1- مقدمه:
بخش عظیمی از تعالیم انسان ساز انبیا را اخلاق تشکیل داده است. تعلیم خلق و خوی شایسته که موجبات سعادت دنیوی و اخروی انسان ها را فراهم سازد، یکی از آموزه های اساسی ادیان الهی است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است؛ «علیکم بمکارم الاخلاق فان الله عزوجل بعثنی بها » (1) بر شماست که به مکارم اخلاق آراسته شوید، زیرا خدای تعالی مرا برای آن مبعوث کرده است.
در آیات قرآنی نیز به مفاهیم اخلاقی در ابعاد فردی و اجتماعی آن تأکید فراوانی شده است. قرآن، فضائل را ستوده و رذایل را نکوهیده است.
پیامبر اکرم خود الگو و اسوه ی اخلاق بود. خداوند، خلق و خوی والای او راستوده و او را چنین می ستاید: انک لعلی خلق عظیم. (2) شخصیت تو مبتنی بر خلق و خوی عظیمی است. اخلاق والای پیامبر اکرم، خود یکی از اسباب ایمان و جذب مردم به آئین اسلام بوده است و در قرآن کریم می خوانیم: و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک (3) اگر تندخو و خشن بودی مردم از گرد تو پراکنده می شدند.
امامان شیعه نیز – که خلفای برحق پیامبر اکرم بودند- همگی اسوه های اخلاق و رفتار و فضایل انسانی بودند و همین ویژگی ، یکینشانه های جانشینان راستین پیامبر اکرم است. اما به این ویژگی اساسی رهبران راستین اسلام کمتر استناد شده و ابعاد اخلاقی شخصیت آنها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از کهن ترین متون اسلامی که در قرن اول هجری تألیف شده، کتاب الصحیفه الکامله یا الصحیفه السجادیه تألیف امام زین العابدین و سید الساجدین علی بن الحسین (ع) است. این کتاب به زبور آل محمد نیز موسوم است و به تواتر، توسط سه فرقه ی زیدیه، اسماعیلیه و امامیه به طرق گوناگون از آن امام همام روایت شده است. (4) این کتاب مجموعه دعاهای امام زین العابدین (ع)خالق یکتا است، اما آنچه که از اخلاق حسنه و فاضله در این دعاها تعلیم داده می شود، کمتر از سایر مضامین شریف آن نیست. در این مجموعه ی گرانقدر، ضمن مناجات با خالق هستی، عالی ترین خلق و خوی انسانی در رفتار فردی و اجتماعی تعلیم گردیده است و هر کس که به مطالعه ی مضامین آن بپردازد، به شخصیت والا و پیامبر گونه ی گوینده ی آن اعتراف خواهد کرد.
در دعاهای صحیفه سجادیه ، امام سجاد (ع) ضمن راز و نیاز با خداوند، به طور غیر مستقیم از فضایل و رذایل اخلاقی سخن می گوید. گویی در دیدگاه امام (ع) از طریق سخن گفتن و راز و نیاز با خداوند، می توان همه ی کمالات انسانی و وظایف فردی و اجتماعی را بازشناخت.
دعاهای صحیفه، غالبا آمیخته با ستایش باری تعالی و توحید است. این عبارت – که از سویی لطیف ترین تعابیر عرفانی است که می تواند بر زبان انبیا و اولیای الهی جاری شود و از سویی دیگر عالی ترین و بلندترین معارف توحیدی را دربر دارد – جایگاه رفیع و ممتازی به این مجموعه داده است، به گونه ای که هیچ مجموعه دیگری در معارف توحیدی قابل مقایسه ی با آن نیست به ویژه آنکه جامه ای زیبا از حسن بیان – برخاسته از معدن فصاحت اهل بیت پیامبر (ص) – نیز بر زیبایی محتوای آنها می افزاید.
در اینجا به عنوان نمونه به بحث املکیت خداوند سبحان اشاره می شود. امام سجاد (ع) دعای 22 را این گونه آغاز می کند: « اللهم انک کلفتنی من نفسی ما انت املک به منی، و قدرتک علیه و علی اغلب من قدرتی » . این عبارت، به صراحت، دو نکته را بیان می کند: اول آنکه انسان و قدرت او، واقعی است نه خیالی و پنداری. این جمله، خط بطلانی است بر این اندیشه که تمام موجودات وهم و خیال و تصورهایی در آینه است یا سخن دیگری که همه ی انسان ها را شیر می داند، ولی نه شیر واقعی، بلکه تصویر شیری که روی پرده است، به اختیار خود حرکتی ندارد، بلکه این باد است که او را به هر سویی که بخواهد به جنبش در می آورد. (5)
در عبارت امام سجاد صلوات الله علیه، سخن از قدرت و تکلیف واقعی انسان است. این دو واقعیت- که بر انسان واقعی مترتب است – اختیار را به خوبی می رساند و جبر را نفی می کند. اما نفی جبر، به گونه ای است که او را به ورطه ی تفویض نمی کشاند و واقعیت « لا یمکن الفرار من حکومتک » را نادیده نمی گیرد. این ویژگی بیان وحی است که در جایی به اجمال ، «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین » (6) می گوید، و در جایی دیگر آن را تبیین می کند. (7) جالب توجه آن که این نکات را ، هر کسی با اندک توجهی با واقعیت های زندگی خود منطبق می یابد، یعنی هم مالکیت خود و هم املکیت خداوند را توأمان در زندگی خود می بیند، که اولی نفی جبردومی نفی تفویض است.
این گونه گره گشایی از معضل دیرینه ی جبر و تفویض، امام سجاد (ع) را درخور است، که هم راز آشنای خلقت است و هم بر اوج قله های معرفت توحیدی جای دارد. در این گفتار، برآنیم که برخی از مبانی اخلاق اسلامی را بر اساس صحیفه ی سجادیه تبیین کنیم.
2- توحید، مبنای اخلاق؛
در منطق امام سجاد (ع) توحید، یک بحث نظری خشک و بی نتیجه نیست. بلکله آثار عملی فراوان بر آن مترتب است، به ویژه در مقوله ی اخلاق. بخشی از این آثار را برمی شماریم، تا بتوانیم به محکی برای بررسی ادعاهای مدعیان توحید، دست یابیم.
2-1. معرفت خدا، مبنای انسانیت؛
معرفت خدا، مبنا و معنای انسانیت است. خداوند ، در برابر منت های پیاپی که به مردم داده و نعمت های متوالی که بر آنها ارزانی کرده، شناخت حمد خود را از آنها باز نداشته است، وگرنه بدون سپاسگزاری و شکر، در نعمت های او تصرف می کردند و در آن صورت، از حدود انسانیت فرود می آمدند و در حد چهارپایان بودند. (8)
2-2. نعمت خدا و استحقاق مردم؛
خداوند منان، به لطف و تفضل خود، پدیده ها را پدید آورد و وجود بخشید. و نیست را به هست بدل کرد. و نام مبدی ء شاهد بر آن است. بدین روی، سخن گفتن از استحقاق یا استدعاء ذاتی برای چیزی که وجود ندارد، بی معنا است.
امام سجاد (ع) به این حقیقت روشن و فطری، در دعاهای مختلف صحیفه توجه داده است. از جمله به عبارت آغاز دعای ورود ماه رمضان بنگرید: منت تو ابتداء است، یعنی مسبوق به سابقه ای مانند استحقاق و استدعاء ذاتی نیست، عفو تو تفضل و عقوبت حضرتت عدالت است… اگر عطا کنی، عطای خود را به منت آلوده نمی رسانی و اگر نعمتی را باز داری، بازداشتن تو، تعدی بر کسی نیست. بر کسی پرده پوشی می کنی که اگر بخواهی او را رسوا می کنی، و به کسی می بخشی که اگر بخواهی ، نعمت را از او باز می داری؛ در حالی که این هر دو تن، برای رسوایی و منع از سوی حضرتت سزاوارند، اما تو کارهای خود را بر مبنای تفضل بنا کردی… (9)
سراسر دعای تقصیر از ادای شکر نعمت های الهی، نیز، به الفاظی فصیح و رسا بیان همین حقایق است. (10)
2-3. خوف و رجاء؛
معنای دقیق خوف- برخلاف ترجمه ی رایج – عدم امنیت است. کلمه ی خوف، هیچ جا در برابر شجاعت به کار نرفته، تا آن را به ترس معنا کنیم. بلکه غالبا در برابر امنیت و گاهی در برابر رجاء به کار می رود.
در توضیح می گوییم: روشن است که انسان هیچ طلبی از خدای خود ندارد و تمام نعمت های خداوند به تفضل اوست که هر لحظه بگیرد، ظلم روا نداشته است. این است که انسان عاقل، همواره خود را در معرض این خطر می بیند که خداوند، نعمت هایی را که به او داده، از او پس بگیرد. کسی که طعم شیرین نعمت خدا – به خصوص نعمت های معنوی الهی – را چشیده، از این چگونگی می لرزدهمواره در حال عدم امنیت به سر می برد، یعنی همواره به درگاه خداوند سبحان، در حال خوف است ، حتی وقتی که در مسیر عبادت می کوشد.
اما از سوی دیگر، جود و فضل و احسان الهی نیز حقیقتی است که در امید را همواره به روی انسان گشوده می دارد، حتی وقتی که در مسیر معصیت قرار دارد. (11)
توجه به این حقیقت، همواره انسان را در میان دو حالت قرار می دهد که هر دو، نشان از عبودیت او به درگاه مولایش دارد. آثار سازنده ی این توجه در اخلاق و تربیت انسانی ، فوق العاده است.
امام سجاد (ع) در دعای 39 در بیان این حقیقت، بر این نکته تأکید می ورزد که نه یأس انسانی از نجات، از روی نومیدی مطلق است که از گناهان کبیره است و نه طمع فرد به رهایی، به دلیل فریفته شدن به اعمال اوست. بلکه انسان عابد، همواره حسنات خوددر برابر سیئات خود، اندک می بیند، آن هم در برابر خدایی که افراد صدیق در پیشگاه او نباید به اعمال خود فریفته شوند و تبهکاران نیز نباید به دلیل کارنامه ی سیاه خود، از لطف و رحمت حضرت او نومید گردند.
2-4. امید به رحمت الهی در هر حال؛
براساس توضیحاتی که بیان شد، برای انسان هیچ نقطه ی امیدی جز رحمت الهی وجود ندارد، خدایی که عفوش، بیشتر از عذابشرضای او فراوان تر ازخشم اوست (12) خدایی که رحمتش پیشاپیش غضبش قرار دارد و عطایش بیشتر از منع اوست و آفریدگان همه در گستره ی وسع اویند (13) خدایی که کوچکترین عمل خیری را که برایش انجام شود، سپاس می گزارد و پاداش می دهد. و به هر کس که به سوی او گامی فراپیش نهد، بسیار نزدیک می شود و کسانی را که از درگاه او می گریزند، به سوی خود می خواند، کار نیک را به ثمر می نشاند و رشد می دهد و کار بد بندگان را نادیده میگیرد واز آن در می گذرد. (14)
آری، چنین تکیه گاهی را سزاوار است که انسان بدان تکیه کند و به آن امید بندد.
2-5. اتکاء بر توفیق الهی؛
دست نصرت الهی، همواره به یاری انسان می شتابد، تا او را در برابر دشمنان بزرگ- همچون ابلیس و سپاهیان و یارانش از بیرون، و تمایلات کشنده و کشنده ی نفس از درون – حمایت کند. بدین سان، نعمت توفیق الهی به انسان مختار می رسد. اینک انسان است که می تواند به اختیار خود، از توفیق خداوندی بهره گیرد و به سوی کمال برود یا آن را نادیده گیرد و به سوی تمایلات نفس اماره پیش تازد . خداوند متعال همواره به انسان، توفیق می دهد و برخوردهای زشت او را نادیده می گیرد. اما در مواردی نیز این گونه یاری خاص را از او دریغ می دارد تا انسان با همان سرمایه ی اولیه ی خود، یعنی تذکرات عقل درونی و هشدارهای پیامبران و حجت های معصوم خداوند، با دشمنان یاد شده بجنگد، اگر توان چنین جنگی را داشته باشد. در این حالت گرفتار خذلان می شود، یعنی خداوند، او را به همان تذکرات اولیه ارجاع می دهد، تذکراتی که از هیچ کس دریغ نداشته است.
2-6. توکل بر خدا؛
ندای همیشگی قرآن، این است که ( علی الله فلیتوکل المؤمنون ) (15) ( علی الله فلیتوکل المتوکلون ) (16) افرادی که ایمان آورده اند و می خواهند به جایی سر بسپارند و دل ببندند، تنها باید بر خدای قادر حکیم، دل بندند و سر بسپارند، چرا چنین است؟ دیدیم که هیچ کس ، امکان و نعمتی از خود ندارد. هر چه در دست کسی ببینیم، امانتی است که خدای ولی النعم به او داده و هر زمان بخواهد، از او باز پس می گیرد. به این جهت، همه ی مردم، فقیر به درگاه آن غنی بالذاتند، که حتی در وجود خود نیز امانت دار خدای بزرگ هستند؛ یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله، و الله هو الغنی الحمید. ان یشأ یذهبکم و یأت بخلق جدید و ما ذلک علی الله بعزیز. (17)
این دیدگاه در مورد آفریدگان، دیده ی انسان را به سوی آفریدگار میکشاند، تا از مخلوق ناتوان چشم امید بندند و تنها به سرچشمه ی توانای او چشم بدوزند. سراسر دعای 28 صحیفه، همین مضامین را دارد. عبارت این دعای ارزشمند ترکیب خاص خود را دارد، ترکیبی زیبا از عاطفه و استدلال ، به گونه ای که همچون تار و پود یک نظام دقیق و کارآمد، معنای عبودیت را می رساند. بدین جهت، امام سجاد (ع) از خدای خود، صداقت در توکل، یقین افراد متوکل بر خدا و توکل مؤمنان راستین بر خدا را از او می خواهد. (18)
3- راه های تعالی معنوی؛
صحیفه سجادیه، در کلمه کلمه ی خود، راهکارهایی برای تعالی معنوی انسان عرضه می دارد. از این رو، در پی یافتن این راه ها ، باید به بازخوانی این نامه ی نامدار آسمانی پرداخت و از هر کلامی شیوه نامه ای استخراج کرد. بدیهی است که این بازخوانی، یک زبان خواهد به پهنای فلک، که با اختصار این نوشتار، سازگار نیست. ولی به اقتضای کوتاهی مجال و مقال، تنها به چند راه اشاره می شود.
3-1. قرآن؛
بر اساس حدیث متواتر ثقلین، امام سجاد (ع) ، خود ، تالی قرآن است و کلام او همواره همراه آن تا روز قیامت است. براساس احادیث دیگر، حضرتش در شمار سلسله ای است که به تبیین حقایق قرآن می پردازند. از این رو، بهترین توصیف را از قرآن ارائه می کند. (19)
3-2. خدایی که روزها و شب ها را آفرید؛
برخی از آنها را بر بعضی دیگر برتری داد. این برتری ، می رساند که لحظاتی که پیش روی خود داریم – برخلاف نظر ظاهربینان و کوته نگران – مانند هم نیستند. برای کسانی که نه تنها به پاره های زمان نظاره می کنند، بلکه در ورای آن، خالق آنها را می بینند، این مطلب، حقیقتی است روشن و انکارناپذیر.
امام سجاد (ع) در بیان فضیلت ماه رمضان، از همین راه وارد می شود. ابتدا از راه هایی سخن می گوید که خداوند – به لطف و تفضلمنت بی پایان خود بر بشر – برای آنها قرار داده تا بندگان را به رضوان خود برساند. آنگاه بیان می دارد که یکی از این راه ها، ماه رمضان است. ویژگی های ماه رمضان به بیان حضرتش، بسیار شایان توجه است: ماه خدا ، ماه اسلام، ماه پاکیزگی، ماه آزمون، ماه نزول قرآن. (20) برگزیده ی خدا در میان ماه ها؛ ماه مضاعف شدن ایمان؛ ماه ترغیب به شب زنده داری و وجوب روزه؛ عید اولیای خدا؛ بهترین وقتی که همراه انسان است؛ یاور انسان در برابر کید و مکر شیطان؛ همراهی که راه های نیکوکاری را آسان می سازد، ماه نزول برکت ها و شوینده ی گناهان . (21)
انصاف دهیم! اگر چنین پرتوافکنی از سوی حجت خدا بر این لحظات آسمانی نباشد، چگونه برتری آن بر دیگر زمان ها را باز شناسیم؟ و اگر این گونه تعبیرها را به خوبی قدر بدانیم، آیا ابزاری بهتر از آن برای راه یابی انسان به اوج کمال، میتوان تصور کرد؟
3-3. تولی و تبری؛
تولی و تبری، دو رکن رکین هدایت و دو بنیان استوار نجات انسان است. وقتی پذیرفتیم که راهی برای نجات، جز این که بر در خانه ی خدا برویم وجود ندارد، آنگاه روشن می شود که دشمن او را باید طرد کرد، به گونه ای که قلب و زبان و دست ما، گواه این طرد باشد. بنگرید که قرآن، چگونه این پیام آفریدگار را به آفریدگان می رساند؛
پیام مهم خداوند به انسان، این است که شیطان را دشمن خود بدارید و با او دشمنی کنید. او پیروان خود را فرامی خواند تا به آتش دوزخ بکشاند. یعنی از ورود در حلقه ی پیروان او ا جتناب کنید. (22)
امام سجاد (ع) در مواضع مختلف صحیفه، این اصل اصیل را باز می نماید. از جمله در دعای مکارم اخلاق، از خدا می خواهد افرادیکه اهل بدعتند و سخنان خود بافته به کار میگیرند، طرد کند. (23)
در آخرین سطور دعای روز عرفه، از خدا می خواهد که او را پشتوانه و یاور ستمگران در محو کتاب خدا نگرداند. (24)
در دعای عید اضحی، ابتدا به تفصیل، جنایات دشمن و غاصبان حقوق حقه ی برگزیدگان به حق خداوند را برمی شمارد، به گونه ای که جانشینان و برگزیدگان خدا در زمین، در اثر آن ستم ها ، مورد غلبه و قهر و غضب حق خود قرار گرفتند، احکام الهی را در حال تغییر و تبدیل می بینند، پشت کردن به قرآن را – در عمل – نظاره می کنند، تحریف فرائض و زایل شدن سنت های پیامبر را شاهدند، ولی نمی توانند سخن بگویند.
اینجا است که امام سجاد (ع) زبان به لعن دشمنان خاندان نور می گشاید. نه تنها خود آنها، که پیروان آنها و کسانی را که به کارشان رضایت دهند نیز، مشمول لعن خود می گرداند. و آنگاه تعجیل در فرج و گشایش الهی را برای اولیای به حق خدا می طلبد.(25)
و سرانجام، پیام تربیتی امام سجاد (ع) این است که باید فرزندان را چنان بار آورد که نسبت به اولیای خدا، دوستدار و خیرخواه باشند، همان سان که نسبت به دشمنان او، عناد و بغض داشته باشند. (26)
3-4. شفاعت؛
شفاعت، از آموزه های مهم قرآن و عترت است، که راهی فراخ برای امید به نومیدان می نمایاند. از این رو، در روایات اهل بیت (ع) امید بخش ترین آیه ی قرآن را آیه ی « و لسوف یعطیک ربک فترضی » (27) دانسته اند که ناظر به مقام شفاعت است.
امام سجاد (ع)، سه جزء را در یک جمله بیان می دارد؛
فانی لم آتک ،ثقه منی بعمل صالح قدمته و لا شفاعه مخلوق رجوته الا شفاعه محمد و اهل بیته صلواتک علیه و علیهم و سلامک. (28)
اموری که از این جمله نورانی عاید می شود عبارت است از:
1- هیچگاه به عمل صالح و کار نیک خود نباید دل بست، چرا که اصل بر قبول آن از جانب خداوند متعال است، که عموم انسانها از آن بی خبرند.
2- اصل شفاعت، صحیح است.
3- به شفاعت هیچ کس نمی توان ا میدوار بود، مگر کسانی که خداوند، آنها را به عنوان شفیع درگاه خود معین کرده است.
4- این گرامیان عرش الهی، پیامبر و خاندان پاک نهاد او (ع) هستند.
5- در اینجا نیز – مانند دیگر راه های خیر – باب خوف و رجاء باز است ، چرا که شفاعت پیامبر و اهل بیت (ع) در حق افراد، زمانی نفع می بخشد که مورد رضایت خداوند متعال واقع گردد.
همچنین در دعای 42، از خداوند متعال می خواهد که شفاعت پیامبر را در حق امت قبول فرماید؛ در دعای 31 سخن از شفاعت صلواتی است که بر پیامبر و اهل بیت (ع) بفرستیم؛ ودر دعای 2 سخن از وعده الهی است که برای شفاعت امت به پیامبرش داده است. (29) همان گونه که از شفاعت فضل و کرم الهی نیز سخن رفته است. (30)
3-5. توسل؛
توسل، لازمه ی تقوا است. خدای تعالی می فرماید: یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله. (31)
از این رو امام سجاد (ع) در جمله ای که به تبیین آیه ی شریفه می پردازد: «صل علی اطائب اهل بیته الذین …. جعلتهم الوسیله الیک» (32)
ما، راهی برای تعیین وسیله به درگاه خدا نداریم. همان گونه که راهی به احاطه بر خدا نداریم . پس باید به کسانی روی آوریم که خداوند، به عنوان وسیله به سوی خود شناسانده و قرار داده است. و این افراد به تصریح امام سجاد (ع)، همان اهل بیت پیامبر (ص) هستند.
امام سجاد (ع) در اواخر دعای 49، به وسیله مقام عظیم پیامبر خدا (ص) و امام امیرالمؤمنین (ع) به درگاه الهی تقرب می جوید:
اللهم فانی اتقرب الیک بالمحمدیه الرفیعه و العلویه البیضاء و أتوجه الیک بها ان تعیذنی من شر کذا و کذا.
جایی که امام معصوم و حجت خدا (ع)، خود ، به صاحب مقام نبوت و ولایت توسل و تقرب می جوید، بر پیروان امام سجاد (ع) است که این باب نجات را از دست ندهند.
بدیهی است که این حقیقت، منافاتی با حقایق دیگر ندارد، از این قبیل که امام سجاد (ع) ، عقیده به توحید یا قرآن را وسیله ی خود به درگاه خدا بداند، چرا که این ها، همه یک نورند و بیانگر یک حقیقت واحد، به زبان های مختلف.
3-6. شهود اعمال؛
کسی که بداند جزئیات کارهای او در معرض شهادت شاهدان گوناگون است، در رفتارهای خود دقت می کند. از دعاهای امام سجاد (ع) در این باره می آموزیم که: هر روز نو پدید، بر ما شاهدی سخت گیر است که بر اعمال ما گواهی می دهد. اگر به نیکی عمل کنیم، با حمد و سپاس ما را وداع می گوید. و اگر بد کنیم، بانکوهش، ازما جدا می شود. (33)
ملائک موکل بر ثبت اعمال، بار گزارش کارهای ما را به دوش می کشند. در آغاز هر روز جدید، باید از خدا بخواهیم که بار سنگینی را که بر دوش آنها می نهیم، آسان گرداند؛ بدین طریق که کارنامه ی خود را از حسنات پر کنیم و در محضر آنها به سوء عمل، روا نشویم. (34) آنها به نامه ای درخشان، شاد می شوند. پیوسته در جهت شادی آنها بکوشیم. (35)
آسمان و زمین و ساکنان آنها، صدای توبه ی بنده ی گنهکار را می شنوند و بر آن شهادت می دهند. برخی از آنها در هنگام توبه ی بنده، برای او دعا می کنند. این دعا، یکی از عواملی است که امید می رود سبب نجات انسان گردد. (36)
برتر و بالاتر از همه ی شاهدان اعمال، خدایی است که آشکار و نهان آدمیان رامی بیند و بر پیدا و ناپیدای آنها گواه است. با این همه،لطف و کرم خود، این همه عیب را می بیند و می پوشد، که اگر چنین تفضلی بر مردم نمی کرد، هیچ فردی، فرد دیگر را به انسانیت نمی پذیرفت. (37) و این لطفی است از خدای منان بر بنده ای که سزاوار رسوا شدن است. (38)
امام سجاد (ع) از خداوند متعال می خواهد که اولا این لطف خود را ادامه دهد و در هر حال، از روی تفضل، گناهان بنده اش را بپوشاند. (39) ثانیا در مواقف دشوار قیامت و در حضور تمامی آفریدگان نیز گناهان بنده را آشکار نسازد. (40)
3-7. صلوات؛
صلوات بر محمد و آل محمد (ع)، بیش از تمام دعاها در صحیفه ی سجادیه تکرار می شود ، به گونه ای که اکثر موارد، در صدر و ذیل و متن دعا، بارها این دعای مستجاب و والا قدر ، بیان می شود و دیگر حاجات و نیازهای انسان، در جوار آن، درخواست می گردد.
امام سجاد (ع)، از خداوند متعال می خواهد که این صلوات را بی پایان و مستمر قرار دهد. (41) البته سود این درود و صلوات به خود ما می رسد، (42) از جمله این که وسیله ی استجابت دعاهای ما است. (43) از خدا می خواهیم که بیش از هر بنده و آفریده ای بر محمد و آل محمد ،درود فرستد. (44) و این، ادای بخشی از حقوقی است که بر ما دارند، از جمله نعمت هدایت و نعمت نجات بخشی ما. (45) بدین رو، امام سجاد (ع) پس از دعای عید قربان، فرموده است که نیازهای خود را به درگاه خدای متعال عرضه کنید و پس از آن هزار بار بر محمد و آل محمد درود فرستید، چنان که حضرتش خود چنان عمل می کرد. (46)
گستره ی بحث صلوات و درود، در بخش دوم دعای عرفه (47) بیش ازهمه مطرح است. (48) سخن از کامل ترین برکت ها، سودمندترین رحمت ها، درودی فزاینده که فزاینده تر از آن نباشد، درودی که از رضوان الهی درگذرد و پیوستگی آن به بقای الهی پیوند خورد، درودی که مانند کلمات الهی پایان نپذیرد، درودی که چندین برابر شود و همراه با گردش روزگار، مضاعف گردد، درودی هم وزن عرش و مادون آن، به اندازه ی آسمان ها و مافوق آنها، به شماره زمین ها و آنچه زیر آنها و آنچه میان آنهاست، درودی که خدا را پسند آید و … در میان است.
علاوه بر آن، درود بر امامی از شمار امامان (ع) مطرح می شود که خداوند، دین خود را به وسیله ی او تأیید می بخشد، پناهگاه مؤمنان، رشته ی نجات متمسکان، و نور عالمین است. امام سجاد (ع) از خدا می خواهد که او را به فتح آسان برساند، در کنف حفظ خود حمایت کند، با ملائکه خود یاری رساند، کتاب و حدود و شرایع و سنت های رسول خود را به دست او برپا دارد، معالم دین الهی را که ستمگران از میان برده اند، حیات دوباره بخشد، زنگار ستم را بزداید و کسانی را که از راه راست الهی به بیراهه می روند، ارشاد فرماید.
امام سجاد (ع)، نه تنها بر پیامبر و اهل بیت (ع) درود می فرستد، بلکه درود الهی را برای کسانی می خواهد که مقام اهل بیت را به خوبی شناخته و پذیرفته اند، راه آنها را پی می گیرند، از ولایتشان جدا نمی شوند، در برابر امرشان تسلیم هستند، در راه طاعتشان می کوشند، چشم به راه دولت حقه ایشانند و به سوی آن روزگار، دیده دوخته اند. به نظر می رسد که این عبارت ، در وصف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه باشد، چنان که ویژگی های یاد شده بر آن دلالت دارد . به هر حال، پیوند قلبی و زبانی و عملی با خاندان نور – که صلوات، نشانه ی بارز آن است- مهم ترین راه برای بهسازی درون و برون فرد و جامعه ای است که در مسیر تعالی معنوی پیش می رود.
پی نوشت :
(-) گرفته شده از فصلنامه ی سفینه، شماره 8،ویژه صحیفه سجادیه، ص 72.
1- بحارالانوار، ج 66، ص 375.
2- القلم / 4.
3- آل عمران/ 159.
4- اسناد و مشایخ راویان صحیفه کامله، علوم حدیث، ج 12، ص 26.
5- به عنوان نمونه، بنگرید به : بحث املکیت خداوند با حفظ مالکیت انسان (دعای 22) ، تنزیه خدای تعالی از احاطه ی بشر بر او، (دعای 5 و 32) لطف و فضل بی پایان الهی ( دعای 13)، توحید و تسبیح و تنزیه و حمد باری تعالی ( دعای 32و 47 و 52).
6- در بحارالانوار بابی وجود دارد تحت عنوان: ابطال الجبر و التفویض و اثبات الامر بین الامرین. بحارالانوار، ج 2، ص 387.
7- دعای 22 صحیفه.
8- دعای 1.
9- دعای 45.
10- دعای 37.
11- بحارالانوار، ج 70، ص 323، باب الخوف و الرجاء . آنچه در متن آمد، چکیده مضامین حدود 110 آیه و 75 حدیث است که علامه مجلسی در این باب آورده است.
12- دعای 12.
13- دعای 16.
14- دعای 46.
15- آل عمران/ 122.
16- ابراهیم/ 12.
17- فاطر / 15 و 16.
18- دعای 54.
19- در این رابطه به دعای 42 و 47 رجوع گردد.
20- دعای 44.
21- دعای 45.
22- فاطر / 6.
23- دعای 20.
24- دعای 47.
25- دعای 48.
26- دعای 45.
27- ضحی، 5.
28- دعای 48.
29- بنگرید: الدلیل الی موضوعات الصحیفه السجادیه، محمد حسین مظفر، ص 98، باب 5، فصل 19 (شفاعه).
30- دعای 31.
31- مائده/ 35.
32- دعای 47.
33- دعای 6.
34- دعای 6.
35- دعای 11.
36- دعای 31.
37- مضمون روایت امام جواد (ع) که فرمود: لو تکاشفتم، ما تدافنتم. بحارالانوار، ج 77، ص 385.
38- دعای 45.
39- دعای 5، 16، 22، 31، 34، 41، 45.
40- دعای 11، 32.
41- دعای 32، 13.
42- دعای 45.
43- دعای 13.
44- دعای 45.
45- دعای 31.
46- دعای 48.
47- دعای 47.
48- دعای 47.
منبع:کتاب معارف 43