مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

حسین (ع) و شهادت مسلم

حسین (ع) و شهادت مسلم

امام حسین (ع) در هشتم دی الحجه در همان جوش و خروشی که حجاج وارد مکّه می شدند و در همان روزی که باید به جانب منا و عرفات حرکت کنند، پشت به مکّه کرد و حرکت نمود و آن سخنان غرای معروف را که نقل از سید بن طاووس است ، انشاء کرد. منزل ...

ادامه مطلب
علاقه پیامبر (ص) به حسین (ع)

علاقه پیامبر (ص) به حسین (ع)

عصر رسول خدا (ص) بود، حسین (ع) دوران کودکی را می گذرانید، روزی حسین (ع) در آغوش گرم پیامبر (ص) بود و پیامبر (ص) با او بازی می کرد و او را می خندانید. عایشه گفت : ای رسول خدا! چقدر این کودک را دوست داری ، و با دیدار او شادمان می شوی ؟ ...

ادامه مطلب
بزرگواری امام حسین (ع)

بزرگواری امام حسین (ع)

روزی امام حسین (ع) از جائی عبور میکرد دید جوانی به سگی غذا می دهد، به او فرمود: به چه انگیزه این گونه به سگ مهربانی می کنی ؟ او عرض کرد: من غمگین هستم ، می خواهم با خشنود کردن این حیوان غم و اندوه من مبدل به خشنودی گردد، اندوه من از این ...

ادامه مطلب
چاره بلا

چاره بلا

علاّمه بزرگوار حضرت آقای شیخ حسن فرید گلپایگانی از علمای تهران نقل فرمود از استاد خود مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (اعلی اللّه مقامه) که فرمودند: اوقاتیکه در سامرّاء مشغول تحصیل علوم دینی بودم وقتی اهالی سامرّا به بیماریهای وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عدّه ای می مردند روزی ...

ادامه مطلب
اولین فتح در صفین

اولین فتح در صفین

جنگ صفین از جنگهای بزرگی است که در زمان خلافت علی (ع)، در سال 36 تا 38 هجری بین سپاه علی (ع) با سپاه معاویه ، در سرزمین صفین(نواحی شام) واقع شد. نخستین کاری که معاویه انجام داد این بود که گفت : چون عثمان را تشنه کشتند، آب را بروی سپاه علی (ع) ببندید، ...

ادامه مطلب
اتمام حجت

اتمام حجت

امام حسین (ع) در کربلا در برابر لشکر دشمن ، بر شمشیرش تکیه داد و با صدای بلند فرمود: شما را به خدا آیا مرا می شناسید؟. گفتند: آری تو فرزند رسول خدا (ص) هستی . فرمود: شما را به خدا، آیا می دانید که مادرم فاطمه (س) دختر محمد (ص) است ؟ گفتند: آری ...

ادامه مطلب
شیوه کمک مالی

شیوه کمک مالی

شخصی از انصار (مسلمین مدینه) به حضور امام حسین (ع) برای درخواست کمک مالی آمد و تقاضای کمک کرد. امام حسین (ع) فرمود: ای برادر انصاری آبرو و شخصیت خود را از سؤ ال رودررو، حفظ کن ، درخواست خود را در نامه ای بنویس ، که من به خواست خدا آنچه را که موجب ...

ادامه مطلب
سخنرانی امام حسین (ع)

سخنرانی امام حسین (ع)

سال 58 (یا 59) هجرت بود، معاویه بر سراسر نقاط اسلامی حکومت می کرد، و برای برقراری سلطنتش به بزرگترین ظلمها و کشتار شیعیان دست زد، و جلادانش دهها هزار از شیعیان و حامیان علی (ع) را کشتند، حتی از مردم برای ولایت عهدی پسرش یزید، بیعت گرفت ، و بسیاری را برای این موضوع ...

ادامه مطلب
حب و بغض برای خدا

حب و بغض برای خدا

معاویه برای فرماندار خود در مدینه یعنی مروان نامه نوشت که از ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر (علیه السلام) برای پسرم یزید خوستگاری کن . مروان نزد عبدالله رفت و جریان را گفت ، عبدالله در پاسخ گفت : اختیار این دختر با دائیش مولای ما حسین (علیه السلام) است . بعد عبدالله جریان ...

ادامه مطلب
جایزه به معلم

جایزه به معلم

نقل شده : عبدالرحمن سلمی ، سوره حمد به فرزند امام حسین (علیه السلام) آموخت ، وقتی که آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسین (علیه السلام) به خوبی خواند. امام (علیه السلام) هزار دینار و هزار حله به معلم او جایزه و انعام داد، و دهان او را پر از در کرد. بعضی ...

ادامه مطلب
کمک به قدر معرفت

کمک به قدر معرفت

روزی امام حسین علیه السلام در گوشه ای از مسجد پیامبر صلی اللّه علیه و آله نشسته بود. مردی عرب نزد او آمد و گفت : یابن رسول اللّه من باید یک دیه کامل بپردازم و توان ادای آن را ندارم . نزد خودم می روم و از کریمترین مردم درخواست می کنم و کسی ...

ادامه مطلب
ادای دین دیگران

ادای دین دیگران

روزی امام حسین علیه السلام به دیدار اسامه بن زید رفت . اسامه بیمار بود و از اندوهی که داشت ناله می کرد. امام علیه السلام به او فرمود: غم تو برای چیست ای برادر من . اسامه : بخاطر بدهی که دارم و آن شصت هزار درهم است . امام علیه السلام فرمود: برعهده ...

ادامه مطلب