مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

معجزه کودک شش ماهه

معجزه کودک شش ماهه

مرحوم راوندی و دیگر بزرگان رضوان اللّه تعالی علیهم به نقل از محمّد بن میمون حکایت کنند: پیش از آن که امام رضا علیه السلام عازم دیار خراسان شود، در مکّه معظّمه حضور آن حضرت شرفیاب شدم و عرض کردم : یابن رسول اللّه ! آهنگ سفر به مدینه منوّره را دارم ، چنانچه ممکن ...

ادامه مطلب
یک لحظه تا نزد پدر

یک لحظه تا نزد پدر

مرحوم شیخ صدوق و طبرسی و دیگر بزرگان به نقل از اباصلت هروی حکایت نمایند: چون حضرت ابوالحسن ، علی بن موسی الرّضا علیهما السلام توسّط ماءمون عبّاسی به وسیله انگور زهرآلود مسموم شده و به منزل مراجعت نمود، طبق دستور حضرت درب ها را بسته و قفل کردم و غمگین و گریان گوشه ای ...

ادامه مطلب
پنجاه قدم از شام تا کعبه

پنجاه قدم از شام تا کعبه

حافظ ابونعیم – یکی از علماء اهل سنّت – در کتاب خود به نام حلیه الا ولیاء آورده است : شخصی به نام ابویزید بسطامی حکایت قابل توجّهی را از سرگذشت خود با کودکی خردسال نقل کرده است : روزی از شهر بسطام جهت زیارت خانه خدا حرکت کردم ؛ چون به یکی از روستاهای ...

ادامه مطلب
علت ترس از مرگ

علت ترس از مرگ

مرحوم شیخ مفید رضوان اللّه تعالی علیه حکایت نموده است : روزی شخصی از حضرت جوادالا ئمّه ، امام محمّد تقی علیه السلام سؤ ال شد: چرا اکثر مردم از مرگ می ترسند و و از آن هراسناک می باشند؟ امام جواد علیه السلام در پاسخ اظهار داشت : چون مردم نسبت به مرگ نادان ...

ادامه مطلب
استدلال بر امامت در نوجوانی

استدلال بر امامت در نوجوانی

مرحوم کلینی ، و عیّاشی و دیگر بزرگان آورده اند: مدّتی پس از آن که حضرت علی بن موسی الرّضا علیهما السلام به شهادت رسید، شخصی به نام علی بن حسّان نزد امام محمّد جواد علیه السلام حضور یافت و عرضه داشت : یاابن رسول اللّه ! مردم نسبت به مقام و موقعیّت شما که ...

ادامه مطلب
حسن برخورد با مردم

حسن برخورد با مردم

یسع بن حمزه می گوید: در مجلس حضرت رضا (ع) بودم و جمعیت بسیاری در مجلس حضور داشتند، و از آن حضرت سؤال می کردند و از احکام حلال و حرام می پرسیدند و امام رضا(ع) پاسخ آنها را می داد، در این میان ، ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و ...

ادامه مطلب
اعجاز امامت

اعجاز امامت

نوفل گفت : رضا علیه السلام از مامون اجازت خواست که دارو می خورم و به چشمه آب گرم می روم . مرا هفت روز معاف دار و رسولان تو به من نیایند. مامون وی را اجازت داد. رضا علیه السلام به سرچشمه رفت و آنجا خیمه زد. مامون روز می شمرد. روز هشتم برنشست ...

ادامه مطلب
امام رضا(ع) در قم

امام رضا(ع) در قم

وقتی که حضرت رضا(ع ) به فرمان مامون ناگزیر شد که از مدینه به سوی خراسان حرکت کند، آنحضرت از راه بصره به بغداد آمد و از آنجا به سوی قم روانه شد، اهالی قم با استقبال عظیمی آن حضرت را وارد قم کردند، بسیاری آن حضرت را به مهمانی به منزل خود دعوت کردند، ...

ادامه مطلب
نامه ای به امام جواد(ع)

نامه ای به امام جواد(ع)

بزنطی می گوید: نامه ای از حضرت رضا (علیه السلام) را به ابوجعفر (امام جواد که در آن هنگام کودک بود) خواندم نوشته بود: به من خبر رسیده که خدمتکاران ، تو را از درب کوچک خانه بیرون می برند، از این رو که بخل دارند تا از ناحیه تو خیری به کسی نرسد تو ...

ادامه مطلب
دفاع از مستضعفین

دفاع از مستضعفین

یاسر، خادم مامون گوید: در حضور حضرت رضا (علیه السلام) بودیم ناگهان صدای قفل دربی که از خانه مامون به خانه حضرت رضا (علیه السلام) باز می شد به صدا در آمد، امام به حاضران فرمود: متفرق شوید، آنها رفتند، مامون از همان در وارد شد، امام خواست جلو پای مامون برخیزد مامون آن حضرت ...

ادامه مطلب
تعیین اجرت

تعیین اجرت

سلیمان بن جعفر گوید: برای انجام بعضی از کارها همراه امام رضا علیه السلام بودم تا این که خواستم به خانه ام باز گردم . حضرت فرمود: برگرد و با من بیا و امشب را نزد من بمان . من هم برگشتم و به همراه او حرکت کردیم تا اینکه وارد منزل شدیم . حضرت ...

ادامه مطلب
دیدار با ظالم

دیدار با ظالم

دو نفر مسافر به خراسان آمدند و برای آنکه وظیفه خود را درباره خواندن نماز بدانند به محضر امام رضا علیه السلام رسیدند و سوال کردند ما از فلان جا آمدیم ، آیا نماز ما تمام است یا شکسته ؟ امام علیه السلام به یکی از آنها فرمود: نماز تو شکسته است زیرا قصد ملاقات ...

ادامه مطلب