نویسنده: دکتر حسین رزمجو
نهج البلاغه از دیدگاه برخی از دانشمندان اسلامی
ابن ابی الحدید معزتلی دانشمند، مورخ و شاعر شهیر عرب و شارح نهج البلاغه
رفعت پایگاه معنوی نهج البلاغه و تنوع موضوعات آن از لحاظ ادبی، مذهبی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی موجب شده است که نه تنها شاعران و سخنوران نامور-همانگونه که در مبحث قبل اشارت شد-تحت تأثیر زیبایی ها و جاذبه های بلاغی آن قرار گیرند و از مضامین آموزنده اش در بارور کردن آثار خویش سود جویند؛ بلکه این کتاب مستطاب-در طول قرون اعصار-توجه گروه های بیشماری از فقها، متکلمان، مفسران، فلاسفه، جامعه شناسان، علمای اخلاق و دیگر دانشمندان را آن گونه به خود جلب کرده است که هر یک به نوعی در بزرگداشت آن، زبان به تحسین و ستایش گشوده اند. عبارات ذیل نمونه هایی است از آنچه که تا کنون به قلم برخی از دانشوران مشهور اسلام در تجلیل نهج البلاغه به رشته تحریر در آمده است:«امام علی علیه السلام پیشوا و سرور سخنوران و بلغاست. کلام او را به حق از سخن خداوند فروتر و از کلام مخلوق فراتر دانسته اند-ارزش سخنان او را همین نشانه بسنده است که فنون سخنوری و نویسندگی را همگی مردم از او آموخته اند.»(1)
*شهاب الدین محمود آلوسی بغدادی(1270-1217ه)نویسنده و متفکر عرب
«…نهج البلاغه، که حاوی خطبه های علی بن ابیطالب است، پرتویی از نور سخن الهی دارد و چوان خورشیدی است که با فصاحت منطق نبوی می درخشد».(2)
*استاد حسین نائل مرصفی(ف.1307ه)دانشمند علوم بلاغت در جامع الازهر مصر
«…آنچه را که علی علیه السالم در نهج البلاغه آورده است، از قبیل:نشانه های حکمت عالی، قوانین زنده و صحیح سیاسی و هر گونه پند نافذ و دلیل متقن که هم اکنون گواه عظمت و بهترین دلی شخصیت بی مانند اوست؛ نصیب هیچ یک از حکمای بزرگ و فلاسفه سترگ و نوابغ عالی مقام جهان نشده است.
علی علیه السلام در این کتاب، از دریای علم و سیاست و دیانت سربه در آورده و از این رو، در تمام این مسائل نابغه ای برازنده است.»(3)
*شیخ محمد عبده(ف.1323ه)متفکر ، مفسر و نویسنده شهیر مصری و شارح نهج البلاغه
«…هنگامی که پاره ای از عبارات نهج البلاغه را به دقت می خواندم، صحنه هایی در نظرم مجسم می گشت که شاهد زنده ای برای پیروزی نیروی سخن و بلاغت بود. آنجا که دلها به برهان حقایق آمیخته می گشت و سپاه سخنان محکم و نیرومند، چنان به در هم شکستن باطل و یاری حق، به پا می خاست، که هر شک و باطلی را نابود می کرد، قهرمان این میدان که این پرچم پیروزی را به اهتزاز در می آورد، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بود».(4)
*امین نخله، نویسنده و دانشمند مسیحی معاصر لبنان
«..از من خواسته اند که صد کلمه از گفتار بلیغ ترین نژاد عرب،«ابوالحسن»را انتخاب کنم…من با مسرّت، نهج البلاغه، این کتاب با عظمت یا انجیل بلاغت را ورق زدم، اما به خدا نمی دانم چگونه از میان صدها کلمه علی علیه السلام فقط صد کلمه را برگزینم، و روشن تر بگویم، نمی دانم چگونه واژه ای را از کلمه دیگر جدا سازم، این کار درست به آن می ماند که دانه یاقوتی را از کنار دانه های دیگر بردارم. سرانجام من این کار را کردم، در حالی که دستم یاقوتهای درخشنده را پس و پیش می کرد و دیدگانم از تابش نور آنها خیره می گشت…تو این صد کلمه را از من بگیرد و به یاد داشته باشد که اینها اشعه ای از نور بلاغت و غنچه هایی از شکوفه های فصاحت است».(5)
*علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی(ف.1389ه)محقق فرزانه شیعی صاحب الذریعه
«…بعد از انقطاع وحی الهی، کتابی از نظر اعتماد، مانند نهج البلاغه تدوین نشده است. کتابی که راه صحیح علم و عمل را به انسان نشان می دهد و پرتویی از علم الهی برآن تابیده و بوی عطر سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله از آن به مشام جان می رسد.نهج البلاغه صدف مرواریدهای حکمت و درج جواهر بلاغت است».(6)
*علامه سید هبه الدین شهرستانی(1386-1301ه.ق)فقیه و اسلام شناس نامدار شیعه
«…دانشمندان بسیاری نهج البلاغه را ستوده اند و اعتراف کرده اند که مطالب عالیه آن در حد اعجاز است، چنانکه عقول ایشان از عظمت برق لامعی که از خطبه ها و جملات آن می درخشد به حیرت می افتد.
تعجب ادبا تنها به ملاحظه انسجام الفاظ نهج البلاغه نیست و دهشت و تحیر دانشمندان نیز به این نیست که معانی بلیغ آن به سرحد اعجاز رسیده، بلکه شگفتی و تحیر آنان همه و همه در تنوع مقاصد و منظورهای گوناگونی است که در خطبه ها و کلام آن وجود دارد، و امام علیه السلام از عهده بیان آنها به خوبی برآمده و برتری شخصیت خویش را برهمگان آشکار کرده است.»(7)
*علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی(1390-1320ه.ق)دانشمند مجاهد شیعه، صاحب کتاب عظیم الغدیر
«…اسلام بدون شمشیر علی بن ابیطالب علیه السلام برپای نایستاد، و لشکر شرک جز براثر قدرت و صولت او منهزم نگردیده است و خدای بزرگ کعبه بیت الحرام را از آلودگی بتها جز به دست او پاک نفرموده و زنگارهای شبهه و کفر جز به بیانات و براهین او-که در نهج البلاغه شریفش مندرج است-زدوده نشده است».(8)
*استاد شهید مرتضی مطهری(ف.1358ش)متفکر، خطیب و متکلم بزرگ اسلامی
«…نهج البلاغه، شاهکار است ما نه تنها در یک زمینه، مثلاً موعظه یا حماسه یا فرضاً عشق و غزل، یا مدح هجا، بلکه در زمینه های گوناگون. علی علیه السلام با آنکه در نهج البلاغه همواره از معنویات سخن رانده است. در عین حال فصاحت را به اوج کمال رسانیده . در این کتاب، از می و معشوق و یا مفاخرات و امثال اینها که میدانهایی باز برای سخن هستند، بحث نشده و سخن برای سخن و اظهار هنر سخنوری ایراد نگردیده است.
سخن علی علیه السلام برای او وسیله بوده، نه هدف. او نمی خواسته است به این وسیله یک اثر هنری و یا ی ک شاهکار ادبی از خود باقی گذارد. بالاتر از همه این که سخنش کلیت دارد و محدود به زمان و مکان و افراد معین نیست. مخاطب او انسان است و به همین جهت، نه مرز می شناسد و نه زمان…نهج البلاغه از همه جهات متأثر از قرآن و در حقیقت فرزند قرآن است».(9)
*آیت الله امام روح الله خمینی(1409-1320ه.ق)رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران
«…کتاب نهج البلاغه که نازله روح علی علیه السلام -ان عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست، که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است. برای ما خفتگان در بستر منیّت و در حجاب خود و خودخواهی، معجونی است شفا بخش و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی. و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه ابعاد یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آیند و دولتها و ملتها متحقق شوند».(10)
مؤلف نهج البلاغه
گردآورنده مطالب کتاب نهج البلاغه، ابوالحسن محمد بن ابی احمد الموسوی، ملقب به رضی و مشهور به سید رضی ادیب و دانشمند بنام شیعه است، که نسبت او با پنج واسطه به حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. سید رضی در سال(359)هجری در خاندانی از اهل فضل و تقوی و ازپدر و مادری دانشور و متقی-در بغداد- دیده به جهان می گشاید. پدرش: ابواحمد موسوی- حسین بن موسی- ملقب به طاهر اوحد ذوالمناقب(400-304)از شخصیت های مشهور زمان خود به شمار می رود، چه مدتها منصب نقابت سادات خاندان ابوطالب و نظارت بردیوان مظالم و سرپرستی حجاج را برعهده داشته و مورد احترام سلاطین آل بویه و امرای حمدانی سوریه بوده است. مادر او: فاطمه دختر حسین بن احمد معروف به داعی صغیر نقیب طالبیان و نواده ناصر کبیر، بانویی است علوی، دانشمند و آنگونه معزز که گویند: شیخ مفید(413-338)فقیه بزرگوار شیعه، کتاب «احکام النساء)خود را به خاطر او تألیف کرده است.
برادر سید رضی، سید مرتضی(436-355)ملقب به علم الهدی از فحول علمای تشیع و از زمره دانشمندان طراز اول اسلام یا به تعبیر علامه بحر العلوم:«سرور علمای امت اسلام و پس از ائمه اطهار علیما السلام از همه کس برتر»(11)بوده و تألیفات او در زمینه های مختلف علوم اسلامی متجاوز از 72کتاب و رساله است.(12)
سید رضی تحصیلات خود را در رشته های ادبیات عرب، حدیث، اصول فقه، نزد دانشمندانی چون:قاضی عبدالجبار معتزلی(ف415ابوسعید سیرافی(ف368ابوعلی فارسی (ف377)ابوالفتح عثمان بن جنّی نحوی(ف392)ابوعبدالله محمد بن عمران مرزبانی(ف378)هارون بن موسی تلّ عکُبری(ف385)ابن نباته(374-335)علی بن عیسی ربعی (420-328)ابواسحاق ابراهیم بن احمد طبری (ف393)و مخصوصاً فقیه نامدار شیعی:ابوعبدالله محمد بن محمد نعمان معروف به شیخ مفید، به پایان می رساند و چون از نبوغ و هوشی خارق العاده برخوردار است، در بیست سالگی از کلیه دانشهای متداول در عصر خود بی نیاز می شود، و از هفده سالگی اقدام به تدریس و تألیف کتاب می کند و در اندک مدتی سرآمد دانشمندان روزگارش می گردد و آثار ارزنده ای که تعداد آنها را افزون بربیست و شش جلد دانسته اند از خود برجای می گذارد و به واسطه داشتن قریحه و طبعی لطیف و استعدادی که در سرودن شعر دارد، پایگاه شعرش به مرتبه ای می رسد که برخی از صاحبنظران در ادب و شعر تازی، او را با القابی چون:اشعر طالبین، اشعر قریش و اشعر عرب(13)توصیف کرده و ثنایش گفته اند.
درباره پرهیزکاری، و پاکرایی سید رضی و برادرش سید مرتضی و بهره ای که این دو بزرگمرد از محضر استادشان شیخ مفید و آموزش علم فقه می برند، نقل شده است که :شبی شیخ در خواب می بیند که حضرت زهرا علیها السلام حسنین را نزد او می آورند و به وی می فرمایند:
«علمها الفقه».
به این دو برادر فقه بیاموز!
شیخ مفید که پس از بیدار شدن متحیر شده و نمی داند تعبیر خوابش چیست، صبح همان شب، هنگامی که در مسجد براثا واقع در محله شیعه نشین کرخ بغداد مشغول تدریس است، می بیند فاطمه، مادر سید رضی و سید مرتضی، پسران خود را که در آن زمان کودکانی خردسال هستند، نزد او آورده و پس از سلام، همان عبارت«علمها الفقه»را که حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام خواب دوشین درباره امام حسن و امام حین علیهما السلام می فرمایند، او به زبان می راند و می گوید: یا شیخ!این دو کودک، پسران من هستند، از تو می خواهم که آنها را دانش فقه بیاموزی!شیخ مفید از این رخداد عجیب، تعبیر خواب خود را در می یابد و پس از گریستن و نقل خوابش برای آن بانوی ارجمند،در تعلیم و تربیت ایشان سعی بلیغ می کند تا این که هر کدام از ان دو برادر در عرصه دانش اندوزی و کسب معرفت و ادب از نوادر زمان خویش می شوند و پایگاه علمی و اجتماعیشان به مرتبه ای می رسد که شخصیت های بزرگی نظیر ابوالعلاء معرّی (449-363)ادیب و فیلسوف تیره چشم روشن دل عرب، زبان به ستایش آنان می گشایند و همانند عبارات ذیل که معرّی ضمن مرثیه ای به مناسبت فوت پدرشان سروده و خطاب به او، درباه شأن و الای این دو برادر سخن گفته است، این گونه از ایشان تجلیل می کنند:
«…پس از خود دو ستاره در میان ما باقی گذاردی که نور آنها در هر بامداد و شامگاه همواره می درخشید.
ـ دو شخصیت بزرگ، که با سجایا و اوصافی عالی پرویرش یافته اند و هر دو آراسته به کرامت و عفاف هستند.
ـ این دو برادر در فضیلت هموزن هم و به هنگام بخشش چونان باران رحمتند و به منزله دو ماه تابانند که در تاریکی ها می درخشند.
ـ و ایشان از چنان عظمتی برخوردارند که اهل نجد هر گاه آنان به شیوایی آغاز سخن می کنند،در برابرشان به چیزی گرفته نمی شوند.
رضی و مرتضی، با هم برابرند و گویی هر دو خطوط کلی عظمت و جلالت را منصفانه بین خود تقسیم کرده اند.»(14)
سید رضی که معاصر آل بویه-خصوصاً بهاء الدوله دیلمی-است. پس از پدر، مناصب نقابت سادات خاندان ابوطالب و امارت حاج ونظارت دیوان مظالم به او تفویض می شود و بعلاوه سرپرستی دارالعملی در بغداد که کتابخانه عظیمی دارد وطلاب فراوانی در آن تحصیل می کنند به عهده اوست.
مهمترین تألیف باقیمانده از سید رضی، کتاب شریف نهج البلاغه است که کارگردآوری آن را در سال(400)هجری به پایان می رساند و با تدوین این اثر عظیم، بزرگترین خدمت را به فرهنگ اسلامی و ادبیات عرب انجام می دهد.
سید رضی در بامداد یکشبه ششم محرم سال (406)هجری در بغداد دار فانی را وداع می گوید. پیکر پاکش ابتدا در خانه خود او واقع در محله کرخ بغداد دفن می گردد و سپس به جوار مرقد مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام به کربلا منتقل و در آنجا به خاک سپرده می شود. رضوان الله تعالی علیه.
پی نوشت ها :
1ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، تحقیق:علامتین:السید نورالدین شرف الدین، و الشیخ خلیل الزین-همان-ص11.
2ـ همان.
3ـ مصادر نهج البلاغه، تألیف:السید عبدالزهراء حسینی، چاپ تهران(بی تا).
4ـ شرح نهج البلاغه،شیخ محمد عبده، تصحیح:محمد محیی الدین عبدالحمید، طبع مصر(بی تا)مقدمه.
5ـ در پیرامون نهج البلاغه، علامه سید هبه الدین شهرستانی، ترجمه :سیدعباس میرزاده اهری، چاپ سوم، تهران،1359ش، انتشارات بنیاد نهج البلاغه ،ص19.
6ـ الذریعه الی تصانیف الشیعه، تألیف :الشیخ آقا بزرگ الطهرانی، الطبعه الثانی(بی تا)دار الأضواء-بیروت،صفحات161-11.
7ـ ماهو نهج البلاغه، علامه سید هبه الدین شهرستانی، ترجمه :سید عباس میرزاده اهری،چاپ سوم، تهران1359ش،انتشارات بنیاد نهج البلاغه، صفحات23و24.
8ـ الغدیر، علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی،ج5،ترجمه:دکتر سید جمال موسوی،چاپ دوم تهران،1362ش، انتشارات کتابخانه بزرگ اسلامی،ص281.
9ـ سیری در نهج البلاغه ، استاد شهید مرتضی مطهری-همان-صفحات 29،26و30.
10ـ از پیام امام خمینی قدس سره، برای اولین کنگره هزاره نهج البلاغه 1401ه.ق-1360ش-رک:یادنامه هزاره نهج البلاغه ، چاپ تهران،1360ش،ناشر:بنیاد نهج البلاغه، صفحات18و19.
11ـ الفوائد الرجالیه، تألیف :علامه سید محمد مهدی حسنی حسینی طباطبایی، معروف به بحر العلوم،ج2،ص87.
12ـ ریحان الادب، اثر:محمد علی تبریزی(مدرس)، چاپ تهران،1328ش، انتشارات شرکت سهامی طبع کتاب،ج3،صفحات118و119،ج2،ص260*برای آشنایی با سید رضی و آراء و آثار او،رک:کتابهایی نظیر:سید رضی، مؤلف نهج البلاغه ، نوشته علی دوانی، چاپ تهران،1359ش، از انتشارات بنیاد نهج البلاغه یادنامه علامه شریف رضی-مجموعه مقالات کنگره هزاره شریف رضی،1306ه.ق،چاپ تهران:1366ش، انتشارات نهج البلاغه، مخصوصاً مقاله:«بررسی پیرامون منابع ترجمه و شرح حال شریف رضی»،نوشته ابراهیم علوی، صفحات256-154.
13ـ همان.
14ـ سید رضی مؤلف نهج البلاغه -همان-صفحات10و11به نقل از :وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، لابی العباس شمس الدین احمد بن محمد بن ابی بکر بن خلکّان، علق حواشیه و وضع فهارسه:محمد محیی الدین عبدالحمید،1948،م الناشر مکتبه النهضه المصریه، ج4،صفحات48-44.
منبع: سالنامه النهج شماره 12- 11