آگاهی از سیر تکاملی رسم الخط قرآن از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تا کنون بر هر معلّم قرآن لازم است، زیرا معلّم قرآن باید تلفّظ صحیح کلمات و آیات قرآن را یاد دهد و تلفّظ صحیح با شناخت علامتها میّسر است. به علاوه، این علامتها در بعضی از قرآنها با قرآنهای دیگر تفاوت دارند، آشنایی با کلیّه این علامتها که در قرآنهای با رسم الخطهای مختلف (عربی، فارسی، ترکی و اردو) به کار برده شدهاند نیز لازم میباشد، زیرا امروزه این قرآنها در دسترس همه است و یک معلّم قرآن باید با کلیّه آنها آشنا باشد.
در این جا مطالبی را بیان میکنیم که به گونهای با تدریس قرآن در ارتباط هستند. برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتابهای المصاحف (نوشته علامه سجستانی)، المحکم فی نقط المصاحف و المقنع فی معرفه مرسوم مصاحف اهل الامصار (نوشته ابو عمرو الدانی)، البُرهان فی علوم القرآن ج 1 (نوشته زَرکشی)، الاتقان (نوشته جلال الدین سیوطی)، دلیل الحَیران علی مَورِدِ الظَّمْآن (نوشته ابراهیم بن احمد المارغنی)، مناهل العِرفان ج 1 (نوشته زَرقانی)، التّمهید فی عُلومِ القرآن ج 1 (نوشته آیه الله محمد هادی معرفت)، تاریخ قرآن (نوشته حجه الاسلام والمسلمین دکتر حجتی) و کتابهای دیگری در این زمینه مراجعه کنید.
در زمان بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم با توجّه به محیط خاص جاهلیّت جزیره العرب، کتابت عرب مراحل اوّلیه خود را میگذرانید و بسیار ساده و ابتدایی و فاقد علامتها و نشانههایی بود که امروزه برای نشان دادن حرکات، سکون، تشدید، مدّ و تنوین و یا تشخیص حروف متشابه از آنها استفاده میشود.
زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سلم به رسالت برگزیده شد، کاتبان وحی، قرآن را با همان رسم الخط رایج آن روز مینوشتند و با توجّه به بیان شیوای قرآن که برای آنها بسیار دلنشین بود و نزول تدریجی قرآن و این که تلفّظ صحیح آیات را از زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم میشنیدند، در قرائت قرآن، کمتر دچار لغزش میشدند و چنانچه در تلفّظِ صحیح کلمهای شک میکردند از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم میپرسیدند.
پس از آن که اسلام گسترش چشمگیر یافت و بسیاری از اقوام غیر عرب نیز به اسلام گرویدند، به علّت عدم آشنایی با زبان عربی نمیتوانستند قرآن را صحیح بخوانند، حتی خود عربها بر اثر معاشرت با آنها از مسیر فطری خود تا حدودی منحرف شدند و دگرگونی در سخنان آنان راه یافت تا آن جا که به تدریج، اشتباه در بیان و سخنان فُصحای عرب نیز به چشم میخورد. این امر حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام را بر آن داشت تا برای حفظ و نگهداری قرآن کریم، قواعدی را پایهریزی نماید و آن را به شاگرد خود ابو الاسود دُؤَلی آموزش دهد، آنگاه ابوالاسود تصمیم میگیرد برای صِحّت قرائتِ عموم مردم، قرآن را علامت گذاری نماید. او برای این کار یکی از برجستهترین نویسندگان آن روز را به کار میگیرد و از او میخواهد تا قرآن را با رنگی متفاوت از رنگ متن طبق گفتههای او علامتگذاری کند.
ابوالاسود از او میخواهد تا هنگام تلاوت قرآن، نگاه به حرکت لبهای او کند، اگر هنگام تلفّظ حرفی، لبهای او حالت گشایش به خود گرفت یک نقطه با رنگ قرمز بالای آن حرف قرار دهد تا نشانگر مفتوح بودن آن حرف در حین تلفّظ باشد و اسم آن نقطه را «فتحه» نامید و اگر هنگام تلفّظ حرفی لبهای او حالت شکستگی به خود گرفت یک نقطه با رنگ قرمز، زیر همان حرف قرار دهد تا نشانگر مکسور بودن آن حرف در حین تلفّظ باشد و اسم آن نقطه را «کسره» نامید و اگر هنگام تلفّظ حرفی، لبهای او حالت به هم پیوستگی به خود گرفت یک نقطه به رنگ قرمز در جلو آن حرف قرار دهد تا نشانگر مضموم بودن آن حرف در حین تلفّظ باشد و اسم آن نقطه را «ضمّه» نامید.
ابوالاسود شمرده شمرده، آیات قرآن را میخواند و نویسنده، حروف و کلمات قرآن را به منظور نشان دادن اِعراب آنها نقطهگذاری میکرد، و هر برگی از قرآن که نقطه گذاری آن انجام میگرفت، ابوالاسود آن را بازبینی میکرد و به همین ترتیب، تمام قرآن نقطه گذاری شد و دیگران نیز از این روش در نگارش قرآن پیروی میکردند.
با پیروی از این روش، صحیح خواندنِ قرآن از نظر حرکات تا اندازهای تحقّق پیدا کرد ولی مشکل تشخیص حروف مُتشابه همچنان باقی بود، برای برطرف کردن این اِشکال، دو تن از شاگردان ابوالاسود به نامهای «یَحیَی بن یَعمُر» و «نَصر بن عاصِم» با استفاده از تجربههای استاد خود، حروف را نقطهگذاری نمودند تا حروف متشابه از یکدیگر تمیز داده شوند و برای این که نقطه حرکات با نقطه حروف اشتباه نشود، نقطههای حروف را همرنگ حروف «مشکی» و نقطه حرکات را با همان رنگ قرمز مینوشتند.
پس از مدّتی از نقطههای زرد رنگ برای تشخیص الف، واو و یایی که به صورت همزه خوانده میشدند و از نقطه سبز برای تمیز دادن همزه وصل در ابتدای کلمات استفاده نمودند.
این کارها تا اندازه زیادی توانست مشکل تشخیص حروف متشابه را برطرف نماید ولی مشکل به کار بردن رنگهای متفاوت برای منظورهای مختلف در کتابت، خلیل بن احمد فراهیدی را بر آن داشت تا نقطههایی که نماینگر حرکات و همزه بود تغییر شکل دهد.
وی برای تشخیص حرکت فتحه از الف، کسره از یاء و ضمه از واو کمک گرفت و آنها را به صورت کوچکتر در بالا و زیر حروف قرارداد و برای همزه از قسمت بالای حرف عین «6» و برای علامتهای سکون، تشدید، مدّ و … شکلهای دیگری را وضع نمود که به یاری خداوند، جزئیات هر یک را به طور جداگانه در مبحث علامتها بیان خواهیم کرد.
بعد از او نیز تحسیناتی در مورد رسم الخط قرآن انجام گرفت که هر یک در سهولت قرائت و آموزش قرآن نقش به سزایی داشت و مورد استقبال اکثر مسلمین قرار گرفت. ولی با توجّه به گستردگی جهان اسلام و نبودن وسایل ارتباط جمعی و دوری علمای فن از همدیگر سبب شد که در مشرق علامتی را برای یک معنی قرار دهند و در مغرب به خاطر آگاهی نداشتن از آن، شکل دیگری برای همان معنی قرار بدهند، و این امر بعث شد که بعضی از علامتهای قرآنی در نقاط مختلف با همدیگر تفاوت داشته باشند. لازم به یادآوری است که اصل کلمات قرآنی و همچنین شیوه نگارش آنها در همه کشورهای اسلامی یکسان است، تنها تفاوتی که وجود دارد در شیوه علامتگذاری بعضی از اَشکال است که برای سهولت در تلفّظ قرار داده است، از این رو بر کلیّه معلّمین محترم قرآن لازم است که کلیّه این علامتها را بشناسند تا هر قرآنی با هر رسم الخطی دیدند بتوانند به صورت صحیح بخوانند و تدریس کنند.
سعی ما بر این است که علامتهای موجود در قرآنهای با رسمالخطهای مختلف را ریشهیابی کنیم و شکل، اسم روش تلفّظ درست آن را روشن سازیم.