منابع تفسیر

منابع تفسیر

منبع از ریشه «النَّبْع» (جوشش آب) به معنای جایی است که چشمه از آن می‌جوشد و منابع آب محل‌های خارج شدن آن از زمین است[1]. سرچشمه و منشأ هر چیزی را نیز منبع آن می‌گویند[2]. منابع تفسیر، به اموری اطلاق می‌شود که اطلاعات و داده‌هایی که با مفاد آیه یا آیه‌هایی تناسب محتوایی دارد در اختیار مفسّر قرار می‌دهد و معانی آیات و مفاد واژگان به کار رفته در آن را روشن می‌کند، بنابراین، کلیه اموری که مفسّر، معارف ناظر به مفاد آیات را ـ‌که به نحوی در روشن شدن آن تأثیر دارند‌ـ از آنها به دست می‌آورد، منبع تفسیر به شمار می‌آید؛ به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود قرآن منبع تفسیر است، بدان معنا است که در بین آیه‌های آن مطالبی یافت می‌شود که ارتباط محتوایی با آیات دیگر دارد و در روشن شدن مفاد آن آیه‌ها به مفسّر کمک می‌کند.
بحث از منابع تفسیر، که در کتب علوم قرآن با عناوین «مآخذ تفسیر»[3] و «مصادر تفسیر»[4] نیز از آن یاد شده است، یکی از مباحث مهم روش‌شناسی تفسیر است. توجه به منابع تفسیر سابقه‌ای بس طولانی دارد و اصولاً همزمان با نزول قرآن مطرح بوده است، ولی تدوین این منابع به صورت مستقل و تعیین حد و مرز هر یک و بحث و بررسی مستقل در باب آن، در زمان‌های متأخر از عصر نزول صورت پذیرفته و به رغم بحث‌های نسبتاً مفیدی که مطرح شده است، هنوز نیازمند تلاش جدّی و تعمیق بیشتری است.
منابع تفسیر، ارتباط تنگاتنگی با (قواعد تفسیر) دارد. قواعد تفسیر، تعیین‌کننده محدوده منابع تفسیر است؛ یعنی با توجه به این نکته که در قواعد تفسیر لزوم مراجعه به قرآن، روایت، لغت و مانند آن ثابت می‌شود، در این جا از چگونگی دستیابی به آنها، روش استفاده و میزان اعتبار و اهمیّت هر یک سخن به میان می‌آید. از سوی دیگر، منابع تفسیر پیوند نزدیکی با علوم مورد نیاز مفسّر دارد؛ زیرا این علوم، مفسّر را در شناخت دقیق منابع یاری می‌رساند. به عنوان مثال، ممکن است مفسّری که از علم رجال و درایه و اصول آگاهی ندارد، به خطا روایتی را که به دلیل ضعف سند یا دلالت، فاقد شرایط لازم است، مورد استناد قرار دهد و بر اساس آن، فهمی نادرست از آیه را تفسیر آیه پندارد. در این مورد، استفاده نادرست مفسّر از منبع روایات، معلول عدم آگاهی وی از علوم مورد نیاز مفسّر است. از سوی دیگر، مشخص شدن منابع تفسیر در تعیین علوم مورد نیاز مفسّر تأثیر دارد؛ به عنوان مثال اگر روایات معتبر یکی از منابع تفسیر به شمار آید، علومی که در شناخت اعتبار یا مفاد روایات مؤثّرند مانند علم رجال و علم درایه در قلمرو علوم مورد نیاز مفسّر قرار می‌گیرند. به هر حال، شناخت دقیق منابع تفسیر و میزان کارایی آن، نقش مهمی در تفسیر قرآن کریم دارد و این شناخت، ارتباط وثیقی با شناخت قواعد وعلوم مورد نیاز مفسّر دارد.
ضرورت شناخت دقیق از منابع تفسیر
شناخت صحیح و کامل هر موضوع، بستگی به میزان آگاهی‌ای دارد که از راه‌های مختلف درباره آن به دست می‌آید و هر اندازه در این راستا به منابع غنی‌تر و مطمئن‌تری دسترسی داشته باشیم، شناخت دقیق‌تری به دست می‌آوریم. بر این اساس، فهم و شناخت مقاصد و مفاهیم آیات قرآن کریم ـ‌که به زبان عربی و دارای معارف و احکام گوناگون است‌ـ نیاز به منابعی دارد که کوتاهی در گزینش مراجعه به آنها، سبب برداشت ناقص و ناروا از آیات می‌شود؛ چه بسا منابعی که در دسترس و دارای اعتبار است و نقش مهمی در فهم مقاصد قرآن دارد، ولی بر اثر ناآگاهی از منبع بودن آن و یا ناتوانی در مراجعه بدان، متروک ماند و در نتیجه، بسیاری از نکته‌های قرآنی مورد غفلت و یا سوء فهم قرار گیرد. به عنوان مثال اگر قرآن را یکی از منابع تفسیر بدانیم، درهای زیادی از معارف قرآن فراسوی مفسّر گشوده می‌شود و پاسخ بسیاری از پرسش‌های مربوط به آیات ـ‌که از منابع دیگر به دست نمی‌آید‌ـ روشن می‌گردد. چنان که اگر به روایت‌های اهل‌بیت (ع) به عنوان یکی دیگر از منابع تفسیر مراجعه کنیم، مطالب فراوانی در تفسیر آیه‌ها خواهیم یافت که دست کم روشنگری و زمینه تفطن مفسّر به مقاصد آیات در زمینه‌های مختلف را فراهم می‌آورد. منابع تفسیر قرآن را می‌توان در شش مقوله زیر دسته‌بندی کرد:
1. قرآن؛ 2. روایات معصومین؛ 3. منابع لغوی؛ 4. منابع تاریخی؛ 5. عقل؛ 6. دستاوردهای تجربی.


[1] . ر. ک، ترتیب کتاب العین، جمهره اللغه، معجم مقائیس اللغه (ذیل همین واژه).
[2] . معجم الوسیط، فرهنگ سیاح (ذیل همین واژه).
[3] . البرهان فی علوم القرآن، ج 2، ص 156.
[4] . الصغیر، محمّد حسین علی، المبادی العامه لتفسیر القرآن الکریم، ص 53.
علی اکبر بابایی- روش‎شناسی تفسیر قرآن

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید