جایگاه‎های مناسب برای تلاوت قرآن

جایگاه‎های مناسب برای تلاوت قرآن

قرآن کریم را در هر مکانی می‎توان تلاوت و تدبّر نمود، ولی شأن و آداب تلاوت قرآن، اقتضا می‎کند که در مکان‎هایی مناسب، قرآن تلاوت شود که از جمله می‎توان به موارد زیر اشاره نمود:
(1) خانه:
در روایات تأکیدات فراوان بر لزوم انس با قرآن، در منزل وارد شده است تا آنجا که از فقدان آن، هشدار داده، آثار بسیار شومش به کرّات گوشزد گردیده است و در مقابل از برکات عظیم ارتباط قرآن سخن به میان آمده است:
1. تأثیر شگرف بر اهل خانه:
قرآن تأثیر فراوان در خانواده همسر و فرزندان و وابستگان نزدیک دارد، صوت نافذ و زیبای قرآن در فضای خانه، روح و روان اهل بیت، خصوصاً کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار داده آنان را به سوی حقیقت طلبی و انس با قرآن سوق می‎دهد:[1] «مَنْ قَرَأ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ إخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللهُ مَعَ السَّفَرَهِ الکِرامِ البَرَرهِ و کانَ القُرآنُ حَجیزاً عَنْه یَوْمَ القِیامَهِ…».[2] (هر که قرآن را بخواند در حالی که جوانی است مؤمن، قرآن با گوشت و خونش عجین گشته و خداوند او را با سفیران بزرگوار و نیکو رفتارش قرار دهد و قرآن روز قیامت از او دفاع خواهد کرد…).
2. دفع شرور و آفات و فزونی برکات
قرائت قرآن مایه دفع شرور و آفات و وسوسه‎های شیاطین و جلب برکات و رحمت الهی می‎باشد وقتی که صوت زیبای قرآن در خانه بلند می‎شود، روح ایثار ـ محبت، صدق و صفا و سلامتیِ نیت را در افراد خانه می‎دمد و بد اخلاقی ـ کشمکش و ناراحتی را که زاییده فضای آلوده و مسموم شیطانی می‎باشد از محیط خانه دور می‎کند و نور الهی در خانه جلوه‎گر شده همه را تحت تأثیر قرار می‎دهد:
«البَیْتُ الذّی یُقْرَأ فیهِ الْقُرآنُ و یُذْکَرُ اللهُ عَزَّ و جَلَّ فیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُ الْمَلائکَهُ وَ یُضییءُ لِأهْل السَّماءِ کَما تُضْییءُ الکَواکِبُ لِأهْل الأرْضِ؛
وَ إنَّ البَیْتَ الّذی لا یُقْرَأ فیهِ القُرْآنُ وَ لا یُذْکَرُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ، وَ تَهْجُرُهُ المَلائِکَهُ وَ تَحْضُرُهُ الشیاطین».[3] امام صادق ـ علیه السّلام ـ از امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ (آن خانه‎ای که قرآن در آن خوانده می‎شود و خداوند عزیز و جلیل در آن یاد می‎شود برکتش فراوان می‎گردد و فرشته‎ها در آن حضور می‎یابند و اهریمنان آن را ترک می‎کنند و ـ خانه ـ به اهل آسمانی روشنی می‎بخشد همانگونه که ستاره‎ها برای اهل زمین روشنی می‎بخشد؛
و بی‎تردید آن خانه‎ای که قرآن در آن خوانده نمی‎شود و خداوند عزیز و جلیل در آن یاد نمی‎شود برکتش کم می‎شود فرشته‎ها آن را ترک می‎کنند و اهریمنان در آن حضور می‎یابند ـ و پیوسته فضای روابط را مسموم و مملو از شر و فساد می‎گردانند ـ).
3. تعظیم شعائر الهی
انس و تدبر و تلاوت قرآن، موجب تعظیم شعائر الهی در جامعه و اعلان موجودیت اسلامی در برابر دیگران می‎باشد، ـ همان گونه که اهل دنیا با بساط لهو و لعب و موسیقی فاسد، اعلان موجودیت می‎کنند ـ و این امر باعثِ جلوه‎گر شدنِ عظمت قرآن، در چشم دیگران خواهد بود.[4] 4. دفع عذاب
قرائت قرآن در خانه کودکان را مشتاق کرده به تعلّم می‎کشاند،‌ تعلّم قرآن توسط کودکان مایه رفع عذاب از اهل خانه و از جامعه می‎شود، در این مورد اصبغ بن نباته از امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ نقل می‎کند:
«إنَّ الله لَیَهِمُّ بِعَذابِ أهْلِ الارضِ جَمیعاً حَتّی لا یُحاشی مِنْهُم أحَداً إذا عَمِلُوا بِالْمَعاصیّ وَاجْتَرَحُوا السیَّئاتِ؛
فَاذا نَظَر إلَی الشیبِ ناقِلی أقْدامِهِمْ إلَی الْصَّلَواتِ وَ الْوِلْدانِ یَتَعَلَّمُونَ القُرآنَ رَحِمَهُم فَأخَّرَ ذلِکَ عَنْهُم».[5] (خداوند قصد عذاب همه اهل زمین را می‎نماید تا آنجا که احدی را مستثنی نمی‎گرداند وقتی که به گناهان عمل می‎کنند و آلودگی‎ها را مرتکب می‎شوند.
پس وقتی به پیرمردان می‎نگرد که بسوی مساجد برای نماز قدم بر می‎دارند و کودکان را می‎بیند که قرآن را فرا می‎گیرند برایشان رحمت آورده، آن را (عذاب را) از ایشان به تأخیر می‎اندازد).
از امام رضا ـ علیه السّلام ـ روایت شده که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اِجْعَلُوا لبُیُوتِکُم نَصیباً مِنَ الْقرآنِ، فَإِنَّ البَیْتَ إذا قُرِءَ فیهِ الْقُرآنُ تَیسَّرَ عَلی أهْلِهِ وَ کَثَر خَیْرُهُ وَ کانَ سَکّانُهُ فی زیادَهٍ، وَ إذا لَمْ یُقْرءَ الْقُرآنُ ضُیِّقَ عَلی أهْلِهِ وَ قَلَّ خَیْرُهُ وَ کانَ سُکّانه فی نُقْصانٍ».[6] (برای خانه‎هایتان سهمی از قرآن قرار دهید. چرا که خانه وقتی در آن قرآن خوانده شود بر اهلش موجب آسانی و راحتی خواهد شد و خیرش فراوان وساکنین آن رو به زیادی خواهند رفت و اگر قرآن در آن قرائت نشود بر اهلش تنگ گرفته و خیرش اندک گشته و ساکنین آن رو به کمی خواهند گذارد).
5. روش یهود و نصاری
عادت یهود و نصاری چنین بود که، عبادتها را در معابد انجام داده، خانه‎ها را واگذاشته بودند، در مذمّت عملِ آنان و تشویق بر عبادت و تلاوت قرآن در منزل، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎فرماید:
«نَوِّرُوا بُیُوتَکُم بِتِلاوَهِ الْقُرآنِ وَ لا تَتَّخِذُوا قُبُوراً کَما فَعَلَتِ الْیَهُودُ وَ الْنصاری، صَلُّوا فی الکَنائِسِ وَ عَطَّلُوا بُیُوتَهُم،
فَإنَّ البیْتَ إذا کَثُرَ فیه تِلاوَهُ القُرآنِ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ اتَّسَعَ لِأهْلِهِ وَ أضاءَ لِأهْلِ السَّماءِ کَما تُضیُ نُجُومُ السَّماءِ لِأهْلِ الدُّنْیا».[7] (خانه‎هایتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید و آنرا همچون گورستان قرار مدهید آن گونه که یهود و نصاری، مرتکب شدند در کنیسه‎ها و معابدشان نماز خواندند و خانه‎هاشان را معطّل گذاشتند. چرا که خانه هرگاه در آن تلاوت قرآن أفزون گردد، خیرش فراوان گشته و أهلش به وسعت می‎رسند (وسعت مالی و روحی، فضایی مملوّ از صمیمیّت و محبّت) و برای اهلِ آسمان روشنی می‎بخشد، آن گونه که ستارگانِ آسمان برای اهل دنیا روشنی می‎بخشند).
(2) مسجد و مکانهای آموزشی:
مسجد خانه خداست و زیارتگاه مخصوص او، و مؤمنین، با هم نه تنها برادرند و أهل یک خانه، خانه اسلام و ایمان، بلکه اعضای یک پیکرند و دارای روحی واحد؛[8] پس مسجد، تجلی گاه نور خداست و خانه مؤمنین؛ خانه‎ای که به برکتِ نور خدا در دل ساکنین آن، منوّر گشته از آن بانگ توحید و صلایِ ایمان بگوش می‎رسد؛ مردانی که معیشت زندگی، آنان را از یاد محبوب و توجه به حالِ برادران باز نداشته، دلهاشان از خوف روز قیامت، در تلاطم و اضطراب بسر می‎برد:
«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ».[9] (ـ نور خدا ـ در خانه‎هایی مستقر است که خدا اجازه داده است رفعت یابد و نامش در آن یاد شود، برایش در آن، صبحگاه و شامگاه به تسبیح مشغول هستند مردانی که تجارت و خرید و فروش آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و دادن زکات باز نمی‎دارد در حالی که از روزی که دلها و دیدگان دگرگون می‎شود، پیوسته در هراس بسر می‎برند).
نوری که در دل مؤمنین پرتوافشانی می‎کند نور وحی است و عقل، نور ایمان است وعلم، نوری است اعظم که بر فراز نوری عظیم جلوه‎گر، شده است: «نُورٌ عَلی نُورٍ».[10] در پرتو این دو نور است که خداوند هر که را شایسته بیند رهنمایش می‎گردد:
«یَهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ»[11] پس «مسجد» کانونِ تلاقی نور عقل و نور وحی است و محیطِ رشد فکر و تحوّل دل و محل کسب علم و توشه تقوی؛ و از این رو است که در صدر اسلام، معبدِ عالم بود و مدرسه عابد! محکمه قضاوت بود و محل شور حکومتی! پایگاهِ کوچ به جبهه بود و پذیرنده سفراء! یعنی که علم و دین، سیاست و عبادت، اجتماع و عزلت و بالأخره، دنیا و آخرت از هم جدا نبوده، اوّلی مقدمه دوّمی است، اینها همه و همه، اموری است که قرآن بدان رهنمایمان می‎شود و از انس با قرآن بدست می‎آید:[12] «… مَنْ کانَ القُرآنُ حَدیثَهُ وَ المسْجِدُ بَیْتَهُ، بَنی اللهُ لَهُ بَیْتاً فی الجَنَّهِ…».[13] (هر که قرآن سخنش و مسجد خانه‎اش گردد (باشد) خدا برایش خانه‎ای در بهشت بنا می‎کند).
«ما جَلَسَ قَوْمٌ فی مَسْجِدٍ مِنْ مَساجِدِ اللهِ تَعالی یَتْلُونَ کِتابَ اللهِ وَ یَتَدارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ، إلّا تَنَزَّلتُ عَلَیْهِمْ السَّکینَهُ وَ غَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَهُ وَ ذَکَرَهُمُ اللهُ فیمَنْ عِنْدَهُ…».[14] (هیچ قومی در مسجدی از مساجد خدا در حالیکه کتاب خدا را تلاوت می‎کنند و آن را میان خود بحث می‎کنند، جلوس نکردند مگر آنکه آرامش الهی برآنان بتدریج نازل گشت و رحمت خدا آنان را فراگرفت و خدا آنان را در زمره مقربین درگاهش یاد نمود!).
در حدیثی مشابه (ح 21) آنان را میهمانان خدا می‎نامد که فرشتگان با بالهایشان بر آنان سایه افکنده‎اند مادامی که در مسجد به بحث و تلاوت در قرآن بسر می‎برند.


[1] . قرائت با حال و توجه، بطور غیرمستقیم، افراد خانه را متحوّل می‎کند، رؤیت واقعیت تحول روحی پدر هنگام قرائت، کودکان و نوجوانان را به راه کشانده و نسبت به قرآن علاقمند و مشتاق می‎نماید.
[2] . بحار الانوار 6 ح 1.
[3] . بحار الانوار 16 ح 1، 2 و 6.
[4] . آیت الله خویی، «البیان»، مقدمه کتاب.
[5] . بحار الانوار 7 ح 2.
[6] . بحارالانوار 16 ح 5.
[7] . بحارالانوار 16 ح 4.
[8] . المؤمِنُ أخُ المُؤمِن کَالْجَسَد الواحِدِ اِنْ إشْتَکی شَیْئاً وَجَدَ ألَم ذلِکَ فی سائِر جَسَدِهِ وَ إنَّ رُوحَهُما مِنْ رُوحِ اللهِ، وَ اِنَّ رُوحَ ‌المُؤمِنِ لَأشَدُّ إتِّصالاً بِرُوحِ اللهِ مِنِ اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها». (بح، ج 74، ص 277، ح 9)
[9] . نور/ 37و 36.
[10] . نور/ 35.
[11] . نور/ 35.
[12] . از این جاست که تنها کسی مساجد خدا را آباد می‎کند که معرفت و عشق به خدا و عالم آخرت داشته باشد و حقیقت نماز را بپادارد و حقوق مالی را به خلق خدا بپردازد و در راه خدا از هیچ کس جز خدا واهمه به خود راه ندهد و تازه بعد از این امید می‎رود که از رهیافتگان به شمار آید!: « إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْ‏آخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَى الزَّکاهَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ ». (توبه/ 18).
[13] . بحارالانوار 3، ح 7: این روایتها همه از «مستدرک وسایل، ج 3، ب احکام مساجد» می‎باشد.
[14] . ص، ب 3، ح 20.
@#@
«فَأمّا مُروَّهُ الْحَضَرِ فَتِلاوَهُ القُرآنِ وَ حُضُورُ المَساجِدِ».[1] (… پس مروت در وطن تلاوت قرآن و حضور در مساجد می‎باشد).
مروّت و مردانگی نسبت به مؤمنین را قرآن احیا می‎کند و «‍حضور در مساجد» به آن جامه عمل می‎پوشاند:
«المَساجِدُ بُیُوتُ المُتَّقینَ وَ مَنْ کانَتِ المَساجِدُ بَیْتَهُ ضِمَنَ اللهُ لَهْ بِالرَوْحِ و الرّاحَهِ وَ الجَوازِ عَلَی الصِّراطِ».
(مساجد خانه متقین است و هر که مساجد خانه‎اش باشد، خدا برایش نسیمِ رحمت و راحتی و عبور بر پل صراط را ضمانت کرده است).
مسجد خانه ایمان و تقواست پس آرامش و راحتی روح را موجب می‎شود، و خانه بندگی است پس براحتی از صراط می‎گذرد.[2] «…‌أحَبُّ البِقاعِ إلَی اللهِ المَساجِدُ وَ أبْغَضُها إلَیْهِ الأسْواقُ، المَساجِدُ مَجالِسُ الأنْبیاء».[3] (محبوبترین مکان به خدا، مساجد و مبغوضترین آن بازارها می‎باشد، مساجد مجالس انبیاء خداست).
مسجد، جلوه‎گاه خرید متاع آخرت، و بازار، محل عرصه کالای دنیای فانی است از رو بقدر ضرورت، باید در بازارِ دنیا قدم نهاد.
«یَقُولْ الله تَعالی: (ألا إنَّ) بُیُوتی فِی الاَرْضِ المَساجِدُ تُضِیءُ لِأهْل السَّماء کَما تُضیءُ النُّجُومُ لِأهْلِ الأرْض، ألا طُوبی لِمَنْ کانَتِ المَساجدُ بُیُوتَه، ألا طُوبی لِمَنْ تَوضَّأ فی بَیْتِه ثُمَّ زارَنی فی بَیْتی، ألا إنَّ عَلَی المَزُورِ کَرامَهَ الزّائِرِ، ألا بَشِّرِ المَشّائینَ فِی الظُّلُماتِ إلَی المَساجِدِ بِالنُّورِ السّاطِعِ یَوْمَ القِیامَهِ».[4] (خانه‎های من در زمین، مساجد می‎باشد که برای اهل آسمان روشنی می‎بخشد همان گونه که ستاره‎ها برای اهل زمین پرتو افشانی می‎کنند، به هوش باشید خوشا بحال آنکه مساجد خانه‎اش می‎باشد، به هوش باشید خوشا به حال آنکه در خانه‎اش وضو بگیرد، سپس مرا در خانه‎ام دیدار کند، به هوش باشید بی‎شک بزرگداشتِ دیدار کننده بر عهده دیدار شونده می‎باشد! به هوش باشید، آنانی را که در تاریکی‎ها به سوی مسجد روانند، به نور گسترده در روز قیامت مژده بده).[5] در حدیثی، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ رابطه مستحکم میان «عترت، قرآن و مسجد» را بیان می‎کند:
«مَنْ أحَبَّ اللهَ فَلْیُحبَّنی، وَ مَنْ أحَبَّنی فَلْیُحِبَّ عِتْرَتی، إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْن کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی وَ مَنْ أحبَّ عِتْرَتی فَلْیُحِبَّ الْقُرآنَ، وَ مَنْ أحَبَّ القُرآنَ فَلْیُحِبَّ المَساجِدَ، فَإنَّها أفْنِیَهُ اللهِ وَ أبْنِیَتُهُ أذِنَ فی رَفْعِها، وَ بارَکَ فیها، مَیْمُونَهٌ، مَیْمُونٌ أهْلُها، مُزیَّنهٌ، مُزَیَّنٌ أهْلُها، مَحْفُوظَهٌ، مَحْفُوظٌ أهْلُها…».[6] (هرکه خدا را دوست دارد پس باید مرا دوست بدارد و هر که مرا دوست دارد پس باید خاندانم را دوست بدارد، چرا که من در میان شما دو گوهر گرانبها را واگذاشتم، کتاب خدا و خاندانم، و هر که خاندانم را دوست دارد پس باید قرآن را دوست بدارد و هر که قرآن را دوست داشت پس باید مساجد را دوست بدارد، چرا که مساجد درگاههای خدا و بناهای او می‎باشد که در رفعت آن، اجازه داده و در آن، برکت نهاده است خود مبارک، اهلش نیز مبارک است خود آراسته، اهلش نیز آراسته ـ به زیور الهی ـ است، خود محفوظ و اهلش نیز محفوظ است…).
اساساً حبّ خدا، حبّ هر آنچه را که نشان از خدا دارد، به دنبال می‎آورد: عاشقم بر همه عالَم، که همه عالَم از اوست.
در حدیثی دیگر، علی ـ علیه السّلام ـ شیعیان زمان حضرت حجت ـ علیه السّلام ـ را ترسیم می‎کند:
«کَأنّی أنْظُرُ إِلی شیعَتِنا بِمَسْجِدِ الْکُوفهِ وَ قَدْ ضَرَبُوا الَساطیطَ یُعَلِّمُوَنَ النّاسَ القُرآنَ کَما أُنْزِلَ…».[7] (گویا به شیعیان خود در مسجد کوفه می‎نگرم در حالیکه خیمه‎ها را برپا کرده‎اند به مردم قرآن می‎آموزند همان گونه که نازل شده است…).
در حدیثی از علی ـ علیه السّلام ـ رفع عذاب از اهل زمین را منوط به آبادی مسجد می‎نماید:
«یَقُولَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَبارَکَ و تَعالی إذا أرَدْتُ أنْ أُصیبَ أهْلَ الأرْضِ بِعَذابٍ، لَو لا رِجالٌ یَتَحابُّونَ جَلالی[8] وَ یَعْمُرُونَ مَساجِدی وَ یَسْتَغْفِرُونَ بِالْأسْحارِ لَو لا هُمْ لَأنْزَلْتُ عَذابی».[9] (خداوند عزیز و جلیل و تبارک و تعالی می‎فرماید هر گاه اراده می‎کنم که عذابی را به اهل زمین وارد کنم اگر نبودند مردانی که به جلال و عظمت من عشق می‎ورزند و مساجد مرا آباد می‎کنند و در سحرگاهان به استغفار می‎پردازند، اگر اینان نبودند عذابم را نازل می‎کردم).


[1] . بحارالانوار 3، ح 3.
[2] . بحارالانوار 3، ح 18.
اشاره به آیات: « الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ». (رعد/ 28)؛ « أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ ». (یس/ 61)
[3] . ص، بحار الانوار 3، ح 18.
[4] . حدیث قدسی، بحارالانوار 3، ح 19.
[5] . مقصود از «تاریکی» ظلمتِ جهل و کفر و نفاق و فتنه‎های اجتماعی است همانگونه که در حدیث التزام به قرآن آمده اس.
[6] . بحارالانوار 1، ح 2.
[7] . بحارالانوار 8، ح 4.
[8] . بقرینه حدیثِ قبل از آن، «جَلالی» می‎باشد در بعضی نسخ «خِلالی» و در بعض دیگر «حلالی» آمده است.
[9] . بحارالانوار 6، ح 4.
ولی الله نقی پورفر ـ تدبر در قرآن

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید