قرآن و پلورالیزم

قرآن و پلورالیزم

«پلورالیزم دینی» در لغت، به معنای کثرت‌گرایی و مقصود از آن در فلسفه دین، پذیرش حقانیت ادیان مختلف است، طرفداران نظریه «کثرت‌گرایی دینی» برای اثبات مدعای خود،‌ ظواهر برخی از آیات قرآن کریم را مورد استناد قرار داده‌اند تا به این وسیله نظریه خود را به قرآن تحمیل نمایند.[1]
در این جا به برخی از ادعاهای آنها، و نقد و تحلیل مستندات قرآنی پلورالیست‌ها می‌پردازیم:
1ـ اشتباه اساسی پلورالیست‌ها در استناد کثرت‌گرایی دینی به قرآن از غفلت یا نادیده انگاشتن اصول و روش‌های تفسیر قرآن سرچشمه می‌گیرد، و در واقع به اصول علم تفسیر توجه نکرده‌اند. که عبارتند از: 1ـ در نظر گرفتن قرائت صحیح؛ 2ـ توجه به مفاهیم کلمات در زمان نزول؛ 3ـ در نظر گرفتن قواعد ادبیات؛ 4ـ در نظر گرفتن قراین؛ 5ـ مبنا بودن علم و علمی؛ 6ـ در نظر گرفتن انواع دلالت‌ها؛ 7ـ احتراز و دوری جستن از ذکر بطون برای آیات؛ یعنی مفسر نباید بر اساس آراء بشری و استحسانات ذوقی، مطالبی را به عنوان معانی باطنی آیات کریمه بیان نماید چون قلمرو تفسیر و حیطه کار مفسر، فهم معانی ظاهری قرآن است.
گوهر و جان نظریه «پلورالیزم» این نکته است، که حقیقت دین و اسلام، همان تسلیم می‌باشد؛ ولی این که در قالب آیین خاصی مانند؛ یهود یا مسیح و یا اسلام، تحقق پیدا کند، تأثیری در ماهیت آن نمی‌گذارد![2]
دلیل اول تکثرگرایان: از منظر کثرت‌گرایان «اسلام» معنای عام (یعنی تسلیم مطلق به خدا) دارد، که شامل تمام ادیان می‌شود، رهاورد این باور آن است که تمام ادیان بر صراط مستقیم هستند، اینان به آیات سوره (بقره، 127)، (آل عمران، 19و85)، (یونس، 84) و… تمسک کرده و تلاش می‌کنند که حقانیت ادیان متعدد را استنتاج نمایند.
درباره ارزیابی و نقد دلیل نخست کثرت‌گرایان تذکر چند نکته ضروری می‌‌نماید.
1ـ در این که اسلام به معنای تسلیم و خضوع است تردیدی نیست، ولی نکته اساسی توجه به معانی استعمالی آن در قرآن کریم است. با تأمل در آیاتی که در آنها واژه اسلام آمده می‌توان سه معنا را نتیجه گرفت:
أ) تسلیم و خضوع در برابر خدا؛ ب)معنای تکوینی و به معنای انقیاد و تأثر جبری و تکوینی موجودات از امر الهی است (مثل سوره آل عمران، آیه 83) که تسلیم و اسلام تمامی اهل آسمان‌ها و زمین به معنای انقیاد و فرمانبرداری تکوینی آنان از امر الهی است، چون تسلیم اجباری و از روی کراهت (کرهاً) با معنای خضوع ناسازگار است.[3] ج: چنان که در (سوره مائده، آیه 3) بر شریعت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ واژ‌ه اسلام اطلاق شده است.
تکثر و اختلاف در معانی «اسلام» در قرآن می‌فهماند که در تفسیر آن نباید انحصارگرا بود، و در همه آیات، اسلام را به معنای تسلیم مطلق یا آیین خاص تفسیر کرد؛ بلکه باید تفسیر مطابق اصول و قواعد زمانی و تفسیری باشد.[4]
2ـ اسلام امت‌های پیشین را تأیید می‌کند و این مطابق انحصارگرایی در معنای اسلام است، که البته در نامگذاری امت‌های پیشین به اسلام، تردیدی نیست؛ ولی نکته مهم بقا و استمرار حقانیت آنان با ظهور اسلام است و افزون بر این آیات فراوان دیگری خلاف آن را اثبات می‌کنند.
3ـ کثرت‌گرایان با نادیده انگاشتن آیات بعد و قبل در حقیقت دست به تحریف کلام الهی زده‌اند.[5]
4ـ پلورالیست‌ها برای تأیید نظریه خویش به تحریف کلام و نظر مفسران بزرگ روی آورده‌اند که در واقع نه تنها اصول و قواعد تفسیری را رعایت نکرده‌اند، بلکه حفظ امانت‌داری را نیز به دست غفلت سپرده‌اند.
دلیل دوم: از جمله آیاتی که به آن استناد می‌کند سوره مائده، آیه 48، است که می‌فرماید: «… برای هر یک از شما (امت‌ها) شریعت و راه و روش قرار داده‌ایم. و اگر خدا می‌خواست شما را یک امت قرار می‌داد، ولی (خواست) تا شما را در آن چه به شما داده است بیازماید. پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید…»
نقد و بررسی: مفسران در طول چهارده قرن، برای تفسیر آیه مذکور تفاسیر گوناگونی عرضه داشته‌اند که وجه اشتراک تمام آنها دلالت نکردن این آیه بر تأیید ادیان دیگر است. علامه طباطبایی _ رحمه الله _ با تحلیل بر مسأله نسخ سایر ادیان توسط آیین اسلام می‌گوید: «مقصود از «امه واحده» در آیه مذکور وحدت و یکنواختی استعدادها و بسترهای پذیرش شرایع در بین انسان‌هاست به این معنا که اگر خداوند می‌خواست، می‌توانست زمینه‌ها و استعدادهای انسان‌ها را یکدست و یکنواخت بیافریند تا آنها را از ابتدا تا انتها، تنها قابلیت و شایستگی یک شریعت را داشته باشند، و در این فرض، سخن از تکثر و تکامل شریعت به میان نمی‌آمد. ولی خداوند چنین نکرد، بستری فراهم آورد تا انسان رو به رشد و تکامل نهد و این با صرف اختلاف در مناطق جغرافیایی یا زبانی و نژادی میسر نمی‌شود، بلکه راه آن اختلاف به حسب گذشت زمان و بالندگی استعدادهای آدمی در پذیرش شریعت کامل است تا بدین سان قدم به عرصه امتحان بزرگ الهی بگذارد»[6]
دلیل سوم: به ادعای کثرت‌گرایان؛ قرآن از «صراط مستقیم» به صورت مطلق و نکره سخن می‌گوید، چنانکه می‌فرماید: «..انک علی صراط مستقیم»[7]؛ «… همانا تو بر راهی راست قرار داری». و آیات 4، سوره یس، نحل، 121، فتح 2 و… استناد نمودند. این به این معناست که تمام ادیان صراط‌المستقیم هستند.
نقد و بررسی: این دلیل یکی از ضعیف‌ترین ادله آنهاست، که دارای کاستی‌های زیادی است. اشکال اساسی آن، توجه نکردن آنها به مفهوم «صراط مستقیم» در قرآن است. در حالی که مقصود از صراط مستقیم حقیقت دین ـ یعنی تسلیم به امر الهی ـ است؛ چنانکه بعضی از آیات معرفت ربوبی همراه با تعبد و عبادت حق را «صراط مستقیم» معرفی می‌کند «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»[8] و این که مرا پرستید، این است راه راست».
در برخی دیگر آیات صراط به خود خداوند اضافه شده است.[9] و در برخی دیگر «صراط مستقیم» به معنای هدایت در مقابل ضلالت به کار رفته است.[10]
بنابراین، حقیقت صراط مستقیم همان عبودیت الهی و التزام به دین آسمانی است.[11]
افزون بر آنچه گذشت «صراط مستقیم» الهی از زمان نخستین پیامبر همواره با تطور زمان و استعداد پیامبران و امت‌ها رو به تکامل نهاده است.
دلیل چهارم: آیه دیگری که ممکن است کثرت گرایان به آن استناد کنند آیه ذیل است که می فرماید:
«قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی شَیْ‏ءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»[12] «بگو: این اهل کتاب! شما هیچ آیتی صحیح ندانید مگر این‌که تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است بر پا دارید ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده (نه تنها مایه بیداری آنها نمی‌گردد بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابراین از این قوم کافر، (و مخالفت آنها) غمگین مباش.»[13]
با مطالبی که در ادامه می آید روشن می گردد که این آیه هرگز بر کثرت گرایی دلالت نمی کند.
ابن عباس در شأن نزول این آیه می‌فرماید: جماعتی از یهود نزد پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ آمدند و گفتند: ای پیامبر! آیا اقرار نداری که تورات از جانب خداست؟ فرمود: اقرار دارم. آنها گفتند ما فقط به تورات ایمان داریم و به کتاب‌های دیگر ایمان نداریم از این جهت رو این آیه نازل شد که خداوند پیامر را امر می‌کند که یهود را مخاطب سازد که شما به دین صحیح نیستید مگر این‌که تورات و انجیل و قرآنی که بر همه مسلمانان نازل شده است مورد اقرار و اعتراف قرار دهید.[14]
در هر دوره از تاریخ بشر یک دین و شریعت الهی وجود داشته و دارد روح و جوهر همه شرایع آسمانی یک چیز بوده و آن عبارت است از: توحید در ساحت عقیده، عمل، عبودیت، معاد و… سرانجام شرایع آسمانی با شریعت اسلام پایان پذیرفت.
امّا این‌که تورات وانجیل در زمان و عصر خودشان همدوش حق بوده است شک و شبهه‌ای نیست امّا کلام در آن است که بعد از طلوع اسلام آیا می‌توان آنها را شریعت کامل و در عرض دین مبین اسلام قرار داد؟ مسلماً جواب منفی است امّا مفسران در آیه فوق چند احتمال را ذکر کرده‌اند.
1. این آیه اشاره به تورات و انجیل است که دست نخورده و تحریف نشده باشد و آن کتاب اصیل که از وحی الهی جوشیده و موارد اصولش در تمام کتب آسمانی واحد است عمل به آنها موجب پرورش ایمان است و این آیه قبل از نسخ تورات و انجیل را شامل می‌شود[15] در حالی که قرآن در چند مرتبه به تحریف شدن کتاب‌های پیشین اشاره می‌کند در سوره نساء آیه 46، سوره مائده، آیه 130، سوره مائده، آیه 41 «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعدِ مَواضِعِهِ».
2. در این آیه شریفه نکته‌ایست لازم است به آن پرداخته شود و آن این‌که آدمی در خلال کارهای خود این حقیقت را درک می‌کند که اگر بخواهد کاری از کارهای سنگین را انجام دهد لازم است که به جایگاهی مُسْتَوی که وی بر آن مسلط باشد تکیه کرد. مثلاً کسی که چیز سنگینی را به دوش می‌گیرد و قبلاً پای خود را در زمین و جائی که لغزشگاه نباشد قرار می‌دهد چون می‌داند اگر جز این کند از عهده آن برنمی‌آید.


[1] . فصلنامه کتاب نقد، سال یکم، شماره 4، ص133 و334.
[2] – مهدی بازرگان، دین و تمدن، ص 52.
[3] – محمد حسن قدردان قراملکی، مستندات قرآنی پلورالیزم، مجله معرفت، شماره 34، سال نهم، شماره دوم، خرداد و تیر 1379،‌ص 103.
[4] – ر.ک: همان.
[5] – ر.ک: همان.
[6] – سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القران، قم، ج5، ص 253-252، برای آگاهی بیشتر به آیات مورد تمسک پلورالیست‌ها و پاسخ آنها ر.ک: مجله معرفت، همان.
[7] – سوره زخرف، آیه 43.
[8] – سوره یس، آیه 61.
[9] – سوره شوری، آیه 53.
[10] – سوره انعام، آیه 39.
[11] – رک: مجله معرفت، همان.
[12] . سوره مائده، آیه 68.
[13] . ترجمه از حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی، چاپ مدرسه امیرالمؤمنین.
[14] . مجمع‌البیان، طبرسی، (تهران، انتشارات فراهانی، چ 1، 1360) ج 7، ص 120.
[15] . تبیان، طوسی، مکتبه اعلام الاسلامی، بیروت، ‌چ 1، ج 3، ص 89.
@#@
اگر این مطلب را در امور معنوی نیز راه بدهیم نتیجه می‌گیریم که بیشتر افعال و کارهای بزرگ محتاج به پایه و اساسی از معنویات و بنیادی از نفسانیات است در جمله «لستم علی شییء» کنایه‌ای است از این‌که اهل کتاب جای پای محکمی که بتوانند به آن تکیه کرده و تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی را بپا داشته و از انقراض آنها جلوگیری به عمل آورند ندارند و این اشاره است به این‌که دین خدا و فرامین او بار بس سنگینی است که آدمی به خودی خود از اقامه آن عاجز است مگر این‌که براساس ثابت تکیه داشته باشد و گرنه کسی از روی هوی و هوس نفسانی نمی‌تواند دین خدا را اقامه کند پس معنی آیه این است: شما با این‌که فاقد جایگاهی هستید که برای اقامه دینی که خدا برایتان فرستاد ناگزیر از اعتماد بر آن هستید و در عمل به دستوراتی که در کتاب‌های آسمانیش گوشزد‌تان گردید مانند: تقوی، توبه، چیزی را که بر آن تکیه کنید ندارید و شما سر در راه اطاعت خدا ندارید بلکه سرپیچ از حدود و خداوندید[1] به نظر می‌رسد مراد از «شیء» در آیه، دین و آئین باشد یعنی شما هیچ پایگاه دینی و مذهبی ندارید.[2]
همچنین باید گفت: که اقامه تورات و انجیل به معنای حفظ اصول و برپایی احکام، غیر منسوخ آن است نه حفظ و عمل به بعضی و ترک بعضی دیگر.[3]
علاوه بر این، آیات قبل از آن، نزول قرآن را موجب طغیان و کفر یهود می‌داند و تأکید می‌کند که بخشش گناهان اهل کتاب و ورود آنها به بهشت، تنها از راه گرویدن به اسلام میسور خواهد بود.[4]
3. اهل کتاب مدّعیند که تورات و انجیل را قبول دارند اگر در این ادعا صادقند باید بشارت‌های کتاب‌های مقدس درباره قرآن و پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ را بپذیرند و هنگامی که آن بشارت‌ها را در کتاب قرآن دیدند سرفرود آورند که کتاب قرآن آخرین کتاب و کامل‌ترین و جامع‌ترین کتاب‌های آسمانی است.[5]
از طرف دیگر آیات دیگری در قرآن وارد شده است بر استقامت در دین اسلام و عدم گرایش به ادیان دیگر است قرآن یهود و نصاری را از گروه ایمان خارج می‌داند و دستور می‌دهد که آنها را دوستان خود مگیرید و هرکس از شما آنان را دوست خود بگیرد از آنان خواد بود.[6] (سوره مائده،‌آیه 51) (سوره مائده، آیه 57) (سوره مائده، آیه 54)
دسته دیگری از آیات از تعابیری مانند: «یا ایها الناس…» «یا بنی آدم» که همه انسان‌ها را مخاطب قرار می‌دهد؛ که این اسلام و قرآن است که انسان را به کمال سعادت می‌رساند. (بقره، 168) (نساء، 174) (یونس، 108) (اعراف، 135)
و آیاتی نیز به حقانیت اسلام و اظهار آن بر سایر ادیان دلالت دارد. (توبه، 33) (فتح، 28) (صف، 9)
با این وجود، یهود نمی‌تواند در این زمان به دین خود باقی بماند دین یهود و نصاری در عصر خودشان حق بودند استاد مطهری می‌فرماید: اگر گفته شود که مراد از اسلام خصوص دین ما نیست بلکه منظور تسلیم شدن در درگاه خداست؛ پاسخ این است که البتّه اسلام همان تسلیم است ولی حقیقت تسلیم در هر زمان، شکلی داشته، و در این زمان، شکل آن، دین گرانمایه‌ای است که به دست پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ ظهور یافته و قهراً کلمه اسلام بر آن منطبق می‌گردد و بس. و لازمه تسلیم شدن پذیرفتن دستورهای او است و روشن است همواره به آخرین دستورات خدا باید عمل کرد و آخرین دستورات او همان چیزی است که رسول خدا آورده است.[7]
در نتیجه آیه، هیچ دلالتی بر حقانیت دین یهود و مسیحیت و اسلام در یک زمان ندارد و حق در هر زمانی یکی بیش نیست و آیه‌های دیگر قرآن نشان می‌دهد که تمام ادیان و مردمان جهان موظفند از دین مبین اسلام پیروی کنند، مانند: «أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»[8] این قرآن بر من وحی شده است تا شما و هرکس را که پیام قرآن به او برسد به آن بیم دهم، «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»[9] همانا دین نزد خداوند، اسلام است. «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْ‏آخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ»[10] هر کسی غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جمله زیانکاران خواهد بود.


[1] . تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، بنیاد فکری علامه، چ 3، 1366، قم، ج 6، ص 107.
[2] . تفسیر راهنما، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، انتشارات دفتر تبلیغات، چ 1، قم 1374، ج 4،‌ص 495.
[3] . قرآن و پلورالیزم، محمد حسن قدردان قراملکی، (اندیشه جوان، چ 1، 1380، تهران) ص 188.
[4] . سوره مائده، آیه 65.
[5] . تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، چ 11، 1368، ج 5، ذیل آیه فوق.
[6] . فصلنامه کتاب نقد و نظر، ش 4، عبدالحسین خسروپناه، ص 260، قم، پاییز 76.
[7] .عدل الهی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 300.
[8] . سوره انعام، آیه 19.
[9] . سوره آل‌عمران،‌آیه 19.
[10] . سوره آل‌عمران،‌آیه 85.
مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید