مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

داستانهایی از امام علی علیه السلام : اهمیت عیادت از مریض مخالف

داستانهایی از امام علی علیه السلام : اهمیت عیادت از مریض مخالف

محدّثین و مورّخین در کتاب هاى مختلفى آورده اند: پس از رحلت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ، یاران حضرت امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام نزد زید بن ارقم که یکى از اصحاب رسول خدا صلوات اللّه علیه بود و در جریان غدیر خم نیز حضور داشت آمدند و از او گواهى خواستند؛ ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام : قضاوت در ضمانت الاغ یا گاو نر

داستانهایی از امام علی علیه السلام : قضاوت در ضمانت الاغ یا گاو نر

مرحوم شیخ طوسى در کتاب خود آورده است : حضرت صادق آل محمّد به نقل از پدر بزرگوارش امام محمّد باقر صلوات اللّه علیهم حکایت کند: در زمان حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله قضیّه اى مهمّ اتّفاق افتاد؛ و آن این بود که گاو نرى ، یک الاغ را کشت ؛ صاحبان آن ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام : برخورد امام علیه السلام با شیر

داستانهایی از امام علی علیه السلام : برخورد امام علیه السلام با شیر

حارث همدان ، که یکى ازاصحاب باوفاى امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام است ، گوید: روزى به همراه آن حضرت در بیرون یکى از محلّه هاى شهر کوفه قدم مى زدیم که ناگهان شیرى درّنده از دور نمایان شد و جلو آمد، پس ‍ ما راه را براى حرکت آن شیر باز کردیم . وقتى ...

ادامه مطلب
امام علی (ع) و تحویل وصایاى نبوت و امامت به امام حسن (ع)

امام علی (ع) و تحویل وصایاى نبوت و امامت به امام حسن (ع)

چون آخرین روزهاى عمر پر برکت امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب علیه السلام فرارسید، وصایا و کُتُب امامت را تحویل فرزندش امام حسن مجتبى علیه السلام داد و او را به عنوان وصىّ و جانشین خود معرّفى نمود. و دیگر فرزندش حسین علیه السلام با محمّد حنفیّه و سایر فرزندان و دوستان و سران ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام : غم عیال و نجات آتش

داستانهایی از امام علی علیه السلام : غم عیال و نجات آتش

روزى امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام از منزل خارج شد؛ و در بین راه به سلمان فارسى برخورد نمود، به او خطاب نمود و اظهار داشت : اى سلمان ! در چه وضعیّتى به سر مى برى ؟ سلمان فارسى در جواب چنین پاسخ داد: در غم چهار موضوع به سر مى برم ؛ حضرت ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام : مالیات از کشاورزان

داستانهایی از امام علی علیه السلام : مالیات از کشاورزان

مصعب بن یزید انصارى گوید: حضرت امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام مرا بر چهار شهر از شهرهاى مدائن ، نیابت و وکالت داد تا به امور مربوط به جمع آورى عوارض و مالیات اموال اهالى آن چهار شهر بپردازم . و حضرت کیفیّت و کمیّت گرفتن مالیات را به شرح ذیل تنظیم نمود و سپس مرا ...

ادامه مطلب
داستانهایی از امام علی علیه السلام : یک خلاف ، پنج نوع مجازات

داستانهایی از امام علی علیه السلام : یک خلاف ، پنج نوع مجازات

اصبغ بن نباته که یکى از اصحاب حضرت امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السلام است حکایت کند: روزى عمر بن خطّاب نشسته بود که پرونده پنج نفر زِناکار را نزد او آوردند تا حکم مجازات هریک را صادر نماید. عمر دستور داد تا بر هریک ، حدّ زنا اجراء نمایند. امام علىّ علیه السلام که ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه : امام علی (ع) : در رکاب خلیفه

داستانهای ائمه : امام علی (ع) : در رکاب خلیفه

علی علیه السلام هنگامی که به سوی کوفه می آمد وارد شهر انبار شد که مردمش ایرانی بودند. کدخدایان و کشاورزان ایرانی خرسند بودند که خلیفه ی محبوبشان از شهر آنها عبور می کند، به استقبالش شتافتند. هنگامی که مرکب علی به راه افتاد آنها در جلو مرکب علی علیه السلام شروع کردند به دویدن. ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه : امام علی (ع) : مسیحی و زره

داستانهای ائمه : امام علی (ع) : مسیحی و زره

در زمان خلافت علی علیه السلام در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و اقامه ی دعوی کرد که: «این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه : امام علی (ع) : عاصم

داستانهای ائمه : امام علی (ع) : عاصم

علی علیه السلام بعد از خاتمه ی جنگ جمل [1]وارد شهر بصره شد. در خلال ایامی که در بصره بود، روزی به عیادت یکی از یارانش به نام «علاء بن زیاد حارثی» رفت. این مرد خانه ی مجلل و وسیعی داشت. علی همینکه آن خانه را با آن عظمت و وسعت دید، به او گفت: ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه : امام علی (ع) : عقیل مهمان علی

داستانهای ائمه : امام علی (ع) : عقیل مهمان علی

عقیل در زمان خلافت برادرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان مهمان به خانه ی آن حضرت در کوفه وارد شد. علی به فرزند مهتر خویش، حسن بن علی، اشاره کرد که جامه ای به عمویت هدیه کن. امام حسن یک پیراهن و یک ردا از مال شخصی خود به عموی خویش عقیل تعارف و ...

ادامه مطلب