خدمت به بندگان خدا

خدمت به بندگان خدا

از نقاط بسیار حساس در اخلاق اسلامی حسّ تعاون و تعاضد و خدمت به مردم بخصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعه تعالیم اسلامی و سیره اولیاء ـ علیهم صلوات الله ـ استفاده می شود که پس از ادای فرایض، بالاترین وسیله برای تقرّب به خداوند متعال این خصلت نیکو است. اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً در رفع حوایج آنان اقدام می کردند.
از قرآن مجید استفاده می شود که آنچه به سود مردم باشد پایدار و جاوید خواهد بود و آنچه سودمند نباشد، مانند کف بر روی آب، بزودی از میان می رود و اثری از آن باقی نمی ماند. خداوند متعال می فرماید:
«… فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ»[1] … اما کف به کناری می افتد و نابود می شود ولی آنچه به مردم سود می رساند (مثل آب یا فلز خالص) در زمین می‎ماند. خداوند متعال اینچنین مثال می زند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در تفسیر آیه شریفه «وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ …»[2] که درباره حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ نازل گشته می فرماید: مقصود از «جَعَلَنی مُبارکاً» ، «جعلنی نفّاعاً»[3] می باشد، یعنی خداوند عیسی را برای مردم بسیار سودمند قرار داد. در حدیث دیگری آمده است: آنگاه که از رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پرسیدند: محبوب ترین مردم کیست؟ فرمود: آن کس که وجودش برای مردم سودمندتر باشد.[4] در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«الْخلقُ عِیالُ الله فَأحبُّ الْخلق إلی الله من نَفَع عیالَ الله و ادْخل علی اهلِ بیْتٍ سُرُوراً.»[5] مردم عائله و جیره خواران خداوندند. محبوب ترین آنها نزد خدا کسی است که سودش به عائله خدا برسد و خانواده ای را خوشحال کند.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«دخل عبْدٌ الْجنَّهَ بِغُصْنٍ من شوکٍ کان علی طریقِ الْمسلمین فَاَماطَهُ عنهُ.»[6] بنده ای از بندگان خدا در اثر اینکه شاخه خاری را از سر راه مسلمین برداشت اهل بهشت شد.
بعضی از مردم گمان می کنند که عبادت تنها به نماز خواندن و روزه گرفتن است و پاره ای از اینان بحدّی در غفلت و نادانی و خودخواهی فرو رفته اند که اگر در برابر دیدگانشان مردم از گرسنگی جان دهند هیچ متأثّر نمی شوند.
مکرر دیده شده که این گونه افراد حتی در مسافرتهای عبادی مانند زیارت و حج تمام اوقات خود را به زیارت و دعا واعمال مستحبّه فردی می گذرانند و هیچ کمکی به همراهان و همسفران خود نمی کنند با اینکه می دانند در میان آنها افراد ضعیف و ناتوان فراوان وجود دارند که سخت به کمک و مساعدت نیازمندند. در هر حال، یکی از اسباب سلوک، حسن سلوک با مردم و حس خیرخواهی نسبت به بندگان خدا است و این احساس، انسان را از خودخواهی و خودبینی باز می دارد و به اخلاق الهی و ملکوتی متخلّق می سازد. خداوند تعالی می فرماید: همچنانکه خداوند با فضل و رحمت با شما رفتار می کند شما نیز نسبت به یکدیگر دارای فضل و نیکی باشید (وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ)[7] ، مبادا این رابطه فطری و الهی را فراموش کنید.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«أنْسکُ النّاس نُسکاً أنْصَحُهُمْ جَیْباً وَ‌اسْلَمُهُم قلباً لِجَمیعِ الْمسلمینَ.»[8] عابدترین مردم آن کسی است که نسبت به مردم خیرخواه تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب تر و باصفاتر باشد.
بنابراین، اگر مرجع حاجات مردم شدید، خوشحال باشید که خدا شما را دوست می دارد، و چنانچه در خانه یا دفتر کارتان به روی مردم بسته شد و مردم به شما مراجعه نکردند یا نتوانستند مراجعه کنند، بدانید که از رحمت خدا محروم شده اید و باید به جای خوشحالی، ناراحت و اندوهگین شوید.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
نزدیکترین شما به من در روز قیامت کسانی هستند که در گفتار راستگوتر و در امانت داری استوارتر و در عهد و پیمان باوفاتر و در اخلاق نیکوتر و نسبت به مردم نزدیکتر و خدمتگزارتر باشند.[9] حضرت اما جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
ای رفاعه! به خدا و محمد و علی ـ علیهما السّلام ـ ایمان نیاورده است کسی که هرگاه برادر مؤمن او برای رفع حاجتی نزد وی بیاید، با چهره باز با او برخورد نکند. اگر بتواند خود حاجت او را برآورد باید در این باره به سرعت اقدام کند و اگر نمی تواند، نزد دیگران برود تا حاجت او را برآورده سازد، و اگر کسی غیر از این باشد که برایت وصف کردم هیچ گونه ولایت و رابطه ای بین ما و او نیست.[10] پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«إنَّما الْمؤمنون فی تَراحُمهم و تَعاطُفِهم بِمنزلهِ الْجَسد الْواحِدِ إذا اشَتَکی مِنْهُ عُضوٌ واحدٌ تداعی لهُ سائِرُ الْجسد بِالْحُمّی والسَّهَرِ.»[11] مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت نسبت به یکدیگر مانند یک پیکرند که هرگاه عضوی از آن دچار دردی شود سایر اعضاء (از راه تب و بیداری و ناراحتی) همدردی خود را با آن عضو ابراز می دارند و به کمکش می شتابند.
بعیدنیست که حدیث شریف، الهام بخش سعدی شیرازی در شعر معروفش باشد که می گوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی[12] از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ در منی خطبه ای ایراد کرد که در ضمن آن فرمود:
مسلمانان با هم برادرند، ارزش خون آنها با یکدیگر برابر است و تعهد وامانی که کوچکترین فرد آنها بدهد برای همه شان محترم است و آنها در برابر بیگانگان، یکدل و یکدست به هم پیوسته و متشکّل اند.[13] بنابراین، فرد مسلمان هیچگاه نباید نسبت به ناراحتی و گرفتاریهای سایر مسلمانان بی تفاوت و از اوضاع و احوال آنها بی خبر باشد، چون کسی که در این گونه مسائل بی تفاوت باشد به طریق اولی در مورد مسائل مهمتری که در اجتماع رخ می دهد نیز عکس العملی از خود نشان نخواهد داد. این گونه افراد، خودآگاه یا ناخودآگاه، دچار خودخواهی خاصی هستند که جز به خود به هیچ کس نمی اندیشند و از روح تعاون و نیکوکاری برخوردار نیستند با اینکه قرآن مجید مسلمین را به همکاری و تعاون در کارهای خیر دعوت می کند و می فرماید:
«تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى…»[14] در راه نیکی و پرهیزکاری به یکدیگر کمک کنید… .
افراد بی تفاوت و خودخواه لزوم تعاون و همکاری در نیکوکاری و سالم سازی اجتماع را که یک اصل مهم اسلامی است نادیده می گیرند با اینکه طبق این اصل تمام مسلمین وظیفه دارند در کارهای نیک و پسندیده به کمک یکدیگر بشتابند. بنابراین، کسی که می خواهد متخلّق به اخلاق حسنه باشد باید بکوشد تا روح همیاری و همدردی را در خود ایجاد کند و با ریاضت و اقدام عملی، حالت بی تفاوتی و خونسردی را به خونگرمی و سوز و گداز و حسّ فردگرایی را به روح اجتماعی مبدّل سازد؛ یعنی همین که احساس ناراحتی و نیاز در برادر دینی خود کرد بی درنگ وارد عمل شود و در رفع مشکل او اقدام مقتضی معمول دارد و چه بهتر آنکه پیش از تقاضا و استغاثه او در مقام یاری و اغاثه برآید تا برادر دینی به ذلّ سوال دچار نشود.
رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود:
«مَنْ أصْبح لا یَهْتمُّ بِأمورُ الْمسلمینَ فَلیْس منهم و من سَمِعَ رَجلاً یُنادی یا لَلْمسلمینَ فَلم یُجبه فلیْسَ بِمًسلمٍ.»[15] کسی که در هر صبحگاه به امور مسلمین همّت نگمارد و در اندیشه کارهای آنان نباشد از آنها نیست، و کسی که بشنود مردی فریاد می زند و کمک می طلبد و به او کمک نکند مسلمان نیست.
از احادیث استفاده می شود که هر کس امکانات خداداده را در رفع حوایج براداران دینی به کار نگیرد قهراً آن را در خدمت گناه و دشمنان خدا قرار خواهد داد.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ بَخِل بِمَعُونهِ أخیِه الْمسلِم و الْقیام لهُ فی حاجَتِهِ (الّا) ابْتُلِیَ بِمَعُونهٍ مَنْ یَأَثَمُ علیهِ و لا یُوجَرُ.»[16] کسی که در کمک کردن به برادر مسلمانش بخل ورزد و از اقدام در انجام حاجتش کوتاهی کند ناچار می شود به کسی کمک کند که با این امکانات علیه خود او اقدام کرده و در این راه هیچ اجر و پاداشی نخواهد برد.
در روایت دیگری ابی بصیر از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل می کند که آن حضرت فرمود:
هر یک از شیعیان ما که نزد یکی از براداران دینی خود برود و از او کمک بخواهد و او با اینکه می تواند وی را یاری دهد کوتاهی کند خدای متعال او را گرفتار می کند که حاجت دشمنان ما را برآورد تا بدین وسیله خداوند در روز قیامت او را عذاب کند.[17] خواری دنیا و آخرت
در روایت دیگری امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«مامِنْ مؤمن یَخْذُل أخاهُ و هو یقْدرُ علی نصْرتِه إلّا خَذَلهُ الله فی الدُّنیا و الْاخرهِ.[18]»
هر مؤمنی که برادر دینی خود را یاری ندهد با اینکه قدرت این کار را دارد خداوند او را به حال خود واگذارد و در دنیا و آخرت خوار و ذلیلش کند.[1] . رعد / 17.
[2] . مریم / 31.
[3] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 165، حدیث 11؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71 / صفحه 341.
[4] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 164، حدیث 7.
[5] . همان، صفحه 164، حدیث 6.
[6] . سفینه البحار، ج 2 / صفحه 82.
[7] . بقره / 237.
[8] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 163.
[9] . بحارالانوار، ج 72 / صفحه 94.
[10] . همان، صفحه 176.
[11] . سفینهالبحار، ج 1 / صفحه 13. این روایت به همین مضمون در تفسیر قرطبی (چاپ بیروت، جزء / 16 صفحه 327) و اصول کافی، ج 2 / صفحات 165، 166، احادیث 1 و 4) نقل شده است.
[12] . کلیات سعدی، صفحه 25. البته رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ جامعه مسلمین را به منزله پیکر واحد دانسته نه جامعه بشریت را، و حق هم همین است زیرا جامعه کفر و نفاق نمی تواند پیکر واحد باشد، که در کفر و نفاق جز جنگ و نزاع و خودخواهی و فریب چیزی وجود ندارد و نیز کفر و ایمان در یک جا نمی گنجد.
[13] . وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 19 / صفحه 55؛ امالی صدوق، چاپ بیروت، مجلس 56، صفحه 287، حدیث 3.
[14] . مائده / 2.
[15] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 164، حدیث 5.
[16] . همان، صفحه 366، حدیث 1.
[17] . همان، صفحه 366، حدیث 2؛ معراج السعاده، صفحه 385.
[18] . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71 / صفحه 312 و ج 72 / صفحه 17؛ امالی صدوق، چاپ بیروت، مجلس 73، صفحه 393، حدیث 16.
@#@
خیانت به خدا و پیامبر
در روایت دیگر آمده است کسی که از برآوردن حاجت برادر دینی خود دریغ ورزد به خدا و رسول خیانت کرده و اهل جهنم است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
هر مؤمنی که دست رد بر سینه برادر نیازمندش بزند با اینکه می تواند از پیش خود یا دیگران نیاز او را برآورد خداوند روز قیامت او را با روی سیاه و چشم کبود و دستهای به گردن بسته وامی دارد و سپس گفته می شود این است آن خیانتکاری که به خدا و پیامبرش خیانت کرده. آنگاه دستور داده می شود که وی را به دوزخ ببرند.[1] محروم شدن از رحمت خدا
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ کانَتْ لهُ دارٌ فَاحْتاجَ مؤمنٌ الی سُکْناها فَمنعَهُ إیاها قالَ اللهُ عزَّوجلَّ یا مَلائِکتی أبَخِلَ عَبْدی علی عبدی بِسُکنی الدّار الدُّنیا و عزَّتی و جلالی لا یسْکُنُ جَنانی أبداً.»[2] کسی که خانه ای دارد و مؤمنی به اقامت در آن نیازمند باشد با این حال او را از اقامت در آن خانه محروم کند خدای عزّوجلّ به فرشتگانش خطاب می کند: ای فرشتگان من! چرا این بنده از واگذاردن خانه اش به بنده دیگرم بخل ورزید؟ به عزّت و جلالم سوگند که او هرگز ساکن بهشت من نخواهد شد.
این روایات و نمونه‎های فراوانی از این قبیل، بیان کننده آن است که اگر کسی بتواند نیاز برادر ایمانی خود را برآورد و کوتاهی کند مورد غضب خداوند متعال قرار خواهد گرفت و ذلّت و خواری دنیا و آخرت را برای خویش آماده ساخته است؛ از این رو هر کس می تواند در خدمت برادران دینی خود باشد باید مضایقه نکند و اگر کسی به او روی آورد با روی باز از او استقبال نماید و آن را نعمتی از نعمتهای پروردگار بداند، زیرا از نعمتهای بزرگ خداوند حاجتها و تقاضاهای بندگان خدا است که به انسان اعطا می شود. و خوشا به حال آنان که در خانه خویش را به روی مردم باز گذارند و بدا به حال کسانی که به آستانه خود کسی را راه ندهند.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:
«إنَّ الرَّجل لَیَسْألُنی الْحاجهَ فَاُبادرُ بِقَضائِها مَخافهَ أنْ یَسْتَغْنی عَنْها فلا یَجِدُ لها موْقعاً إذا جائتْهُ.»[3] کسی که برای حاجتی نزد من می آید از ترس اینکه نکند حاجت او از طریق دیگری برآورده شود زودتر اقدام می‎کنم و نیاز وی را برمی آورم تا این توفیق نصیب من گردد.
ثواب رفع حوایج مؤمنان
حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«مَنْ قَضی لِأخیهِ الْمؤمن حاجهً قضَی اللهُ عزَّوجلَّ لهُ یوْمَ القِیامهِ مِأَهَ الْفِ حاجهٍ من ذلک، أوَّلها الْجنَّهُ و من ذلک أن یُدْخل قرابَتَهُ و مَعارفهُ و أخوانَهُ الْجنَّهَ بعْد أنْ لا یَکُونوا نُصّاباً.»[4] کسی که یکی از خواسته های برادر دینی خود را برآورد خداوند عالم در روز قیامت صدهزار خواسته او را بر می‎آورد که نخستین آنها بهشت است و از جمله این پاداشها آن است که خویشان و آشنایان و برادران دینی او را نیز وارد بهشت می کند و به شرط اینکه ناصبی نباشند.
و نیز فرمود:
«قَضاءُ حاجهِ الْمؤمنِ خیرٌ مِنْ عِتْقِ ألْفِ رَقبهٍ و خیْرٌ منْ حُمْلان ألفِ فرسٍ فی سبیلِ اللهِ.»[5] روا ساختن حاجت مؤمن از آزاد ساختن هزار بنده و بار کردن هزار اسب در راه خدا (فرستادن به جهاد) بهتر است.
و در روایت دیگری فرمود:
«ما قَضی مسْلمٌ لِمُسلمٍ حاجهً إلّا ناداهُ اللهُ تبارکَ و تَعالی علیَّ ثَوابُک و لا أرْضی لکَ بِدُون الْجَنَّهِ.»[6] هر مسلمانی که حاجت مسلمان دیگر را برآورد خداوند متعال به او ندا می دهد که ثواب تو با من است و به کمتر از بهشت برای تو راضی نمی شوم.
در حدیثی که امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ از رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل کرده است می‎خوانیم:
«مَن قَضی لِأَخیهِ الْمُؤمن حاجهً کانَ کمنْ عبدالله دَهْرَهُ.»[7] کسی که حاجت برادر دینی خود را برآورد مانند کسی است که همه عمر خدا را عبادت کرده باشد.
و فرمود:
«مَنْ سعی فی حاجهِ أَخیهِ الْمؤمن فَکانَّما عبدالله تسْعَهَ الافِ سَنهٍ صائماً نَهارَهُ قائماً لیْلهُ.»[8] کسی که برای برآوردن حاجت برادر مؤمن خود کوشش کند مانند این است که نُه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد که روزها را به روزه داری و شب را به شب زنده داری بگذراند.
همچنین امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ به کمیل بن زیاد فرمود:
«یا کُمیل مُرْ أهلک أنْ یَروحُوا فی کَسْب الْمکارم، و یُدْلِجُوا فی حاجهِ مَنْ هوَ نَائِمٌ، فَوَالذَّی وَسِع سَمْعُهُ الْأصْواتَ‌ما من أحدٍ أوْدع قلْباً سُروراًُ الّا و خلقَ اللهُ لَهُ منْ ذلک السُّرور لطْفاً فإذا نزلت بِهِ نائِبهٌ جری إلیْها کَالْماءِ فی انْحِدارِهِ حتّی یطْرُدَها عنْهُ… .»[9] ای کمیل! خاندان و خویشان خود را وادار کن که روزها در پی کسب فضایل و مکارم باشند و شبها در انجام حوایج مردمی که خوابند بکوشند. سوگند به کسی که تمام صداها را می شنود، هر کس سرور و خوشحالی در قلبی ایجاد کند خداوند به عوض آن برایش لطف و مهربانی می آفریند که هرگاه مصیبت و اندوهی به او برسد این لطف مانند آب به سوی آن سرازیر می شود تا آن مصیبت را از او دور کند،… .
خلاصه آنکه آنقدر درباره اهمیت کمک به برادران دینی و برآوردن حوایج آنان سفارش شده است که اگر کسی برای رفع حاجت برادر دینی خود گام بردارد ولی موفق نشود باز هم اجر زیادی نزد خدا دارد، تا آنجا که امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«أوْحی الله عزَّوجلَّ إلی موسی أنَّ مِنْ عبادی مَنْ یَتقرَّبُ إلیَّ بِالْحسنهِ فَأُحکمهُ فِی الْجنَّهِ فقال موسی یا ربِّ و ما تِلْکَ الْحسنهُ؟ قال یَمْشی مَعَ‌أخیهِ المؤمنِ فی قضاءِ حاجتِهِ قُضِیَتْ أوْلَمْ تُقْضَ!»[10] خدای عزَّوجلَّ به موسی ـ علیه السّلام ـ وحی فرمود: همانا از جمله بندگانم کسی است که به وسیله حسنه و کار نیک به من تقرّب جوید و من او را در بهشت حاکم سازم (:بهشت را در اختیار او گذارم). موسی عرض کرد: پروردگارا! آن کار نیک چیست؟ فرمود: اینکه همراه برادر مؤمنش در راه برآوردن حاجت او گام بردارد، چه آنکه برآورده شود یا نشود.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«و ما من مؤمنٍ یَمْشی لِأخیهِ فی حاجهٍ إلّا کَتَبَ‌الله لَهُ بِکُلِّ خُطْوهٍ حسنهً و حَطَّ عنْهُ بها سیِّئَهً و رفع لهُ بها درجهً.»[11] هر مؤمنی که برای برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گام بردارد خداوند متعال برای هر قدمی یک ثواب می نویسد و یک گناه از او کم می کند و یک درجه در بهشت به مقام او می افزاید.
در روایتی از رسولخدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«مَنْ مشی فی حاجهِ أخیهِ الْمسلمِ کَتبَ الله لَهُ بِکَلِّ خُطْوهٍ سَبْعینَ حسنهً و کفَّر عنْهُ سَبْعینَ سَیِّئَهً.»[12] کسی که جهت برآوردن حاجت برادر مسلمان خود گام بردارد خداوند متعال برای هر قدمی هفتاد ثواب در نامه عمل او می نویسد و هفتاد گناه او را می بخشد.
ـ دو تذکّر لازم:
1.عرض حاجت نزد برادران دینی دلیل بر امید و اعتماد و اتکای به آنها است. انسان باید در برابر این احساس عملاً به گونه ای برخورد کند که موجب تضعیف آن نشود بلکه آن را تأیید و تأکید نماید، همان گونه که امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«کَفی بِالْمرءِ اعْتماداً علی أخیهِ أنْ یُنْزِلَ بهِ حاجتَهُ.»[13] در اثبات اعتماد به برادر دینی همین بس که شخص حاجتش را نزد او آورد.
2. در فرهنگ اسلامی از حوایج مردم تعبیر به نعمت و رحمت شده است. بنابراین، افرادی که در اثر تمکّن مالی یا موقعیت خاص اجتماعی در معرض هجوم امواج تقاضاها و حاجتها واقع می شوند باید بدانند که درهای رحمت الهی به روی آنان گشوده شده و هیچ کس از فراوانی نعمت خسته و ملول نمی شود. به این جهت حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمود:
… از نعمتهای خدا این است که مردم حوایج خود را نزد شما می آورند، پس از نعمتهای خدا (که حاجت مردم است) ناراحت نشوید[14] همچنین امام هفتم ـ علیه السّلام ـ در ضمن روایتی فرمود:
کسی که برادر مؤمنِ حاجتمندِ او نزد وی برود تا نیازش را برطرف سازد رحمتی است که خدا به سوی او فرستاده است… .[15] بنابراین، هر انسان مسلمانی باید از این نعمتها و رحمتهای پروردگار بخوبی استقبال کند و تا آنجا که توان دارد در برآوردن حاجت حاجتمندان بکوشد و در صورتی که قدرت نداشته باشد حدّاقل با بیانی امیدوار کننده جوابش را بدهد، که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ این گونه بود:
«منْ سألهُ حاجهً لَم یَرُدهَّ إلّا بها أوْ بِمَیْسورٍِ من الْقول.»[16] یعنی آن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ هیچگاه صاحب حاجت را برنمی گرداند مگر با حاجت برآورده شده و در صورتی که توان برآوردن حاجت او را نداشت حدّاقل با سخنان امیدوارکننده پاسخ او را می داد.
به هر حال، اگر کسی نمی تواند نیاز نیازمندی را برآورد باید به گونه ای با او سخن بگوید که دل شکسته و مأیوس نشود.
قرآن مجید می فرماید:
«و إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغاءَ رَحْمَهٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها فَقُلْ لَهُمْ قَوْلاً مَیْسُوراً»[17] و هرگاه از آنها (:مستمندان) روی برتابی و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشی (تا گشایشی در کارت پدید آید و به آنها کمک کنی) با گفتار نرم و آمیخته با لطف با آنها سخن بگو.[1] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 367؛ معراج السعاده، صفحه 385؛ محاسن برقی، ج 1 / صفحه 100.
[2] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 367، حدیث 3.
[3] . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71 / صفحات 286، 317.
[4] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 193، حدیث 1 با اندکی تفاوت.
[5] . همان، حدیث 3؛ بحارالانوار، ج 71 / صفحه 324؛ اختصاص مفید، صفحه 26 با اندکی تفاوت.
[6] . قرب الاسناد، صفحه 19؛ اصول کافی، چاپ اسلامیه، ج 2 / صفحه 194، حدیث 7؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71/ صفحه 285.
[7] . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71 / صفحه 302، حدیث 4.
[8] . همان، صفحه 315.
[9] . نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 249.
[10] . الجواهر السنیه، صفحه 441، اصول کافی، ج 2 / صفحه 195، حدیث 12.
[11] . اختصاص مفید، صفحه 27.
[12] . مکاشفه القلوب غزالی، صفحه 131.
[13] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 198، 131، حدیث 8.
[14] . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71 / صفحه 318.
[15] . اصول کافی، ج 2 / صفحه 196، وسائل الشیعه، ج 11 / صفحه 578، حدیث 9.
[16] . المحجه البیضاء، ج 4 / صفحه 161.
[17] . اسراء / 28.
@#@
رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ پس از نزول این آیه هنگامی که کسی از ایشان چیزی طلب می کرد و حضرت چیزی نداشت که به او بدهد می فرمود:
«یرْزقنا اللهُ و أیّاکم مِنْ فضْلِهِ.»[1] امیدوارم خدا ما و تو را از فضلش روزی دهد.
از این رو کسی که نمی تواند حاجت نیازمندی را برآورد باید با گفتن سخنانی امیدوار کننده از قبیل اینکه «امیدوارم خدا نیازت را برطرف کند، من نیز تا آنجا که در توان داشته باشم برای تو تلاش می کنم» او را دلداری دهد نه اینکه با پرخاشگری و تندی با او روبرو شود و او را ناامید برگرداند. چنین کسی در آخرت در امان خدا نخواهد بود، زیرا کسانی در امان خواهند بود که در دنیا پناهگاه صاحبان حاجت باشند و این همان است که حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود:
«أنَّ لله عباداً من خلقِهِ فی ارضه یفْزع العبادُ إلیهم فی حوائج الدنیا و الاخره اولئک هم المؤمنون حقاً امنون یوم القیامه.»[2] خدای متعال در روی زمین بندگانی دارد که مردم در انجام خواسته های دنیوی و اخروی خود به آنان پناه می برند و آنها مؤمنان حقیقی بوده و روز قیامت در امان خدا هستند.
[1] . مجمع البیان، چاپ اسلامیه، ج 3 / صفحه 411.
[2] . تحف العقول، صفحه 281، این حدیث مضمون در بحارالانوار (چاپ بیروت، ج 74 / صفحه 157) نقل شده است.
محمد رضا مهدوی کنی ـ نقطه های آغاز در اخلاق عملی، ص477

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید