ارزشهای قرآنی

ارزشهای قرآنی

ارزشهایی که قرآن، مبنای تعالیم خود قرار داده است، عبارتند از:
1 فطرت سلیم (نهاد پاک انسانی)
2 عقل رشید (خرد و اندیشه تابناک)
3 علم تکامل یافته (دانش پیشرفته)
قرآن، تمامی تعالیم عالیه خود را بر این سه استوار کرده است .
از فطرت دم می زند وتعالیم خود را با فطرت پاک انسانی، دمساز و همساز می داند، فطره اللّه التی فطر الناس علیها.
خرد تابناک انسان را شاهد می گیرد، او را به قضاوت می خواند و راه اندیشه و تعقل را به انسانها گوشزد می کند، فما لکم کیف تحکمون .
بعلاوه، برای علم و عالمان ارزش فراوان قائل است . دعوت خود را به آنان متوجه می کند و آنان را یگانه پاسخ دهنده مثبت قرآن، به شمار می آورد، زیرا تمامی تعالیم و دستورات خود را که با حکمت آمیخته است، صرفا برای دانشمندان قابل پذیرش می داند، و ما یعقلها الا العالمون .
عالمان نیز، متقابلا قرآن را ارج نهاده، پیوسته آن را مورد عنایت خود قرار داده است و همسوی فطرت و عقل، از آن بهره های کافی برده اند و می برند. اینک نمونه هایی در این زمینه :
-1 فطرت اساس دین است : در سوره روم آیه 30 چنین می خوانیم : فاقم و جهک للدین حنیفا فطره اللّه التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون . (با تمام وجود، خود را آماده پذیرش دین و آیینی کن که کاملا پاک و منزه از آلودگیهاو پیرایه هاست و برخواسته از فطرت پاک انسانهاست که خداوند آنان را بر چنان فطرتی آفریده و هرگز برآنچه خدا آفریده تغییر و تبدیلی نیست )، کنایه از آن که هرگونه تحریف و تبدیل در آیین الهی، برخلاف فطرت عمل کردن است . این است دین استوار الهی، گرچه بیشتر مردمان آن ناآگاهند.
امام ششم، جعفر بن محمد صادق علیه السلام پیرامون آیه می فرماید: فطرت الهی همانا توحید است .
امام پنجم، محمد بن علی باقر علیه السلام می فرماید: شریعتی که نوح آورد برآن بود که خدا را به یگانگی و اخلاص پرستش کنند، و از هرگونه شرک دوری گزینند، و این همان فطرتی است که خداوند مردم رابر آن آفریده .
همچنین می فرماید: خداوند مردمان را بر شناخت پروردگار خویش آفریده است واگر چنین نبود، هیچ کس نمی دانست که پروردگارش و روزی دهنده اش کیست .
حدیث معروف کل مولود یولد علی الفطره نیز در همین زمینه وارد شده است .امام باقر – علیه السلام – می فرماید: یعنی علی المعرفه بان اللّه خالقه .
اصل حدیث از پیغمبر اکرم – صلی اللّه علیه و آله و سلم- وارد شده است یعنی :هرکس که زاییده می شود، بر فطرت پاک زاییده می شود، که همان شناخت خدا به پاکی است . علامه طباطبایی در این زمینه تحقیقی متین و فراگیر دارد.
2- حاکمیت عقل در پذیرش حق : قرآن پیوسته عقل را حکم قرار داده، مردم را به پیروی از خرد، رهنمون می سازد وبه اندیشه و تفکر ترغیب می کند.
جمله افلا تعقلون (چرا نمی اندیشید) مکررا در قرآن آمده است و همچنین جمله های لعلکم تعقلون (باشد که بیندیشید)، لقوم یعقلون (برای مردمی که بیندیشد)، و ان کنتم تعقلون (اگر بیندیشید).
قرآن پیوسته عقل را حکم قرار داده، مردم را به پیروی از خرد،رهنمون می سازد و به اندیشه و تفکر ترغیب می کند در سوره حج، آیه 46 آمده است : افلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها. (چرا در پهنای زمین به حرکت در نمی آیند تا دارای عقل و اندیشه گردند.)
همچنین در سوره ق ایه 50 آمده است : ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید.
(در این بیانات، یادآوری است برای کسانی که دارای تعقل باشند یا گوش و هوش خود را فرا داده، حضور به هم رسانیده باشند) یعنی خود را برای پذیرش مطالب آماده درست کرده باشند و حاضر مجلس بوده باشند.
حضرت امام علی – علیه السلام- در زمینه انگیزه بعثت انبیا چنین می گوید: پیامبران را پیاپی بر مردم فرستاد تا پیمان فطرت را از آنان دریافت کند و نعمتهای فراموش شده را یادآور شود و بر آنان حجت را تمام کند که آنچه باید به آنان گوشزدکند، کرده باشد و نیز آنچه را که در نهان خردشان نهفته است، برانگیزد و برملا سازد.
لذا امام صادق – علیه السلام- عقل را حجت خدا، بلکه یک حجت اصیل و پیامبردرونی انسانها به شمار می آورد که پیامبران به یاری آن شتافته اند. به هشام بن الحکم (یکی از دانشمندان و از اصحاب وی ) می فرماید: یا هشام ان للّه علی الناس حجتین : حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره فالرسل والانبیا والائمه و اما الباطنه فالعقول (برای خداوند بر مردم دو حجت است، یکی برونی و دیگری درونی، برونی انبیا وپیشوایان دین می باشند و درونی خرد انسانها است ).
قرآن کسانی که در حجاب ظلمت قرار گرفته و از تعقل و اندیشه دور شده اند راشدیدا نکوهش می کند: افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها. (آیا در قرآن نمی اندیشند یا آن که بر دلهای آنان قفلهای غفلت زده شده است.[1] جایی دیگر می گوید: فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور (همانا کوری و نابینایی نه آن است که در چشمهایش فراآید بلکه کوری و نابینایی آن است که بر دلهای در سینه نهفته آنان فرو آمده است.[2]).
بالاخره، قرآن در تشخیص حق از باطل و شناخت راه راست از راههای انحرافی،عقل انسانی را حکم قرار داده است تا وی چگونه بیندیشد: افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع ام من لا یهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون (آیا آن کس که به حق رهنمون است، به پیروی سزاوارتر است یا آن که خود راه به جایی نمی برد، مگر آن که او را راه نمایند. شما را چه می شود. چگونه قضاوت می کنید.[3])، یعنی اندیشه و خرد خود را به کار گیرد.
نیز می فرماید: خداوند، موقعی که عقل را آفرید، آن را مورد آزمایش قرار داد ودستور فرمود: برو، رفت . بیا، آمد. آنگاه فرمود: قسم به عزت و جلال خویش، هیچ خلقی را بهتر و مورد پسندتر از تو نیافریده ام . هرکس بیشتر مورد عنایت ما باشد،کامل ترین عقلها را به او مرحمت می کنیم .
آن گاه خطاب به عقل فرمود: اما انی ایاک آمر، و ایاک انهی، و ایاک اعاقب، و ایاک اثیب (مر تو را مورد تکلیف،امر و نهی، و عقاب و ثواب، قرار می دهم ) از همین جاست که مساله حسن و قبح عقلی نشات می گیرد.
-3 ارزش علم در بینش دینی : قرآن، در بینش دینی یگانه ارزش را از آن دانشمندان می داند و بس، و تلک الامثال نضربها للناس، و ما یعقلها الا العالمون (مثلهای پندآموز را که برای مردم می آوریم،جز دانایان آن را درک نمی کنند.[4] ) یعنی : دانشمندانند که به حقیقت و هدف آن پی می برند و صرفا به ظاهر مثال بسنده نمی کنند.
امام صادق علیه السلام پیرامون آیه می فرماید: عقل و علم به هم پیوسته اند .
در جای دیگر، راسخین در علم را شایسته پی بردن به راز درونی قرآن می داند، و مایعلم تاویله الا للّه والراسخون فی العلم، (راسخین در علم، کسانی هستند که سابقه علمی آنان روشن است و پیوسته درپژوهشهای علمی خویش استوار می باشند.[5] ).
لذا در سوره نساء آیه 162 می گوید: لکن الراسخون فی العلم والمومنون یومنون بما انزل الیک، (کسانی که بر دانش خود استوار هستند و نیز مومنان راستین، به آنچه بر تو نازل گردیده است ایمان می آورند).
و یری الذین اوتوا العلم الذی انزل الیک من ربک هوالحق (دارندگان علم، بینش آن را دارند که تشخیص دهند آنچه برتو فرو فرستاده شده حق است.[6]).
راسخین در علم، کسانی هستند که سابقه علمی آنان روشن است وپیوسته در پژوهشهای علمی خویش استوار می باشند در سوره فاطر آیه 35 در وصف دانشمندان چنین می خوانیم : انما یخشی اللّه من عباده العلما (تنها دانایانند که از خدا پروا دارند)، زیرا به راز هستی پی برده اند و مبدا و معاد راباور دارند.
قرآن، از این روی، بالاترین و والاترین مقام را برای دانش و دانشمندان قائل می باشد: یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات، (مومنان راستین، وپویندگان علم، پیوسته، نزد پروردگار، بر درجات آنان افزوده می شود) .[7] چنین است که قرآن، دانشمندان را در ردیف فرشتگان مقرب، از شهادت دهندگان به توحید ذات جلال و جمال گرفته است : شهد اللّه انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم … .[8]


[1] . محمد / 24
[2] . حج / 26
[3] . یونس /35
[4] . عنکبوت/ 430
[5] . آل عمران / 7
[6] . سبا/ 6
[7] . مجادله /11
[8] . آل عمران / 18
آیهالله محمد هادی معرفت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید