاهوری(متفکر مسلمان) به پاکستان دعوت شد و روابط خوبی با مراکز فرهنگی و علمی این سرزمین برقرار کرد…
به توصیه دوستی کتاب فروش و البته کتاب خوان، دو کتاب آورده ای:
1-محمد، پیامبری که باید از نوشناخت- اثر زیبای کنستانتین ویرژیل گورگیو
– ترجمه ماندنی مرحوم ذبیح الله منصوری
2- محمد رسول خدا- اثر جاودانه بانوی عارف آلمانی: آن ماری شیمل که سال هاست عمر خودش را برای شناخت تمدن اسلامی و مولوی و نبی اکرم صرف کرد. مطالعات پژوهشی شیمل در سال 1949م در سوئد در زمینه شرق شناسی و دین شناسی و سرانجام تدریس تاریخ ادیان در دانشگاه آنکارا طی سال های 1954 تا 1959 م. از دیگر خدمات و کوشش های علمی و پژوهشی این دانشور آلمانی به شمار می رود. بیش از هر جا، تحقیقات او در کشور ترکیه متمرکز شد و در طول پنج سال به دانشجویان علوم اسلامی دانشکده علوم اسلامی دانشکده الهیات ترکیه، فلسفه اروپایی، جامعه شناسی دینی و تاریخ تطبیقی ادیان را آموزش داد.
منبع: نشریه زندگی ایده آل شماره 45