برتری مرگ با عزّت، از زندگی ذلت بار

برتری مرگ با عزّت، از زندگی ذلت بار

قبل از آن که امام علی ـ علیه السلام ـ با سپاه خود برای سرکوبی و جلوگیری سپاه معاویه، از کوفه بیرون بروند، سپاه معاویه، پیش دستی کرده با 85 هزار نفر عازم سرزمین صفین شدند، و نخست شریعه فرات را (که در آن سرزمین تنها محل برای گرفتن آب از فرات، به حساب می آمد) تصرف کردند و «ابوالاعور اسلمی» را با چهل هزار نفر مأمور نگهبانی شریعه نمود، و به این طریق، آب بر روی سپاهیان علی ـ علیه السلام ـ بسته شد.
با این که عمرو عاص این کار را دوست نداشت و به معاویه گفت: علی ـ علیه السلام ـ کسی نسیت که تشنه بماند و شما سیراب باشید، وانگهی علی ـ علیه السلام ـ برای هدفی غیر از آب آمده بنابر این، شما را تاب مقاومت نیست، ولی معاویه سخن عمرو عاص را گوش نکرد و دست به این عمل ناجوانمردانه (ممنوعیت آب) زد.
خبر تصرّف فرات را به علی ـ علیه السلام ـ گزارش دادند، آن حضرت نخست «صعصعه بن صوحان» را خواست و او را نزد معاویه فرستاد، تا به او بگوید ما قبل از صحبت و اتمام حجّت، شروع به جنگ نمی کنیم، و بسته شدن شریعه آب از طرف تو، دلیل اعلام جنگ است.
صعصعه، پیام امام را به معاویه رساند، معاویه با اصحابش مشورت کرد، ولید بن عقبه و عبد الله بن سعید گفتند: باید آب را از آن ها منع کرد تا تشنه بمیرند».
معاویه نیز این نظریه را قبول کرد و برای ابو الاعور پیام داد که کاملاً مواظب شریعه باشد.
در این جا امام علی ـ علیه السلام ـ برای سپاه خود خطبه ای به شرح زیر ایراد کرد:
ای مردم! سپاهیان معاویه با بستن شریعه فرات، با شما اعلام جنگ کرده اند، اکنون شما بر سر دو راهی هستید، یا قبول ذلّت و یا سیراب کردن شمشیرهایتان از خون آن جنایتکاران، آن گاه این جمله بسیار عمیق را فرمود: «فالموت فی حیاتکم مقهورین، و الحیاه فی موتکم قاهرین؛ اگر مغلوب شوید و در برابر آن ها شکست بخورید، به مرگ نکبت بار تن داده اید، و اگر در این راه با کمال عزّت و افتخار جان دهید، به زندگی جاوید خواهید رسید.
آگاه باشید که معاویه، گروهی از گنهکاران گمراه و سیه دل خود را از شام به میدان آورده، و حقیقت را از آنان پنهان داشته، تا این نگون بختان، گلوی خود را آماج تیر مرگ آفرین شما کنند.[1] با این سخنان جذاب و پر معنای امام، سپاهیان اعلام آمادگی کردند و به دنبال آن، چهار هزار نفر به فرماندهی اشعث، و سپس چهار هزار نفر دیگر به فرماندهی مالک اشتر فرستاده شدند و خود امام نیز با بقیه سپاه حرکت نمود، و در کنار شریعه، جنگ سختی درگرفت که در پایان سپاه معاویه با از دست دادن هزاران نفر از افراد خود، عقب نشینی کرده، و سپاهیان علی ـ علیه السلام ـ بر شریعه فرات مسلّط شدند.
در این هنگام، اصحاب علی ـ علیه السلام ـ از آن حضرت خواستند، که ما نیز آب را بر سپاه معاویه ممنوع کنیم.
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: نه، بگذارید در آب بردن آزاد باشند، ما کار جاهلان را نمی کنیم، شما فقط وظیفه دارید، اسلام و قرآن را بر دشمن عرضه کنید و آن ها را به راه راست هدایت و دعوت نمائید، اگر پذیرفتند که غائله تمام می شود، و گرنه به خواست خدا، با شمشیر، آن ها را کیفر خواهیم داد».
وقتی سپاه معاویه شنیدند که در بردن و آشامیدن آب، آزاد هستند، گروه گروه برای برداشتن آب به طرف شریعه فرات سرازیر شدند.[2] آری امام علی ـ علیه السلام ـ حتی در چنین موقعیتی، از مرز جوانمردی و بلند نظری، بیرون نرفت.


[1] . نگاه کنید به خطبه 51 نهج البلاغه.
[2] . منهاج البراعه، ج 4، ص 306 تا 310، تتمه المنتهی، ص 13 و کتاب وقعه الصفین.
محمد محمدی اشتهاردی – داستان های نهج البلاغه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید