یهودیت در قرآن

یهودیت در قرآن

طبق نص قرآن و شهادت تاریخ یکی از بزرگترین دشمنان اسلام در طول تاریخ 14 قرن گذشته، قوم یهود بوده است و تا زمانی که این جاه‏طلبی‏ها و نژاد پرستیها وجود داشته باشد این دشمنی نیز تداوم خواهد داشت .[1] خداوند در قرآن کریم می‏فرماید:
«لتجدن اشد الناس عداوه للذین امنوا الیهود و الذین اشرکوا»[2] ما در این مقاله برای آشنایی بیشتر خوانندگان محترم ابتدا تاریخچه کوتاهی از یهود را بیان می‏کنیم سپس به بررسی یهود در قرآن می‏پردازیم .
وجه تسمیه و تاریخچه قوم یهود
بنی اسرائیل[3] به خاطر این که نسب ایشان به اسرائیل پیغمبر «یعقوب‏» می‏رسد بنی اسرائیل خوانده شدند . سبب نامگذاری ایشان به یهود این است که یکی از فرزندان بنی اسرائیل به نام «یهودا» بود تا از فرزندان دهگانه‏ای که اسرائیل نامگذاری می‏شدند جدا باشد سرانجام فرزندان پراکنده گشتند و مدتی یهودا به حالت اسارت درآمد و از آن پس تمام نسل یعقوب یهودا خوانده شدند . این شخص جد این فرزندان و چهارمین فرزند یعقوب به شمار می‏رفت .
یهود قبل از اسلام
خداوند این گروه مظلوم و ستمدیده را که جز بردگی، اسارت و ذلت چیزی نداشتند توسط حضرت موسی – علیه السلام – از چنگال گروه ظالم و ستمگر فرعونی نجات داد و آنها را وارثانشان قرار داده و «بر همه جهانیان برتری بخشید»[4] اما این جمعیتی که به این نعمت‏بزرگ نایل شدند آیا شکرگزار و قدردان بودند یا این که راه کفر، لجاجت و عناد را در پیش گرفتند؟
هر کسی که اندک آشنایی از این قوم داشته باشد در می‏یابد اینان تمام عهد هایی را که خداوند به وسیله موسی – علیه السلام – از آنها گرفت (پرستش خداوند یگانه، نیکی به پدر، مادر، بستگان، یتیمان و مستمندان، گفتار نیک و خوشرفتاری با مردم، بر پا داشتن نماز و ادای زکات، دوری از اذیت و آزار و خونریزی، قبول رسالت پیامبران الهی[5] ) را زیر پا گذاشتند و برای خداوند شریک قائل شدند[6] و سخنان شرک آلود نسبت‏به خداوند گفتند .[7] از ضعفهای برجسته یهود، فساد اخلاقی و خوی تبهکاری آنهاست که به بعضی از آنها اشاره می‏شود:
وقتی که خداوند رود بزرگ نیل را برای این قوم شکافت و نجات پیدا کردند و فرعونیان (در حالی که بنی اسرائیل آنها را تماشا می‏کردند) غرق شدند و بنی اسرائیل این معجزه بزرگ الهی را با چشمانشان دیدند . باز وقتی موسی – علیه السلام – به خاطر گرفتن فرمانهای الهی به میعادگاه رفت اینها گوساله پرستی اختیارکردند .[8] و بعد با راهنماییهای حضرت موسی – علیه السلام – توبه می‏کنند و خداوند نیز به فضلش توبه‏شان را می‏پذیرد ولی گویا چیزی اتفاق نیفتاده، بار دیگر بهانه دیگر می‏تراشند و می‏گویند: تا خدا را آشکارا و با چشمان خود نبینیم هرگز به تو ایمان نمی‏آوریم .[9] این قوم لجوج با تمام لجاجتی که داشتند به دستور حضرت موسی به سوی سرزمین مقدس فلسطین حرکت کردند تا آنجا را نیز از لوث وجود شرک و بت پرستی پاک کنند، اما وقتی که به دستور حضرت موسی باید برای نبرد با دشمن آماده می‏شدند گفتند: ای موسی در آن سرزمین (جمعیتی) نیرومند و ستمگرند و ما هرگز وارد آن نمی‏شویم تا آنها از آن خارج نشوند; اگر آنها از آن خارج شدند ما وارد خواهیم شد (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‏ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شوید; هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد . بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید . (بنی اسرائیل) گفتند: ای موسی! تا آنها در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته‏ایم (موسی) گفت: پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن . خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) ; پیوسته در زمین (در این بیابان) سرگردان خواهند بود و درباره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش .[10] اما برای چندمین بار، خداوند با نظر لطف به آنها نگریست و آنها را مورد لطف و رحمت‏خویش قرار داد و ابر را بر آنها سایبان قرار داد و من (شیره مخصوص و لذیذ درختان) و سلوی (مرغان مخصوص شبیه کبوتر) بر آنها فرستاد و فرمود: از نعمتهای پاکیزه‏ای که به شما روزی داده‏ایم بخورید ولی آنان کفران ورزیدند و گفتند: ای موسی هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‏رویاند از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش برای ما فراهم سازد، موسی گفت: آیا غذای پست‏تر را جای غذای بهتر انتخاب می‏کنید؟ (اکنون که چنین است‏بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آنجا برای شما هست و (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند .[11] علاوه بر اینها جریان نافرمانی بنی اسرائیل در روز سبت «شنبه‏» و بهانه‏گیریهایشان در مورد گاو بنی اسرائیل و . . . در قرآن آمده است .[12] یهود هنگام ظهور اسلام
یهود در دنیای قبل از اسلام خود را ملت‏برتر می‏دانست و سیادت و تقدم بر سایر اقوام را حق مسلم خود می‏پنداشت، خود را اهل کتاب و سایر اقوام آن روز را امی، بی سواد و وحشی می‏نامید و به دنیای آن روز فخر می‏فروخت .
و خصوصاً «یهود در مدینه معروفترین جمعیت پیروان اهل کتاب بودند و قبل از ظهور پیامبر – صلی الله علیه و آله – طبق کتب مذهبی خود، انتظار چنین ظهوری را داشتند و دیگران را به آن بشارت می‏دادند . از نظر اقتصادی نیز وضع آنها بسیار خوب بود و روی هم رفته نفوذ عمیقی در مدینه داشتند اما با ظهور اسلام، از آن جهت که اسلام راههای منافع نامشروع آنها را می‏بست و جلوی انحرافات و خود کامگی آنها را می‏گرفت نه تنها غالبا دعوت اسلام را نپذیرفتند بلکه در آشکار و نهان بر ضد آن قیام کردند .(همان مبارزه‏ای که هنوز هم بعد از چهارده قرن ادامه دارد). در نتیجه قرآن آنها را زیر شدیدترین سرزنشهای خود گرفت‏» .[13] بسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود تنها به این قناعت نمی‏کردند که خود، آیین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر، چیزی جز حسد نبود . قرآن در این رابطه می‏فرماید: بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان، به کفر باز گردانند با این که حق برای آنها کاملا آشکار شده است .[14] بدیهی است که همه یهود محکوم و مذموم نیستند; بلکه تنها کسانی تحت این حکم قرار می‏گیرند که با لجاجت و تعصب نابجا نه تنها خودشان ایمان نمی‏آوردند بلکه سعی در انحراف دیگران نیز داشتند و احیانا در صورتی که یکی از افراد و علمایشان اسلام را می‏پذیرفت او را زیر شدیدترین تیرهای تهمت و افترا قرار می‏دادند و از او تبری می‏جستند . اما آن هایی که با شناخت ‏حق، آن را نمی‏پذیرفتند و مورد حمایت قرار می‏دادند نه تنها محکوم نبودند بلکه مورد حمایت و تمجید قرار می‏گرفتند .
«قرآن از این که نژاد یهود را بکلی محکوم کند و یا خون آنها را کثیف بشمرد خودداری کرده و تنها روی اعمال آنها انگشت می‏گذارد و با تجلیل و احترام از افرادی که به اکثریت فاسد نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند به نیکی یاد می‏کند .»[15] قرآن کریم می‏فرماید: آنها همه یکسان نیستند . از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می‏کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می‏خوانند در حالی که سجده می‏نمایند، به خدا و روز دیگر ایمان می‏آورند .[16] از جمله کسانی که از یهود به دین اسلام گرویده‏اند مخریق یهودی و ابن صوریا می‏باشند . با توجه به اطلاعات و علایمی که از کتب آسمانی نسبت‏به پیامبر آخرالزمان داشتند و آن را منطبق بر شخص پیامبر حضرت محمد بن عبدالله – صلی الله علیه و آله – یافتند اسلام را پذیرفتند . اما عده‏ای دیگر که با معصیت و گناه و غوطه‏ور شدن در دنیا، نور فطرت حق‏جویی در آنان خاموش شده بود، نه تنها به اسلام روی نیاوردند بلکه برای حفظ منافع خویش و از دست ندادن هواداران نادان، دست‏به تحریف کتابهای آسمانی زدند همچنان که پیشینیانشان در مورد تورات و انجیل چنین گناه بزرگی را مرتکب شدند و کتب آسمانی را با انواع تحریفات مورد دستبرد قرار می‏دادند .
در بعضی از موارد، متون کتب آسمانی را تفسیر به رای و یا الفاظ را حذف می‏کردند . و در موارد دیگر، الفاظ دیگری که با مزاج و منافع آنها سازگار باشد جایگزین می‏کردند و به خاطر همین رفتارهای زشت و مذموم مورد لعن و غضب خدا و پیامبران – علیهم السلام – قرار گرفته و مهر ذلت و خواری بر آنها نهاده شده است .[17] تحریف کتب آسمانی توسط یهود
از مجموع آیاتی که در قرآن درباره تحریف یهود آمده استفاده می‏شود آنها به انواعی از تحریف در کتاب آسمانی خود دست می‏زدند . گاهی تحریف آنها تحریف معنوی بود; یعنی عبارتی که در کتاب آسمانی آنها نازل شده بود را بر خلاف معنی واقعی آن تفسیر می‏کردند; الفاظ را به صورت اصلی حفظ می‏نمودند و معانی آن را دگرگون می‏ساختند . و گاهی دست‏به تحریف لفظی می‏زدند و از روی استهزا به جای این که بگویند سمعنا و اطعنا (شنیدیم و اطاعت کردیم) می‏گفتند سمعنا و عصینا (شنیدیم و مخالفت کردیم).

[1] . ملا فتح الله کاشانى، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، کتابفروشى اسلامى، تهران، چاپ دوم، 1344، ج 3، ص 291 . «سبب عداوت ایشان با مؤمنان شدت شکیمت (تکبر) و تضاعف کفر ایشان است . وانهماک ایشان در اتباع هوى، و رکون ایشان به تقلید و بعد ایشان از تحقیق و تمرد ایشان بر تکذیب انبیاء و معاودات نمودن با ایشان .»
[2] . مائده/82 (به طور مسلم دشمن‏ترین مردم نسبت‏به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهى یافت).
[3] . دائره المعارف وجدى به نقل از: سید على اکبر قرشى، تفسیر احسن الحدیث، واحد تحقیقات اسلامى بنیاد بعثت، چاپ اول، 1366، ج 1، ص 106 . «کلمه اسرائیل‏به نقلى اسم دوم حضرت یعقوب و به نقلى لقب آن حضرت است . گفته‏اند: آن به معناى بنده خدا است . اسر یعنى بنده، ایل یعنى خدا .»
[4] . بقره/47 و 122 .
[5] . بقره/83 و 84 . براى مطالعه بیشتر ر . ک: التفسیر المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسکرى علیه السلام، مؤسسه الامام المهدى (عج)، قم، چاپ اول، 1409 ق . ، ج 1، ص 326 و ابو الفضل داور پناه، انوار العرفان فى تفسیر القرآن، انتشارات صدر، تهران، چاپ اول 1375، ج 2، ص 258 .
[6] . توبه/30 .
[7] . مائده/64 .
[8] . بقره/51 . – 5، در کتابهاى معتبر یهودى این را به هارون برادر حضرت موسى علیه السلام نسبت مى‏دهند که این با عصمت پیامبران سازگار نیست، مى‏توان این را از تحریفات بارز یهود به حساب آورد . تورات، سفر خروج به نقل از: جان ناس، پیشین، ص 498 .
[9] . بقره/55 .
[10] . مائده/26- 21 .
[11] . بقره 57 و 61 .
[12] . بقره/71- 65 .
[13] . بقره/40 و ناصر مکارم شیرازى و دیگران ، پیشین، ج 1، صص 202- 201 .
[14] . بقره/109 .
[15] . ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، چاپ بیست و دوم، 1373، ج‏3، ص 56; ذیل آیه 113 آل عمران .
[16] . آل عمران/113 . ر . ک: عبد على بن جمعه العروسى الحویزى ، پیشین، ج 1، ص 383 و ملا محسن فیض کاشانى، پیشین ، ج‏1، ص 343 .
[17] . ر . ک: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیر القرآن‏صص 602- 601 .
@#@ گاهی دست‏به مخفی ساختن قسمتی از آیات الهی می‏زدند . آنچه را موافق میلشان بود آشکار و آنچه بر خلاف میلشان بود کتمان می‏کردند . حتی گاهی با وجود حاضر بودن کتاب آسمانی برای اغفال مردم، دست روی قسمتی از آن می‏گذاشتند که طرف نتواند آن را بخواند .[1] خداوند در قرآن می‏فرماید: ای فرستاده خدا . . . گروهی از یهودیان خوب به سخنان تو گوش می‏دهند تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‏اند، آنها سخنان را از مفهوم اصلی‏اش تحریف می‏کنند، و (به یکدیگر) می‏گویند: اگر این (که ما می‏خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد) بپذیرد و گر نه (از او) دوری کنید (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی، آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند; در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد .[2] جایگاه عوام یهود
در این گناه، عوام یهود نیز با علمایشان شریک هستند; زیرا آنها به حکم فطرت خود دریافته بودند علمایی که حرام می‏خورند و رشوه می‏گیرند نمی‏توانند در گفتارشان امین و صادق باشند . پس باید از آنها دوری می‏کردند، ولی آنها نیز به این سخنان بیهوده دامن می‏زدند بلکه آنها را در کارشان تحریک، تشویق و تقویت می‏کردند .
مردی از امام صادق – علیه السلام – در مورد عوام یهود سؤال می‏کند که آن حضرت – علیه السلام – می‏فرماید: <عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند و می‏دانستند آنها صریحا دروغ می‏گویند، حرام و رشوه می‏خورند، احکام خدا را تغییر می‏دهند . آنها با فطرت خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسدند و جایز نیست‏سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند و سزاوار نیست‏شهادت آنها را درباره پیامبران قبول کنند .>[3] جرم و جهالت‏یهودیان
همیشه انسانهای دنیا طلب و بی ایمان برای برخورداری از مزایای ایمان و حفظ جانشان از پرده نفاق استفاده می‏کنند تا به مقاصد اصلی خود نایل شوند .
خداوند در قرآن می‏فرماید: <و هنگامی که مؤمنان را ملاقات می‏کنند می‏گویند ایمان آوردیم; ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت می‏کنند (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده) می‏گویند: چرا مطالبی را که خداوند (درباره صفات پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – ) برای شما بیان کرد به مسلمانان بازگو می‏کنید، تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خداوند بر ضد شما به آن استدلال کنند؟ ! آیا نمی‏فهمید؟!>[4] علامه طباطبایی در تفسیر این آیه شریفه می‏فرماید:
«دو جریمه و جهالت‏یهودیان که در آیه مورد بحث‏بدان اشاره شده یکی نفاق ایشان است که در ظاهر اظهار ایمان می‏کنند تا خود را از اذیت و طعن و قتل حفظ کنند و دوم این است که خواستند حقیقت و منویات درونی خود را از خدا بپوشانند، و خیال کردند اگر پرده‏پوشی کنند می‏توانند امر را بر خدا مشتبه سازند با این که خدا به آشکار و نهان ایشان آگاه است . همچنان که در این آیه از سخنان محرمانه ایشان خبر داد .
به طوری که از لحن کلام بر می‏آید جریان از این قرار بود که عوام ایشان از ساده‏لوحی وقتی به مسلمانان می‏رسیدند اظهار مسرت می‏کردند و پاره‏ای از بشارتهای تورات را به ایشان می‏گفتند و یا اطلاعاتی در اختیار مسلمانان می‏گذاشتند که مسلمانان از آنها برای تصدیق نبوت پیامبرشان استفاده می‏کردند، رؤسایشان از این کار نهی می‏کردند و می‏گفتند این خود فتحی است که خدا برای مسلمانان قرار داده است و ما نباید آن را برای ایشان فاش سازیم، چون با همین بشارتها که در کتب ما هست نزد پروردگار علیه ما احتجاج خواهند کرد . گویا خواسته‏اند بگویند: اگر ما این بشارتها را در اختیار مسلمانان قرار ندهیم (العیاذ بالله) خود خدا اطلاع ندارد که موسی – علیه السلام – ما را به پیروی پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله – سفارش کرده و چون اطلاع ندارد ما را با آن مؤاخذه نمی‏کند! !»[5] عده‏ای از دشمنان اسلام خصوصا یهود با همین روحیه نفاق و حسد در ظاهر به اسلام گرویدند و چون غالبا از دانشمندان یهود بودند در صف محدثین و راویان قرار گرفتند . این عده اقدام به جعل احادیث نمودند تا از این راه بتوانند اسلام را در بین مردم سست و بی مغز جلوه دهند . و دشمنان اسلام با تمسک به این احادیث جعلی بتوانند علیه مسلمانان اقامه حجت نمایند .[6] این نوع احادیث جعلی در علم حدیث‏به اسرائیلیات مشهور است .
عده‏ای نیز در تشکیل مذاهب انحرافی نقش اساسی داشته‏اند . به عنوان نمونه اسامی چند نفر را ذکر می‏کنیم:
1- کعب الاحبار; 2- وهب بن منبه الیمانی; 3- تمیم بن اوس الداریی; 4- ابن جریح روحی; 5- عبدالله بن سلام; 6- طاوس بن کیان خولایی; 7- حمدانی بالولاء.[7] ذلت بهودیان
این سنت الهی است که هر قومی کفر و سرپیچی از دستورات خدا و انحراف از توحید به شرک پیشه کند و بی باکانه به کشتن رهبران الهی بپردازد باید ذلیل و سرگردان باشد . چرا که مهر ذلت و بیچارگی بر آنها زده شده است تا زمانی که توبه کنند و بسوی خدا باز گردند .
خداوند در قرآن می‏فرماید: <هر جا یافت‏شوند مهر ذلت‏بر آنان خورده است; مگر با ارتباط با خدا (و تجدید نظر در روش ناپسند خود) و (یا) با ارتباط با مردم (و وابستگی به این و آن) و به خشم خدا گرفتار شده‏اند و مهر بیچارگی بر آنها زده شده; چرا که آنها به آیات خدا کفر می‏ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‏کشتند . اینها به خاطر آن است که گناه کردند و (به حقوق دیگران) تجاوز می‏نمودند.>[8] و تاریخ نیز گواه روشنی بر ذلت آنان می باشد و نمونه هایی برای آن ذکر کرده است[9] این ذلت و خواری ادامه دارد و تا زمانی که روح تبهکاری و جاه‏طلبی در آنها وجود دارد ادامه خواهد داشت . می‏بینیم با وجود سرمایه‏های هنگفت و حمایت همه جانبه از طرف غولهای اقتصادی دنیا و با وجود سلاحهای هسته‏ای در مقابل عده‏ای از جوانان پا برهنه اما مؤمن و استوار و در مقابل مشتهای گره کرده فولادیشان در نبرد سنگ در مقابل تانک، به ستوه آمده و کاری از پیش نبرده و نخواهند برد .(ان شاء الله).
یهود با خشونت و دشمنی باطنی و ظاهری که نسبت‏به اسلام دارند تا آنجا که خداوند متعال آنها را از سخت‏ترین مردم در دشمنی با مؤمنان معرفی می‏کند، امروزه در چهره‏ای نو به نام صهیونیسم نمایان شده و به عنوان تهدید بزرگی برای اسلام و مسلمانان و کشورهای اسلامی جلوه نموده است .
سخن روی یهودی که پیرو واقعی شریعت‏حضرت موسی – علیه السلام – می‏باشد، نیست چون که ما دین و شریعت‏حضرت موسی – علیه السلام – را دین و شریعت الهی و حضرت موسی – علیه السلام – را یکی از پیامبران بزرگ الهی و صاحب شریعت (اولوالعزم) می‏دانیم، بلکه مقصود ما کسانی هستند که با نام صهیونیسم همه نوع فجایع، فساد و جنایات را مرتکب می‏شوند و از دین یهود، مسلکی به نام صهیونیسم منشعب کردند و با سیستمهای اطلاعاتی بسیار قوی و سرمایه‏های نامشروع توانستند نبض سیاست دنیا را در دست گیرند و غالب سیاسیون و سردمداران دنیا را کورکورانه به دنبال خود بکشانند .
اینها پیرو کسانی هستند که عهد هایی را که با خدا بستند، گسستند و در مقابل پیامبران خدا، بهانه‏جویی کرده و از آنها تمرد می‏نمودند و در یک روز چندین پیامبر الهی را کشتند و قصد جان پیامبر آخرالزمان حضرت محمد – صلی الله علیه و آله – را کردند . و جهت از بین بردن اسلام به هر نوع کاری دست می‏زدند . اینان نیز همان اهداف را دنبال می‏کنند; ولی هماهنگ با مقتضیات زمان و با ابزار و وسایل جدید و پیشرفته که تحقیقا این خطرناکتر از گذشته است .
امید است مسلمانان جهان خصوصا سردمدارانشان به خود آیند و بر خداوند توکل کنند و اعتماد به نفسشان را به دست آورند تا بدین وسیله از شر این جرثومه فساد (اسرائیل و صهیونیسم) رهایی یابند و این غده سرطانی را از ریشه بخشکانند . به امید آن روز.
[1] . ناصر مکارم شیرازى ودیگران ، پیشین، ج 4، صص 314- 313 .
[2] . مائده/41 .
[3] . ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 1، ص 319; سلطان محمد جنابذى، تفسیر بیان السعاده فى مقامات العباده، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، ج 1، ص 106 .
[4] . بقره/76 .
[5] . علامه سید محمد حسین طباطبایى، پیشین ، ج 1، ص 322، به همین مضمون روایتى از امام صادق علیه السلام در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه مذکور نقل شده است .
[6] . همچنان که اخیرا عده‏اى از وابستگان به صهیونیسم با تمسک به این احادیث در «اینترنت‏» اقدام به سمپاشى و جسارت به ساحت مقدس پیامبر اسلام حضرت محمد صلى الله علیه و آله نموده‏اند .
[7] . براى اطلاع بیشتر ر . ک: شیخ جعفر سبحانى، بحوث فى الملل و النحل، ج 1، صص 99- 82 و علامه سید مرتضى عسکرى، معالم المدرستین، ج 2، ص 57 به بعد.
[8] . آل عمران/112 .
[9] . دنیا بازیچه یهود، به نقل از سید مصطفى حسینى دشتى ، معارف و معاریف «ماده یهود» ، موسسه فرهنگى آرایه، تهران ، ج‏1 . به خاطر روحیه نژاد پرستى و تجاوزى که در قوم یهود موجود است; بارها از جانب دیگران مورد حمله قرار گرفتند از جمله کسانى که یهود را سرکوب کردند عبارتند از: طالوت، پادشاه روم، هیتلر و …
عبدالرحیم رضاپور- با تلخیص از مجله رواق اندیشه، ش13

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید