اشاره
«برزخ» به معنی چیزی است که در میان دو شیء حایل شود، سپس این معنی توسعه یافته و به هر امری که در میان دو چیز یا دو مرحله قرار گیرد، اطلاق شده است.[1]
در اینجا منظور از «برزخ»، جهانی است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد، یعنی هنگامی که روح از بدن جدا میشود، پیش از آنکه بار دیگر در قیامت به بدن اصلی باز گردد، در عالمی که میان این دو عالم است و برزخ نامیده میشود قرار خواهد داشت.
برای اثبات عالم برزخ، دلیل عمده ما دلائلی نقلی و آیات و روایات است، هر چند این مسئله از طرق عقلی، یا حسی (از طریق تماس و ارتباط با ارواح) نیز امکان پذیر است.
قرآن مجید گرچه بحث زیادی در مورد برزخ ندارد، و نسبتاً از کنار این مسأله، ساده گذشته است، ولی با این حال، تعبیرات صریح و روشنی در آیات متعدد در این زمینه دارد که میتواند اصول کلی مربوط به جهان برزخ را برای ما روشن سازد.
با این اشاره به قرآن باز میگردیم و به آیات زیر گوش جان فرا میدهیم:
1ـ حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ـ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ.[2]
تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد میگوید: پروردگار من! مرا باز گردان شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم (به او میگویند) چنین نیست، این سخنی است که او به زبان میگوید (و اگر باز گردد برنامهاش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند.
2ـ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ـ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ.[3]
(ای پیامبر) هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند ـ آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و به خاطر کسانی که (مجاهداتی که) بعد از آنان ملحق نشدند (نیز) خوشوقتند (زیرامقامات برجسته آنها را در آن جهان میبینند و میدانند) که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.
3ـ وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ.[4]
و به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده مگوئید، بلکه آنها زندگانند ولی شما نمیفهمید.
4ـ النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ ـ وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِنَ النَّارِ.[5]
عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشود و روزی که قیامت برپا میشود دستور میدهد آل فرعون را در سختترین عذابها وارد کنید ـ به خاطر بیاور هنگامی را که در آتش دوزخ با هم محاجه میکنند، ضعفاء به مستکبران میگویند: ما پیرو شما بودیم آیا (امروز) سهمی از آتش به جای ما پذیرا میشوید؟!
5ـ مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً.[6]
(آری سرانجام) همگی به خاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد شدند و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند!
6ـ قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ـ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ.[7]
(سر انجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من میدانستند ـ که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است.
7ـ وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ یُقْسِمُ الُْمجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَهٍ کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ[8]
و روزی که قیامت برپا شود گنهکاران سوگند یاد میکنند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند! این چنین آنها از درک حقیقت محروم میشدند.
8ـ قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ.[9]
آنها میگویند پروردگارا! ما را دوباره میراندی و دو بار زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد!؟
تفسیر و جمع بندی
برزخ و ویژگیهایش
نخستین آیه، بحث را از چگونگی وضع کفار و ظالمان و مجرمان آغاز کرده، میفرماید: آنها همچنان به راه نادرست خویش ادامه میدهند «تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، در این حال میگوید: پروردگارا! مرا برگردانید شاید عمل صالحی انجام دهم در آنچه ترک کردم» (و گذشتهی تاریک خودم را جبران نمایم) (حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ـ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ)
اما به زودی با جواب منفی آمیخته با دلیل و برهان روبرو میشود، به او میگویند: «چنین نیست، این سخنی است که او به زبان میگوید» (و اگر باز گردد همان برنامههای سابق را تکرار میکنند) (کَلاَّ إِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها)
سپس میافزاید: «و پیش روی آنها برزخی است تا روزی که مبعوث میشوند» (وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ).
آغاز این آیه اشاره به منزلگاه اول یعنی منزلگاه «مرگ» است، و پایان آن اشاره به منزلگاه دوم یعنی «برزخ» است.
گرچه بعضی اصرار دارند که برزخ را در اینجا به معنی حائلی که در میان انسان و درجات عالی بهشت قرار دارد تفسیر کنند، ولی جمله «إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ» (تا روز رستاخیز) قرینه روشنی است بر اینکه عالم برزخ مرحلهای قبل از روز رستاخیز و بعد از مرگ است.
بعضی نیز برزخ را به معنی مانعی برای بازگشت به این دنیا تفسیر کردهاند، این معنی نیز با ذیل آیه که میگوید این برزخ تا روز قیامت ادامه دارد سازگار نیست. (دقت کنید).
به این ترتیب آیه فوق، به وضوح اشاره به وجود چنین عالمی در میان دنیا و آخرت میکند.
تعبیر به «وَراء» گاه به معنی «پشت سر» و گاه به معنی «پیش رو» است، چرا که این واژه از ماده وری (بر وزن سعی) به معنی پوشانیدن است، و کسانی که مثلا در یک طرف دیوار قرار دارند طرف دیگر که برای آنها پوشیده نیست «وراء» محسوب میشود، بنابراین انسان در هر سمت دیوار باشد، طرف مقابل «وراء» است.[10]
در روایتی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ میخوانیم که فرمود: اَتَخَوَّفُ عَلَیْکُمْ فی البَرزَخ: «من از برزخ درباره شما میترسم».
راوی سؤال کرد: ما البّرزَخُ: «برزخ چیست؟»
فرمود: «القَبْرُ مُنذُ حینَ مَوتِهِ إِلی یَومِ القِیامَه»: «برزخ همان قبر است از آن زمانی که انسان میمیرد تا روز قیامت».[11]
و در حدیث دیگری از امام علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ آمده است: إنَّ ألقَبرَ رَوضَهٌ مِن رِیاضِ الجَنَّهِ ـ أو حُفرَهٌ مِن حُفَرِ النِیرانِ: «قبر باغی از باغهای بهشت، یا حفرهای از حفرههای دوزخ است».[12]
دومین آیه، نخست روی سخن را به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ کرده، با صراحت میگوید: «هرگز گمام مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند» (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ).
و در سومین آیه روی سخن را به همهی مؤمنان کرده، صریحاً میگوید: «به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده مگوئید بلکه آنها زندهاند ولی شما نمیفهمید» (وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ).
هر دو آیه از دلائل روشن وجود عالم برزخ است (هر چند تنها در مورد شهیدان سخن میگوید) زیرا در هر دو مورد سخن از زنده بودن شهیدان و حتی روزی گرفتن آنها و حضورشان در محضر قرب خدا است.
عجب اینکه بعضی از مفسران بدون توجه به تعبیراتی که در این آیات و آیات بعد از آن آمده که همگی حکایت از حیات شهداء (حیات به معنی واقعی کلمه) میکند دست به توجیهاتی زدهاند که حیات را به مفهوم مجازی آن منعکس میکند، مانند زنده بودن نام و آثار آنها، زنده بودن هدایت و طاعت و دین آنها، و یا زنده شدن روز قیامت از قبور!
آیا آنها دقت نکردهاند که قرآن میگوید شهداء نزد پروردگارند.
روزی داده میشوند.
به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنان داده خوشحالند ترسی از آینده و غمی از گذشته ندارند.
این تعبیرات چگونه با آن مفاهیم مجازی سازگار است؟
به علاوه، میفرماید: شما زندگانی آنها را درک نمیکنید، اگر حیات به معنی نام و نشان و هدایت و دین باشد برای همه قابل درک است.
ظاهر این است این دسته از مفسران نتوانستهاند حیات برزخی را دقیقاً هضم کنند، و «چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند» ولی همانگونه که فخر رازی در تفسیر خود میگوید: غالب مفسران بر این هستند که حیات در اینجا حیات حقیقی است.[13]
[1]. در سوره رحمان آیه 20 درباره دریای آب شیرین و شور که در کنار هم قرار دارند میفرماید: بینهما برزخ لا یبغیان. «در میان آن دو، برزخی است که مانع از غلبه یکی بر دیگری است».
[2] . مؤمنون / 99 ـ 100.
[3] . آل عمران / 169 ـ 170.
[4] . بقره / 154.
[5] . مؤمن / 46 ـ 47.
[6] . نوح / 25.
[7] . یس / 26 ـ 27.
[8] . روم / 55.
[9] . مؤمن / 11.
[10]. مفردات راغب ماده وری.
[11]. تفسیر برهان جلد 3 صفحه 120 حدیث 2 و 1.
[12]. تفسیر برهان جلد 3 صفحه 120 حدیث 2 و 1.
[13]. تفسیر فخر رازی جلد 4 صفحه 145.
@#@
مرحوم طبرسی در مجمع البیان هر چند چهار تفسیر برای آیه ذکر میکنند، ولی تفسیر اول را که حیات حقیقی است به عنوان تفسیر صحیح ایه بر میگزیند.[1]
البته روایات نیز در این زمینه فراوان است که به خواست خدا بعداً به آن اشاره خواهد شد.
دیگر از عجائب اینکه به نقل تفسیر «المیزان» بعضی از مفسران آیه را مخصوص «شهدای بدر میدانند و میگویند شامل سایر شهیدان نمیشود! (باید توجه داشت که شأن نزول آیه اول طبق تصریح مفسران شهدای احد است و شأن نزول آیه دوم شهدای بدر[2] ولی به هر حال شأن نزول محدودیتی برای مفهوم آیه در هیچ مورد ایجاد نمیکند و آیه همه شهدا را به طور مطلق در بر میگیرد).
جالب اینکه مرحوم علامه طباطبائی بعد از اشاره به این تفسیر میافزاید: بعضی از مفسران در تفسیر آیه قبل از این آیه (یعنی آیه 153 بقره) که دستور به استعانت جستن از صبر میدهد، از خداوند صبر و شکیبائی در برابر این سخنان لاطائل نموده است![3].
ولی به هر حال آیه تنها از شهدای راه خدا سخن میگوید بی آنکه غیر آنها را نفی کند، اینجا است که این سؤال مطرح میشود: اگر حیات برزخی برای همه انسانها است، پس شهیدان چه فضیلتی بر دیگران دارند؟!
پاسخ این سؤال روشن است، فضیلت آنها در نوع حیات آنها است، حیاتی در جوار رحمت و در پیشگاه خدا قرب و غرق انواع نعمتها و روزیهای الهی، مسلماً حیات برزخی دیگران آمیخته با این برکات نیست.
چهارمین آیه در واقع نقطه مقابل آیات شهداء است چرا که از عذاب «فرعونیان» در برزخ سخن میگوید، میفرماید: «سر انجام عذابهای شدید بر آل فرعون نازل شد» (وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ)
سپس این عذاب الهی را چنین شرح میدهد: «عذاب آنها همان آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزی که قیامت برپا میگردد خداوند دستور میدهد که آل فرعون را در سختترین عذابها وارد کنید» (النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ) روشن است که این آتشی که در آیه به آن اشاره شده که آل فرعون صبح و شام بر آن عرضه میشوند دوزخ برزخی است، چرا که در پایان آیه مجازات آنها در قیامت به طور جداگانه آمده است، و لذا غالب مفسران این آیه را به عالم برزخ و عذاب قبر تفسیر کردهاند.
قابل توجه اینکه در مورد عذاب برزخی آل فرعون میگوید: «آل فرعون هر صبح و شام بر آتش عرضه میشوند»، ولی در مورد عذاب اخروی آنها میفرماید: «دستور داده میشود آنها را داخل شدیدترین عذاب کنند».
از تفاوت این دو تعبیر (عرضه داشتن و داخل کردن) چنین استفاده میشود که منظور از آتش، همان آتش دوزخ است، منتها در جهان برزخ از دور آن را مشاهده میکنند و ناراحت میشوند، و در عالم قیامت از نزدیک و با ورود در آن، این مجازات در برزخ، صبح و شام است و در قیامت مستمر و دائم.
حدیثی که از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در این زمینه نقل شده به وضوح این معنی را تأیید میکند، میفرماید: هنگامی که یکی از شما از دنیا برود جایگاه او صبح و شام به او عرضه میشود، اگر از اهل بهشت باشد جایگاهش در بهشت، و اگر از اهل دوزخ باشد جایگاهش در دوزخ، و به او گفته میشود این جایگاه تو است هنگامی که خداوند تو را در قیامت مبعوث میکند»[4]
از این روایات استفاده میشود که مسأله مخصوص به آل فرعون نیست بلکه همگان را شامل میشود.
آیا برزخیان تنها از طریق مشاهده جهنم و بهشت شکنجه میبینند، یا شاد میشوند؟ با این دو در ظاهر وجود آنها نیز اثر میگذارد؟ همانگونه که اگر انسانی از نزدیک گودال آتشی رد شود گرمای آتش گاهی صورت او را میسوزاند، و یا اگر از نزدیک باغ خرم و سرسبزی بگذرد و نسیم روح افزا و خوشبوی آن او را به نشاط میآورد، و یا از هر دو طریق پاداش و کیفر میبینند؟ (روحانی و جسمانی البته منظور جسم مثالی و برزخی است).
احتمال سوم از همه مناسبتر است (دقت کنید)
این نکته نیز قابل توجه است که ظاهر آیه میگوید: آل فرعون بر آتش عرضه میشوند، ولی بعضی از مفسران گفتهاند این تعبیر کنایه از عکس آن است یعنی آتش بر آنها عرضه میشود، همانگونه که گفته میشود «عَرَضتُ النّاقَهَ عَلی الحَوضِ» «من شتر را بر حوض آب عرضه داشتم» یعنی آب را بر او عرضه کردم (تعبیری که در حدیث از پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بود نیز همین معنی را تأیید میکند، زیرا میفرمود: محل آنها در بهشت و دوزخ بر آنها عرضه میشود).
در پنجمین آیه که سخن از «مؤمن آل یس» است (همان مرد با ایمانی که شرح سرگذشت او در سوره «یس» آمده، او به یاری رسولان مسیح ـ علیه السّلام ـ که به شهر «انطاکیه» آمده بودند برخاست، و مردم را نصیحت کرد و اندرز داد که از این رسولان پیروی کنند، ولی قوم لجوج و گهنکار، نه تنها به سخنان این مؤمن پاکباز توجهی نکردند، بلکه بر او شوریدند و شهیدش کردند).
میفرماید: «به او گفته شد وارد بهشت شو، گفت: ای کاش قوم من میدانستند که پروردگارم مرا آمرزید و در صف گرامی شدگان قرار داد» (قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ـ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ).
روشن است که این جنت، بهشت قیامت نیست، بلکه بهشت برزخی است، زیرا مؤمن آل یس در اینجا آرزو میکند که قومش در دنیا از سرنوشت او آگاه شوند، و بدانند چگونه خداوند او را مشمول غفران قرار داده و گرامی داشته است؟
مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» میگوید: این آیه دلالت بر نعمتهای قبر (برزخ) میکند، چون مومن آل یاسین این سخن را هنگامی بیان کرد که قوم او زنده بود، و هنگامی که نعمت در قبر تصور شود عذاب قبر نیز ممکن است[5].
در بسیاری از تفاسیر آمده است که این مرد با ایمان شخصی بنام «حبیب نجار» بود و اینکه «مؤمن آل یس» در بعضی از روایات نامیده شده[6]ظاهراً به خاطر آن است که مرد با ایمانی بوده که شرح حال او در سوره «یس» آمده است، و لذا بعضی گفتهاند که «آل» در اینجا زائد است و به معنی «مؤمن یس» میباشد[7].
ششمین آیه اشاره به وضع مجرمان در قیامت میکند و میفرماید: «آن روز که قیامت برپا شود گنهکاران سوگند یاد میکند که جز ساعتی توقف نکردند» (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ یُقْسِمُ الُْمجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَهٍ).
سپس میافزاید: «آنها در گذشته این گونه از درک حقیقت محروم میشدند» (و کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ).
گرچه در این آیه سخن از محلل توقف آنها به میان نیامده، ولی آیه بعد از آن گواه بر این است که منظور توقف در جهان برزخ است، چرا که میگوید: «کسانی که علم و ایمان به آنها داده شده به مجرمان میگویند: شما به فرمان خدا تا روز رستاخیز درنگ کردید، و حالا روز رستاخیز است ولی شما نمیدانستید»! (وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ اللَّهِ إِلى یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
این تعبیر نشان میدهد که توقف آنها تا روز قیامت ادامه دارد، و این جز در مورد برزخ صحیح نیست.
جمعی از مفسران بزرگ همین تفسیر را برگزیدهاند که آیه اشاره به حیات برزخی میکند، در حالی که بعضی آن را اشاره به توقف در دنیا میدانند که مجرمان آن را بسیار کم میشمرند، همچون ساعتی زود گذر، و گاه آیه 46 سوره نازعات را نیز گواه بر آن گرفتهاند که میفرماید: کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَها لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِیَّهً أَوْ ضُحاها: «آن روز که قیامت را مشاهده میکنند گوئی توقفشان (در دنیا) جز شامگاه یا صبحگاهی بیشتر نبوده است»!
ولی هیچ نشانهی روشنی در همین آیه نیز وجود ندارد که منظور توقف در دنیا باشد، بلکه در آن نیز احتمال توقف در عالم برزخ وجود دارد.
از این گذشته آیه مورد بحث با توجه به اینکه پایان این توقف را روز قیامت ذکر میکند نمیتواند تفسیری جز «برزخ» داشته باشد.
در اینجا این سؤال پیش میآید که چگونه آنها مدت طولانی عالم برزخ را این گونه کوچک و کم میشمرند؟
پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن است، و آن اینکه: هنگامی که به انسان وعده شیرین و جالبی داده شود و آتش شوقش برای وصول به آن لحظه بر افروختهتر گردد ساعات و دقایق بر او بسیار دیر میگذرد، و گاه یک ساعت به منزله روزها و سالها است، به عکس هنگامی که وعده مجازات دردناکی داده شود انسان میل دارد چرخ زمان متوقف گردد، و گاه روزها و ماهها به قدری در نظرش به سرعت میگذرد که گوئی لحظهها و دقایقی بیشتر نبوده است، و چنین است سرنوشت مجرمان در قیامت!
درست است که در عالم برزخ نیز از عذاب الهی بی نصیب نیستند اما عذاب برزخی کجا، و عذاب عالم قیامت کجا؟!
این احتمال نیز وجود دارد که عالم برزخ بعد از آغاز عذاب قبر برای گروهی حکم خواب را دارد، و طبیعی است که آنها بعد از قیام قیامت که به منزله بیداری است ندانند چه مقدار توقف کردهاند؟
و از آنجا که در برزخ همه حقایق بر انسان منکشف و آشکار نمیشود، جای تعجب نیست که این گونه امور بر آنها مخفی بماند، البته در قیامت که «یَومُ البُروزِ» است حقایق به خوبی آشکار میگردد.
[1]. مجمع البیان جلد 1 و 2 صفحه 236.
[2]. بعضی نیز گفتهاند آیه سوره آل عمران در مورد شهدای بدر نازل شده در حالی که شأن نزول آیه بقره شهدای بدر و احد هر دو میباشد.
[3]. المیزان جلد 1 صفحه 352.
[4]. مجمع البیان حدیث را از صحیح بخاری و مسلم، ذیل آیه فوق نقل کرده است (جلد 7 و 8 صفحه 426).
[5]. مجمع البیان جلد 7 و 8 صفحه 421.
[6]. تفسیر «در المنثور» طبق نقل «المیزان» جلد 17 صفحه 76.
[7]. تفسیر «ابو الفتوح رازی» جلد 9 صفحه 270 (پاورقیهای مرحوم علامه شعرانی).
@#@
در هفتمین آیه مورد بحث از زبان کفار چنین نقل میکند که در قیامت به پیشگاه خداوند «عرضه میدارند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی، و دو بار زنده کردی، اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خروج (از دوزخ) وجود دارد»؟ (قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ).
دلالت این آیه بر وجود جهان برزخ از این نظر است که تصور دو مرگ و دو حیات بدون قبول عالم برزخ ممکن نیست، مرگ از این زندگی دنیا و سپس حیات برزخی و باز مرگ از حیات برزخی و سپس زندگی در عالم آخرت.
این به خاطر آن است که در پایان این جهان و به اصطلاح به هنگام نفخهی صور، نه تنها انسانها که همه فرشتگان و ارواح مردگان که در قالبهای مثالی در جهان برزخ هستند به مقتضای فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ[1] میمیرند، و کسی جز ذات پاک خدا در آن روز زنده نمیماند، بنابراین بعد از حیات برزخی نیز مرگی وجود دارد.
و اما حیات عالم دنیا از این حساب خارج است، چون در آیه شریفه سخن از دو حیات بعد از مرگ است، حیات دنیا بعد از مرگ نیست.
ولی بعضی احتمال دادهاند که منظور از مرگ اول، قبل از وجود انسان در دنیا در زمانی که خاک بود میباشد، بنابراین زندگی اول نیز زندگی این دنیا خواهد بود، و مرگ دوم در پایان این جهان است و حیات دوم در رستاخیز، شبیه چیزی که در آیه 28 بقره آمده است: «چگونه به خدا کافر میشوید در حالی که مرده بودید، شما را زنده کرد، بعد میمیراند، و بار دیگر زنده میکند، سپس به سوی او باز میگردید».
ولی روشن است که تعبیر به «مرگ اول» صحیح است، اما «میرانیدن» صحیح نیست، به تعبیر دیگر زمانی که انسان خاک بود مرده بود، نه اینکه خداوند او را میرانده بود، چون میرانیدن حتماً باید بعد از حیات باشد، بنابراین تعبیر آیه مورد بحث جز با تفسیر اول (عالم برزخ) تطبیق نمیکند، مگر اینکه برای میراندن معنی مجازی در نظر گرفته شود، و آن هم بدون قرینه جایز نیست.
بعضی نیز به این آیه استدلال برای حیات در قبر کردهاند، حیاتی که بعد از مدت کوتاهی به مرگ میانجامد (و در واقع آن هم نوعی حیات برزخی موقت است)
در اینکه حیات در قبر چگونه است؟ آیا جسمانی است یا برزخی و در قالب مثالی؟ یا نیمه جسمانی؟ در میان دانشمندان گفتگو است و به خواست خدا بعداً به آن اشاره خواهیم کرد.
نتیجه بحث
از مجموع آیات هفتگانه فوق نظر قرآن مجید درباره عالم برزخ (جهانی که فاصله میان این دنیا و عالم آخرت است) تا حد زیادی روشن میشود، و به فرض که بعضی از این آیات جای گفتگو داشته باشد صراحت آیات دیگر (مانند آیات نخستین) جائی برای تردید باقی نمیگذارد.
به علاوه تعبیر از مرگ به «توفی» (قبض ارواح) در آیات متعدد قرآن اشاره زنده و روشنی به وجود جهان برزخ است.
منتها در آیات قرآن شرح زیادی درباره جزئیات جهان برزخ به چشم نمیخورد، و تنها اصل وجود این جهان و بخشی از پاداشهای نیکوکاران و مجازاتهای بدکاران در آن آمده است، ولی در اخبار و روایات اسلامی تفاصیل زیادی در این زمینه وجود دارد که به قسمتی اشاره خواهیم کرد.
[1] . زمر / 68.
آیت الله مکارم شیرازی – با تلخیص از: پیام قرآن، ج 5، ص 442