اهمیت امر به معروف و نهی از منکر (2)

اهمیت امر به معروف و نهی از منکر (2)

با این همه اهمیت امر به معروف و نهی از منکر این همه مهجوریت چرا؟

راستی چرا به امر به معروف و نهی از منکر در طول تاریخ«دو از یاد رفته» هستند؟ در پاسخ به آن، دانشمندان اسلامی با بهره گیری از منابع دینی ده ها علل را متذکر شدند که در این مقاله به چند عامل مهم آن اشاره می کنیم.

1 ـ ترس

مقصود از ترس هر نوع محاسبه منفعت جویانه و زیان گریزی حقیری است که زبان آدمی را می بندد و از اقدام و گفتار به حق باز می دارد. بسیاری ترس جان دارند و بسیاری ترس آجر شدن نان.
ترس باعث حق پوشی و خودخوار سازی است در حالیکه«که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید»
لذا امیر المؤمنین علی (ع) در راستای گوشزد به تهدید ترس نسبت به امر به معروف و نهی از منکر و بی اساس شمردن آن می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر نه اجل کسی را نزدیک می کند و نه از روزی او می کاهد» (نهج البلاغه، حکمت 110، ترجمه شهودی)
و سعدی از بزرگی نقل می کند که«چندان که تعلق آدمی زادست به روزی، اگر روزی ده بودی به مقام ملایکه درگذشتی» (گلستان باب هفتم)
راستی اگر کسی به نظام اقتصادی اسلام باور داشته باشد و روزی رسان و مرگ آفرین را خداوند عالم بداند هرگز نباید بیمی از قطع روزی یا رسیدن مرگ خود راه دهد در نتیجه اگر کسی در باب امر به معروف و نهی از منکر تردید کند یا وعده خدا را باور نداشته باشد یا آن که خود ر ا فریفته و اساساً این نظام فکری را نپذیرفته است یا درکی از رابطه این مسایل ندارد چنانچه از پیامبر (ص) نقل شده است که فرموده: «ان ا… عزوجل لیبغض المؤمن الضعیف الذی لا دین له فقیل له و ما المؤمن الضعیف الذین لا دین له؟ قال الذی لا ینهی عن المنکر.»
یعنی؛ خداوند مؤمن ضعیفی که دین ندارد را دشمن می دارد گفته شد مؤمن ضعیفی که دین ندارد کیست؟ فرمود کسی که نهی از منکر نمی کند.

2 ـ طمع

امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: «اکثر مصارع العقول تحت بروق المطامع » (نهج البلاغه، حکمت 219)
یعنی ؛ بیشترین هلاک های خرد، هنگام درخشش طمع است.
بسیار کسان ؛ دانستن ضرورت امر به معروف و نهی از منکر دیدن معروف هایی که ترک می شد و منکراتی که صورت می گرفت تنها به دلیل آزمندی و امید دستیابی به حطام دنیوی سکوت کردند و دم نزدند که مصداق بارز این حقیقت در تاریخ عمر سعد است که در حقانیت امام حسین (ع) و نادرستی یزید کمترین تردیدی نداشت ولی آن چه او را به آن جنایت هولناک برانگیخت طمع ولایت و ریاست وی بود لذا خداوند می فرماید: «خداوند ایشان از آن رو عیب گرفت که شاهد منکروف و ستمگران بودند لیکن به سبب آن چه از آنان برخوردار می شدند آنان را نهی نمی کردند.» (سوره مائده، آیه 78 ـ 79)

3 ـ برداشت غیر صحیح از تقسیم

تقسیم یکی از مفاهیم اسلامی است که اصل جواز آن در سه جای قرآن (106 نحل ـ 28 مؤمن ـ 28 آل عمران)
و تفصیل آن در روایات آمده است«تقسیم» یا رازداری و پنهان کاری یکی از اصول اسلامی است که مؤمنان جهت حفظ مصالح امت اسلامی از آن استفاده می نمایند همانگونه که اصحاب کهف و حضرت ابراهیم نهان داشتند و در حقیقت«تقسیم » انعطاف پذیری و ظرافت در برخورد با دشمنان را می آموزد و یکی از شیوه های مبارزه است. اما محدوده «تقسیم » و این که در چه موردی باید تقسیم کرد و در چه مسایلی تقسیم جایز نیست را معصومین (ع) معین نموده اند و فرموده اند: «در مواردی که مؤمن ناچار و مضطر می شود تقسیم و پنهان داشتن ایمان جایز می شود» (تفصیل وسایل الشیعه، ج 6، (ص) 217)
ولی هر گاه سوء استفاده از این اصل را مشاهده می نمودند با آن به شدت برخورد می کردند لذا در روایت آمده است: «گروهی از شیعیان خواستار ملاقات امام رضا (ع) شدند و امام مدت ها وقت ملاقات به آن ها نمی دادند آن گاه که به آن ها دیدار کردند آنان از امام علت بی مهری را پرسیدند امام در پاسخ فرمودند:
شما ادعا می کنید که شیعیان امیرالمؤمنین (ع) هستید حال آن که در بسیاری از رفتارهایتان مخالف او هستید و در بسیاری از فریضه ها کوتاهی می کنید و نسبت به حقوق برادران دینی خود سستی نشان می دهد و آن جا که«تقسیم » واجب نیست تقسیم می کنید و آن جا که تقسیم واجب است تقسیم را رها می کنید. (تفصیل وسایل الشیعه، (ص) 2517)
آن گاه امام برای تقسیم از تعبیراتی چون«جنه»«ترس»«حصن حصین»«شده»«ردم »«حرز»«خباء»«حجاب»«مداراه»«کتمان الاسرار»«مجامله»«عبادت سری»«جلب موده الناس»«مذمه»«حفظ اللسان»«عدم الازاعه»«مماسحه» و توریه استفاده کردند.
همه این تعبیرات ناظر به این حقیقت است که شیعیان برای حفظ معتقدات خود و گسترش مفاهیم عقیدتی باید رازدار، قابل اعتماد، خوش برخورد، منعطف، خونسرد، آرام و مسلط بر خویش باشند و بتوانند برای حفظ اصول بزرگ در برابر مسایل خرد بی تفاوتی نشان بدهند.
متأسفانه این اصل نیز چون اصل امر به معروف و نهی از منکر مسخ شد و شعار« التقسیم دینی و دین آبایی» بهانه ای برای ترک همیشگی امر به معروف و نهی از منکرگشت و چیزی که در حقیقت«تاکتیک» شیعه به شمار می رفت در دست کسانی به«استراتژی» تبدیل شد.

4 ـ سوء استفاده از امر به معروف و نهی از منکر

سوء استفاده ناشی از جهل یا اغراض مختلف در طول تاریخ تا حدی موجب بدنامی این اصل مقدس گردیده است که دیگران گفته اند اگر امر به معروف و نهی از منکر این است همان بهتر که نباشد چنانچه شهید مطهری که ریشه اینگونه امر به معروف ها را تصفیه حسابهای شخصی می داند می فرماید: «چه جرم ها و جنایت هایی که به این نام نشد و چه منکرات شفیع که به نام نهی از منکر واقع نشد.»
آن گاه به نقل از داستانی می پردازد که در زمان مرحوم آیت ا… نجفی اصفهانی به شرح زیر اتفاق افتاده است:
«روزی عده ای در حالیکه نفس می زدند و یک دایره شکسته و یک دمبک شکسته در دست داشتند آمدند به منزل مرحوم نجفی، از ایشان پرسیدند چه خبر است؟ پاسخ روشن بود شنیده بودند جایی عروسی است و دایره و دمبک می زنند لذا از روی پشت بام ها خود را به مجلس عروسی رسانده بودند میهمانان را زده و دمبک و دایره را شکسته و به گونه عروس خانم ها هم سیلی جانانه ای نواخته بودند. اینک برای شنیدن دست مریزاد و گرفتن پاداش نزد مجتهدی بنام و مسلمانی بزرگ آمده بودند، مرحوم آقای نجفی نیز با طعنه و دلی پردرد آنان را مخاطب ساخته و گفت: حقیقتا نهی از منکر هم همین است که شما کردید. چندین منکر به نام نهی از منکر مرتکب شدید: اولاً مجلس عروسی بوده. ثانیاً: شما حق تجسس نداشتید. ثالثاً: شما حق داشته اید از پشت بام های مردم بروید. رابعا: کی به شما اجازه داده که بروید و زد و خورد کنید.» آنگاه شهید مطهری هشدار می دهد که گرچه چنین حرکاتی اینک چندان رخ نمی دهد لیکن: «حالا هم باید بدانیم بسیاری از نهی از منکرها روی قانون امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه خود آن ها منکرات است که باید جلو آن ها گرفته شود.»

5 ـ عزلت

یکی از ضد ارزش ها که به تدریج تبدیل به ارزش شد انزوا و گوشه نشینی است که عملاً هر گونه مسئولیت اجتماعی را از مسلمانان سلب می کند و از این نگاه شعارهای بسیاری چون:
یکی از ضد ارزش ها که به تدریج تبدیل به ارزش شد انزوا و گوشه نشینی است که عملا هر گونه مسئولیت اجتماعی را از مسلمانان سلب می کند و از این نگاه شعارهای بسیاری چون:
13 ـ دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد.
14 ـ با مردم زمانه صحبت از دور نکوست
15 ـ با مردم زمانه سلامی و السلام
16 ـ گر تو خواهی عزت دنیا و دین
عزلتی از مردم دنیا گزین
و همانند این ها متولد شد که مروج اصلی این تفکر صوفیان اند که اجتماع را عامل تباهی و توقف دانسته و راه کمال را درجه از زیستن معرفی می کنند چنان چه«غزالی» در کیمیای سعادت و در مقام شمارش فوایکی از ضد ارزش ها که به تدریج تبدیل به ارزش شد انزوا و گوشه نشینی است که عملاً هر گونه مسئولیت اجتماعی را از مسلمانان سلب می کند و از این نگاه شعارهای بسیاری چون:
13 ـ دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد.
14 ـ با مردم زمانه صحبت از دور نکوست کمترین سازگاری با تعلیمات دین ندارد و بر عکس، پیشوایان دینی از هر فرصتی جهت دستگیری از مردم و کمک به آن ها سود می جستند.
چنانچه نقل است که پیامبر (ص) هنگامی که شنید که یکی از یارانش قصد شب زنده داری دارد او را از این کار برحذر داشت و فرمود: «اگر با مردم در نیامیزی چگونه امر به معروف و نهی از منکر خواهی کرد.»
عوامل دنیوی چون:
17 ـ نومیدی از حصول نتیجه
18 ـ شرم و حیا
19 ـ اسلام را دینی فردی نه اجتماعی دیدن
فهم نادرست شرایط امر به معروف و نهی از منکر و امثال دین عوامل که نتیجه اش آن شد که نه تنها از اهمیت این عالی ترین فریضه در میان مسلمانان کاسته شود بلکه موجب گردید که بسیاری از فقها به بحث از این فریضه نپردازند.
منابع
1 ـ قرآن
2 ـ نهج البلاغه، ترجمه محمود دشتی، تهران، رامین، 1379.
3 ـ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب الفاظ القرآن، بیروت ـ سوریه، (1412هـ . ق )
4 ـ جرجانی، سید شریف، التعریفات
5 ـ عاملی، زین الدین بن علی (شهید ثانی)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدشقیه، قم، داوری
6 ـ تورات، سفر تثنیه باب چهارم.
7 ـ طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه 406 هـ . ق
8 ـ طوسی ـ محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام،، تهران دارالکتب الاسلامیه، بیروت، دارالتعاریف 1401 هـ . ق
9 ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه چاپ چهارم 1362
10 ـ کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362
11 ـ نراقی، مولی مهدی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین یحتسبوی ـ تهران ـ حکمت 1385
12 ـ سعدی، کلیات سعدی، تصحیح و مقدم فروغی، تهران ـ طلوعی 1379.
13 ـ حر عاملی، محمد بن حسن بن علی، تفصیل وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشیعه، قم ـ موسسه آل البیت 1049 هـ . ق.
14 ـ حقی البروثی، شیخ اسماعیلی، روح البیان، بیروت، دارالمعرفه، 1406هـ . ق
15 ـ امینی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، مترجم محمد علی انصاری قمی، امام عصر 87.
16 ـ حسن بن علی بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، مترجم بهزاد جعفری، امیرکبیر، 86.
17 ـ محمد بن علی، ابن بابویه، معانی الاخبار، ترجمه محمدی شاهرودی، دارالکتب 85.
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 12و13

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید