طبق نص قرآن و شهادت تاریخ یکی از بزرگترین دشمنان اسلام در طول تاریخ 14 قرن گذشته، قوم یهود بوده است و تا زمانی که این جاهطلبیها و نژاد پرستیها وجود داشته باشد این دشمنی نیز تداوم خواهد داشت .[1] خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا»[2]
ما در این مقاله برای آشنایی بیشتر خوانندگان محترم ابتدا تاریخچه کوتاهی از یهود را بیان میکنیم سپس به بررسی یهود در قرآن میپردازیم .
وجه تسمیه و تاریخچه قوم یهود
بنی اسرائیل[3] به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب» میرسد بنی اسرائیل خوانده شدند . سبب نامگذاری ایشان به یهود این است که یکی از فرزندان بنی اسرائیل به نام «یهودا» بود تا از فرزندان دهگانهای که اسرائیل نامگذاری میشدند جدا باشد سرانجام فرزندان پراکنده گشتند و مدتی یهودا به حالت اسارت درآمد و از آن پس تمام نسل یعقوب یهودا خوانده شدند . این شخص جد این فرزندان و چهارمین فرزند یعقوب به شمار میرفت .
یهود قبل از اسلام
خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را که جز بردگی، اسارت و ذلت چیزی نداشتند توسط حضرت موسی – علیه السلام – از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونی نجات داد و آنها را وارثانشان قرار داده و «بر همه جهانیان برتری بخشید»[4]
اما این جمعیتی که به این نعمتبزرگ نایل شدند آیا شکرگزار و قدردان بودند یا این که راه کفر، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند؟
هر کسی که اندک آشنایی از این قوم داشته باشد در مییابد اینان تمام عهد هایی را که خداوند به وسیله موسی – علیه السلام – از آنها گرفت (پرستش خداوند یگانه، نیکی به پدر، مادر، بستگان، یتیمان و مستمندان، گفتار نیک و خوشرفتاری با مردم، بر پا داشتن نماز و ادای زکات، دوری از اذیت و آزار و خونریزی، قبول رسالت پیامبران الهی[5] ) را زیر پا گذاشتند و برای خداوند شریک قائل شدند[6] و سخنان شرک آلود نسبتبه خداوند گفتند .[7]
از ضعفهای برجسته یهود، فساد اخلاقی و خوی تبهکاری آنهاست که به بعضی از آنها اشاره میشود:
وقتی که خداوند رود بزرگ نیل را برای این قوم شکافت و نجات پیدا کردند و فرعونیان (در حالی که بنی اسرائیل آنها را تماشا میکردند) غرق شدند و بنی اسرائیل این معجزه بزرگ الهی را با چشمانشان دیدند . باز وقتی موسی – علیه السلام – به خاطر گرفتن فرمانهای الهی به میعادگاه رفت اینها گوساله پرستی اختیارکردند .[8] و بعد با راهنماییهای حضرت موسی – علیه السلام – توبه میکنند و خداوند نیز به فضلش توبهشان را میپذیرد ولی گویا چیزی اتفاق نیفتاده، بار دیگر بهانه دیگر میتراشند و میگویند: تا خدا را آشکارا و با چشمان خود نبینیم هرگز به تو ایمان نمیآوریم .[9]
این قوم لجوج با تمام لجاجتی که داشتند به دستور حضرت موسی به سوی سرزمین مقدس فلسطین حرکت کردند تا آنجا را نیز از لوث وجود شرک و بت پرستی پاک کنند، اما وقتی که به دستور حضرت موسی باید برای نبرد با دشمن آماده میشدند گفتند: ای موسی در آن سرزمین (جمعیتی) نیرومند و ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمیشویم تا آنها از آن خارج نشوند; اگر آنها از آن خارج شدند ما وارد خواهیم شد (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا میترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید; هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد . بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید . (بنی اسرائیل) گفتند: ای موسی! تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشستهایم (موسی) گفت: پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن . خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) ; پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش .[10]
اما برای چندمین بار، خداوند با نظر لطف به آنها نگریست و آنها را مورد لطف و رحمتخویش قرار داد و ابر را بر آنها سایبان قرار داد و من (شیره مخصوص و لذیذ درختان) و سلوی (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) بر آنها فرستاد و فرمود: از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم بخورید ولی آنان کفران ورزیدند و گفتند: ای موسی هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم از خدای خود بخواه که از آنچه زمین میرویاند از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش برای ما فراهم سازد، موسی گفت: آیا غذای پستتر را جای غذای بهتر انتخاب میکنید؟ (اکنون که چنین استبکوشید از این بیابان) در شهری فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آنجا برای شما هست و (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند .[11]
علاوه بر اینها جریان نافرمانی بنی اسرائیل در روز سبت «شنبه» و بهانهگیریهایشان در مورد گاو بنی اسرائیل و . . . در قرآن آمده است .[12]
یهود هنگام ظهور اسلام
یهود در دنیای قبل از اسلام خود را ملتبرتر میدانست و سیادت و تقدم بر سایر اقوام را حق مسلم خود میپنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را امی، بی سواد و وحشی مینامید و به دنیای آن روز فخر میفروخت .
و خصوصاً «یهود در مدینه معروفترین جمعیت پیروان اهل کتاب بودند و قبل از ظهور پیامبر – صلی الله علیه و آله – طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت میدادند . از نظر اقتصادی نیز وضع آنها بسیار خوب بود و روی هم رفته نفوذ عمیقی در مدینه داشتند اما با ظهور اسلام، از آن جهت که اسلام راههای منافع نامشروع آنها را میبست و جلوی انحرافات و خود کامگی آنها را میگرفت نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن قیام کردند .(همان مبارزهای که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد). در نتیجه قرآن آنها را زیر شدیدترین سرزنشهای خود گرفت» .[13]
بسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود تنها به این قناعت نمیکردند که خود، آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر، چیزی جز حسد نبود . قرآن در این رابطه میفرماید: بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان، به کفر باز گردانند با این که حق برای آنها کاملا آشکار شده است .[14]
بدیهی است که همه یهود محکوم و مذموم نیستند; بلکه تنها کسانی تحت این حکم قرار میگیرند که با لجاجت و تعصب نابجا نه تنها خودشان ایمان نمیآوردند بلکه سعی در انحراف دیگران نیز داشتند و احیانا در صورتی که یکی از افراد و علمایشان اسلام را میپذیرفت او را زیر شدیدترین تیرهای تهمت و افترا قرار میدادند و از او تبری میجستند . اما آن هایی که با شناخت حق، آن را نمیپذیرفتند و مورد حمایت قرار میدادند نه تنها محکوم نبودند بلکه مورد حمایت و تمجید قرار میگرفتند .
«قرآن از این که نژاد یهود را بکلی محکوم کند و یا خون آنها را کثیف بشمرد خودداری کرده و تنها روی اعمال آنها انگشت میگذارد و با تجلیل و احترام از افرادی که به اکثریت فاسد نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند به نیکی یاد میکند .»[15]
قرآن کریم میفرماید: آنها همه یکسان نیستند . از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام میکنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را میخوانند در حالی که سجده مینمایند، به خدا و روز دیگر ایمان میآورند .[16]
از جمله کسانی که از یهود به دین اسلام گرویدهاند مخریق یهودی و ابن صوریا میباشند . با توجه به اطلاعات و علایمی که از کتب آسمانی نسبتبه پیامبر آخرالزمان داشتند و آن را منطبق بر شخص پیامبر حضرت محمد بن عبدالله – صلی الله علیه و آله – یافتند اسلام را پذیرفتند . اما عدهای دیگر که با معصیت و گناه و غوطهور شدن در دنیا، نور فطرت حقجویی در آنان خاموش شده بود، نه تنها به اسلام روی نیاوردند بلکه برای حفظ منافع خویش و از دست ندادن هواداران نادان، دستبه تحریف کتابهای آسمانی زدند همچنان که پیشینیانشان در مورد تورات و انجیل چنین گناه بزرگی را مرتکب شدند و کتب آسمانی را با انواع تحریفات مورد دستبرد قرار میدادند .
در بعضی از موارد، متون کتب آسمانی را تفسیر به رای و یا الفاظ را حذف میکردند . و در موارد دیگر، الفاظ دیگری که با مزاج و منافع آنها سازگار باشد جایگزین میکردند و به خاطر همین رفتارهای زشت و مذموم مورد لعن و غضب خدا و پیامبران – علیهم السلام – قرار گرفته و مهر ذلت و خواری بر آنها نهاده شده است .[17]
تحریف کتب آسمانی توسط یهود
از مجموع آیاتی که در قرآن درباره تحریف یهود آمده استفاده میشود آنها به انواعی از تحریف در کتاب آسمانی خود دست میزدند . گاهی تحریف آنها تحریف معنوی بود; یعنی عبارتی که در کتاب آسمانی آنها نازل شده بود را بر خلاف معنی واقعی آن تفسیر میکردند; الفاظ را به صورت اصلی حفظ مینمودند و معانی آن را دگرگون میساختند . و گاهی دستبه تحریف لفظی میزدند و از روی استهزا به جای این که بگویند سمعنا و اطعنا (شنیدیم و اطاعت کردیم) میگفتند سمعنا و عصینا (شنیدیم و مخالفت کردیم).
[2] . مائده/82 (به طور مسلم دشمنترین مردم نسبتبه مؤمنان را یهود و مشرکان خواهى یافت).
[3] . دائره المعارف وجدى به نقل از: سید على اکبر قرشى، تفسیر احسن الحدیث، واحد تحقیقات اسلامى بنیاد بعثت، چاپ اول، 1366، ج 1، ص 106 . «کلمه اسرائیلبه نقلى اسم دوم حضرت یعقوب و به نقلى لقب آن حضرت است . گفتهاند: آن به معناى بنده خدا است . اسر یعنى بنده، ایل یعنى خدا .»
[4] . بقره/47 و 122 .
[5] . بقره/83 و 84 . براى مطالعه بیشتر ر . ک: التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى علیه السلام، مؤسسه الامام المهدى (عج)، قم، چاپ اول، 1409 ق . ، ج 1، ص 326 و ابو الفضل داور پناه، انوار العرفان فى تفسیر القرآن، انتشارات صدر، تهران، چاپ اول 1375، ج 2، ص 258 .
[6] . توبه/30 .
[7] . مائده/64 .
[8] . بقره/51 . – 5، در کتابهاى معتبر یهودى این را به هارون برادر حضرت موسى علیه السلام نسبت مىدهند که این با عصمت پیامبران سازگار نیست، مىتوان این را از تحریفات بارز یهود به حساب آورد . تورات، سفر خروج به نقل از: جان ناس، پیشین، ص 498 .
[9] . بقره/55 .
[10] . مائده/26- 21 .
[11] . بقره 57 و 61 .
[12] . بقره/71- 65 .
[13] . بقره/40 و ناصر مکارم شیرازى و دیگران ، پیشین، ج 1، صص 202- 201 .
[14] . بقره/109 .
[15] . ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، چاپ بیست و دوم، 1373، ج3، ص 56; ذیل آیه 113 آل عمران .
[16] . آل عمران/113 . ر . ک: عبد على بن جمعه العروسى الحویزى ، پیشین، ج 1، ص 383 و ملا محسن فیض کاشانى، پیشین ، ج1، ص 343 .
[17] . ر . ک: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآنصص 602- 601 .
@#@ گاهی دستبه مخفی ساختن قسمتی از آیات الهی میزدند . آنچه را موافق میلشان بود آشکار و آنچه بر خلاف میلشان بود کتمان میکردند . حتی گاهی با وجود حاضر بودن کتاب آسمانی برای اغفال مردم، دست روی قسمتی از آن میگذاشتند که طرف نتواند آن را بخواند .[1] خداوند در قرآن میفرماید: ای فرستاده خدا . . . گروهی از یهودیان خوب به سخنان تو گوش میدهند تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند، آنها سخنان را از مفهوم اصلیاش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد) بپذیرد و گر نه (از او) دوری کنید (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی، آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند; در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد .[2] جایگاه عوام یهود
در این گناه، عوام یهود نیز با علمایشان شریک هستند; زیرا آنها به حکم فطرت خود دریافته بودند علمایی که حرام میخورند و رشوه میگیرند نمیتوانند در گفتارشان امین و صادق باشند . پس باید از آنها دوری میکردند، ولی آنها نیز به این سخنان بیهوده دامن میزدند بلکه آنها را در کارشان تحریک، تشویق و تقویت میکردند .
مردی از امام صادق – علیه السلام – در مورد عوام یهود سؤال میکند که آن حضرت – علیه السلام – میفرماید: <عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند و میدانستند آنها صریحا دروغ میگویند، حرام و رشوه میخورند، احکام خدا را تغییر میدهند . آنها با فطرت خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسدند و جایز نیستسخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند و سزاوار نیستشهادت آنها را درباره پیامبران قبول کنند .>[3] جرم و جهالتیهودیان
همیشه انسانهای دنیا طلب و بی ایمان برای برخورداری از مزایای ایمان و حفظ جانشان از پرده نفاق استفاده میکنند تا به مقاصد اصلی خود نایل شوند .
خداوند در قرآن میفرماید: <و هنگامی که مؤمنان را ملاقات میکنند میگویند ایمان آوردیم; ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت میکنند (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده) میگویند: چرا مطالبی را که خداوند (درباره صفات پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – ) برای شما بیان کرد به مسلمانان بازگو میکنید، تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خداوند بر ضد شما به آن استدلال کنند؟ ! آیا نمیفهمید؟!>[4] علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه میفرماید:
«دو جریمه و جهالتیهودیان که در آیه مورد بحثبدان اشاره شده یکی نفاق ایشان است که در ظاهر اظهار ایمان میکنند تا خود را از اذیت و طعن و قتل حفظ کنند و دوم این است که خواستند حقیقت و منویات درونی خود را از خدا بپوشانند، و خیال کردند اگر پردهپوشی کنند میتوانند امر را بر خدا مشتبه سازند با این که خدا به آشکار و نهان ایشان آگاه است . همچنان که در این آیه از سخنان محرمانه ایشان خبر داد .
به طوری که از لحن کلام بر میآید جریان از این قرار بود که عوام ایشان از سادهلوحی وقتی به مسلمانان میرسیدند اظهار مسرت میکردند و پارهای از بشارتهای تورات را به ایشان میگفتند و یا اطلاعاتی در اختیار مسلمانان میگذاشتند که مسلمانان از آنها برای تصدیق نبوت پیامبرشان استفاده میکردند، رؤسایشان از این کار نهی میکردند و میگفتند این خود فتحی است که خدا برای مسلمانان قرار داده است و ما نباید آن را برای ایشان فاش سازیم، چون با همین بشارتها که در کتب ما هست نزد پروردگار علیه ما احتجاج خواهند کرد . گویا خواستهاند بگویند: اگر ما این بشارتها را در اختیار مسلمانان قرار ندهیم (العیاذ بالله) خود خدا اطلاع ندارد که موسی – علیه السلام – ما را به پیروی پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – سفارش کرده و چون اطلاع ندارد ما را با آن مؤاخذه نمیکند! !»[5] عدهای از دشمنان اسلام خصوصا یهود با همین روحیه نفاق و حسد در ظاهر به اسلام گرویدند و چون غالبا از دانشمندان یهود بودند در صف محدثین و راویان قرار گرفتند . این عده اقدام به جعل احادیث نمودند تا از این راه بتوانند اسلام را در بین مردم سست و بی مغز جلوه دهند . و دشمنان اسلام با تمسک به این احادیث جعلی بتوانند علیه مسلمانان اقامه حجت نمایند .[6] این نوع احادیث جعلی در علم حدیثبه اسرائیلیات مشهور است .
عدهای نیز در تشکیل مذاهب انحرافی نقش اساسی داشتهاند . به عنوان نمونه اسامی چند نفر را ذکر میکنیم:
1- کعب الاحبار; 2- وهب بن منبه الیمانی; 3- تمیم بن اوس الداریی; 4- ابن جریح روحی; 5- عبدالله بن سلام; 6- طاوس بن کیان خولایی; 7- حمدانی بالولاء.[7] ذلت بهودیان
این سنت الهی است که هر قومی کفر و سرپیچی از دستورات خدا و انحراف از توحید به شرک پیشه کند و بی باکانه به کشتن رهبران الهی بپردازد باید ذلیل و سرگردان باشد . چرا که مهر ذلت و بیچارگی بر آنها زده شده است تا زمانی که توبه کنند و بسوی خدا باز گردند .
خداوند در قرآن میفرماید: <هر جا یافتشوند مهر ذلتبر آنان خورده است; مگر با ارتباط با خدا (و تجدید نظر در روش ناپسند خود) و (یا) با ارتباط با مردم (و وابستگی به این و آن) و به خشم خدا گرفتار شدهاند و مهر بیچارگی بر آنها زده شده; چرا که آنها به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند . اینها به خاطر آن است که گناه کردند و (به حقوق دیگران) تجاوز مینمودند.>[8] و تاریخ نیز گواه روشنی بر ذلت آنان می باشد و نمونه هایی برای آن ذکر کرده است[9] این ذلت و خواری ادامه دارد و تا زمانی که روح تبهکاری و جاهطلبی در آنها وجود دارد ادامه خواهد داشت . میبینیم با وجود سرمایههای هنگفت و حمایت همه جانبه از طرف غولهای اقتصادی دنیا و با وجود سلاحهای هستهای در مقابل عدهای از جوانان پا برهنه اما مؤمن و استوار و در مقابل مشتهای گره کرده فولادیشان در نبرد سنگ در مقابل تانک، به ستوه آمده و کاری از پیش نبرده و نخواهند برد .(ان شاء الله).
یهود با خشونت و دشمنی باطنی و ظاهری که نسبتبه اسلام دارند تا آنجا که خداوند متعال آنها را از سختترین مردم در دشمنی با مؤمنان معرفی میکند، امروزه در چهرهای نو به نام صهیونیسم نمایان شده و به عنوان تهدید بزرگی برای اسلام و مسلمانان و کشورهای اسلامی جلوه نموده است .
سخن روی یهودی که پیرو واقعی شریعتحضرت موسی – علیه السلام – میباشد، نیست چون که ما دین و شریعتحضرت موسی – علیه السلام – را دین و شریعت الهی و حضرت موسی – علیه السلام – را یکی از پیامبران بزرگ الهی و صاحب شریعت (اولوالعزم) میدانیم، بلکه مقصود ما کسانی هستند که با نام صهیونیسم همه نوع فجایع، فساد و جنایات را مرتکب میشوند و از دین یهود، مسلکی به نام صهیونیسم منشعب کردند و با سیستمهای اطلاعاتی بسیار قوی و سرمایههای نامشروع توانستند نبض سیاست دنیا را در دست گیرند و غالب سیاسیون و سردمداران دنیا را کورکورانه به دنبال خود بکشانند .
اینها پیرو کسانی هستند که عهد هایی را که با خدا بستند، گسستند و در مقابل پیامبران خدا، بهانهجویی کرده و از آنها تمرد مینمودند و در یک روز چندین پیامبر الهی را کشتند و قصد جان پیامبر آخرالزمان حضرت محمد – صلی الله علیه و آله – را کردند . و جهت از بین بردن اسلام به هر نوع کاری دست میزدند . اینان نیز همان اهداف را دنبال میکنند; ولی هماهنگ با مقتضیات زمان و با ابزار و وسایل جدید و پیشرفته که تحقیقا این خطرناکتر از گذشته است .
امید است مسلمانان جهان خصوصا سردمدارانشان به خود آیند و بر خداوند توکل کنند و اعتماد به نفسشان را به دست آورند تا بدین وسیله از شر این جرثومه فساد (اسرائیل و صهیونیسم) رهایی یابند و این غده سرطانی را از ریشه بخشکانند . به امید آن روز.
[1] . ناصر مکارم شیرازى ودیگران ، پیشین، ج 4، صص 314- 313 .
[2] . مائده/41 .
[3] . ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 1، ص 319; سلطان محمد جنابذى، تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، ج 1، ص 106 .
[4] . بقره/76 .
[5] . علامه سید محمد حسین طباطبایى، پیشین ، ج 1، ص 322، به همین مضمون روایتى از امام صادق علیه السلام در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه مذکور نقل شده است .
[6] . همچنان که اخیرا عدهاى از وابستگان به صهیونیسم با تمسک به این احادیث در «اینترنت» اقدام به سمپاشى و جسارت به ساحت مقدس پیامبر اسلام حضرت محمد صلى الله علیه و آله نمودهاند .
[7] . براى اطلاع بیشتر ر . ک: شیخ جعفر سبحانى، بحوث فى الملل و النحل، ج 1، صص 99- 82 و علامه سید مرتضى عسکرى، معالم المدرستین، ج 2، ص 57 به بعد.
[8] . آل عمران/112 .
[9] . دنیا بازیچه یهود، به نقل از سید مصطفى حسینى دشتى ، معارف و معاریف «ماده یهود» ، موسسه فرهنگى آرایه، تهران ، ج1 . به خاطر روحیه نژاد پرستى و تجاوزى که در قوم یهود موجود است; بارها از جانب دیگران مورد حمله قرار گرفتند از جمله کسانى که یهود را سرکوب کردند عبارتند از: طالوت، پادشاه روم، هیتلر و …
عبدالرحیم رضاپور- با تلخیص از مجله رواق اندیشه، ش13