تناسب معنایی آیات قرآن

تناسب معنایی آیات قرآن

یکی دیگر از ویژگی های قرآن، وجود تناسب معنوی میان آیات هر سوره است، گرچه یک جا نازل نگشته و به صورت پراکنده با فاصله های زیاد یا کم نازل شده باشند. زیرا پراکندگی در نزول آیات که به جهت مناسبت های گوناگون بوده ـ طبیعتاً ـ اقتضا می کند میان هر دسته آیاتی که به مناسبتی نازل گشته با دسته دیگر که به مناسبت دیگری نازل گشته است، رابطه و تناسبی وجود نداشته باشد، و این پراکندگی در نزول بایستی در چهره مجموع آیات هر سوره به خوبی هویدا باشد. درصورتی که با دقتی که دانشمندان ـ به ویژه در عصر اخیر ـ در محتوای سر تا سر هر سوره انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که هر سوره هدف یا هدف های خاصی را دنبال می کند که جامع میان آیات هر سوره است و امروزه به نام «وحدت موضوعی» در هر سوره خوانده می شود، همین وحدت موضوعی است که وحدت سیاق سوره را تشکیل می دهد و مساله اعجاز در همین نکته است که پراکندگی در نزول، عدم تناسب را اقتضا می کند، با آن که تناسب و وحدت سیاق در هر سوره به خوبی مشهود است و بر خلاف مقتضای طبع پراکندگی در نزول می باشد!
دانشمندان بر این مدعا دلایلی دارند از جمله تفاوت در عدد و کمیت آیات سوره ها است. این تفاوت در عدد آیات هر سوره نمی تواند اتفاقی باشد، زیرا اتفاقی بودن یعنی نسنجیده و عاری از حکمت و بدون سبب بودن است و صدور هر گونه عمل حساب نشده از فاعل حکیم ممتنع است. سوره های قرآن بیش تر به طور کامل نازل گشته، به ویژه سوره های کوتاه، سوره های دیگر که آیات آن ها در طول مدت و پراکنده نازل گشته است، با نزول بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می گردید، و هر آیه یا آیاتی که پس از آن نازل می گشت، با دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دنبال آیات پیشین ثبت می گردید، تا بسم الله دیگری نازل گردد که پایان سوره قبل و آغاز سوره بعد را اعلام نماید. لذا مقدار عدد آیات هر سوره و ترتیبی که میان آیه های هر سوره وجود دارد، تماماً توقیفی است و با دست وحی و دستور پیامبر انجام گرفته است.
اکنون این سؤال مطرح است که این اختلاف عدد در آیات سوره ها برای چیست؟ پاسخ درست همان است که یادآور شدیم: هر سوره هدفی را دنبال می کند که با پایان یافتن بیان هدف، سوره پایان می یابد و اختلاف در عدد آیات هر سوره معلول همین علت است. این اختلاف هرگز به صورت اتفاقی و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همین جهت است که وحدت موضوعی یا وحدت سیاق هر سوره را تشکیل می دهد، یعنی میان آیات هر سوره یک رابطه معنوی و تناسب نزدیک وجود دارد.
مفسرین متاخر به این حقیقت پی برده اند و در پی آنند تا به اهداف ویژه هر سوره دست یابند و تا حدودی نیز پیش رفت کرده اند، از جمله، علامه طباطبایی و نیز سید قطب که در مقدمه تفسیر هر سوره طبق برداشت خود، هدف آن را مختصراً توضیح می دهد. یکی از شاگردان وی به نام «عبد الله محمود شحاته» کتابی به نام «اهداف کل سوره و مقاصدها» تالیف نموده و سعی بر آن داشته که اهداف هر سوره را مشخص نماید که تا اندازه ای هم موفق گردیده است. او از سوره بقره شروع کرده و تا سوره جاثیه ادامه داده و مجموعاً در 45 سوره این هدف را دنبال کرده است.
وی در مقدمه کتاب خود می گوید: «پیشینیان به این امر اهمیت فراوان داده و مقاصد هر سوره در قرآن را تبیین کرده اند، از جمله فیروز آبادی (متوفای 817) کتابی به نام «بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز» تالیف نموده، که مجلس اعلای شؤون اسلامی در قاهره با تحقیقی که استاد «محمد علی نجار» بر آن انجام داده آن را به چاپ رسانید.
در آغاز قرن اخیر شیخ محمد عبده صاحب تفسیر المنار، همین نظریه را دنبال و مساله «الوحده الموضوعیه للسوره» را مطرح کرده و اصرار دارد که فهم هدف هر سوره کمک شایانی است به مفسر تا به طور دقیق به مقاصد سوره پی ببرد و به معانی آیه آیه های هر سوره نزدیک شود. شاگرد وی سید رشید رضا در تفسیرالمنار، این نظر استاد را به خوبی توضیح داده است. دیگر مفسران عصر حاضر از همین روش الهام گرفته اند، مانند استاد مصطفی مراغی. استاد محمود شلتوت تفسیری دارد که 10 جزء قرآن را فرا گرفته و همت گماشته تا اهداف هرسوره و اغراض و مقاصد آن ها را بیان نماید.
استاد شحاته می گوید: مرحوم استاد سید قطب در این راستا سعی فراوان مبذول داشته و نظری نافذ در این راه به خرج داده که احاطه کامل خود را در فهم اهداف سوره ها نشان داده است، و نیز استاد دیگرش دکتر محمد عبدالله دراز در دانشگاه پیش از تفسیر هر سوره در این باره تاکید داشته و این ذهنیت را که قرآن مجموعه ای از گفته ها و اندیشه های پراکنده است، به شدت رد می نمود و می گفت:
با دقتی که دانشمندان اسلامی امروزه انجام داده اند، به خوبی روشن گردیده که هر سوره دارای تنظیم خاص و از نظم و ترتیب ویژه ای برخوردار است، که با یک مقدمه شیوا شروع می گردد، سپس به مقاصد عالیه خود می پردازد و با یک جمع بندی کوتاه خاتمه می یابد.[1]
لذا استاد محمد عبدالله دراز می گوید: «از همین جا نتیجه می گیریم که قرآن با آن که به مقتضای مناسبت های خاص و در زمان های متفاوت نازل گردیده، در عین حال وحدت منطقی و ادبی خود را حفظ کرده و این بزرگترین شاهد بر اعجاز قرآن است».[2]
استاد محمد محمد مدنی ـ ریاست دانشکده الهیات در ازهر ـ نیز بر این مساله تاکید دارد و دقت در فهم مقاصد هر سوره را بهترین راه برای فهم معانی آیات دانسته است. او می گوید: «تا منظر عام سوره را با دید باز ننگری، هرگز نتوانی به درک جزئیات ترسیم شده در پهنای سوره دست یابی». این مطلب با ارزش را درمقدمه تفسیر سوره نساء بیان داشته و آن را با نام «المجتمع الاسلامی کما تنظمه سوره النساء، جامعه اسلامی آن گونه که سوره نساء ترسیم کرده» یاد کرده است.[3]
دکتر محمد محمود حجازی در این زمینه کتابی دارد به نام «الوحده الموضوعیه فی القرآن الکریم» که به سال 1390 هـ و 1970 م به چاپ رسیده و به تفصیل سخن گفته است.
خلاصه، متاخرین در این باره تاکید دارند که هر سوره دارای یک جامعیت واحدی است که در انسجام و به هم پیوستگی آیات نقش دارد و اولین وظیفه مفسر، پیش از ورود به تفسیر آیات، به دست آوردن آن وحدت جامع حاکم بر سوره است تا به خوبی بتواند به مقاصد سوره دست یابد.
به علاوه، علمای بلاغت از دیر زمان، «حسن مطلع» و «حسن ختام» در هر سوره را از جمله محسنات بدیعی قرآن دانسته اند، بدین ترتیب که هر سوره با مقدمه ای ظریف آغاز می گردد و با خاتمه ای لطیف پایان می یابد. گویند: ضرورت بلاغت اقتضا می کند که سخن­ور سخن خود را با ظرافت تمام به گونه ای آغاز کند که هم آمادگی در شنونده ایجاد کند و هم اشارتی باشد به آن چه مقصود اصلی کلام است.
این نحو شروع در سخن با نام «براعت استهلال» خوانده می شود، یعنی ورزیدگی و هنرمندی در جلب نظر شنونده در آغاز سخن. ابن معصوم ـ ادیب توانای معروف گوید: «و قد اتت جمیع فواتح السور من القرآن المجید علی احسن الوجوه و ابلغهاو اکملها،[4] تمامی آغاز سوره های قرآن به بهترین وجهی این نکته بنیادین بلاغت رارعایت کرده است». ابن اثیر نیز در این باره، ابتدای سوره های قرآنی را به عنوان بهترین شاهد مثال یاد می کند.[5]
درباره «حسن ختام» ابن ابی الاصبع گوید: «لازم است که متکلم سخن خود را با لطافت کامل پایان بخشد، زیرا این آخرین جملاتی است که اثر آن در ذهن شنونده باقی می ماند. لذا باید سعی کند تا با شیواترین و پخته ترین عبارت ها، سخن خود را خاتمه دهد». آن گاه به تفصیل، به تک تک سوره ها پرداخته و شیوایی خاتمه هر یک را از دیدگاه «علم بدیع» روشن می سازد.[6] علمای بلاغت اتفاق نظر دارند، که خاتمه سوره ها هم چون افتتاح آن ها، در نهایت لطافت و ظرافت انجام یافته است. ابن معصوم گوید: «خواتیم السور کفواتحها وارده علی احسن وجوه البلاغه و اکملها مما یناسب الاختتام». آن گاه خاتمه برخی سوره ها را بر می شمرد و حسن آن را ارائه می دهد، سپس می گوید: «و تامل سائر خواتیم السور تجدها کذلک فی غایه الجوده و نهایه اللطافه».[7]
جلال الدین سیوطی در زمینه حسن افتتاح و حسن ختام سوره ها ـ در کتاب بزرگ قدرش «معترک الاقران » ـ به درازا سخن گفته و از استادان سخن­دان، گوهرهای تابناکی در این باره ارائه داده است.[8] در جلد 5 کتاب «التمهید» فشرده مطالب یادشده را با ذکر شواهد و مثال آورده ایم.[9]
اکنون این پرسش پیش می آید: آیا می شود، کلامی با مقدمه ای شیوا و خاتمه ای زیبا، مقصودی بس والا در میان نداشته باشد؟ این همان نکته ای است که متاخرین بدان پی برده اند. استاد بزرگوار علامه طباطبایی بر این نکته اصرار دارد که هر سوره صرفاً مجموعه ای از آیات پراکنده و بدون جامع واحدی نمی باشد، بلکه یک وحدت فراگیر بر هر سوره حاکم است که پیوستگی آیات را می رساند. مساله «وحدت موضوعی» یا «وحدت سیاق» در هر سوره ـ که از قرائن کلامیه به شمار می رود ـ از همین جا نشات گرفته است. علامه می فرماید: «ان لکل طائفه من هذه الطوائف من کلامه تعالی ـ التی فصلها قطعا قطعا و سمی کل قطعه سوره ـ نوعا من وحده التالیف و الالتئام لا یوجد بین ابعاض من سوره، و لا بین سوره و سوره.


[1] . شحاته، اهداف کل سوره، ص 5 ـ 4.
[2] . استاد دراز، المدخل الی دراسه القرآن الکریم، مقدمه. (همان ص 6 ـ 5).
[3] . مدنی، المجتمع الاسلامی، ص 7 ـ 5.
[4] . ابن معصوم، انوار الربیع، ج 1، ص 34.
[5] . ابن اثیر، المثل السائر، ج 3، ص 98.
[6] . ابن ابی الاصبع، بدیع القرآن، ص 343 و ص 353 ـ 346.
[7] . انوار الربیع، ج 6، ص 325.
[8] . ر. ک: جلال الدین سیوطی، معترک الاقران، ج 1، ص 79 ـ 75 و نیز کتاب «الاتقان»، ج 3، ص 319 ـ 316. البرهان زرکشی، ج 1، 181 164.
[9] . التمهید، ج 5، ص 304 ـ 290.
@#@ و من هنا نعلم ان الاغراض و المقاصد المحصله من السور مختلفه، و ان کل واحده منها مسوقه لبیان معنا خاص و لغرض محصل لا تتم السوره الا بتمامه،[1] این که خداوند هر دسته از آیاتی را جدا از دسته دیگر قرار داده و نام سوره بر هر یک نهاده، شاهد براین است که یک گونه انسجام و پیوستگی در هر مجموعه وجود دارد، که در قسمتی از یک مجموعه و یا میان هر سوره و سوره دیگر، آن پیوستگی خاص وجود ندارد.
از این رو در می یابیم که اهداف و مقاصد مورد نظر در هر سوره با سوره های دیگر تفاوت دارد، هر سوره برای بیان هدف و مقصد خاصی عرضه شده که پایان نمی یابد مگر با پایان یافتن آن هدف و رسیدن به آن مقصد».
وی پیشاپیش هر سوره، فشرده ای از مطالب گسترده آن را بیان داشته و با این اقدام شایسته، از راز بزرگی که در متن سوره ها نهفته است پرده برداشته و جهشی ارزنده به جهان تفسیر بخشیده است. جزاه الله عن القرآن خیر الجزاء.
ما به عنوان نمونه، از انسجام و به هم پیوستگی آیات سوره حمد و نظم طبیعی هفت آیه آن و نیز از مقدمه و اهداف و خاتمه سوره بقره که حاکی از نظام طبیعی خاصی است، در حد توانایی بحث کرده ایم.[2] با تامل و دقت در هر سوره، این انسجام و جامعیت حاکم به خوبی مشهود است.
امام فخر رازی درباره آیات پایانی سوره بقره و پیوند آن ها با مطالب مطرح شده در متن سوره گوید: «و من تامل فی لطائف نظم هذه السوره و فی بدائع ترتیبها، علم ان القرآن کما انه معجز بحسب فصاحه الفاظه و شرف معانیه، فهو ایضا معجز بحسب ترتیبه و نظم آیاته. و لعل الذین قالوا انه معجز بحسب اسلوبه ارادوا ذلک. الاانی رایت جمهور المفسرین معرضین عن هذه اللطائف، غیر متنبهین لهذه الامور،[3] هر که در ظرافت نظم این سوره ـ بقره ـ تامل کند و بدایعی ـ هنر جالب ـ که در ترتیب آیات آن رعایت شده مورد توجه قرار دهد، خواهد یافت که قرآن همان گونه که از لحاظ فصاحت الفاظ و شرف و بلندای معانی معجز است، بر حسب ترتیب و نظم آیات آن نیز معجز است. و شاید کسانی که اعجاز قرآن را بر حسب اسلوب گفته اند همین را خواسته اند. ولی ـ متاسفانه ـ می بینم که بیشتر مفسرین از این نکته غفلت ورزیده اند و بدان توجهی ننموده اند».
آن گاه گفته شاعر را یاد آور می شود:
«و النجم تستصغر الابصار رؤیته و الذنب للطرف لا للنجم فی الصغر، ستارگان را گر چه دیدگان ما کوچک می بیند، گناه از دیدگان است نه در ستارگان که کوچک می نمایند».
تذکر لازم:
برخی علاوه بر تناسب آیات، مساله تناسب سوره ها را نیز مطرح ساخته و خواسته اند ترتیب موجود میان سوره ها را توقیفی بدانند. بلکه برخی ازاین فراتر رفته آن را حکمت بالغه الهی گرفته، شاهدی بر اعجاز قرآن در ترتیب سوره ها دانسته اند.[4] برهان الدین بقاعی (متوفای 885) تفسیر گسترده ای دارد به نام «نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور»که به افراط در این زمینه سخن گفته و از حداعتدال بیرون رفته است. مطلب را ازآن جا شروع می کند که تناسب میان «استعاذه» و «بسمله» در آن است که «استعاذه» با حرف «الف» شروع می شود و اشاره به ابتدای آفرینش است، ولی «بسمله »با حرف «باء» که حرف «شفوی »است شروع و با حرف «میم »ختم می شود که اشاره به «معاد»است. پس استعاذه و بسمله مبدا و معاد را فرا گرفته اند. به علاوه، یک تناسب دورانی میان آخر قرآن (که به دو سوره معوذتین ختم می شود) و ابتدای قرآن که با «استعاذه» شروع می شود، قایل شده، که هرگاه کسی بخواهد در تلاوت قرآن، آخر آن را به اول آن وصل کند، این تناسب رعایت شده است.[5] آن گاه در بیان پیوستگی سوره ها به یک دیگر سخنان بسیاری گفته که عموماً فاقد دلیل و تعجب برانگیز است.
شگفت آورتر، معاصر وی جلال الدین سیوطی، با آن ذکاوت و تیز نظری ـ با آن که کار بقاعی را ناپسند خوانده ـ خود رساله ای به نام «تناسق الدرر فی تناسب السور» نگاشته و در عرضه این گونه مطالب بدون پشتوانه اسراف ورزیده است، از جمله ناسبت سوره «مسد»با سوره «توحید»که پس از آن واقع گردیده را در وزن و قافیه (حرف دال) گرفته، گوید: «سوره (مسد) به آیه فی جیدها حبل من مسد[6] ختم می شود و سوره (توحید) به آیه قل هو الله احد[7] آغاز می گردد، که حرف آخر هر دوآیه (دال) است»[8] و از این گونه تکلفات که آدمی از شنیدن آن رنج می برد. به گفته سید قطب: «قرآن آن اندازه شکوه مند و بزرگ قدر است و عظمت آن فراگیر، که نیازی به این گونه تکلفات بی رنگ و بی مایه ندارد». جای شگفتی است که برخی ازمفسرین عالی قدر ما، این گونه گفته ها را پی گیری کرده در کنار مطالب ارزش مند ووالای تفسیر خود درج کرده اند.[9]
لذا متذکر می شویم، که هیچ تناسب معنوی میان سوره ها با یک دیگر وجود ندارد و هرگز ترتیب موجود بین سوره ها توقیفی نیست، بلکه پس از رحلت پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله بر دست صحابه، از روی برخی مناسبت های اعتباری ـ مثلاً بزرگی وکوچکی سوره هاو از این قبیل ـ انجام گرفته است، که شرح آن در فصل های قبلی آمد.


[1] . تفسیر المیزان، ط تهران، ج 1، ص 14، و ط بیروت، ص 16.
[2] . ر. ک: التمهید، ج 5، ص 251 ـ 248.
[3] . فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 7، ص 127.
[4] . محمد تقی شریعتی، تفسیر نوین، ص 20 ـ 19.
[5] . بقاعی، نظم الدرر، ج 1، ص 22 و ص 15.
[6] . مسد 111: 5.
[7] . اخلاص 112: 1.
[8] . سیوطی، تناسق الدرر، ص 71، این رساله با نام «اسرار ترتیب القرآن» به تحقیق عبد القادر احمد عطا به چاپ رسیده است.
[9] . هم چون مفسر گران قدر طبرسی عظیم، در تفسیر پر ارج و گران قیمت خود «مجمع البیان ».
محمد هادی معرفت ـ علوم قرآنی ص405

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید