«شهوت» در لغت دارای مفهوم عامی است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبتبه لذات مادی اطلاق میشود; گاهی علاقه شدید به یک امر مادی را نیز شهوت میگویند.
مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسی» نیز به کار رفته است. واژه «شهوت» در قرآن کریم هم به معنی عام کلمه آمده است و هم به معنی خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معنای خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر کششهای مادی است.
«شهوت» نقطه مقابل «عفت» است. «عفت» نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است.
«عفت» یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه میشود.
مطالعات تاریخی نشان میدهد که اشخاص یا جوامعی که بهره کافی از عفت داشتهاند، از نیروهای خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفتخود و جامعه خویش برده و در سطح بالایی از آرامش و امنیت زیستهاند، اما افراد یا جوامعی که در «شهوتپرستی» غرق شدهاند، نیروهای خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفتهاند.
طبق نظر کارشناسان حقوقی، «شهوت جنسی» در ایجاد جرم و جنایت نقش عمده را دارد تا جایی که گفته شده است: «در هر جنایتی، شهوت جنسی نیز دخیل بوده است». شاید این تعبیر، مبالغهآمیز باشد، ولی به یقین منشا بسیاری از جنایات و انحرافات، طغیان «غریزه جنسی» و شهوتپرستی است. خونهای بسیاری در این راه ریخته شده و اموال فراوانی بر باد رفته، اسرار مهم کشورها به وسیله زنان جاسوسی که سرمایه و ترفند کارشان استفاده از زیبایی و آلودگییشان بوده، افشا شده و آبروی بسیاری از آبرومندان در این راه ریخته شده است.
طبق بیان آیات و روایات در مییابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان همین «شهوت جنسی» است. در قرآن کریم در موارد مختلف به «عفت» و «شهوتپرستی» اشاره شده است که ما در ذیل به بررسی آنها میپردازیم:
1 – فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون شیئا (سورهمریم،آیه59و60)
2 – والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما (سوره نساء،آیه27)
3 – و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العالمین ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین(سورهعنکبوت،آیه28و29)
4 – و لما جاءت رسلنا لوطا سیء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب و جآءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم ما نرید قال لو ان لی بکم قوه او ءاوی الی رکن شدید قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک فاسر باهلک بقطع من الیل و لایلتفت منکم احد الا امراتک انه مصیبها مآ اصابهم ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب فلما جآء امرنا جعلنا علیها سافلها و امطرنا علیها حجاره من سجیل منضود مسومه عند ربک و ما هی من الظالمین ببعید (سورههود، آیه77و83)
5 – کذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا علیهم حاصبا الا ءال لوط نجینا هم بسحر(سورهقمر، آیه33و34)
6 – و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العلمین انکم لتاتون الرجال شهوه من دون النسآء بل انتم قوم مسرفون و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین – و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین(سورهاعراف،آیه80و84)
ترجمه :
1 – اما پس از آنان، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!
مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانی داخل بهشت میشوند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.
2 – خدا میخواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، میخواهند شما به کلی منحرف شوید.
3 – و لوط را فرستادیم، هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام میدهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است.
آیا شما به سراغ مردان میروید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع میکنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام میدهید؟!» اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی، عذاب الهی را برای ما بیاور!»
4 – و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحتشد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)
قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعتسراغ او آمدند – و قبلا کارهای بد انجام میدادند – گفت:«ای قوم من! اینها دختران منند، برای شما پاکیزه ترند (با آنها ازدواج کنید و از زشتکاری چشم بپوشید!)، از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!»
گفتند: «تو میدانی ما تمایلی به دختران تو نداریم و خوب میدانی ما چه میخواهیم!»
گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم، یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آن گاه میدانستم با با شما زشتسیرتان ددمنش چه کنم!)»
(فرشتگان عذاب)گفتند:«ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم ; آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانوادهات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما شتسرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار میشوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟!
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ (گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم.
(سنگ هایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (سایر) ستمگران دور نیست!
5 – قوم لوط انذارها (و هشدارهای پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند.ما بر آنها تند بادی که ریگها را به حرکت در میآورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم!
6 – (و به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام میدهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟!
آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید»
ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهرتان بیرون کنید که اینها مردمی هستند که پاکدامنی را میطلبند (و با ما هم صدا نیستند!)
(چون کار به اینجا رسید) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم، جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود.
و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر که سرانجام کار مجرمان چه شد!
تفسیر و جمع بندی
بلای شهوتپرستی در طول تاریخ
در نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهی از پیامبران الهی و صفات برجسته و والای آن بزرگواران، میفرماید: «ولی بعد از آنها، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید; فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا»[1]
و بلافاصله بعد از آن – به عنوان یک استثناء – میفرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانی داخل بهشت میشوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد; الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون شیئا»[2]
شایان توجه این که بعد از مساله ضایع کردن نماز، سخن از پیروی «شهوات» و به دنبال آن، گمراهی به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمی برای شکستن «شهوات» و خود کامگیها و هواپرستیهاست ; همان طور که در آیه 45 سوره عنکبوت آمده: «…ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» و از سوی دیگر نشان میدهد که سرانجام «شهوتپرستی»، گمراهی و ضلالت است، همان گونه که در آیه 10 سوره روم آمده است: «ثم کان عاقبه الذین اسائوا السوء ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون; سپس سرانجام کار کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به اینجا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»
آری! آنها گمراه میشوند و به کیفر گمراهی خود ; یعنی، آتش قهر و غضب الهی گرفتار خواهند شد.
روشن است که «شهوات» در اینجا مفهوم وسیعی دارد و منحصر به «شهوتجنسی»نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطی نفسانی و هواپرستی را شامل میشود. البته کسانی که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشتخواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروی شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد.[1] . مریم/ 59.
[2] . مریم/ 60.
@#@
در دومین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشتبه سوی خدا» و «پیروی از شهوات»، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت میکنند، میفرماید:«خدا میخواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگی پاک سازد ; اما آنها که پیرو شهواتند، میخواهند شما به کلی (از راه حق) منحرف شود ; و الله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما»[1]
آری! آنها که غرق گناه و شهوتند، میخواهند دیگران را نیز همرنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند ; در حالی که خداوند میخواهد مردم با ترک شهوات به سوی او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفای تقوا و قرین سعادت و خوشبختی شوند.
به گفته مفسران بزرگ، منظور از «میل عظیم»، هتک حدود الهی و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضی نیز آن را به معنی ازدواج با محارم و مانند آن – که در آیات قبل، از آن نهی شده است – تفسیر کردهاند که در واقع یکی از مصادیق مفهوم بالاست.
لازم به یادآوری است که پیروی از شهوات در این آیه، ممکن است دارای همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسی» باشد ; زیرا این آیه بعد از آیاتی قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافی عفت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنی استبه این که راه «شهوتپرستی» از راه «خداپرستی» جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند.
آیات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوتپرستی» آنهاست ; شهوتی آمیخته با انحرافات جنسی که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصی را تعقیب میکند که ما به طور اجمال به آنها اشاره میکنیم:
سومین آیه، گفتار حضرت لوط- علیه السلام – را بیان میکند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعی انجام میدهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است ; و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العالمین»[2]
«فاحشه» واژهایست که به هر کار بسیار زشت اطلاق میشود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسی» اطلاق میگردد. تعبیر آیه فوق، نشان میدهد که در جامعه بشری «هم جنس گرایی» از قوم لوط- علیه السلام – شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.
در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان میروید و راه تداوم نسل انسان را قطع میکنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام میدهید؟! ; ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر…»[3]
در این تعبیر یکی از علتهای مهم تحریم «هم جنس گرایی» را قطع نسل بشر میداند; زیرا هنگامی که این عمل زشت اخلاقی به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشری را تهدید میکند.
بعضی از مفسران، جمله «و تقطعون السبیل» آیه فوق را، اشاره به راهزنی و دزدی قوم لوط دانستهاند و بعضی اشاره به مزاحمتهای جنسی میدانند که به عمد برای راهگذران به وجود میآوردند!
«نادی» از ماده «ندا» به معنی مجلس عمومی یا مجلس تفریح است ; زیرا در آنجا افراد یکدیگر را «ندا» میکنند.
گرچه قرآن کریم، در اینجا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحی خود، چه منکرات دیگری را انجام میدادند، ولی پیداست که اعمالی متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدنهای خود را برهنه میکردند، فحشهای رکیک میدادند و کلمات زشت و بسیار زننده رد و بدل مینمودند و حرکات ناشایست دیگری داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد.
آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزشهای اخلاقی و انسانی را به باد مسخره میگرفتند ; به همین دلیل، هنگامی که پیامبرشان حضرت لوط- علیه السلام – از روی تعجب و انکار سؤالی از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی، عذاب الهی را برای ما بیاور! ;…فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین.[4]
و به این ترتیب عذاب الهی را نیز به سخریه گرفتند.
در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگری از داستان قوم لوط اشاره میکند:«وآن زمانی است که فرشتگان الهی(که مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایی)بهسراغ حضرت لوط علیه السلام آمدند و او(که آنها را نمیشناخت)از مشاهده آنان سخت ناراحتشد وقلبش پریشان گشت و(پیش خود گفت:)امروز روز سختی است،زیرا ممکن است،این قومزشتسیرت،حرمت میهمانهای مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، و لماجاءت رسلنا لوطا سیء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب »[5]
(و در این هنگام،اشرار قوم با خبر شدند«و به سرعتبه سراغ او آمدند(و قصد سویینسبتبه میهمان او داشتند)و پیش از آن نیز اعمال بدی انجام میدادند(و این کار،یعنی،تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!، و جاءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملونالسیئات… »[6]
«حضرت لوط علیه السلام(بسیار ناراحتشد و با ایثار و فداکاری عجیب و یا به خاطر اتمامحجت)به آنها گفت:این دختران منند که برای شما پاکیزهترند( بیایید با آنها ازدواج کنید و ازاعمال شنیع خود دستبردارید.از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید، آیا یکانسان رشید(و عاقل و با غیرت)در میان شما نیست؟، قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی ا لیس منکم رجل رشید »[7]
ولی آن قوم کثیف و زشتسیرت،نه تنها در برابر این همه بزرگواری حضرتلوط علیه السلام حیاء نکردند،بلکه بیشرمانه پاسخ گفتند:«تو خود میدانی،ما را به دختران توحقی نیست(و به جنس زن علاقهای نداریم!)تو به خوبی میدانی که ما چه چیز میخواهیم!، قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم و ما نرید » [8]
هنگامی که قوم لوط،وقاحت را به آخرین درجه رساندند،حضرت لوط علیه السلام فریادزد و گفت:«ای کاش!قوت و قدرتی داشتم(تا شما خیرهسران را مجازات میکردم)و ایکاش! تکیهگاه محکمی از قوم و عشیره و پیروان نیرومندی در اختیار من بود(تا به کمک آنهاشما منحرفان را سخت کیفر میدادم، قال لو ان لی بکم قوه او ءاوی الی رکن شدید » [9]
همان گونه که در ادامه این آیات آمده استحضرت لوط علیه السلام متوجه شد که آنهافرستادگان پروردگارند،هیچ کس نمیتواند کمترین آسیبی به آنها برساند.فرشتگان بهحضرت لوط علیه السلام خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکی به سراغ این قوم میآید وشهرهای آنها به کلی زیر و رو میشود و بارانی از سنگهای آسمانی بر آنها فرومیریزد،به حضرت لوط علیه السلام دستور دادند که شبانه به اتفاق خانوادهاش-به استثنایهمسرش که از تقوا بیبهره بود-آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهی فرامیرسد.
در پنجمین بخش از آیات،ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین شتسیرتمیفرماید:«قوم لوط،انذارها و هشدارهای مکرر(پیامبرشان)را تکذیب کردند.ما بر آنها تندبادی که ریگها را به حرکت در میآورد،فرستادیم(و همه را زیر آن مدفون ساختیم)، جزخاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم،(به استثنای همسرش که مشمول مجازاتقوم گنهکار شد)، کذبت قوم لوط بالنذرانا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهمبسحر » [10]
البته این بخشی از مجازات دردناک آنها بود،زیرا در قرآن آمده است که:«نخستزلزلهای-به امر ما-آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد،آن چنان که قسمتهای بالا در پایینو قسمتهای پایین در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها…»[11]
«و بارانی از سنگ بر آنها فرو فرستادیم، …و امطرنا عالیها حجاره من سجیل منضود » [12]
این باران سنگ،ممکن استبخشی از سنگهای سرگردان آسمانی بوده که بهفرمان پروردگار الهی بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانهها و اجساد بیجان آنان باریده است.
احتمال دیگر این است که«حاصب»به معنای«طوفان شن»باشد.این طوفان گاهیتپههایی را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان میبرد،سپس در نقطهای دیگر،مانندبارانی فرو میریزاند،به طوری که گاهی قافلهها،زیر انبوهی از شن و ماسه مدفونمیگشت!
حال این نکته قابل تامل است که هر چند،گاهی طوفانهای شن یا بارانهای سنگدر جهان طبیعت روی میدهد،ولی خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث درآن ساعت مخصوص و معین-که فرشتگان حضرت لوط علیه السلام را خبر داده بودند-واقعگردد.
احتمال دیگری نیز وجود دارد که ممکن است،نخست زلزلهای سهمگین،شهرهایآنها را زیر و رو کرده و سپس بارانی از سنگهای آسمانی بر سرشان فرو ریخته و آنگاهطوفانی از شن،آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذابهای سه گانه،بیانگرشدت خشم الهی،نسبتبه این قوم رو سیاه است.
در ششمین و آخرین بخش از آیات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجرایقوم لوط-از آغاز تا پایان-میفرماید:«به خاطر آورید«لوط»را،هنگامی که به قوم خودگفت:آیا عمل شنیعی انجام میدهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام ندادهبود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العالمین » [13]
آری!شما از روی شهوت به سراغ مردان میروید،نه زنان،شما جمعیتتجاوزکاری هستید، زیرا قوانین و سنتهای الهی را رها کرده و راه انحراف را پیشگرفتهاید،راهی که سبب نابودی نسل و شیوع انواع بیماریهای و مفاسد دیگر اجتماعیمیشود.
[1] . نساء/ 27.
[2] . عنکبوت28/ .
[3] . عنکبوت/ 29.
[4] . عنکبوت/ 29.
[5] . هود/ 77.
[6] . هود/ 78.
[7] . هود/ 78.
[8] . هود/ 79
[9] . هود/ 80.
[10] . قمر/ 34 و 35.
[11] . هود/ 82.
[12] . هود/ 82.
[13] . اعراف/ 80.
@#@
گر چه بیماری وحشتناک«ایدز»یکی از هولناکترین بیماریهای عصر ما شناختهشده،ولی بعید نیست که این بیماری در آن زمان نیز وجود داشته و گروهی از قوم لوط بهآن گرفتار شده بودند.به همین علتخداوند حکیم و رحیم،اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر،هم درس عبرتی برای دیگران بوده و هم مایه نعمتی کههمان جلوگیری از انتشار و سرایت این بیماری به دیگران بوده است.
به هر حال،آن قوم آلوده،به قدری بیشرم بودند که نه تنها به سخن حضرتلوط علیه السلام گوش ندادند،بلکه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاکی از آلودگیهایشایع در میانشان-از آبادیها شدند.قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد: وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناث یتطهرون ». [1] خداوند در ادامه این آیات میفرماید:
«ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش که از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشیدیم، سپس بارانی(از سنگ)بر آنها فرو فرستادیم(و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم). اکنونبنگر،سرانجام کار مجرمان چگونه بود، فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین-وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین » [2] آری! آنها چنان آلوده بودند که بیگناهی و پاکدامنی را گناه میدانستند! و پاکان رابه جرم پاکی محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان میکردند.هر چند قبل ازانجام این کار، به غضب الهی گرفتار و نابود شدند.
بخش مهمی از این آیات، ضمن بیان عواقب هوسبازی و هوا پرستی و شهوترانی- بهمفهوم عام و خاصش- ، این عمل ناشایسته و پست اخلاقی را که سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعی بیشماری است، سخت نکوهش مینماید.
[1] . اعراف/ 82.
[2] . اعراف/ 83 و 84.
آیت الله مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن، ج2