هِجا یعنی شمردن حروف با اسامی آنها، مجموع حروف از «الف» تا «یاء» را حروف تهجّی میگویند.
هر زبان از تعداد معیّنی حروف، تشکیل میشود هر حرفی دارای شکل، اسم و تلفّظی خاص میباشد که به بررسی اجمالی آنها میپردازیم.
تعداد حروف
حروف تهجّی یا الفبای زبان عرب را بعضی بیست و هشت حرف و برخی الف مدّی را نیز اضافه کرده و آن را بیست و نه حرف میدانند.
لازم به یادسپاری است که «الف» در زبان عرب بر دو قسم است:
1 ـ الف حرکت (صدا) پذیر که در واقع همان همزه است و به آن «الف یابسه» نیز میگویند و جزء حروف اصلی میباشد.
همزه در ابتدای کلمات همیشه (در سه حالت مفتوح، مکسور، مضموم) به شکل الف و در وسط یا آخر کلمه به شکل مخصوص به خود «ء» نوشت میشود و بیشتر وقتها این همزه با توجّه به حرکت خود و یا حرکت ما قبلش روی یکی از سه حرف «ؤ ـ أ ـ یء» قرار میگیرد،[1] مانند:
اَحْمَدْ، جُزْءْ، سَأَلَ، مُؤْمِنْ، بارِیءُ
2ـ الف حرکت (صدا) ناپذیر که همان الف مدّی است و به آن «الف لیّنه» نیز میگویند. مجرد صوت و قائم به غیر میباشد، از این رو هیچگاه در ابتدای کلمه نمیآید و همیشه در وسط یا آخر کلمه قرار میگیرد و همواره به شکل الف نوشته میشود، مانند:
والِدانَ ـ عَلَیْها
اختلاف در شمارش الفبای عربی مربوط به الف قسم دوّم (الف مدّی) میباشد، گروهی که آن را حرف مستقلّی به حساب نیاوردهاند میگویند: الف مدّی مجرد صوت و قائم به غیر است و همیشه ساکن بوده و به تنهایی ادا نمیشود و جزء هیچ یک از حروف شمسی یا قمری نیست بلکه همانند واو و یاء مدّی، جزء حروف فرعی میباشد.
امّا گروهی که آن را حرف مستقلّی به حساب آوردهاند، میگویند: الف هم همانند سایر حروف دارای مخرجی در دستگاه تکلّم میباشد، منتهی از فضای دهان خارج میشود و از حروف «هوائیّه» یا «جوفیّه»[2] میباشد.
در این جا شاید این سؤال مطرح شود که چرا اینها «الف مدّی» را حرف مستقلی دانستهاند ولی «واو» و «یاء مدّی» را حرف مستقلی به حساب نیاوردهاند؟ شاید برای این باشد که توجّه صوت در «واو» و «یاء مدّی» تا حدّ زیادی به مخرج «واو» و «یاء غیر مدّی» معطوف است، امّا به نظر میرسد جایی در دستگاه تکلّم نباشد که بتوان «الف مدّی» را به آن نسبت داد و مطلقاً از جوف دستگاه تکلم خارج میشود.
همانگونه که ملاحظه فرمودید. اختلافی که در رابطه با تعداد حروف مطرح شده، هیچ ثمره عملی در بر ندارد چرا که بحث در این بود: الف مدّی (معادل صدای «آ» در فارسی) حرف مستقلی است و جزء حروف اصلی به حساب میآید؟ و یا این که همانند واو و یاء مدّی (صدای «او» و «ای») مجرد صوت و قائم به غیر است و جزء حروف فرعی میباشد؟ و در هر صورت، تغییری در کتابت و گفتار به وجود نمیآورد، از این رو مطرح کردن آن تنها فایدهای در بر ندارد بلکه باعث سردرگمی دانشآموزان نیز خواهد شد.
پس بهتر است که در مقام آموزش، قول مشهور را انتخاب کرده و به دانشآموزان بگوییم: الفبای زبان عرب از نظر تعداد، چهار حرف «پ، چ، ژ، گ» از زبان فراسی کمتر بوده و بیست و هشت حرف میباشد.
اَشکال حروف
اَشکال حروف در هر زبانی با توجّه به جایگاه آنها در ابتدا، وسط و آخر کلمه به صورتهایِ مختلفی نوشته میشود، در زبان عربی نیز چنین است.
اَشکال حروف عربی، همانند اَشکال حروف فارسی است به استثنای بعضی از اَشکال دو حرف «تاء» و«کاف» که به بررسی آنها میپردازیم.
حرف تاء: در زبان عرب، حرف «تاء آخر» را اضافه بر این شکل «ت»، به این شکل «ـه، ه» نیز مینویسد و آن بدین جهت است: کلماتی که به حرف «تاء» ختم میشوند بر دو قسمند: الف: کلماتی که حرف «تاء آخر» آنها، همیشه «در حالت وقف و وصل» به صورت «تاء» خوانده میشود، از این رو آن را به صورت تاء کشیده «ت» مینویسند، مانند:
«جَنّاتٌ» که در هنگام وقف، خوانده میشود: «جَنّاتْ».
ب: کلماتی که حرف «تاء آخر» آنها «در هنگام وصل به ما بعد» به صورت «تاء» ولی «در حالت وقف»، تبدیل به حرف «هاء» میگردد، از این رو آن را به صورتی مینویسند «ـه، ه» تا قابلیت خوانده شدن دو حالت را داشته باشد، مانند:
«جَنَّهٌ» که در هنگام وقف، خوانده میشود: «جَنَّهْ».
حرف کاف: در نوشتههای قدیم، حرف «کاف» و «لام آخر» یکسان نوشته میشد، بعدها برای این که میان آن دو فرقی باشد، کاف غیر آخری در درون کاف آخر «ک» قرار دادند تا از حرف لام تمیز داده شود؛ امروزه نیز در کتابت قرآنها در بعضی موارد از این شکل «لـ» (که شبیه کاف آخر میباشد) برای حرف «لام آخر» استفاده میشود، مانند:
آیه قرآن اسکن شود
در مقام آموزش اَشکال حروف عربی، با توجّه به آشنا بودن دانشآموزان با اَشکال حروف فارسی و یکسان بودن آنها با اَشکال حروف عربی، آموزش دوباره آنها لزومی ندارد، تنها آشنا ساختن آنها با دو شکل «ـه، ه» و «ک» کفایت میکند.
اسامی حروف
از میان بیست و هشت حرف عربی، اسامی شانزده تای آن با فارسی یکسان میباشد، تنها دوازده حرف است که اسامی آنها در عربی با فارسی مختصر تفاوتی دارند و آنها عبارتند از:
باء[3] ـ تاء ـ ثاء ـ حاء ـ خاء ـ راء ـ زاء ـ طاء ـ ظاء ـ فاء ـ هاء ـ یاء
در خواندن قرآن سر و کار ما با تلفّظ کلمات و آیات میباشد و به اسامی حروف کاری نداریم، تنها در حروف مقطّعه قرآن است که باید هر حرفی با اسم عربی آن خوانده شود.
در این جا لازم است شرح مختصری درباره حروف مقطّعه قرآن کریم بیاوریم تا لزوم یا عدم لزوم یادگیری اسامی حروف عربی روشن شود.
حروف مقطّعه در قرآن
قاعده کلی در هر زبانی بر این است که اگر حروف به صورت مفرد نوشته شوند آنها را با اسم معرّفی میکنند و وقتی با همدیگر ترکیب داده شدند، آن را به صورت کلمه میخوانند؛ در زبان عربی نیز چنین است.
از مجموع 114 سوره قرآن کریم، 29 سوره آن با کلماتی شروع میشود که بر خلاف شکل ظاهری آن به صورت کلمه خوانده نمیشود بلکه باید به صورت قطعه قطعه و جدا جدا، و هر حرفی با اسامی مخصوص خود خوانده شود، از این رو به آنها «حروف مقطّعه» میگویند.
اسامی بعضی از این حروف با اسامی فارسیِ آن تفاوت دارد، مانند: «ح ـ ر ـ هـ ـ ی»، از این رو در قرآنهای با رسم الخط فارسی (و همچنین قرآنهای با رسم الخط ترکی و اردو) برای راهنمایی قاری قرآن کریم روی چنین حروفی علامت (ـاـ ) قرار دادهاند تا اسامی عربی آن حروف را با فارسی اشتباه نکند، مانند:
یس ـ طه ـ کهیعص ـ حم ـ الر
ولی در قرآنهای با رسم الخط عربی، بدون این علامت (ـاـ ) میباشد مانند:
یس ـ طه ـ کهیعص ـ حم ـ الر
اگر بخواهیم قرآنهای با رسم الخط عربی را آموزش دهیم، یاد دادن اسامی عربی حروف حتما لازم است، چرا که در این رسم الخط، حروفی که اسامی آنها در فارسی با عربی تفاوت دارند، علامت لازم برای راهنمایی قاری فارس زبان را ندارد، امّا اگر بخواهیم قرآنهای با رسم الخط فارسی،ترکی و اردو را آموزش دهیم، دیگر نیازی به یاد دادن اسامی عربی حروف نیست، زیرا تنها کاربرد آنها در قرآن، در حروف مقطّعه است و در این رسم الخطها اسامی حروفی که با عربی تفاوت دارند، با علامت «ـاـ» مشخّص شده است. و دانشآموزان ما با این علامت «ـاـ » در درس صدای کشیده فتحه (الف مدّی) آشنا خواهند شد. ولی برای این که دانشآموزان ما بتوانند حروف مقطّعه قرآن را با هر رسم الخطی بخوانند، یاد دادن اسامی عربی حروف بهتر است.
جایگاه حروف مقطّعه در تدریس
جایگاه آموزش حروف مقطّعه با رسم الخط فارسی، ترکی و اردو نمیتوانند قبل از یاد دادن این علامت «ـاـ» باشد و از این رو بیشتر جزواتی که برای آموزش قرآن با رسم الخط فارسی تهیه شدهاند، آن را در دس آخر قرار دادهاند، ولی اگر اسامی حروف عربی را به دانشآموزان خود آموزش دادیم، میتوانیم بعد از اسامی حروف، حروف مقطّعه را نیز یاد دهیم زیرا در این صورت حروف مقطّعه دارای مطلب جدیدی نخواهد بود و تنها باید با اسم و علّت نامگذاری آن آشنا شوند و دیگر نیازی به تدریس آن به عنوان یک درس مستقل نخواهد بود.
مطلب دیگر در رابطه با حروف مقطّعه این است که مجموع حروف مقطّعه، بدون تکرار، چهارده حرف است که در جملات زیر خلاصه شده است:
صِراطُ عَلِیٍّ حَقٌّ نُمْسِکُهُ: راه حضرت علی علیه السلام بر حقّ است به آن چنگ میزنیم.
نَصُّ حَکیمٍ قاطِع لَهُ سِرٌّ: سخن آشکار حکیم قاطعی است که برای آن سرّی نهفته است.
صَحْ طَریقَکَ مَعَ السُّنَّه: با پیروی کردن از سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله راهت را درست کن.
دانستن این چهارده حرف، نقشی در آموزش حروف مقطّعه ندارد، اساس یاد گرفتن اسامی عربی حروف مذکور میباشد.
آخرین مطلب درباره حروف مقطّعه این است که روی بعضی از حروف مقطّعه، علامت مدّ (ــ) قرار دادهاند، که در مبحث مدّ آن را توضیح خواهیم داد.
تلفّظ حروف
حروف عربی از نظر تلفظ همانند حروف فارسی میباشد به استثنای ده حرف که مختصر تفاوتی با فارسی دارند و آنها عبارتند از:
«ث ـ ح ـ ذ ـ ص ـ ض ـ ط ـ ظ ـ ع ـ غ ـ و »
درباره این که لازم است قرآن به صورت عربی صحیح خوانده شود، بحثی نیست لیکن یاد دادن مخارج ده حرفی که در فارسی با عربی تفاوت دارند، نیازمند تمرین کلمات قرآنی است که آن حرف در آن کلمات به کار رفته باشد.
[1] . ان شاء الله (در مبحث حروفی که نوشته شده ولی خوانده نمیشوند، صفحه 156) درباره شکل همزه و این که چرا بعضی وقتها روی یکی از سه حرف «و ـ ا ـ ی» قرار میگیرد توضیح بیشتری خواهیم داد.
[2] . برای آشنایی با علّت نامگذاری «حروف مدّی» به حروف «هوائیّه» یا «جوفیّه» به پاورقی صفحه 56 مراجعه فرمایید.
[3] . اسامی این دوازده حرف گرچه به همزه ختم شده ولی عربها در هنگام وقف، برای سهولت در تلفّظ، همزه آن را نمیآورند، امّا در صورت وصل با کلمات دیگر، همزه آن را تلفّظ میکنند. @#@ فرض ما این است که دانشآموزان ما مبتدی و قادر به خواندن قرآن نمیباشند. پس باید صبر کنیم تا دانشآموزان ما، علامتهای قرآنی را یاد بگیرند و بتوانند قرآن را به صورت ساده و روان بخوانند، سپس مخارج حروفی را که لازم است، آموزش میدهیم.
نتیجه: در رابطه با حروف، تدریس شکل و اسامی حروف عربی کافی است و به دنبال اسامی حروف، میتوانیم حروف مقطّعه قرآن را نیز آموزش دهیم.
نکته: در رابطه با آموزش دادن یا ندادن ده حرفی که صدای (مخرج) آنها با فارسی کمی تفاوت دارند، برخی بر این عقیدهاند که آموزش آن در همان ابتدا لازم است و هیچ مشکلی نخواهیم داشت زیرا لازم نیست از کلماتی استفاده کنیم که آن ده حرف در آنها به کار رفته باشد، بلکه برای تمرین از کلماتی استفاده میکنیم که از هیجده حرف مشترک تشکیل شده باشد و بعد به مرور زمان، صدایِ (مخرج) عربی آن ده حرف را یکی یکی آموزش میدهیم و به آن هیجده حرف اضافه میکنیم تا بیست و هشت حرف کامل شود.