1ـ موارد «سكت» در قرآن
سكت يعني قطع صوت در زماني كوتاه بدون تجديد نفس.
در چهار مورد از قرآن «سكت» وجود دارد، و علامت آن «س» كوچك ميباشد.
الف: وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً (س) قَيَّماً لِيُنٌذِرَ (كهف، 2ـ1).
لازم به يادسپاري است كه روش انجام سكت مانند روش انجام وقف ميباشد (بدون تجديد نفس) لذا مورد فوق در هنگام سكت «عِوَجا (س) قَيِّماً» خوانده ميشود.
ب: مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا س هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنَ (يس، 52).
ج: وَ قيلَ مَنْ (س) راقٍ (قيامة، 27).
د: كَلاّ بَلْ (س) رانَ عَلي قُلُوبِهِمْ (مطفّفين، 14).
لازم به يادسپاري است كه در مورد اوّل و دوّم، سكت وقتي پيش ميآيد كه روي كلمات «عِوَجاً و مَرْقَدِنا» وقف نگردد و به وصل خوانده شوند.
2ـ موارد «هاءسكت» در قرآن
هاء سكت، هاء ساكني است كه جهت حفظ حركت حرف آخر و توازن آيات آمده، و تنها در هفت كلمة قرآن ميباشد.
لَمْ يَتَسَنَّهْ (بقره ـ 259)
اِقْتَدِهْ (انعام ـ 89)
كِتابِيَهْ ـ حِسابِيَهْ ـ مالِيَهْ ـ سُلْطانِيَهْ (الحاقّه ـ 29 ـ 19).
ماهِيَهْ (قارعة ـ 10).
3ـ عدم تلفّظ «الف مدّي» در حال وصل
الف مدّي كلمات ذيل در حالت وصل خوانده نميشود.
اَنَا (در هر جاي قرآن).
لكِنَّا (كهف، 38).
الظُّنُونَا ـ الرَّسُولاَ ـ السَّبيلاَ (احزاب، 10 ـ 66 ـ 67).
قَواريرَا (دهر، 15، اولين مورد)
سَلاسِلاَ (دهر، 3) اين مورد را بدون الف نيز ميتوان وقف كرد.
4ـ هاء ضمير
با هاء ضمير و موارد اشباع و عدم اشباع آن در جزوة روخواني قرآن آشنا شديد در اينجا به چند نكته توجّه فرماييد:
الف: هاء ضمير در «يَرْضَهُ لَكُمْ» (زمر، 7) اشباع نميگردد.
ب: هاء ضمير در «فيِه مُهاناً» (فرقان، 69) اشباع ميشود.
ج: حرف هاء در «ما نَفْقَهُ كَثيراً» (هود، 90) ذاتي است و اشباع نميشود.
5ـ چند نكتة ديگر
الف: در كلمة «بِئسَ الْاسْمُ» (حجرات، 11) پس از حذف همزة وصل «اسْم» چون دو حرف ساكن (لْـ، سْ) كنار يكديگر واقع گرديدهاند، جهت امكان تلفّظ، «لام» را مكسور ميخوانند و «بِئْسَ لِسْمُ» خوانده ميشود.
ب: كلمة «مَجْريها» (هود، 41) امالة تامّه ميشود كه بايد فتحة «راء» ميل به كسره و الف ميل به ياء داده شود و حرف راء ترقيق شده و الف به صورت كسرة فارسي تلفّظ گردد.
ج: در كلمة «ءَاَعْجَمِيٌّ» (فصلت، 43) همزة دوّم تسهيل ميگردد كه بايد آن را بين همزه و الف تلفّظ كرد، به عبارت ديگر بايد از تيزي و سنگيني و شدّت همزه صرف نظر نمود.
د: در كلمة «لا تَاْمَنّا» (يوسف، 11) كه در اصل «لا تَاْمَنُنا» بوده و ادغام كبير صورت گرفته در هنگام تلفّظ نون مشدّد، لبها را به صورت غنچه جمع ميكنند تا اشاره به ضمّهاي شود كه در اصل وجود داشته و اين عمل را «اشمام» گويند.
در پايان از خداوند متعال موفقيّت شما را در امر تعليم و تعلّم قرآن كريم خواهانيم.