2- آیه لیله المبیت
(و من الناس من یشری نفسه ابتغإ مرضاه الله و الله رئوف بالعباد)[1].
«برخی از مردم جان خود را برای تحصیل رضای خداوند می فروشند خداوند به بندگان خود رووف و مهربان است».
جانبازی و فداکاری از نشانه های افراد با ایمان است، اعمال و رفتار هر فردی زائیده طرز تفکر و عقیده اوست و اگر انسان در راه عقیده خود از جان و مال بگذرد -این کار- حاکی از آن است که ایمان وی به هدف، در درجه بسیار بالا است.
قرآن مجید این حقیقت را در آیه ای منعکس کرده و می فرماید:
(انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و إنفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون)[2].
«افراد با ایمان کسانی هستند که خدا و پیامبر او را باور نموده و در آن تردید نمی کنند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند آنان به راستی افراد با ایمان هستند».
پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله -در سال دهم بعثت حامی و مدافع خویش یعنی حضرت ابوطالب را از دست داده هنوز داغ عمو را بر دل داشت، حامی دیگر یعنی همسر گرامی خود را نیز از دست داد. از این جهت مشرکان قریش تصمیم گرفتند به هر قیمتی شده، ندای توحید را در محیط شرک خاموش سازند و او را زندانی یا تبعید و یا به قتل برسانند.
خدا رسول گرامی را از نقشه قریش آگاه ساخت و وحی الهی به نحو زیر نازل شد: (و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک إو یقتلوک إو یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین)[3]. «به یاد آور هنگامی که کافران از در مکر وارد شده و تصمیم گرفتند که تو را زندانی کنند و یا بکشند و یا تبعید نمایند، آنان مکر می ورزند خدا نیز مکر آنان را خنثی می سازد خداوند از همه چاره جوتر است».
در میان این پیشنهادهای سه گانه، نقشه قتل پیامبر تصویب گشت و قرار شد از هر قبیله ای فردی انتخاب گردد و در نیمه شب وارد خانه پیامبر شوند و او را قطعه قطعه کنند و خون او در میان قبائل عرب پخش گردد تا خاندان هاشم را یارای نبرد با قبائل که در ریختن خون وی شرکت کرده اند، نباشد.
فرشته وحی، پیامبر را از نقشه قریش آگاه کرد او از شیوه غافل گیری بهره گرفت و خانه را ترک نمود. ولی برای این که اطمینان افراد مسلح را نسبت به ماندن خود در خانه جلب کند، لازم دید که کسی در بستر پیامبر بخوابد و این شخص فداکار جز علی- علیه السلام -نبود واز این نظر پیامبر رو به علی- علیه السلام -کرد و فرمود: مشرکان قریش امشب نقشه قتل مرا کشیده اند و تصمیم گرفته اند که به طور دسته جمعی به خانه من بریزند و مرا در میان بسترم بکشند، از این جهت از طرف خدا مأمورم که مکه را به سوی نقطه ای ترک کنم، هم اکنون لازم است امشب در فراش من بخوابی و آن «برد» سبز را به خود بپیچی تا آنان تصور کنند که من هنوز در بسترم آرمیده ام و مرا تعقیب نکنند.
در چنین شرائط وحی الهی درباره ستایش ایمان علی- علیه السلام -بر قلب پیامبر فرود آمد، و ایمان و وفای علی را ستود و فرمود: (و من الناس من یشری نفسه ابتغإ مرضاه الله و الله رووف بالعباد).
علی- علیه السلام -از آغاز شب در بستر پیامبر آرمید و چهل نفر تروریست اطراف خانه را محاصره کرده و از شکاف در به داخل خانه می نگریستند و وضع خانه را عادی می دیدند و گمان می کردند که پیامبر- صلی الله علیه و آله – در بستر خود آرمیده است. همه آنان سراپا یک تن، حس و مراقبت بودند دلها بیدار و چشمها تیز و سینه ها پر از کینه بود.
و آنان وضع خانه را تحت نظر گرفته بودند که جنبش موری از نظر آنان مخفی نبود.
یورش به خانه وحی
مأموران قریش که دست های آنان روی قبضه شمشیر بود، منتظر فرمانی بودند که به خانه وحی یورش ببرند. از شکاف در به خوابگاه پیامبر می نگریسته اند و تصور می کردند وی در بستر خود آرمیده و روانداز سبز رنگی را به روی خود افکنده است، ولی نمی دانستند او علی- علیه السلام -است که با قلبی مطمئن و آرام در خوابگاه پیامبر آرمیده است.
فرمان یورش صادر شد مأموران با شمشیرهای برهنه به طور دسته جمعی به خانه پیامبر هجوم آوردند، و ناگهان دیدند که تیر آنان به سنگ خورده و پیامبر مکه را ترک گفته است. و علی- علیه السلام -در خوابگاه او خوابیده است. و آیه یاد شده در آغاز در این سبب فرود آمد.
3- آیه مودت و دوستی اهل بیت علیهم السلام
(ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات قل لا اسإلکم علیه إجرا الا الموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور)[4].
«این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و عمل صالح را انجام داده اند، به آن نوید می دهد بگو: من هیچ پاداشی از شما درباره رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم و هرکس کار نیکی انجام دهد، بر نیکیش می افزایم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است».
مفسران عالیقدر و محدثان اسلامی و همچنین شعرا و ادبإ همگی اتفاق نظر دارند که این آیه درباره اهل بیت پیامبر- صلی الله علیه و آله -نازل شده است و امام شافعی[5] ایمان خود را به مضمون این آیه در قالب شعر ریخته و می گوید:
یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلاه له [6]
(ای خاندان رسالت، دوستی شما ازواجباتی است که خدا آن را در قرآن فروفرستاده است، در عظمت مقام شما این بس که هرکس در نماز بر شما درود نفرستد، نماز اوصحیح نیست».
پیش از امام شافعی شاعر عصر امام صادق- علیه السلام -سفیان بن مصعب عبدی کوفی در قصیده خود چنین می گوید:
فولائکم فرض من الر حمان فی القران انزله [7]
ابن حجر در صواعق می گوید: شیخ شمس الدین ابن العربی مضمون آیه را در قالب شعر ریخته و چنین می گوید:
رإیت ولائی آل طه فریضه علی رغم إهل البعد یورثنی القربی [8]
فما طلب المبعوث إجرا علی الهدی بتبلیغه الا الموده فی القربی [9]
«من دوستی اولادطه را واجب می دانم برخلاف گمان گروهی که از آنان دوری می جویند دوستی آنان مایه نزدیکی به خدا است».
پیامبر برانگیخته خدا برای کار خود اجر و پاداش نخواست جز مودت در قربی.
و همچنین شعرای دیگر در قصاید خود مضمون آیه را در قالب شعر ریخته و از این طریق ولای خود را به اهل بیت علیهم السلام روشن ساخته اند.
ابن صباغ در کتاب فصول مهمه دو شعر یاد شده در زیر را نقل می کند و در این دو شعر جایگاه آیات نازله درباره اهل بیت علیهم السلام وارد شده است:
هم العروه الوثقی لمعتصم بها مناقبهم جإت بوحی و انزال
مناقب فی شوری و سوره هل إتی و فی سوره الاحزاب یعرفها التالی [10]
آنان دستگیره های محکم و استواری هستند برای کسی که به آن چنگ بزند و فضائل آنان ازطریق وحی و قرآن به ثبوت رسیده است.
فضائل آنان در سوره های سه گانه است:
الف) شوری: مقصود همین آیه مورد بحث است.
ب) هل إتی: آیاتی که مربوط به روزه گرفتن خاندان علی و دادن افطار خود به فقیر که از آیه «یوفون بالنذر» شروع می شود و در آیه 17 به پایان می رسد.
ج) سوره احزاب: آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت» می باشد.
ما به همین مقدار از اشعار بسنده می کنیم و به تفسیر آیه می پردازیم:
«قربی» بر وزن «زلفی» و «بشری» به معنی قرابت و نزدیکی است. اهل قربی یعنی اهل قرابت است. [11]
بنابراین مقصود از اهل قربی کسانی که با پیامبر پیوند خویشاوندی دارند، نه خویشاوند هرکسی نسبت به خود، به گواه فعل متقدم یعنی «لا اسإلکم» . این فعل گواه بر این است که مقصود از «خویشاوندان»، اقوام خود سوال کننده است و در آیات دیگری که این کلمه وارد شده است، مقصود از آن پیوند خویشاوندی است. ممکن است گفته شود سوره ای که در این آیه وارد شده است، از سوره های مکی است در آن روز هنوز علی- علیه السلام -با پیامبر گرامی اسلام- صلی الله علیه و آله – وصلت نکرده و فرزندی نداشت، ولی باید توجه نمود که سوره «شوری» هرچند در مکه نازل شده، اما این آیه به تصریح مفسران در مدینه نازل شده است.
برهان الدین بقاعی در کتاب «نظم الدرر و تناسق الایات و السور» می نویسد: سوره شوری مکی است، مگر آیات شماره 23 و 24 و 25 و 27. [12]
البته مفسران دیگر نیز مانند نیشابوری در تفسیر خود می گویند:
سوره شوری مکی است ولی این آیه در مدینه نازل شده است. [13]
راه دور نرویم قرآن هایی که زیر نظر محققان دانشگاه «الازهر» چاپ شده است، بالای سوره می نویسند:
«سوره شوری مکیه الایات الا 23، 42، 25، 27 فمدنیه».
و این اختصاص به سوره شوری ندارد بلکه قسمت اعظم سوره های مکی آمیخته با مدنی یا بالعکس می باشند.
و اما مدرک نزول این آیه در حق خاندان رسالت کافی است که مدارک یاد شده در زیر را مراجعه بفرمائید. [14]
پاسخ یک سوال
ممکن است گفته شود شعار تمام پیامبران شعار «پاداش نخواهی» است چنان که می فرماید:(و ما إسإلکم علیه من إجر ان إجری الا علی رب العالمین)[15].
«من در برابر تبلیغ رسالت خویش هیچ نوع پاداش نمی خواهم و اجر من با خداست».
اصولا یکی از نشانه های پیامبران این است که برای دعوت خود مزد و پاداش نمی طلبند و لذا فردی با ایمان از همین طریق به فرستاده های مسیح ایمان آورد، زیرا دید آنان در تبلیغ خود خواهان پاداش نیستند و لذا رو به مردم کرد و گفت: (اتبعوا من لا یسإلکم و هم مهتدون)[16].
[1] . بقره: 207
[2] . حجرات: 15
[3] . انفال: 30
[4] . شوری: 23
[5] . 150 – 204
[6] . صواعق ابن حجر: ص 87.
[7] . الغدیر: ج1، ص 275.
[8] . صواعق ابن حجر: ص 101.
[9] . صواعق ابن حجر: ص 101.
[10] . فصول مهمه: ص 14.
[11] . کشاف: ج3،ص 181.
[12] . تاریخ قرآن: زنجانی، ص 58.
[13] . تفسیر نیشابوری، ج3، ص 312.
[14] . ذخائر عقبی: 25 – کشاف: 3 / 81 – تفسیر نیشابوری: ج3، ص 312 – مطالب السوول: 8 – تفسیر فخر رازی: 7 / 655 – تفسیر ابوحیان: 7 / 516 – تفسیر نسفی در حاشیه تفسیر خازن: 4 / 99 – مجمع الزواید، تإلیف هیثمی: 9 / 168 – الفصول المهمه: 12 – کفایه گنجی: 13، زرقانی در شرح مواهب: 7 / 3 و 921 – صواعق: ص 101 و 135 – نورالابصار: ص 102- اسعاف الراغبین: ص 105.
[15] . شعرإ: 109
[16] . یس: 21
@#@
روی این اساس چگونه پیامبر پاداشی به نام دوستی خاندان خود می خواهد درحالی که خود او نیز مانند دیگر پیامبران این شعار را سر می داد و میفرمود: (قل لا إسإلکم علیه إجرا ان هو الا ذکری للعالمین)[1].
پاسخ اجر، پاداشی است که سود و نفع آن به درخواست کننده برگردد و پیامبر از روز نخست به این نوع پاداشها پشت پا زده و هرگز برای خود پاداش نطلبیده، و اصولا مردان الهی باید چنین باشند، یعنی صادقانه و بدون چشم داشت به هدایتگری جامعه بپردازد.
درخواست دوستی خاندانش چیزی نیست که سود آن عائد پیامبر گردد، بلکه خود مردم از آن منتفع می شوند، زیرا دوست داشتن گروهی که جانشین پیامبر و بازگو کنندگان احکام الهی و مربی جامعه اسلامی می باشند، ما به آگاهی انسان از حقیقت دین و گرایش انسان به فضائل و مناقب است، و در حقیقت خود انسان از این دوستی منتفع می گردد.
مضمون آیه شبیه گفتار پزشکی است که بیماری را به طور رایگان معالجه کند و نسخه بلند و بالائی بنویسد و اظهار دارد که من از تو چیزی نمی خواهم جز این که به این نسخه عمل کنی.
این پزشک به ظاهر مزد و پاداش خواسته، ولی در باطن چیزی جز خیرخواهی طرف نخواسته است و لذا در آیه دیگر می فرماید:
(قل ما سإلتکم من إجر فهو لکم)[2] «پاداشی که خواستم به نفع خود شماست».
در آیه سوم پاداش خود را راه جوئی افراد مومن به سوی خدا قرار داده است. چنان که می فرماید:(ما إسإلکم علیه من إجر الا من شإ إن یتخذ الی ربه سبیلا)[3].
«من از شما اجری نمی خواهم مگر کسی را که به سوی پروردگار خود راهی اتخاذ کند یعنی به شریعت من عمل نماید».
در هر حال هر سه آیه که پیرامون مزد رسالت پیامبر- صلی الله علیه و آله -وارد شده، بر یک معنی منطبق می باشند و آن عمل به متن شریعت است گاهی این مطلب به طور مستقیم درخواست شده و گاهی از طریق درخواست مودت اهل بیت علیهم السلام که سبب می شود انسان ظاهرا و باطنا شبیه آنان گردد و در نتیجه به شریعت عمل کنند.
پاسخ به سوال دیگر
ممکن است گفته شود که مقصود دوستی و مودت مسلمانان به یکدیگر است یعنی مسلمانان همدیگر را دوست بدارند و طبرسی نیز این احتمال را ذکر کرده است این که فرموده است:
«لا إسإلکم فی تبلیغ الرساله إجرا الا التودد و التحابب فیما یقرب الی الله تعالی».
«من در تبلیغ رسالت از شما اجری نمی خواهم جز این که به چیزی که انسان را به خدا نزدیک کند، دست محبت و مودت بهم بدهید».
پاسخ: تفسیر مودت در آیه به دوستی یکدیگر صحیح نیست، زیرا دوست داشتن یکدیگر هرچند یک اصل اسلامی است، ولی به حکم این که استثنإ، پس از جمله: (قل لا إسإلکم)وارد شده است، باید که مقصود قربای همان سوال کننده باشد و اگر مقصود این بود که مسلمانان همدیگر را دوست بدارند، دیگر لزومی نداشت این تعبیر را به کار ببرد کافی بود که بفرماید:(و المومنون والمومنات بعضهم اولیإ بعض)[4].
خلاصه: پیرامون آیه برخی از پیش داوران اشکالات غیر صحیحی را مطرح کرده اند که با دقت مختصری پاسخ همه روشن می گردد. ما در اینجا دامن سخن را درباره بحث امامت به پایان می رسانیم، امید است خدا این خدمت ناچیز را از ما بپذیرد.
[1] . انعام: 90
[2] . سبا: 47
[3] . فرقان: 57
[4] . توبه: 71
آیت الله جعفر سبحانی- مکتب اسلام، ش2