مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"

قلاده ای بر گردن خالد!

قلاده ای بر گردن خالد!

(امیرالمؤمنین علیه السلام) روزی به صحرا برون رفت ، خالد را دید که با لشگری به جایی می رفت . خالد چون امیرالمؤمنین علیه السلام را دید عمودی آهنین در دست داشت ، برآورد تا بر فرق مبارک امیر زند. شاه مردان و شیر یزدان دست دراز کرد و عمود از وی فرا گرفت و ...

ادامه مطلب
نظر به رخسار علی(ع)

نظر به رخسار علی(ع)

آورده اند که رسول صلی الله علیه و آله و سلم را گفتند: یا رسول الله ! فلان کس را دیدی که به سفر دریا شد به اندک سرمایه ای و زود باز آمد و چندان سود آورد که همسایگان و خویشان وی بر وی حسد می بردند؟ خواجه صلی الله علیه و آله و ...

ادامه مطلب
در خانه خدا

در خانه خدا

چون صدر کاینات و خلاصه موجودات هجرت کرد از مکه به مدینه و مسجد بنا کرد، مهاجران هر یک در پهلوی مسجد خانه ساختند و دری در مسجد گشادند. چون اسلام قوی شد، جبرئیل آمد که حق تعالی می فرماید که درهایی که در مسجد گشاده اند، برآرند. جماعتی از صحابه گفتند: همانا این خطاب ...

ادامه مطلب
چشمه اوصیا

چشمه اوصیا

در معجزات شاه مردان علیه السلام آورده اند… که امیرالمؤمنین علیه السلام به صفین می شد. به صحرایی فرود آمدند، نزدیک به صومعه راهبی . یاران وی گفتند: یا امیرالمؤ منین ! اینجا نزول می فرمایی و در این موضع آب نیست . گفت : من شما را (فی الحال ) آبی دهم شیرین تر ...

ادامه مطلب
سزای دشنام به علی(ع)

سزای دشنام به علی(ع)

واقدی گفت : روزی به نزد هارون الرشید شدم . شافعی و محمد یوسف ، و محمد اسحاق حاضر بودند. هارون الرشید شافعی را گفت : چندی از فضایل علی یاد می کنی ؟ گفت : چهار صد یا پانصد. محمد یوسف را گفت : تو چند روایت می کنی ؟ گفت : هزار زیادت ...

ادامه مطلب
قضاء و قدر

قضاء و قدر

حجاج بن یوسف برای چند تن از علمای زمان خود به نامهای حسن بصری ، عمر و بن عبید، واصل بن عطا و عامر شعبی نامه نوشت تا آراء و نظریات خود را پیرامون قضا و قدر برایش بنویسند. حسن بصری در پاسخش نوشت : بهترین سخنی که در این باره به ما رسیده گفتار ...

ادامه مطلب
نزول آیه ولایت

نزول آیه ولایت

روزی رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) در مسجد مدینه ، نماز ظهر می خواند، علی (ص) نیز حاضر بود، فقیری وارد مسجد شد، و از مردم خواست که به او کمک کنند، هیچ کس به او چیزی نداد. دل فقیر شکست و عرض کرد: خدایا گواه باش که من در مسجد رسول خدا ...

ادامه مطلب
امتحان !!

امتحان !!

به نقل ابو بصیر، امام باقر (ع) فرمود: بعد از رحلت رسول خدا (ص) جمعی از مهاجران و انصار و غیر آنها به حضور علی (ع) آمده و گفتند: سوگند به خدا تو امیرمؤمنان هستی ، سوگند به خدا تو از همه مقدمتر و شایسته تر نزد پیامبر می باشی ، دستت را بگشا تا ...

ادامه مطلب
فاتح وادی یابس

فاتح وادی یابس

ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم ماجرای وادی یابس (بیابان شنزار) که سوره عادیات در مورد ستودن جنگاوران قهرمان اسلام نازل شده که در این وادی ، (در سال هشتم هجرت) جنگیدند چیست ؟ امام صادق(ع) فرمود: اهالی بیابان یابس که دوازده هزار نفر سواره نظام بودند باهم ، پیوند محکمی و ناگسستنی ...

ادامه مطلب
جوانمردی و سخاوت علی (ع)

جوانمردی و سخاوت علی (ع)

زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (ص) بود، مدّتی پس از مرگ او، یکی از فرزندان او به حضور علی (ع) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم که پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبکار بوده است . علی (ع) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو ...

ادامه مطلب
تعبیر خواب عجیب

تعبیر خواب عجیب

متوکل (دهمین خلیفه و طاغوت عباسی) از ستمگران بسیار خونریز و متکبر و ستمگر تاریخ است ، وی به خصوص با علی (ع) و آل علی (ع) دشمنی و کینه سختی داشت ، و به ساحت مقدس آنحضرت ناسزا می گفت ، و از ناصبی های بسیار کثیف بود. وی شبی در عالم خواب دید: ...

ادامه مطلب
عزل قاضی

عزل قاضی

ابوالاسود دئلی از یاران مخلص و دوستان صمیمی امیرمؤمنان علی علیه السلام بود و در علم و عدالت و فضائل اخلاقی ، به سطح عالی کمال رسیده بود به گونه ای که حضرت علی (ع) در دوران خلافتش ، او را قاضی منطقه ای قرار داد، ولی پس از مدتی ، علی (ع) او را ...

ادامه مطلب