قرآن کریم صد و چهارده سوره دارد. طبق آماری که از روایاتترتیب نزول سورهها به دست آمده است، هشتاد و شش سوره مکی وبیست و هشتسوره مدنی است. در اینکه به چه سورهای مکی و به چهسورهای مدنی گفته میشود، اختلاف نظر است. معیار زمان، معیارمکان، معیار خطاب و محتوا و معیار سماع و نص، از جمله معیارهایی است که توسط پژوهشگران علوم قرآنی مورد بحث و بررسیقرار گرفته است. در این مکتوب معیار زمان مورد پذیرش قرارگرفته است; یعنی آیاتی که قبل از هجرت پیامبر- صلی الله علیه و آله – به مدینه نازلشده است، مکی و آیات نازل شده پس از هجرت، مدنی است.
پرسشهای مختلفی درباره سیاست و جایگاه آن در قرآن وجود دارد.
پرسشهایی از قبیل:
آیا به مسایل مربوط به زندگی سیاسی در قرآن توجه شدهاست؟
مباحثی از قبیل دولت، قدرت، حاکمیت، سلطه، آزادی، عدالت،مشروعیت، مشارکت، مشورت، بیعت، نظارت بر قدرت سیاسی، تمرکز ویا توزیع قدرت سیاسی، روابط بین دولتها و ملتها، حقوق عمومی،معاهدات، جنگ و صلح و سایر مفاهیم و قضایای سیاسی از چهجایگاهی در قرآن بر خوردار است؟ بر فرض پرداختن قرآن به مفاهیمو قضایای سیاسی، چه بخشهایی از قرآن بیشتر به مسایل سیاسیپرداخته است؟ آیات و سورههای مکی یا مدنی؟ آیا ادعای برخی ازمستشرقین مبنی بر این که آیات مکی، آیات غیر سیاسی است وپیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله – در مکه به سیاست توجه نداشته است و تنها در آیاتمدنی است که به سیاست توجه شده است و این هم به خاطر مقتضیاتزمانی است که شرایط جدیدی را برای پیامبر- صلی الله علیه و آله – به وجود آورد،ادعایی معتبر است؟ برای پاسخگویی به پرسشهای مذکور و نیز ارائهگزارش از مکتوباتی که به موضوع «سیاست در قرآن» پرداختهاند،مباحث این یاد داشت آمده است.
1- موضوعات سیاسی در قرآن
در این مطلب که قرآن مباحثسیاسی را نادیده نگرفته است،میتوان گفت که تقریبا اجماع نظر وجود دارد. اگر اختلافی هست، کههست، در این مطلب است که آیا آیات مکی هم به سیاست پرداختهاندیا خیر؟ در قسمت دوم بحثبه پاسخ این پرسش اشاره خواهد شد.
باید اذعان کرد که مفسرین قرآن تا کنون توجه شایسته وبایستهای به موضوع سیاست در قرآن نداشتهاند. در میان تفاسیرموجود، آنها که به مباحثسیاسی توجه کردهاند، بسیار نادرند.
المیزان(علامه محمد حسین طباطبایی)، التفسیر المنیر فیالعقیده و الشریعه و المنهج(دکتر وهبه الزحیلی، 16 مجلد 31جزء)، من وحی القرآن(سید محمد حسین فضل الله)، تفسیرراهنما(زیر نظر آیه الله هاشمی رفسنجانی)و تفسیر پیام قرآن(جلد دهم با عنوان قرآن مجید و حکومت اسلامی، زیر نظر آیه اللهمکارم شیرازی)از جمله تفاسیری هستند که تا حدی به موضوع موردبحث پرداختهاند.
یکی از کارهای خوبی که درباره قرآن انجام شده است، تهیه معجممعنایی قرآن است. در اینجا با استفاده از اثر مهم «المعجمالمفهرس لمعانی القرآن العزیز» به برخی از موضوعات سیاسی کهدر قرآن درباره آنها صحبتشده است، اشاره میشود. علاقهمندانبرای مطالعه این موضوعات و یافتن آیات مربوطه، لازم استبه منبعمذکور مراجعه نمایند.
الف- اجل الامم، الاختلاف: رفعه بتحکیم شرع الله، الاخوهالانسانیه، الاخوه الایمانیه، الاخوه الشیطانیه، الاراده الانسانیه، الارض: استخلاف الانسان فیها، الارض: اعمارها، الارض: تسخیرهاللانسان، الارض: النهی عن الافساد فیها، الارض: وراثه الصالحینلها، الاستقامه، الاستکبار، الاصلاح، الاعراض عن المشرکین، الاعراضعن المنافقین، الاعراض عن الیهود، الامام، امه، الامر بالمعروف،الامم: آجالها، الامم: اختلافها، الامم: ارسال الرسل الیها،الامم: استخلافها، الامم: ظلمها، الامم: هدایتها، الامم هلاکها،الامم: وحده اصلها، الامن، الامن فی البیت الحرام، الانسان،الانسان: استخلافه و الایمان: ثمراته: السعاده;
ب- البغی، البیعه و بیعه الرضوان;
ت- التبعیه المحموده، التبعیه المذمومه، التقلید الاعمی: ذمه، التقوی: تفاضل البشر بها و التنازع.
ج- الجهاد: اسبابه: حمایه الدین، رفع الظلم و صد العدوان;
ح- حدود الله، الحدید، الحذر من العدو، الحرب، حریهالعقیده، حزب الله، حزب الشیطان، الحزبیه، الحق، الحق: وجوباتباعه، الحکم بالعدل: وجوبه و الحکم بغیر ما انزل الله: ذمه;
خ- الخیر و انواعه، الخیریه: معیارها العرقی: ذمه;
د- داود: استخلافه فی الارض، الدعوه الی الله: فرضیتها،الدعوه الی الباطل: ذمها، الدفاع عن الباطل: ذمه، الدفاع عنالحق;
ر- الرای، الرسل: وجوب طاعتهم;
ز- الزعامه، الزکاه;
س- السجن، السعاده، السعی، السعی فی الخیر، السعی فیالفساد، السقوط، السلاح، السلطه، سلیمان: ملکه، سنهالله:
ثباتها، سنه الله فی التغییر، سنه الله فی نصر المومنین;
ش- الشده، الشر، شرح الصدر، الشهاده فی سبیل الله، الشوری;
ص- الصبر، الصفح، صلاه الجمعه، الصلاح، صلح الحدیبیه، الصلحمع العدو;
ط- الطاعه: انواعها: طاعه الله، طاعه الرسل و طاعه اولیالامر; الطاعه: حقیقتها تنفیذ الامر، طاعهالشیطان: النهی عنها، طاعه الکافرین: النهی عنها، الطاغوت، الطغیان;
ظ- الظلم: انواعه: الافتراء علی الله، اکل اموال الناسبالباطل، اکل اموال الیتامی، الصدعن سبیل الله، ظلم الانسانلنفسه، الشرک بالله، التکذیب بآیات الله، مخالفه اوامر الله ;الظلم: تنزیه الله عنه، الظلم: النهی عن موالاه الظالمین، ظهورالحق، ظهور الفساد;
ع- العداوه، عداوه الشیطان للانسان، العدل، العدل: اقامتهمع الخصوم، العدل: الامر به، العقل: ذم تعطیله، العلم: وجوباتباعه، علو الحق، علو الطغیان: النهی عنه، عماره الارض،العمل: حریه الانسان فیه، العمل الصالح، العهد: رعایته، العهدمع المشرکین، العهد: الوفاء به، العهد: نقضه، العون علیالباطل: ذمه، العون علی الخیر: الحث علیه؟
غ- الغزو، الغلبه;
ف- الفتح، الفتح المادی، الفتنه، الفدیه، فرعون: استعبادهللرعیه، فرعون: استکباره، فرعون: افساده، الفرقه، الفساد، الفساد و الملوک، الفسق: محاربته، فعل الخیر: الامر به،الفقر: علاجه، الفلاح، الفیء، الفئه;
ق- قتال الکافرین، القبیله، قتل، القدر الالهی و المشیئه،قدره الانسان، قدرهالانسان: محدودیتها، القری: انذار اهلها، القری: اهلاک اهلها، القری: خرابها، القری: خیراتها، القری: ظلماهلها، القری: فساد اهلها، القسط، القسمه الجائره، القصاص، قصصتاریخیه: اصحاب الفیل، قصص تاریخیه: ذوالقرنین، قصص تاریخیه:
مملکه سبا، القضاء و القدر، قطع الاشجار، قطع دابر الکافرین،القعود عن القتال، القعود مع الظالمین: النهی عنه، القلب والمسوولیه، قله علم الانسان، القهر، القوه، القوه: الاخذ بها،القوه: زوالها، القوه و الامانه، القوه: وظائفها: ارهابالعدو، القوه: وظائفها: حراسه الدعوه، القوه: وظائفها: الدفاع،القیام بالعدل، القیام لله;
ک- الکثره، الکثره والقوه، الکفر، الکفر: صفاتالکافرین(الاعراض عن الحق، الافساد، البخل، الترف، التفرق،التکبر، الجهل، حب الدنیا، الخسران، الخیانه، الذل، السخریه،شر البریه، الشقاء، الضلال، الطغیان، الظلم، العداوه، العناد،الغرور، الغفله، الغیظ، الفجور، الفسق، کتمان العلم، الکذب،کرهالحق، الکید، معصیه الله، المکر، منع الخیر، نقص العهود،نکران النعم، النمیمه، الهزیمه) صوره، الکفر: النهی عن مداهنهالکافرین، الکفر: النهی عن الکفر: موالاه الکافرین، الکمال;
ل- اللباس الحربی، الکسان: اختلاف الالسنه، لعنه الله: وقوعها علی الظالمین و المنافقین و الکافرین و…، اللون: اختلافه;
م- المال، المال و الملک، المتابعه(بمعنی الالحاق)، المدینه،المدینه المنوره، المراه، المراه: حسن تدبیرها، المراه:
حریتها فی الاعتقاد، المراه: حقوقها و…، المراه: مسوولیتها،المراه: مشارکتها الاجتماعیه، المصیبه، المعروف، المعیشه، المکر، الملا، الملک، الملک: ایتاوه من الله، الملک: تفردالله به، الملک الدائم، ملک سلیمان، المله الضاله، ملک فرعون، الملک و العلم، الملک و القوه، الملک و الفساد، الملک و المال،الملکیه، المیزان: الوفاء به;
ن- نارالحرب: اطفاوها، الناس، الناس: احوالهم، الناس: اصلهمامه واحده، الناس: اصنافهم(: الجاهلون، السفهاء، الشاکرون، الغافلون، الفاسقون، الکافرون، المریدون للدنیا، المریدونللدنیا و الاخره، المضلون، المفسدون، المنافقون، المومنونو…) الناس: تبادل المنافع بینهم، الناس: تکلیفهم باتباعالاسلام، الناس: حریه اعتقادهم، الناس: الحکم بینهم بالعدل،النبوه، النصاری، النصح، النصر، النعمه، النفاق، النفاق: صفاتالمنافقین(: استبطان الکفر، البخل، البغضاء، التذبذب، التظاهربالایمان، الخصام، الذل، الریاء، الضلال، الطغیان، الغیظ،الغرور، الفسق، الکذب، الکسل فی العبادات، مرض القلب)، النفاق:
صوره(: الامر بالمنکر، الافساد، الاستهزاء، التخلف عن الجماعه،تحکیم غیر الله، التخلف عن الجهاد، التکبر، الخداع، الخروج عنالطاعه، الظلم، موالاه الکافرین، النهی عن المعروف)، النفس:
الاستکبار فیها، النفع، نقض العهود، النهی;
ه- الهجره، الهجره: اسبابها(: حریه العباده، الظلم، نصرهالدین)، الهدایه، الهلاک: اسبابها;
و- وراثه الارض، الوزیر، الوطن، وضع المیزان، الوعد،الوعید، الولایه، ولایه الله، ولایه الله: ثمارها، ولایهالله،ثوابها، ولایه الله: حرمان الظالمین منها، ولایه الله: حرمانالکافرین منها، ولایه الله: شروطها، ولایه الله: للملائکه، ولایهالشیطان، ولایه الظالمین لبعضهم، الولایه علی السفیه، الولایه فیالقصاص، ولایه القرابه، ولایه الکافرین لبعضهم، الولایه لله وحده،الولایه من دون الله: بطلانها، ولایه المومنین لبعضهم;
ی- الید: بمعنی السلطان، الید: بمعنی القدره، الید: بمعنیالقوه، الیاس، الیسر،الیهود، الیهود: اشعالهم للحروب، یوسف معالملک.@#@
2- سیاست در آیات مکی
در این باره از کتاب «اصول الفکر السیاسی فی القرآن المکی»
، از تالیفات دکتر عبدالقادر حامد التیجانی یاد کرده، دربارهآن صحبت میکنیم.
انگیزه اساسی آقای دکتر تیجانی در نگارش کتاب مورد بحث;یعنی: «اصول الفکر السیاسی فی القرآن المکی»، این مسالهبوده است که توسط برخی مستشرقان و پژوهشگران تاریخ اندیشهسیاسی در اسلام، نسبتبه وجود مباحثسیاسی در آیات نازل شده برپیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله – ، قبل از هجرت به مدینه(تعریف پذیرفته شده ازسوی مولف درباره آیات مکی) اظهار تردید و بعضا انکار شده است.
آقای تیجانی سعی نموده است تا نشان دهد که بنیادهای تفکر سیاسیدر اسلام در آیات مکی مورد توجه قرار گرفته است.
«مونتگمری وات» و «گولدزیهر» از کسانی هستند که ادعایمذکور را بیش از دیگران بسط دادهاند. بنابه نظر اینان، در آیاتمکی فقط به مساله آخرت توجه شده است و نکتهای در باب سیاست ومسایل مربوط به تدبیر دنیایی و یا تشکیل حکومت اسلامی و امثالآن نیامده است. اینان زمینه کشتبذر نظام علمانی و سکولاریستیرا در عالم اسلامی فراهم آوردهاند. عقیده فوق در میان بسیاری ازمسلمانان نیز به عنوان یک اصل بدیهی رواج یافته است.
استدلالهای نویسنده، عمدتا مقایسهای است. به نظر وی، همان طورکه نظریات افلاطون، ارسطو، هگل، فویر باخ، کارل مارکس و سایرمتفکران غربی درباره انسان و جهان، تاثیر مستقیمی براندیشههای سیاسی داشته است، نظریه توحید و یکتاپرستی در اسلامنیز تاثیر اساسی در شکل دهی اندیشه سیاسی اسلام داشته است;چنانکه دیدگاههای اسلام درباره انسان و جهان و خالق جهان کهتماما در مکه ارائه شده است در واقع سیاست اسلامی را شکل دادهاست. به نظر دکتر تیجانی، حتی اصل حکومت و ضرورت آن نیز درآیات مکی مورد توجه قرار گرفته است. وی از جمله به آیه هشتادسوره الاسراء استناد کرده است. آیه مذکور چنین است:
«و قل رب ادخلنی مدخل صدقو اخرجنی مخرجصدق واجعل لی منلدنک سلطانا نصیرا.»
آنچه مورد استشهاد تیجانی است، بخش پایانی آیه است. «سلطانانصیرا» یک بار در قرآن آمده است و آن هم در همین آیه است. بهنظر تیجانی، «سلطان نصیر» مساوی و هم معنی با دولت و نظامسیاسی است. البته در مواردی، تعبیر «سلطان» و یا «سلطانمبین» در آیات به کار رفته است که مراد، «دلیل» و «بینه»
و «برهان» است. در آیهای که آمد، پیامبر- صلی الله علیه و آله – به دستور خداوندباید از خدا تقاضایی بکند. این تقاضا چیزی نیست جز توفیق تشکیلیک نظام سیاسی که با قدرت خویش پشتیبان فعالیتهای تبلیغی ورسالت پیامبر- صلی الله علیه و آله – باشد.
بخش اصلی کتاب تیجانی به تجزیه و تحلیل آیات سوره اعراف، کهسورهای مکی است، اختصاص دارد. به نظر وی، در سوره اعراف، تمامچیزهایی که برای بنیاد تفکر و عمل سیاسی لازم بوده، آمده است.
وی آیات سوره اعراف را از این منظر، در سه گروه طبقه بندی کردهاست.
الف- آیاتی که به توصیف انسان میپردازد. بر طبق این آیات،انسان مخلوق خدا و نیز مامور از سوی خدا است. زمین در تسخیرانسان قرار داده شده و انسان موظف است زندگی خود را از آن،تامین کند. نیز انبیا از سوی خدا آمدهاند تا وظایف انسان رابه او گوشزد کنند. در ادامه آیات، به نتایجی که بر ماموریت انبیا متفرع شده، اشاره شده است.
ب- تجارب انبیای الهی; از جمله: نوح، هود، صالح، لوط، شعیبو موسی از مواردی است که در آیات سوره اعراف بر آنها تاکیدشده است. همه این انبیا در جهت تشکیل یک جامعه متشکل انسانیحرکت کردهاند; اما در عمل با مخالفت جمعی از انسانها بر خوردنمودهاند. گروهی به یاری آنها بر خواستند و متقابلا، گروهی آنانرا تکذیب کردهاند. این حقیقت و واقعیت در سراسر تاریخ انبیاجاری است.
ج- در این گروه از آیات، مکیان مخاطب قرار گرفتهاند و بهآنها توصیه شده است که از این تاریخ پرفراز و نشیب درس بگیرندو به تکذیب پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله – نپردازند. از او حمایت کرده و در جهتتشکیل یک امت اسلامی، تلاش لازم را به عمل آورند.
تیجانی سعی کردهاست دیگر آیات مربوط به هر یک از گروههایمذکور را نیز مورد توجه قرار دهد. بر همین اساس، در بخش ملحقاتکتاب خویش این آیات را فهرست کرده است.
در مجموع، آنچه تیجانی ارائه نموده، از نادرترین وارزشمندترین کارهایی است که تا کنون در موضوع «سیاست درقرآن» ; در اختیار ارباب معرفت و اندیشه سیاسی قرار گرفتهاست. ضمن بشارت به خوانندگان محترم که به زودی ترجمه بخشهاییاز کتاب حاضر، منتشر خواهد شد، آرزو میکنیم که شاهد آثار علمیقویتری در این حوزه باشیم.
3- دیگر آثار سیاسی قرآنی
الف: آیت الله مکارم شیرازی، جلد دهم از تفسیر موضوعی پیامقرآن را به موضوع حکومت اسلامی در قرآن اختصاص داده است. در اینتفسیر مباحث زیر مطرح شده است: پیوند امامت و حکومت، ضرورتحکومت، انواع حکومت، اهداف حکومت اسلامی، ماهیتحکومت اسلامی،اخباری بودن ولایتیا انشایی بودن آن، ولایتیا وکالت، رابطه دینو حکومت در قرآن، پایههای حکومت اسلامی، نظام قانون گذاری اسلام،مجلس شورا و انتخاب نمایندگان، چگونگی انطباق مجلس شورا برموازین مشورت اسلامی، نظام اجرایی حکومت اسلامی در عصرپیامبر- صلی الله علیه و آله – ، صفات و شرایط مسوولان اجرایی، شرایط کارگزاران حکومتاسلامی، ترکیب نظام اجرایی، فرهنگ حاکم بر حکومت اسلامی، چگونگیانتخاب رئیس نظام اجرایی، نظام قضایی در حکومت اسلامی، حدود وتعزیرات در اسلام، احکام زندان در اسلام، فلسفه و اقسام زندانها،رفتار با زندانیان، اداره حسبه و امر به معروف و نهی از منکر،تعلیم و تربیت در حکومت اسلامی، نقش مطبوعات در حکومت اسلامی،نیروهای دفاعی و قوای مسلح، جهاد، انواع جهاد، آداب جهاد، صلح،اسیران جنگی، رابطه مسلمانان و غیر مسلمانان، اقلیتهای مذهبیدر حکومت اسلامی و حکومت اسلامی و سازمانهای اطلاعاتی.
ب: ابوالاعلی مودودی(متوفای 1979 م.)در کتاب الاسلام فی مواجههالتحدیات المعاصره طرح نظام اسلامی خود را که نتیجه ضروری نظریهانقلاب اسلامی اوست، از آیات قرآنی استخراج کرده است. این آیاتکه تمامی آن در سوره اسراء آمده است، از این قرار است:
«وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالولدین احسانا اما یبلغنعندک الکبر احدهما او کلاهما فلاتقل لهمااف و لاتنهرهما و قللهما قولا کریما(23)واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل ربارحمهما کما ربیانی صغیرا(24)ربکم اعلم بما فی نفوسکم انتکونوا صالحین فانه کان للاوبین غفورا(25)و ءات ذاالقربی حقهو المسکین و ابن السبیل و لاتبذر تبذیرا(26) ان المبذرین کانوااخوان الشیاطین و کان الشیطن لربه کفورا(27)و اما تعرضن عنهمابتغاء رحمه من ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا(28)و لاتجعل یدکمغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا(29)انربک یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر انه کان بعباده خبیرابصیرا(30) و لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم انقتلهم کان خطا کبیرا(31)و لاتقربوا الزنی انه کان فاحشه و ساءسبیلا(32)و لاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتلمظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلایسرف فی القتلانه کانمنصورا(33)و لاتقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغاشده و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا(34)و اوفوا الکیلاذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسنتاویلا(35)و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفوادکل اولئک کان عنه مسئولا(36)و لاتمش فی الارض مرحا انک لن تخرقالارض و لن تبلغ الجبال طولا(37)کل ذلک کان سیئه عند ربکمکروها(38)ذلک مما اوحی الیک ربک من الحکمه و لاتجعل مع اللهالها اخر فتلقی فی جهنم ملوما مدحورا(39)»
ترجمه: «و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید; و به پدرو مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد توبه سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار; و بر آنهافریاد مزن; و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنهابگو(23)و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف، در برابر آنانفرود آر; و بگو: «پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکیتربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.» (24)پروردگار شما ازدرون دلهایتان آگاهتر است; (اگر لغزشی در این زمینهداشتید)هرگاه صالح باشید(و جبران کنید)او باز گشت کنندگان رامیبخشد.(25)و حق نزدیکان را بپرداز، و(همچنین حق)مستمند ووامانده در راه را; و هرگز اسراف و تبذیر مکن،(26)چرا که تبذیرکنندگان، برادران شیاطینند، و شیطان در برابر پروردگارش، بسیارناسپاس بود.(27)و هرگاه از آنان (مستمندان) روی برتابی، وانتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی(تا گشایشی در کارت پدیدآید و به آنها کمک کنی)، با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنهاسخن بگو.(28)هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن،(و ترک انفاق وبخشش منما) و بیش از حد(نیز)دستخود را مگشای، که مورد سرزنشقرارگیری و از کار فرومانی. (29)به یقین پروردگارت، روزی رابرای هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ میدارد; او نسبتبه بندگانش،آگاه و بیناست.@#@(30)و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید; ما آنهاو شما را روزی میدهیم; مسلما کشتن آنها گناه بزرگی است; (31)ونزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است!(32)و کسیرا که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز به حق. و آن کس کهمظلوم کشته شده، برای ولیاش سلطه(و حق قصاص)قرار دادیم; اما درقتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.(33)، به مال یتیم،جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد. و بهعهد(خود) وفا کنید، که از عهد سوال میشود.(34)و هنگامی کهپیمانه میکنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوی درست وزنکنید. این برای شما، بهتر و عاقبتش نیکوتر است.(35)از آنچه بهآن آگاهی نداری، پیروی مکن; چرا که گوش و چشم و دل، همهمسوولند.(36)و روی زمین، با تکبر راه مرو; تو نمیتوانی زمین رابشکافی، و طول قامتت هرگز به کوهها نمیرسد.(37)همه اینها،گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. (38)این(احکام)، ازحکمتهایی است که پرورگارت به تو وحی فرستاده; و هرگز معبودی باخدا قرار مده، که در جهنم افکنده میشوی، در حالی که سرزنش شده، و رانده(درگاه خدا)خواهی بود.(39)
وی، همان گونه که حمید عنایت نیز به درستی اشاره کرده است،در پروراندن اندیشه نظام اسلامیاش، فقط این آیات را ذکر کردهاست و اشاره یا استنادی به احادیثیا سایر منابع ندارد. اینآیات، مدنی بوده و احکام مربوط به نهادهای اخلاقی، اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حکومت و جامعه نوپای اسلامی را تبیینکردهاند.
قواعد و اصول قابل استخراج از آیات مذکور، از این قرار است:
1- حکومت اسلامی مبتنی بر فکر توحیدی است و بنابراین، قواعدرفتار بشر و مبانی حکومت از سوی خدا و در انحصار خداست.
2- خانواده، مقام مهمی در نظام اجتماعی دارد و احترام بهپدر و مادر، یک وظیفه شرعی بوده و بنابراین، از مهمترین وظایفحکومت اسلامی آن است که تدبیرهایی در جهت استحکام روابطخانوادگی اتخاذ نماید.
3- مردم در حکومت اسلامی، لازم است از روحیه تعاون و ایثاربرخوردار باشند و با پرهیز از اسراف، دادن صدقات واجب(خمس وزکات)و مستحب(انفاق)، وقف و امثال آن، به همنوعان خود کمکنمایند. بنابراین، مردم در قبال یکدیگر مسوولند.
4- مشی زندگی باید معتدلانه باشد. افراط و تفریط در فقر وغنا چیز مطلوبی نیست.
5- کنترل جمعیت از طریق «کشتن فرزندان و سقط جنین» جنایتاست.
6- اعمال منافی عفت; از قبیل: زنا و تمامی علل و عواملی کهمنجر به چنین اعمالی شود، ممنوع است و لازم ستحکومت اسلامی دراین جهت اهتمام لازم را بنماید.
7- هیچ انسانی را حکومت اسلامی نمیکشد، مگر به دلایل قانونی ومعتبر شرعی که عبارتند از: قتل، دشمنی و جنگ با مسلمانان،اقدام در جهتبراندازی نظام اسلامی، زنای محصنه و ارتداد(یاخیانتبزرگ); اجرای مجازات برای گروههای مذکور، صرفا در اختیارحکومت است، آن هم بدون افراط و تفریط. و افراد یا نهادهای خارجاز حکومت اسلامی مجاز به هیچ نوع خشونتی نیستند.
8- حقوق یتیمان و مستمندان باید رعایتشود.
9- به قول و وعده و پیمان باید عمل شود. همچنین، قراردادهای تجاری باید محترم شمرده شود.
10- هیچ کس را به صرف سوء ظن و شک و تردید، نمیتوان توقیف،شکنجه یا زندانی کرد. نظارت و رفتار ماموران امنیتی بایدمبتنی بر شواهد محکم باشد.
11- لازم است رفتار مسلمانان از هر گونه شائبه تکبر وخودنمایی خالی باشد.
12- امور مذکور در روابط بین المللی نیز همچون روابط داخلی،حاکم است.
ج: قدرت، کلیدیترین مفهوم در دانش سیاسی است; به طوری کهبرخی از عالمان علم سیاست موضوع این علم را قدرت دانستهاند.
این مفهوم اخیرا توسط یکی از پژوهشگران رشته مدیریت، از دیدگاهقرآن و نهج البلاغه مورد پژوهش قرار گرفته است. برای آشنایی بابررسی مفهومی در آیات قرآن، مراجعه به منبع مذکور مفید است.
قدرت دارای چهرههای مختلفی است. از یک نگاه میتوانیم ازقدرتهای تنبیه، پاداش، منتسب(کاریزماتیک)و تخصصی یاد کنیم. درقرآن، تمامی چهرههای مذکور از قدرت، که مورد توجه جدی متفکرانعلم سیاست، فلسفه سیاسی، جامعهشناسی سیاسی و مدیریت است، موردتوجه قرار گرفته و برای هر یک، ترتیب، جایگاه، و کار برد خاصیدر نظر گرفته شده است. برای نمونه به برخی از آیات اشارهمیشود:
اول: قدرت تنبیه: از این قدرت بانامهای مختلفی از قبیل: قدرتزور، قدرت قهریه و قدرت اجبار یاد میشود. «این قدرت، اصولا برترس متکی است و عکس العمل شخص در برابر این قدرت، به خاطر ترساز پیامدهای منفی حاصل از مطیع نبودن شخص است.» این قدرت شاملآزار رساندن، ایجاد نقص عضو، کشتن و امثال آن است. در قرآن،این قدرت به رسمیتشناخته شده و تمامی آیات مربوط به عذاب وجهنم و هلاکت امتهای ظالم در همین بخش قرار میگیرد.
«و لقد اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهمبالبینات و ماکانوا لیومنوا کذلک نجزی القوم المجرمین.»
«و ما اقوام و ملتهای قبل از شما را هنگامی که ستم کردند وپیامبرانشان بادلایل روشن به نزد آنها رفتند و آنان ایماننیاوردند، هلاک کردیم. این گونه تبهکاران را کیفر میدهیم.»
«من یشاقق الله و رسوله فان الله شدید العقاب» «هر کس باخدا و رسولش مخالفت ورزد پس(بترسد که)همانا عذاب خداوند شدید وسخت است.»
دوم: قدرت پاداش: این قدرت بستگی دارد به در اختیار داشتنامکان توزیع و تقسیم یک چیز ارزشمند. اعطای پاداشهای دنیوی واخروی و بویژه بهشت، تقرب به خدا و امثال آن، از جملهپاداشهایی است که مورد توجه آیات الهی است.
«امنوا بالله و رسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیهفالذین آمنوا منکم و انفقوا لهم اجر کبیر.»
«به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه خداوند شما را درآن جانشین قرار داده، انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمانآورده و انفاق کنند، برای ایشان پاداش بزرگی است،» «تلک حدودالله و من یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها و ذلک الفوز العظیم.»
«اینها حدود(مرزهای)خداست و هر کس خدا و رسولش را اطاعتکند(خداوند)او را در بهشتهایی وارد میکند که اززیر(درختان)آنها، نهرها جاری است و آنان در آن جاودانهاند واین است کامیابی بزرگ.»
«و الذین آمنوا و عملواالصالحات اولئک اصحاب الجنه هم فیهاخالدون»
«و کسانی که ایمان آورند و اعمال نیک و صالح انجام دهند،ایشان اصحاب بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود.»
سوم: قدرت تخصص: قدرت تخصص از دانش و مهارت خاص سرچشمهمیگیرد.
«قالوا یا موسی اما ان تلقی و اما ان نکون نحن الملقین. قالالقوا فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاوا بسحرعظیم. و اوحینا الی موسی ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون.
فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون. فغلبوا هنالک و انقلبواصاغرین. و القی السحره ساجدین. قالوا امنا برب العالمین.»
«ساحران)گفتند: ای موسی! آیا تو(عصایت را)میاندازی یا مابیندازیم؟ گفت: شما بیندازید. پس وقتی انداختند، دیدگان مردمانرا سحر کردند و آنها را ترساندند و جادویی بزرگ آوردند(نشاندادند)و ما به موسی وحی کردیم که عصایت را بینداز. پس ناگهانفرو برد آنچه که(ساحران)به دروغ آوردند. پس حق واقع شد و باطلگشت آنچه(ساحران) میکردند. پس شکستخوردند و در حالی کهسرافکنده بودند، باز گشتند. و ساحران به سجده افتادند و گفتند:
ایمان آوردیم به پروردگار جهانیان» .
«ام یقولون افتریه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین. فان لم یستجیبوالکم فاعملوا انما انزل بعلم الله و ان لااله الا هو فهل انتممسلمون.»
«آیا کافران میگویند این قرآن، وحی الهی نیست و خود او بههم بافته است و به خدا نسبت میدهد. بگو اگر راست میگویید، هرکس را میتوانید دعوت کنید(و با کمک هم)ده سوره مانند آنبیاورید. پس اگر(کافران)به شما جواب ندادند، پس بدانید که هرآینه این قرآن به علم خداوند نازل شده است و خدایی جز او نیست.
پس آیا(شما مردم)تسلیم(امر خدا و رسول)خواهید شد.»
چهارم: قدرت منتسب: از این قدرت، به,Referent power قدرتالگویی و قدرت مرجعیت نیز تعبیر شده است. همچنین اصطلاح قدرتکاریزماتیک charismatic power تعبیر دیگری از همین مفهوم استکه در فارسی به قدرت فره نیز موسوم است. منشا این قدرت،ویژگیهای شخصی است. مریدان رهبر را دوست دارند و به او عشقمیورزند و بنابراین، میخواهند او را اسوه و مرجع و الگوی خودقرار دهند و دستورات او را بدون چون و چرا بپذیرند.
نویسنده کتاب قدرت در مدیریت اسلامی، در این بخش، به آیاتیاستناد کرده است که عمده متضمن اسماء الله و توصیف خداوندمتعال است از قبیل:
«هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومنالمهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون.»
«اوستخداوند یکتایی که غیر او خدایی نیست، سلطان، پاک(ازهر نقص و پاکی) سلامت(از هر عیب)، ایمنی بخش، نگهبان(جهان وجهانیان)، غالب و قاهر، با جبروت و عظمت، بزرگی کننده، پاک ومنزه است از هر آنچه بر او شریک پندارند.»
به نظر میرسد که نویسنده محترم در توضیح و توصیف این چهره ازقدرت آن طور که باید، موفق نبوده است.@#@ به هر حال در اصل اینمطلب که قدرت کاریزماتیک نیز در قرآن مدنظر قرار گرفته است،تردیدی نیست.
د: یکی از مفاهیم کلیدی حکمت عملی و سیاست مدن، «عدالت»
است. محور اساسی تفکر فیلسوفان سیاسی کلاسیک، عدالتبوده است.
در جهان اسلام نیز بر عدالت تاکید زیادی شده است. از رسالههای پرارزش در حوزه تفکر سیاسی در قرآن، رساله آیات الظالمین، آیتالله العظمی سید عبد الحسین لاری(1264- 1342 ه.ق)است. از آیتالله لاری رسالههای سیاسی متعددی به یادگار مانده است; از جمله:
رساله قانون مشروطه مشروعه، قانون اتحاد ملت و دولت، قانوناداره بلدیه، احکام جهاد، بیانیه دفاعیه در جنگ بین الملل اول،رساله سوال و جواب از مصرف اجناس خارجی، ولایه الفقیه، تعلیقهعلی رساله التقیه للشیخ الانصاری، تعلیقه علی رساله العداله للشیخ الانصاری را میتوان نام برد. اما رساله آیات الظالمین،جایگاه خاصی در میان رسائل مذکور دارد. در این رساله، تمامیآیاتی که به نظر مولف بر حرمت و قبح ظلم دلالت داشتهاند، یکجاجمع آوری شدهاند. به نظر سید لاری، سرچشمه تمامی خیرات عدل است،چنان که تمامی بدبختیها و شرارتها از ظلم برمیخیزد.
«مقتضای تمام ادله قطعیه و مستقلات عقلیه محکمات و کتاب وسنن نبویه، این است که تمام کائنات عالم از جمادات و نباتات وحیوانات، من یعقل و غیر من یعقل، تمام آنچه هستی و نیستیدارند، از ترقیات و تنزلات و سعادت و شقاوات و خیرات و شرورات وحلویات و مرورات، تماما و کمالا به واسطه قرب و بعد حصولی وتکوینی، یا تحصیلی و تکلیفی که به مبدا و خیر و شر و نور وظلمت و حسن و قبح و نقص و کمال دارند. و چنانچه تمام ترقیات وسعادات و خیرات و حلاوات تمام اشیا ناشی از قرب حصولی یا تحصیلیبه مبدا خیر و نور و حسن و عدل است، همچنین تمام آن منشآتخیریه و نوریه و حسنیه و عدلیه، منتهی و راجع به مرکز خیر وحسن و عدل و کمال است، که فوز به حیات ابدی و جنات سرمدی است.
و چنانچه تمام تنزلات و شقاوات و شرورات و مرورات ناشی از قربحصولی یا تحصیلی به مبدا شر و ظلمت و قبیح و نقص است، همچنینتمام آن منشآت شریه و ظلمانیه و قبیحه و نقصیه، منتهی و راجع به مرکز شر و ظلمت و قبیح و نقص (است) که خلو در حجیم و عذابالیم است.»
برخی از آیات مورد بحث از این قرار است:
1- و لاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار
2- فلاتقعد بعد الذکری مع القوم الظالمین
3- و الله لایحب الظالمین.
4- و تعاونوا علی البر و التقوی و لاتعاونوا علی الاثم والعدوان.
5- و من لمیحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون.
6- و لاتبخسوا الناس اشیاء هم و لاتعثوا فی الارض مفسدین.
نجف لکزایی- مجله علوم سیاسی، ش 7