صبر در قرآن

صبر در قرآن

عام ترین و مهم ترین صفت انسانی بازدارنده «صبر» است. «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است.[1] و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بی تابی و بی قراری دانسته اند.[2] در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا می کنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی می کنند.[3] با توجه به تعاریف مذکور، «صبر» یک صفت نفسانی بازدارنده و عامی است که دارای دو جهت عمده است: از یک سو گرایش ها و تمایلات غریزی و نفسانی انسان را حبس و در قلمرو عقل و شرع محدود می کند. از سوی دیگر نفس را از مسئولیت گریزی در برابر عقل و شرع باز داشته و آن را وادرا می کند که زحمت و دشواری پایبندی به وظایف الهی را بر خود هموار سازد. البته این حالت اگر به سهولت و آسانی در انسان تحقّق یابد، به آن «صبر» و هر گاه فرد خود را با زحمت و مشقّت بدان وادار سازد، «تصبّر» می گویند.
الف) انواع صبر: بر مبنای مفهوم عام و گسترده ای که برای صبر بیان شد، عالمان اخلاق از جهات مختلف انواع متعددی برای صبر بیان داشته اند که مهم ترین آنها به اختصار بیان می گردد.
1 . از جهت مفهوم: بر طبق تعاریف پیش گفته، گاهی مراد از صبر، ایجاد هر نوع محدودیت در جاذبه ها و دافعه های نفسانی است که مفهومی عام است و گاهی مراد از آن صرفاً بازداشتن نفس از اظهار بی تابی و عدم رضایت نسبت به امور ناخوشایند و سختی ها است. بنابراین صبر دارای دو مفهوم است که گاهی در مفهوم خاص به کار می رود.
2 . از جهت موضوع: صبر در مفهوم عام خود، از حیث موضوع دارای انواع متعددی است: گاهی صبر بر سختی ها و مصیبت ها و عدم اضطراب و پریشانی و حفظ سعه صدر در مقابل آنها است، که به آن «صبر بر مکروهات» می گویند و در مقابل آن «جزع» و بی قراری وجود دارد. نوع شایع و رایج آن همین قسم است.صبر بر دشواری های جنگ «شجاعت» نام دارد و در مقابل آن «جُبن» و ترس قرار دارد. گاهی در مقابل سرکشی و طغیان غضب و خشم است، که «حِلم» و «کظم غیظ» نام دارد. گاهی صبر، در انجام عبادت است که در مقابل آن «فسق» قرار داد و به مفهوم عدم پایبندی به عبادات شرعی است. گاهی صبر در برابر شهوات شکم و غریزه جنسی است که «عفت» نام دارد و در مقابل غریزه دنیاطلبی و زیاده خواهی است که «زُهد» نام دارد و در مقابل آن «حرص» قرار می گیرد. گاهی نیز صبر بر کتمان اسرار است که «رازداری» نام دارد.[4] پیامبر اکرم ـصلی الله علیه واله ـ می فرمایند: صبر سه قسم است 1. صبر به هنگام دیدن مصیبت 2. صبر بر طاعت خدا
3. صبر به هنگام معصیت. بنابراین هرکس بر مصیبتی صبر کند وسختی آن را به نیکوئی تحمل نماید خدای نتعال برای وی سیصد درجه می نویسد بطوری که ما بین هر درجه فاصله ای هست به مقدار فاصله موجود میان آسمان وزمین.وهر کس بر طاعت خدا صبر نماید خدای متعال برای وی ششصد درجه عطا می کند که ما بین هر درجه فاصله ای هست مثل فاصله موجود میان پائین ترین نقطه زمین تا عرش خدا .وهر کس بر معصیت خدا صبر کند (معصیت خدا را انجام ندهد)خدای متعال برای وی نهصد درجه عنایت می فرماید که ما بین هر درجه فاصله ای هست مثل مقدار فاصله موجود از پائین ترین نقطه زمین تا منتهای عرش خدا.
3 . از جهت حکم: صبر به اعتبار حکمِ تکلیفی اش به پنج نوع تقسیم می شود: صبر واجب که در مقابل شهوات و گرایش های حرام است و صبر مستحب که بر دشواری های انجام مستحبات، است. صبرِ حرام که بر بعضی آزار و اذیّت ها است؛ مانند صبر در مقابل تجاوز دیگران بر مال، جان و ناموس انسان. صبر در مقابل امور مکروه و ناخوشایند، مانند صبر بر سختی روزه گرفتن در روز عاشورا که مکروه می باشد. در غیر این موارد صبر مباح است. بنابراین «صبر» همواره امری است پسندیده نیست، بلکه گاهی حرام و مکروه هم می شود.[5] ب) ‌مراتب صبر: برخی از عالمان اخلاق و اهل معرفت برای صبر بر امور ناخوشایند (صبر خاص) سه مرتبه قائل شده اند:
1 . صبر توبه کنندگان، و آن عبارت است از ترک شِکْوه، بی تابی و بی قراری و رفتار غیر طبیعی و پریشان نداشتن؛ 2 . صبر زاهدان؛ یعنی علاوه بر مرتبه اول، بر آنچه نسبت به انسان مقدّر شده از سختی ها و درد و رنج ها، رضایت قلبی داشتن؛ 3 . صبر صدّیقان؛ یعنی علاوه بر دو مرتبه قبل، نسبت به‌ آنچه خداوند در حق انسان مقرر داشته، عشق ورزیدن و آن را دوست داشتن.[6] ج) ارزش صبر: واژه «صبر» در شکل های مختلف بیش از صدبار در قرآن به کار رفته است که خود به خود بیانگر اهمیّت این موضوع است. قرآن کریم در بیان علت رسیدن بعضی از بنی اسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم می فرماید:
« وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بآیاتِنا یُوقِنُونَ »
و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند.[7] و در باب چگونگی پاداش صابران در آخرت، در جایی به‌ آنها وعده پاداشی بهتر از آنچه عمل کرده اند، می دهد:
« وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ »
«و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل کردند، پاداش خواهیم داد.»[8] در آیات دیگر در تعیین مقدار پاداش صابران می فرماید:
« أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیِّئَهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ »
آنان اند که به (پاس) آنکه صبر کردند و (برای آنکه) بدی را با نیکی دفع می نمایند و از آنچه روزی شان داده ایم انفاق می کنند، دوبار پاداش خواهند یافت.[9] در جای دیگر اعلام می دارد که اجر و پاداش صابران از حدّ و شمارش خارج است و آنها بدون حساب، پاداش دریافت می دارند:
« إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ »
«بی تردید، شکیبایان پاداش خود را بی حساب (و) به تمام خواهند یافت.»[10] همچنین خداوند به صابران وعده همراهی داده است:
« وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ »
«و صبر کنید که خداوند با شکیبایان است»[11] « بَلی إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمِینَ »
نصرت و پیروزی را تنها در سایه صبر و شکیبایی میسّر می داند.[12] « أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ »
هدایت، درود و رحمت پروردگار را به صابران ارزانی می دارد. . [13] « و الله یحِب الصبرِینَ »
صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود یاد می کند.[14] « فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ »
بارها و بارها به فرستادگان خود و همه انسان ها سفارش به صبر می نماید.[15] از بندگان خاص خود نقل می کند که همواره از خداوند درخواست توفیق صبر و شکیبایی می کرده اند.[16] و ده ها مورد دیگر که همگی بیانگر ارزش والای صبر در نظام اخلاقی اسلام است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز می فرماید: «صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است؛ همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین می رود، اگر صبر از کف رود، ایمان نیز از کف می رود. »[17] از امام باقر ـ علیه السّلام ـ در باب اهمیت صبر نقل شده است: «بهشت در پوششی از ناملایمات (و بردباری) است؛ پس هر که در دنیا بر ناملایمات صبر کند به بهشت رود. و دوزخ در پوشش لذت ها و خواهش های نفس است؛ پس هر که لذت و خواهش نفس را برآورد، به دوزخ می رود.»[18] د) آثار صبر: برای صبر آثار فراوان دنیوی و اخروی می توان بر شمرد؛ از جمله امام علی ـ علیه السّلام ـ در بخشی از تحلیل خود نسبت به عزّت و ذلّت برخی اُمم گذشته می فرماید:
چون خدا دید چگونه در راه دوستی او بر آزار شکیبایی اند، و چسان از بیم او ناخوشایندی را تحمّل می نمایند، از تنگناهای بلا، گشایشی برایشان پدید آورد، و از پسِ خواری ارجمندشان فرمود و آرامش را جایگزین بیم کرد.پس پادشاهانِ حکمران شدند و پیشوایان با فرّ و شأن ‌و کرامتِ خدا در حق آنان تا بدان جا رسید که دیده آرزو نهایت آن را ندید.»[19] بعضی از عالمان اخلاق صبر را دروازه ورود به مقام رضایت به مقدّرات الهی و مقام رضا را باب رسیدن به وادی محبت پروردگار دانسته اند.[20] بنابراین از آثار مهم صبر در همین دنیا می توان از دستیابی به مقام «رضا» و «محبت» نام برد.
محورهای متعدد دیگری درباره «صبر» قابل طرح است؛ از قبیل مناسبات صبر و شکر، راه های دستیابی به شکیبایی و مانند آن که به دلیل اختصار از طرح آنها خودداری می شود.


[1] . ر.ک: زیبدی: تاج العروس، ج 7، ص 71؛ راغب اصفهانی:‌مفردات، ص 474؛ ابن منظور: لسان العرب، ح 4، ص 438.
[2] . ر.ک: جوهری: صحاح اللغه، ح 2، ص 706 و طریحی: مجمع البحرین: ج 2، ص 1004.
[3] . راغب اصفهانی: مفردات، ص 474.
[4] . (ر.ک:‌نراقی، محمدمهدی: جامع السعادات، ج 3، ص 280 ـ 281) و هم چنین برخی از عالمان اخلاق، صبر را از این جهت به صبر بر متاع دنیا (سرّاء) و صبر بر بلا (ضرّاء) تقسیم کرده اند. (ر.ک: نراقی: همان، ج 3، ص 293 و 294).
[5] . همان، ج 3، ص 285.
[6] همان،‌ص 284.
[7] . سوره سجده، آیه 24.
[8] . سوره نحل، آیه 96.
[9] . سوره قصص، آیه 54.
[10] . سوره زمر، آیه 10.
[11] . سوره انفال، آیه 46.
[12] . سوره آل عمران، آیه 125.
[13] . سوره بقره، آیه 157.
[14] . سوره آل عمران، آیه 146.
[15] . ر.ک: سوره احقاف، آیه 35.
[16] . ر.ک: سوره بقره، آیه 250-، و سوره اعراف. آیه 126.
[17] . کلینی: کافی، ج 2، ص 89، ح 5.
[18] . همان، ح 7.
[19] . نهج‌البلاغه، خطبه 192.
[20] . ر.ک:‌نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج 3، ص 283.
احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی ـ اخلاق اسلامی،‌ص 153

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید