4. جری و تطبیق
قرآن کتاب جاویدی است که برای همه زمآن هاست. از این روی، آیهای که در زمان و موردی خاصی نازل شده است، تنها برای همان زمان و مورد نیست. کشاندن معنای قرآن و انطباق آن بر مصداقی بارزتر و فراتر از مورد نزول «جری و تطبیق» نامیده می شود. (1) در روایات بر جای مانده از امامان شیعه، نمونه های فراوانی از جری و تطبیق میتوان یافت که امامان آیات را بر آنچه قابل انطباق است، تطبیق میکنند؛ اگرچه از مورد نزول آنها خارج باشد. (2) امام سجاد نیز در صحیفه سجادیه برخی از آیات قرآن را با دعاهای خود بر مصداق بارزتر آن تطبیق داده است. برای نمونه، خداوند در آیات 31 و32 سوره فاطر، میراث بر قرآن مجید را بندگان برگزیدهای معرفی میکند که در کار های نیک پیشگاماند:
وَ الَذِی أَوحَینا إِلَیکَ مِنَ الکِتابِ هُوَ الحَقُ مُصَدِقاً لِما بَینَ یدَیهِ إِنَ اللهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ ثُمَ أَورَثنَا الکِتابَ الَذِینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا فَمِنهُم ظالِمٌ لِنَفسِهِ وَ مِنهُم مُقتَصِدٌ وَ مِنهُم سابِقٌ بِالخَیراتِ بِإِذنِ اللهِ ذلِکَ هُوَ الفَضلُ الکَبِیرُ.
امام سجاد (علیه السلام) در دعای خود اهل بیت را مفسر آیاتی میداند که برای ما مجمل است و تفسیر آن نیز به علم الهی در اختیار رسول خدا و آنگاه امامان بوده است:
اللَهُمَ إِنَکَ أَنزَلتَهُ عَلَی نَبِیکَ مُحَمَدٍ (صلی الله علیه و آله ) مُجمَلًا، وَ أَلهَمتَهُ عِلمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَلًا، وَ وَرَثتَنَا عِلمَهُ مُفَسَراً، وَ فَضَلتَنَا عَلَی مَن جَهِلَ عِلمَهُ، وَ قَوَیتَنَا عَلَیهِ لِتَرفَعَنَا فَوقَ مَن لَم یطِق حَملَهُ.
5. مفاهیم و ترکیبات مشترک
گونهای دیگر از ارتباط تفسیری قرآن و صحیفه، مفاهیم مشترک آن هاست. انس امام سجاد با قرآن سبب شد تا ترکیبات و مفاهیم صحیفه پرتوی از قرآن باشد؛ برای نمونه، مفاهیمی مانند استدراج (3) ، املا (4) ، مرصاد (5) ، فتنه (6) و… تنها نمونه هایی از پیوند قرآن و صحیفه ی سجادیه است. مهمتر از آن، ترکیباتی است که در نگاه نخست برای خواننده پرسشآفرین است؛ برای نمونه، ترکیب واژه «اراده» با واژه«فتنه» و یا«سوء» است. آیا میتوان به خداوند نسبت داد که در باره گروهی فتنه و یا آسیبی را اراده فرموده است؟ در دعای امام سجاد آمده است:
وَ إِذَا أَرَدتَ بِقَومٍ فِتنَه یً أَو سُوءاً فَنَجِنِی مِنهَا لِوَاذاً بِکَ.
با دقت در آیات قرآن در مییابیم که این هر دو ممکن است و خداوند نیز از همین ترکیب استفاده فرموده است.
وَ مَن یرِدِ اللهُ فِتنَتَهُ فَلَن تَملِکَ لَهُ مِنَ اللهِ شَیئاً. (7)
و یا:
وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَومٍ سُوءاً فَلا مَرَدَ لَهُ وَ ما لَهُم مِن دُونِهِ مِن والٍ. (8)
بنابراین در منطق قرآنی هیچ کس نمیتواند در برابر اراده خداوند بایستد و از همین روی، امام در دعای خود، راه رهایی را پناه بردن به خدای تعالی میداند.
رفع یک تعارض ظاهری
آخرین نکته در بررسی رابطه قرآن و صحیفه، عبارت هایی از صحیفه است که در نگاه نخست، با آیات قرآن سازگار نیست. یکی از مواردی که در ظاهر دعای امام با آیه قرآن ناسازگار است، دعای 46 است:
رِزقُکَ مَبسُوطٌ لِمَن عَصَاکَ. (9)
امام در این دعا روزی خداوند را بر گناهکاران فراگیر میداند، در حالی که قرآن روزی را مقدر و با اندازه میداند که اگر فراگیر شود، سرکشی پدید آورد:
وَ لَو بَسَطَ اللهُ الرِزقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوا فِی الأَرضِ وَ لکِن ینَزِلُ بِقَدَرٍ ما یشاءُ إِنَهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ. (10)
در جمع آیه قرآن و دعا میتوان گفت که کیفر کسی که نافرمانی میکند، محرومیت از روزی است، ولی خداوند روزی مقدر شده گناهکاران را کاهش نمیدهد. بنابراین استمرار روزی مقدر بر گناهکارانی که باید در برابر نافرمانیاشان محروم شوند, نوعی فراگیری روزی است. توجیه دیگری نیز میتوان در نظر گرفت: روزی خداوند بر عاصی و مطیع گسترده است، ولی طبیعت روزی زیاد داشتن، احساس بینیازی کردن است و اگر انسان به چنین آفتی گرفتار شود، طغیان میکند: کَلاَ إِنَ الإِنسَانَ لَیَطغَى * أَن رَآهُ استَغنَى. (11) خداوند نیز از دریچه رحمت خاص خود روزی بندگانی که بندگی او را پذیرفتهاند، بر اساس ظرفیت هایشان مقدر کرده است تا سرکش و طغیانگر نشوند. این برداشت از تأمل در ترکیب « لعباده» ـ که بندگان را به خودش اضافه فرموده است ـ و نیز از ادامه آیه إِنَهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ به دست میآید. شاهد دیگر بر این نظریه، آیاتی از قرآن است که «بسط روزی» را برای بندگان متفاوت و در اختیار خداوند میداند:
اللهُ یبسُطُ الرِزقَ لِمَن یشَاءُ وَ یقدِرُ وَ فَرِحُوا بِالحَیوه یِ الدُنیا وَ مَا الحَیوه یُ الدُنیا فی الاَخِرَه یِ إلا مَتَاع . (12)
إِنَ رَبَکَ یبسُطُ الرِزقَ لِمَن یشَاءُ وَ یقدِرُ إِنَهُ کاَنَ بِعِبَادِهِ خَبِیرَا بَصِیرًا. (13)
یبسُطُ الرِزقَ لِمَن یشَاءُ وَ یقدِرُ إِنَهُ بِکلُ ِ شی ءٍ عَلِیم . (14)
در وجه جمع دیگری میتوان گفت که مراد امام از فراگیری روزی نسبت به همگان، همان سنت «استدراج» و «املا» است، البته این توجیه چندان شایسته نیست، زیرا در نگاه ظاهری، قرآن «بسط روزی» را نفی میکند و امام «بسط روزی» را برای گناهکاران ثابت میداند. برخی شارحان نیز، بدون در نظر گرفتن ناسازگاری ظاهری عبارت دعا با آیه قرآن، از نگاه دیگری به تبین عبارت پرداختهاند و بر این باورند که این عبارت کمال حلم و احسان پروردگار را نشان میدهد، زیرا کسی که بر گناهکاران روزی میگسترد، بر مطیعان بیشتر میبخشد. (15) این نگاه، اگرچه زیباست، ولی پاسخ پرسش ما نیست. ما در اینجا همان نظر اول را ترجیح میدهیم و بر این باوریم که رابطه میان قرآن وصحیفه در این موضوع و در این عبارت هم کاملاً سازگار است. خداوند روزی مقدر شده خود را بر مطیع و عاصی گسترانده است و با نافرمانی گناهکار، روزیاش را نمیگیرد و از سویی، بیش از روزیاش نیز به او نمیبخشد تا سرکشیاش افزون شود. نمونه دیگری که در نگاه نخست، پرسش آفرین است، دعای امام سجاد (علیه السلام) در باره شیطان است. امام فرمود:
اللَهُمَ صَلِ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ، وَ حَوِل سُلطَانَهُ عَنَا، وَ اقطَع رَجَاءَهُ مِنَا، وَ ادرَأهُ عَنِ الوُلُوعِ بِنَا. (16)
در عبارت امام، نوعی سلطه و چیرگی برای شیطان ثابت شده است و امام از خدا درخواست میکند که شیطان را بر ما مسلط نکند. اما در قرآن کریم شیطان بر کسی سلطه ندارد: ما کانَ لِی عَلَیکُم مِن سُلطانٍ. (17)
دو جمله «وَ حَوِل سُلطَانَهُ عَنَا» با «ما کانَ لِی عَلَیکُم مِن سُلطانٍ» تنافی دارند، اما با اندکی تأمل میتوان زیبایی بلاغی امام در این جمله را دریافت. امام از وسوسه شیطان به خدا پناه نبرده است؛ زیرا شیطان همگان را وسوسه میکند، ولی اولیای خدا در برابر وسوسه های او مقاومت میکنند و در نتیجه، شیطان بر آنها مسلط نمی شود. امام در این درخواست از خداوند توفیق میخواهد تا مقدمات و اسباب کار آنچنان مهیا شود که راهی برای چیرگی شیطان باقی نماند. قرآن نیز شیطان را بر کسانی مسلط میداند که خود راه را برای تسلط او هموار کردهاند:
إِنَمَا سُلطَانُهُ عَلی الَذِینَ یتَوَلَونَهُ وَ الَذِینَ هُم بِهِ مُشرِکُون . (18)
تسلط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمی گیرند، و بر کسانی که آنها به او [خدا] شرک می ورزند.
نتیجه
نتیجه بررسی تضمینها، تلمیحها و نکات تفسیری، همنوایی قرآن و صحیفه سجادیه را به ارمغان میآورد. همنوایی این دو اثر نشان میدهد که منبع مشترکی هر دو را آفریده است. کلمات دعایی صحیفه را شخصی کنار هم نهاده است که قرآن در جانش نشسته است. اشارات او اشارات قرآن، مفاهیمش مفاهیم وحی و ترکیباتش، از قرآن جداناشدنی است. تأکیدات، آهنگین بودن کلمات، و واژگان مشترک و شناخته شده از نمونه های ساختاری همسان قرآن و صحیفه است. روح مشترک این دو اثر آنچنان است که درخواستها همان درخواست های قرآن است. امام برتری و رفعت میطلبد، (19) اما همان رفعتی را که قرآن شایسته میداند (20) . امام خدا را میخواند، (21) اما با همان شیوهای (22) که خدا فرموده است.
امام خود و خانواده را از شر شیطان در پناه قرآن قرار میدهد، (23)آنسان که قرآن دستور داده است (24) . حتی مبارزه منفی امام با دشمنانش نیز برگرفته از آموزه های قرآنی است. امام در دعای 48، مشروعیت خلفایی را که در جایگاه امامان نشستهاند، به چالش میکشاند و سپس آنان را لعنت میکند. در منطق قرآنی، آزار دهندگان خدا و پیامبر(ص)(25)، کتمان کنندگان نشانه های روشن هدایت، (26) دروغگویان (27) و ستمکاران (28) شایسته لعن و نفریناند. کسانی که رابطه ژرف قرآن و صحیفه را دریافتهاند، بیگمان مفهوم لعنت را در کلام امام در مییابند:
اللَهُمَ العَن أَعدَاءَهُم مِنَ الأَوَلِینَ وَ الآخِرِینَ، وَ مَن رَضِی بِفِعَالِهِم وَ أَشیاعَهُم وَ أَتبَاعَهُم. (29)
نمونه دیگری که بیانگر روح مشترک قرآن و صحیفه سجادیه است، رابطه رضامندی و میزان اعتماد انسان به دانش الهی است. در قرآن میخوانیم:
عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسی أَن تُحِبُوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌ لَکُم وَ اللهُ یعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ. (30)
خوش و ناخوش دانستن کارها از آن روست که انسان از حکمت الهی آگاهی ندارد و چنانچه به حکمت الهی دست یازد، بیتردید، تحمل مشکلات برای انسان آسان خواهد شد. قرآن مجید سبب ناخشنودی انسان از گرفتاریها را بیاطلاعی از علم الهی میداند و امام سجاد (علیه السلام) نیز در دعای خود میخواهد تا اطاعت محض خدا نصیب وی شود؛ به گونهای که خوشنودی و ناخشنودیاش با خواست الهی همسان شود:
وَ أَلهِمنَا الِانقِیادَ لِمَا أَورَدتَ عَلَینَا مِن مَشِیتِکَ حَتَی لَا نُحِبَ تَأخِیرَ مَا عَجَلتَ، وَ لَا تَعجِیلَ مَا أَخَرتَ، وَ لَا نَکرَهَ مَا أَحبَبتَ، وَ لَا نَتَخَیرَ مَا کَرِهتَ.
نکته زیبا در این دعا، در کنار آیه یاد شده، بیانگر آن است که انقیاد و اطاعتی ما را به مقام رضا میرساند که از روی علم باشد و هر چه علم انسان به خداوند افزون شود، واکنش هایش در برابر ناملایمات زندگی نیز تغییر میکند. انسان عالم و وظیفه شناس، به آنچه خدا از او میخواهد تن میدهد و هر چه را برایش پیش آید، دوست میدارد؛ زیرا: عَسی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسی أَن تُحِبُوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌ لَکُم.
کتابنامه :
– تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، محمّد بن جریر طبری، بیروت: دارالفکر، 1407 ق.
– ترتیب مقاییس اللعه، احمد بن فارس، ترتیب و تنقیح: علی عسکری، حیدر مسجدی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
– تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، قم: مؤسسه دارالکتاب، 1404 ق.
– دانش نامه عقاید اسلامی، محمد محمدی ری شهری و همکاران، قم: دارالحدیث، 1385.
– ریاض السالکین فی شرح صحیفه سیّد السّاجدین، سیّد علیخان مدنی شیرازی، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، 1415 ق.
– الصحیفه السجّادیه، علی بن الحسین(ع)، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، 1363.
– العین، خلیل بن أحمد فراهیدی، قم: مؤسسه دارالهجره، 1409 ق.
– فرهنگ نامه ادبی فارسی، حسن انوشه، تهران: سازمان چاپ و انتشارات، 1376، ص372.
– قرآن در اسلام، محمد حسین طباطبایی، مشهد: طلوع، بی تا.
– لسان العرب، ابن منظور، محمد بن مکرم، قم، نشر ادب الحوزه، 1405 ق.
– مراتب انس با قرآن در روایات، اصغر هادوی کاشانی، فصلنامه علوم حدیث، شماره 13، 1378.
– مکاتب تفسیری، علی اکبر بابایی، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه؛ تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)، 1381، اول.
– المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417 ق.
پی نوشت ها :
* عضو هیئت علمی دانشکده علوم حدیث.
1) ر.ک: قرآن در اسلام، ص61؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص73 .
2) همان.
3) الصحیفه السجادیه، دعای47 .
4) همان، دعای47 .
5) همان، دعای20 .
6) همان، دعای47 .
7) سوره مائده، آیه41 .
8) سوره رعد، آیه11 .
9) الصحیفه السجادیه، دعای46 .
10) سوره شوری، آیه27 .
11) سوره علق، آیه6 و7 .
12) سوره رعد، آیه26 .
13) سوره اسراء، آیه30 .
14) سوره شوری، آیه12 .
15) ریاض السالکین، ج6، ص221 .
16) الصحیفه السجادیه، دعای17 .
17) ابراهیم، آیه22 .
18) سوره نحل، آیه100 .
19) الصحیفه السجادیه، دعای47 : وَ ارفَعنی بَینَ عبَادکَ، وَ أَغننی عَمَّن هوَ غَنی عَنّی، وَ زدنی إلَیکَ فَاقَهً وَ فَقراً.
20) سوره زخرف، آیه32: (وَ رَفَعنا بَعضَهم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لیتَّخذَ بَعضهم بَعضاً سخریا وَ رَحمَت رَبّکَ خَیرٌ ممَّا یجمَعونَ).
21) دعای47 : وَسَأَلتکَ مَسأَلَهَ الحقیر الذَّلیل البَائس الفَقیر الخائف لمستَجیر، وَ مَعَ ذَلکَ خیفَهً وَ تَضَرّعاً وَتَعَوّذاً وَ تَلَوّذاً.
22) سوره اعراف، آیه55 : (ادعوا رَبَّکم تَضَرّعاً وَ خفیهً إنَّه لا یحبّ المعتَدینَ).
23) دعای23 : وَ أَعذنی وَ ذرّیتی منَ الشَّیطَان الرَّجیم.
24) سوره آل عمران، آیه36 : (إنِّی أعیذها بکَ وَ ذرّیتَها منَ الشَّیطان الرَّجیم).
25) سوره احزاب، آیه57 : (إنَّ الَّذینَ یؤذونَ اللهَ وَ رَسولَه لَعَنَهم الله فی الدّنیا وَ الآخرَه وَ أَعَدَّلهم عَذاباً مهیناً).
26) سوره بقره، آیه159 : (إنَّ الَّذینَ یکتمونَ ما أَنزَلنا منَ البَینات وَ الهدی من بَعد ما بَینَّاه للنَّاس فی الکتاب أولئکَ یلعَنهم الله وَ یلعَنهم اللاَّعنونَ).
27) سوره آل عمران، آیه61 :(فَنَجعَل لَعنَتَ الله عَلَی الکاذبینَ).
28) سوره هود، آیه18 :(أَلا لَعنَه الله عَلَی الظَّالمینَ).
29) الصحیفه السجادیه، دعای48 .
30) سوره بقره، آیه216 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57