شهوت‏ پرستی و عفاف در قرآن

شهوت‏ پرستی و عفاف در قرآن

«شهوت‏» در لغت دارای مفهوم عامی است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت‏به لذات مادی اطلاق می‏شود; گاهی علاقه شدید به یک امر مادی را نیز شهوت می‏گویند.
مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسی‏» نیز به کار رفته است. واژه «شهوت‏» در قرآن کریم هم به معنی عام کلمه آمده است و هم به معنی خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معنای خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر کشش‏های مادی است.
«شهوت‏» نقطه مقابل «عفت‏» است. «عفت‏» نیز دارای مفهوم عام و خاص است. مفهوم عام آن، خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی نفسانی است و مفهوم خاص آن، خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و بار جنسی است.
«عفت‏» یکی از فضایل مهم اخلاقی در رشد و پیشرفت و تکامل جوامع انسانی است; اما شهوت که مقابل عفت قرار دارد، موجب سقوط فرد و جامعه می‏شود.
مطالعات تاریخی نشان می‏دهد که اشخاص یا جوامعی که بهره کافی از عفت داشته‏اند، از نیروهای خداداد خود، بالاترین استفاده را در راه پیشرفت‏خود و جامعه خویش برده و در سطح بالایی از آرامش و امنیت زیسته‏اند، اما افراد یا جوامعی که در «شهوت‏پرستی‏» غرق شده‏اند، نیروهای خود را از دست داده و در معرض سقوط قرار گرفته‏اند.
طبق نظر کارشناسان حقوقی، «شهوت جنسی‏» در ایجاد جرم و جنایت نقش عمده را دارد تا جایی که گفته شده است: «در هر جنایتی، شهوت جنسی نیز دخیل بوده است‏». شاید این تعبیر، مبالغه‏آمیز باشد، ولی به یقین منشا بسیاری از جنایات و انحرافات، طغیان «غریزه جنسی‏» و شهوت‏پرستی است. خون‏های بسیاری در این راه ریخته شده و اموال فراوانی بر باد رفته، اسرار مهم کشورها به وسیله زنان جاسوسی که سرمایه و ترفند کارشان استفاده از زیبایی و آلودگی‏یشان بوده، افشا شده و آبروی بسیاری از آبرومندان در این راه ریخته شده است.
طبق بیان آیات و روایات در می‏یابیم که یکی از ابزارهای مهم شیطان همین «شهوت جنسی‏» است. در قرآن کریم در موارد مختلف به «عفت‏» و «شهوت‏پرستی‏» اشاره شده است که ما در ذیل به بررسی آنها می‏پردازیم:
1 – فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون شیئا (سوره‏مریم،آیه‏59و60)
2 – والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما (سوره نساء،آیه‏27)
3 – و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العالمین ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین(سوره‏عنکبوت،آیه‏28و29)
4 – و لما جاءت رسلنا لوطا سی‏ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب و جآءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لاتخزون فی ضیفی الیس منکم رجل رشید قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم ما نرید قال لو ان لی بکم قوه او ءاوی الی رکن شدید قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک فاسر باهلک بقطع من الیل و لایلتفت منکم احد الا امراتک انه مصیبها مآ اصابهم ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب فلما جآء امرنا جعلنا علیها سافلها و امطرنا علیها حجاره من سجیل منضود مسومه عند ربک و ما هی من الظالمین ببعید (سوره‏هود، آیه‏77و83)
5 – کذبت قوم لوط بالنذر انا ارسلنا علیهم حاصبا الا ءال لوط نجینا هم بسحر(سوره‏قمر، آیه‏33و34)
6 – و لوطا اذقال لقومه اتاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العلمین انکم لتاتون الرجال شهوه من دون النسآء بل انتم قوم مسرفون و ما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناس یتطهرون فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین – و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین(سوره‏اعراف،آیه‏80و84)
ترجمه :
1 – اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته‏ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!
مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانی داخل بهشت می‏شوند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.
2 – خدا می‏خواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، می‏خواهند شما به کلی منحرف شوید.
3 – و لوط را فرستادیم، هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می‏دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است.
آیا شما به سراغ مردان می‏روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع می‏کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می‏دهید؟!» اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‏گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور!»
4 – و هنگامی که رسولان ما (فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت‏شد و قلبش پریشان گشت و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت و ترسید، قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.)
قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به سرعت‏سراغ او آمدند – و قبلا کارهای بد انجام می‏دادند – گفت:«ای قوم من! این‏ها دختران منند، برای شما پاکیزه ترند (با آنها ازدواج کنید و از زشتکاری چشم بپوشید!)، از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید. آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!»
گفتند: «تو می‏دانی ما تمایلی به دختران تو نداریم و خوب می‏دانی ما چه می‏خواهیم!»
گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم، یا تکیه گاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آن گاه می‏دانستم با با شما زشت‏سیرتان ددمنش چه کنم!)»
(فرشتگان عذاب)گفتند:«ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم ; آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‏ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما شت‏سرش را نگاه نکند، مگر همسرت که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار می‏شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟!
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم و بارانی از سنگ (گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم.
(سنگ هایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از (سایر) ستمگران دور نیست!
5 – قوم لوط انذارها (و هشدارهای پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند.ما بر آنها تند بادی که ریگ‏ها را به حرکت در می‏آورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم!
6 – (و به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام می‏دهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟!
آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان می‏روید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید»
ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند: «این‏ها را از شهرتان بیرون کنید که این‏ها مردمی هستند که پاکدامنی را می‏طلبند (و با ما هم صدا نیستند!)
(چون کار به این‏جا رسید) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم، جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود.
و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر که سرانجام کار مجرمان چه شد!
تفسیر و جمع بندی
بلای شهوت‏پرستی در طول تاریخ
در نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهی از پیامبران الهی و صفات برجسته و والای آن بزرگواران، می‏فرماید: «ولی بعد از آنها، فرزندان ناشایسته‏ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید; فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا»[1] و بلافاصله بعد از آن – به عنوان یک استثناء – می‏فرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانی داخل بهشت می‏شوند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد; الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنه و لا یظلمون شیئا»[2] شایان توجه این که بعد از مساله ضایع کردن نماز، سخن از پیروی «شهوات‏» و به دنبال آن، گمراهی به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمی برای شکستن «شهوات‏» و خود کامگی‏ها و هواپرستی‏هاست ; همان طور که در آیه 45 سوره عنکبوت آمده: «…ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» و از سوی دیگر نشان می‏دهد که سرانجام «شهوت‏پرستی‏»، گمراهی و ضلالت است، همان گونه که در آیه 10 سوره روم آمده است: «ثم کان عاقبه الذین اسائوا السوء ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون; سپس سرانجام کار کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به این‏جا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»
آری! آنها گمراه می‏شوند و به کیفر گمراهی خود ; یعنی، آتش قهر و غضب الهی گرفتار خواهند شد.
روشن است که «شهوات‏» در این‏جا مفهوم وسیعی دارد و منحصر به «شهوت‏جنسی‏»نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطی نفسانی و هواپرستی را شامل می‏شود. البته کسانی که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت‏خواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروی شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد.[1] . مریم/ 59.
[2] . مریم/ 60.
@#@
در دومین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشت‏به سوی خدا» و «پیروی از شهوات‏»، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت می‏کنند، می‏فرماید:«خدا می‏خواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگی پاک سازد ; اما آنها که پیرو شهواتند، می‏خواهند شما به کلی (از راه حق) منحرف شود ; و الله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما»[1] آری! آنها که غرق گناه و شهوتند، می‏خواهند دیگران را نیز هم‏رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند ; در حالی که خداوند می‏خواهد مردم با ترک شهوات به سوی او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفای تقوا و قرین سعادت و خوشبختی شوند.
به گفته مفسران بزرگ، منظور از «میل عظیم‏»، هتک حدود الهی و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضی نیز آن را به معنی ازدواج با محارم و مانند آن – که در آیات قبل، از آن نهی شده است – تفسیر کرده‏اند که در واقع یکی از مصادیق مفهوم بالاست.
لازم به یادآوری است که پیروی از شهوات در این آیه، ممکن است دارای همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسی‏» باشد ; زیرا این آیه بعد از آیاتی قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافی عفت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنی است‏به این که راه «شهوت‏پرستی‏» از راه «خداپرستی‏» جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند.
آیات سوم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت‏پرستی‏» آنهاست ; شهوتی آمیخته با انحرافات جنسی که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصی را تعقیب می‏کند که ما به طور اجمال به آنها اشاره می‏کنیم:
سومین آیه، گفتار حضرت لوط- علیه السلام – را بیان می‏کند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعی انجام می‏دهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است ; و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العالمین‏»[2] «فاحشه‏» واژه‏ایست که به هر کار بسیار زشت اطلاق می‏شود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسی‏» اطلاق می‏گردد. تعبیر آیه فوق، نشان می‏دهد که در جامعه بشری «هم جنس گرایی‏» از قوم لوط- علیه السلام – شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.
در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان می‏روید و راه تداوم نسل انسان را قطع می‏کنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام می‏دهید؟! ; ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر…»[3] در این تعبیر یکی از علت‏های مهم تحریم «هم جنس گرایی‏» را قطع نسل بشر می‏داند; زیرا هنگامی که این عمل زشت اخلاقی به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشری را تهدید می‏کند.
بعضی از مفسران، جمله «و تقطعون السبیل‏» آیه فوق را، اشاره به راهزنی و دزدی قوم لوط دانسته‏اند و بعضی اشاره به مزاحمت‏های جنسی می‏دانند که به عمد برای راهگذران به وجود می‏آوردند!
«نادی‏» از ماده «ندا» به معنی مجلس عمومی یا مجلس تفریح است ; زیرا در آن‏جا افراد یکدیگر را «ندا» می‏کنند.
گرچه قرآن کریم، در این‏جا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحی خود، چه منکرات دیگری را انجام می‏دادند، ولی پیداست که اعمالی متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدن‏های خود را برهنه می‏کردند، فحش‏های رکیک می‏دادند و کلمات زشت و بسیار زننده رد و بدل می‏نمودند و حرکات ناشایست دیگری داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد.
آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزش‏های اخلاقی و انسانی را به باد مسخره می‏گرفتند ; به همین دلیل، هنگامی که پیامبرشان حضرت لوط- علیه السلام – از روی تعجب و انکار سؤالی از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‏گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور! ;…فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین.[4] و به این ترتیب عذاب الهی را نیز به سخریه گرفتند.
در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگری از داستان قوم لوط اشاره می‏کند:«وآن زمانی است که فرشتگان الهی(که مامور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایی)به‏سراغ حضرت لوط علیه السلام آمدند و او(که آنها را نمی‏شناخت)از مشاهده آنان سخت ناراحت‏شد وقلبش پریشان گشت و(پیش خود گفت:)امروز روز سختی است،زیرا ممکن است،این قوم‏زشت‏سیرت،حرمت میهمان‏های مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!، و لماجاءت رسلنا لوطا سی‏ء بهم و ضاق بهم ذرعا و قال هذا یوم عصیب »[5] (و در این هنگام،اشرار قوم با خبر شدند«و به سرعت‏به سراغ او آمدند(و قصد سویی‏نسبت‏به میهمان او داشتند)و پیش از آن نیز اعمال بدی انجام می‏دادند(و این کار،یعنی،تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!، و جاءه قومه یهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون‏السیئات… »[6] «حضرت لوط علیه السلام(بسیار ناراحت‏شد و با ایثار و فداکاری عجیب و یا به خاطر اتمام‏حجت)به آنها گفت:این دختران منند که برای شما پاکیزه‏ترند( بیایید با آنها ازدواج کنید و ازاعمال شنیع خود دست‏بردارید.از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید، آیا یک‏انسان رشید(و عاقل و با غیرت)در میان شما نیست؟، قال یا قوم هؤلاء بناتی هن اطهرلکم فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی ا لیس منکم رجل رشید »[7] ولی آن قوم کثیف و زشت‏سیرت،نه تنها در برابر این همه بزرگواری حضرت‏لوط علیه السلام حیاء نکردند،بلکه بی‏شرمانه پاسخ گفتند:«تو خود می‏دانی،ما را به دختران توحقی نیست(و به جنس زن علاقه‏ای نداریم!)تو به خوبی می‏دانی که ما چه چیز می‏خواهیم!، قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و انک لتعلم و ما نرید » [8] هنگامی که قوم لوط،وقاحت را به آخرین درجه رساندند،حضرت لوط علیه السلام فریادزد و گفت:«ای کاش!قوت و قدرتی داشتم(تا شما خیره‏سران را مجازات می‏کردم)و ای‏کاش! تکیه‏گاه محکمی از قوم و عشیره و پیروان نیرومندی در اختیار من بود(تا به کمک آنهاشما منحرفان را سخت کیفر می‏دادم، قال لو ان لی بکم قوه او ءاوی الی رکن شدید » [9] همان گونه که در ادامه این آیات آمده است‏حضرت لوط علیه السلام متوجه شد که آنهافرستادگان پروردگارند،هیچ کس نمی‏تواند کمترین آسیبی به آنها برساند.فرشتگان به‏حضرت لوط علیه السلام خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکی به سراغ این قوم می‏آید وشهرهای آنها به کلی زیر و رو می‏شود و بارانی از سنگ‏های آسمانی بر آنها فرومی‏ریزد،به حضرت لوط علیه السلام دستور دادند که شبانه به اتفاق خانواده‏اش-به استثنای‏همسرش که از تقوا بی‏بهره بود-آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهی فرامی‏رسد.
در پنجمین بخش از آیات،ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین شت‏سیرت‏می‏فرماید:«قوم لوط،انذارها و هشدارهای مکرر(پیامبرشان)را تکذیب کردند.ما بر آنها تندبادی که ریگ‏ها را به حرکت در می‏آورد،فرستادیم(و همه را زیر آن مدفون ساختیم)، جزخاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم،(به استثنای همسرش که مشمول مجازات‏قوم گنه‏کار شد)، کذبت قوم لوط بالنذرانا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجیناهم‏بسحر » [10] البته این بخشی از مجازات دردناک آنها بود،زیرا در قرآن آمده است که:«نخست‏زلزله‏ای-به امر ما-آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد،آن چنان که قسمت‏های بالا در پایین‏و قسمت‏های پایین در بالا قرار گرفت، فلما جاء امرنا جعلنا عالیها سافلها…»[11] «و بارانی از سنگ بر آنها فرو فرستادیم، …و امطرنا عالیها حجاره من سجیل منضود » [12] این باران سنگ،ممکن است‏بخشی از سنگ‏های سرگردان آسمانی بوده که به‏فرمان پروردگار الهی بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانه‏ها و اجساد بی‏جان آنان باریده است.
احتمال دیگر این است که‏«حاصب‏»به معنای‏«طوفان شن‏»باشد.این طوفان گاهی‏تپه‏هایی را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان می‏برد،سپس در نقطه‏ای دیگر،مانندبارانی فرو می‏ریزاند،به طوری که گاهی قافله‏ها،زیر انبوهی از شن و ماسه مدفون‏می‏گشت!
حال این نکته قابل تامل است که هر چند،گاهی طوفان‏های شن یا باران‏های سنگ‏در جهان طبیعت روی می‏دهد،ولی خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث درآن ساعت مخصوص و معین-که فرشتگان حضرت لوط علیه السلام را خبر داده بودند-واقع‏گردد.
احتمال دیگری نیز وجود دارد که ممکن است،نخست زلزله‏ای سهمگین،شهرهای‏آنها را زیر و رو کرده و سپس بارانی از سنگ‏های آسمانی بر سرشان فرو ریخته و آنگاه‏طوفانی از شن،آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذاب‏های سه گانه،بیانگرشدت خشم الهی،نسبت‏به این قوم رو سیاه است.
در ششمین و آخرین بخش از آیات،ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجرای‏قوم لوط-از آغاز تا پایان-می‏فرماید:«به خاطر آورید«لوط‏»را،هنگامی که به قوم خودگفت:آیا عمل شنیعی انجام می‏دهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام نداده‏بود؟!، و لوطا اذ قال لقومه ا تاتون الفاحشه ما سبقکم بها من احد من العالمین » [13] آری!شما از روی شهوت به سراغ مردان می‏روید،نه زنان،شما جمعیت‏تجاوزکاری هستید، زیرا قوانین و سنت‏های الهی را رها کرده و راه انحراف را پیش‏گرفته‏اید،راهی که سبب نابودی نسل و شیوع انواع بیماری‏های و مفاسد دیگر اجتماعی‏می‏شود.


[1] . نساء/ 27.
[2] . عنکبوت‏28/ .
[3] . عنکبوت/ 29.
[4] . عنکبوت/ 29.
[5] . هود/ 77.
[6] . هود/ 78.
[7] . هود/ 78.
[8] . هود/ 79
[9] . هود/ 80.
[10] . قمر/ 34 و 35.
[11] . هود/ 82.
[12] . هود/ 82.
[13] . اعراف/ 80.
@#@
گر چه بیماری وحشتناک‏«ایدز»یکی از هولناکترین بیماری‏های عصر ما شناخته‏شده،ولی بعید نیست که این بیماری در آن زمان نیز وجود داشته و گروهی از قوم لوط به‏آن گرفتار شده بودند.به همین علت‏خداوند حکیم و رحیم،اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر،هم درس عبرتی برای دیگران بوده و هم مایه نعمتی که‏همان جلوگیری از انتشار و سرایت این بیماری به دیگران بوده است.
به هر حال،آن قوم آلوده،به قدری بی‏شرم بودند که نه تنها به سخن حضرت‏لوط علیه السلام گوش ندادند،بلکه خواستار اخراج او و خاندانش-به جرم پاکی از آلودگی‏های‏شایع در میانشان-از آبادی‏ها شدند.قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد: وما کان جواب قومه الا ان قالوا اخرجوهم من قریتکم انهم اناث یتطهرون ». [1] خداوند در ادامه این آیات می‏فرماید:
«ما لوط و خاندانش را-به جز همسرش که از بازماندگان(در شهر)بود،نجات بخشیدیم، سپس بارانی(از سنگ)بر آنها فرو فرستادیم(و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم). اکنون‏بنگر،سرانجام کار مجرمان چگونه بود، فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین-وامطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین » [2] آری! آنها چنان آلوده بودند که بی‏گناهی و پاکدامنی را گناه می‏دانستند! و پاکان رابه جرم پاکی محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان می‏کردند.هر چند قبل ازانجام این کار، به غضب الهی گرفتار و نابود شدند.
بخش مهمی از این آیات، ضمن بیان عواقب هوسبازی و هوا پرستی و شهوترانی- به‏مفهوم عام و خاصش- ، این عمل ناشایسته و پست اخلاقی را که سرچشمه گناهان واثرات مخرب اجتماعی بی‏شماری است، سخت نکوهش می‏نماید.


[1] . اعراف/ 82.
[2] . اعراف/ 83 و 84.
آیت الله مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن، ج2

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید